تفاوت مذاکره و مناظره در چیست؟
اشاره: امام تحولخواه ما نیز به تبعیت از رسول اکرم (ص) و با توکل به خدا و اتکاء به مردم قیام کرد و امروز نیز سند گام دوم انقلاب راهنمای تحول در همه بخشهای کشور و پاسخ به نیاز مردم است، اقتصاد کشور را به مذاکره و مانند آن گره نمیزنیم، این جملات بخشی از سخنان حجتالاسلام رئیسی رئیس جمهور ایران در سخنانی پیش از بیانات رهبر انقلاب اسلامی، در دیدار جمعی از مسئولان نظام و میهمانان شرکتکننده در کنفرانس وحدت اسلامی بود.
به همین خاطر خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا در گفت و گو با حجت الاسلام چراغی نویسنده کتاب اصول مذاکره با دشمان به مبانی مذاکره در اسلام پرداخته است.
رسا_حجت الاسلام چراغی را چگونه معرفی می کنید؟
سعید چراغی فارغ التحصیل کارشناسی ارشد تاریخ اسلام از موسسه آموزش عالی امام رضا(ع) و دانش آموخته سطح سه حوزه علمیه قم و هم اکنون در حال تکمیل سطح چهار حوزه است.
رسا_ایده کتاب اصول مذاکره با دشمنان از کجا شکل گرفت و هدفتان چه بود؟
ایده کتاب از زمانی شروع می شود که مسأله مذاکره با دشمنان و بحث برجام در کشور به وجود آمد، البته مراحلی از آن پیش رفته بود و در فضای عمومی کشور بحث های بسیاری در این زمینه انجام می شد، و موافقان و مخالفان زیادی را به خود اختصاص داده و موجب سوء برداشت و تفسیر به رأی هایی شده بود،از طرفی چون برخی از اصول و مبانی اسلامی در مذاکرات رعایت نمی شد بر خود لازم دیدم که مبانی و اصول مذاکراتی که در سیره و سنت معصومان علیهم السلام در تاریخ ثبت شده و ضبط شده و به ما رسیده را استخراج و تدوین کنم چرا که راهبردهای کلی و استراتژیک نظام اسلامی در گفتگو و مبارزه با دشمنان را سنت و سیره معصومان مشخص و معین کرده است و دولت های اسلامی نیز باید مسیر حرکت و اهداف خود را منطبق بر سبک و سیاق آنان سیاستگذاری و به پیش ببرند.
رسا_مباحث کتاب بیشتر حول محور زندگانی سیاسی پیامبر (ص) امام علی و امام حسن علیهما سلام قرار دارد، آیا دیگر ائمه مذاکره با دشمنان خود نداشتند؟
ائمه علیهم اسلام را می توان به دو دسته تقسیم کرد، دسته ای که در رأس قدرت بودند و توانستند خلافت و حکومت تشکیل بدهند و دسته ای که موفق به تشکیل خلافت و حکومت نشدند، به آن دسته که حکومت تشکیل دادند و با دشمنان خود گفتگویی داشتند مذاکره اطلاق می گردد و به دسته دیگر اصطلاحاً مناظره اطلاق می شود.
در این کتاب صرفاض به مذاکرات پرداخته و از مناظرات صرف نظر کردیم، البته در خیلی مواقع مذاکره با مناظره بین افراد اشتباه گرفته می شود و بین آن ها تفاوتی قائل نمی شوند اما من سعی کردم به تفاوت های موجود بین مذاکره و مناظره عمل کنم.
رسا_ آیا می توان از سیره معصومان (ع) و اصحابشان با توجه به بُعد زمانی و مکانی، در جوامع کنونی استفاده کرد؟
به طور کلی مباحث تاریخی را باید به چند دسته تقسیم کرد.
یک: مباحث و مسائلی که به طور دقیق توسط تاریخ نگاران ثبت و ضبط شده و بی کم و کاست به دست آیندگان رسیده است.
دو: مباحثی که در آن شک و ظن وجود دارد و ممکن است در آن دخل و تصرفاتی صورت گرفته باشد.
سه: مطالبی که یقین داریم با کم و کاست به دست آیندگان رسیده است و آنچه به عنوان تاریخ ثبت شده واقعیت خارجی ندارد.
اگر مباحث تاریخی مربوط به اسلام و سیره معصومان علیهم السلام اگر از دسته اول باشد، قابل تبعیت است و در جوامع امروزی می توان از آن بهره برد، در الگو برداری از سیره معصومین به اصول کلی حاکم بر زندگی معصوم که مغایر با قرآن و شأن آن ها نباشد استناد و به عنوان الگو جهانیان معرفی می شود.
رسا_ برداشت شما از برجام براساس داده های تاریخی چیست و با کدام شیوه باید آن را تحلیل کرد؟
نظام جمهوری اسلامی چون داعیه اسلام و تمدن اسلامی را دارد طبیعتاً باید اصول حکومتی وقوانین اداری آن منطبق بر فرامین و مبانی اسلامی نیز باشد و در واقع فرهنگ اسلامی درآن جاری و ساری گردد، مسأله برجام هم از مواردی بود که بایستی بر اساس آموزه های اسلامی پیش می رفت که متأسفانه چنین اتفاقی رخ نداد.
در برجام و دولت تدبیر و امید نه تنها اصول و مبانی اسلامی رعایت نشد بلکه برخی از بدیهیات عقلی نیز در آن مراعات نگردید بدیهیاتی مثل همزمانی اجرای تعهدات، اخذ تضمین از طرف مقابل، امکان برگشت پذیری در صورت نقض عهد؛ در برجام مبانی و اصول اسلامی همانند اصل عزت، اصل نفی سبیل دشمن، اصل مقابله به مثل، شناخت دقیق دشمن رعایت نشد.
امروز و در دولت جدید کشور ما الگوی سیاسی پیامبر اسلام و ائمه معصومین علیهم السلام و تجربه هشت ساله تلخ دولت تدبیر را پیش رو دارد، با استفاده از الگوی مناسب و تجربه گذشته می توان به تلخی ها سابق پایان داد و به آینده ای روشن چشم دوخت.
در بخشی از این کتاب می خوانید:
لازمه حفظ هوشیاری در مذاکره با دشمنان شناخت، بصیرت آگاهی نسبت به دشمنان مقابل است که بدون شناخت دشمن و عدم بصیرت به آن درک صحیح از دشمنی دشمنان حاصل نشده و حفظ هوشیاری تحقق و معنایی پیدا نخواهد کرد چراکه مقتضای بهنگام عمل کردن و رسیدن به اهداف مذاکراتی مطلوب شناخت دقیق دشمن و شناخت هدف و سمت و سوی حرکت آنان است این مسئله در بسیاری از موارد و مواقع از پیچیدگی خاصی برخوردار است و به قدری حساس و حیاتی است که گاهی ممکن است که انسان دوست و هم فکر خودش را با دشمن خود اشتباه گرفته و دشمن قلمداد نماید و گاهی نیز دشمن را دوست خود دانسته و دوست خویش را دشمن به حساب آورد به همین خاطر اتخاذ موضعی بجا و عملکرد و تصمیم مناسب در مقابل موضع و عملکرد دشمنان بدون شناخت آنان امری بسیار سخت و در مواردی غیر ممکن و محال است.
در جنگ صفین و در ماجرای حکمیت نیز عده زیادی از یاران امیرالمومنین علیه السلام به خاطر عدم شناخت نسبت به دشمنان خود علت مواضع و عملکرد های دشمن مقابل خود را ندانستند و به اهداف آنان پی نبردند و نتیجه عدم شناخت آنان این شد که جای دوست و دشمن با هم تغییر پیدا کرد و کار به جایی کشیده شد که به جای برخورد با دشمنان واقعی در صدد مقابله با دوستان واقعی خود برآمدند و موضعی را برگزیدند که منجر به پیروزی جبهه دشمن و شکست جبهه خودی گردید.
رسا_ با تشکر از حجت الاسلام چراغی که این فرصت را در اختیار ما قرار دادند.