فکر، علم و عمل آیت الله مصباح حکیمانه بود
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، آیت الله علی اکبر رشاد در همایش «علامه مصباح؛ فیلسوف علوم اجتماعی اسلامی» شب گذشته در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی که پس از پخش فیلم ملاقات سردار سلیمانی و علامه مصباح به سخرانی پرداخت، گفت: انسان غصه میخورد که شخصیتهای بزرگی از دست داده است و آیا دیگر مثل این بزرگواران پیدا میشود؟
وی ادامه داد: وجود علامه مصباح آکنده از حکمت بوده و فکر، علم و عمل او حکیمانه و حقا حکیم بود؛ عنصر جوهری حکمت تواضع است که او مجسمه تواضع بود و همچنین در رفتار و گفتار تواضع داشت؛ وقتی با هم قطاران و هم عنان خود مواجه میشود دست آنها را میبوسد.
آیت الله رشاد گفت: علامه مصباح برکات زیادی داشت و مؤسسه امام خمینی یکی از برجستهترین فعالیتهای بابرکت او بود؛ صحنههای تواضع بی بدیلی از آیت الله مصباح دیده شده که این صحنهها جز از تعلیم اسلام نشأت نمیگیرد.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی عنوان کرد: با جمعی در خصوص نظریه علم خدمت علامه مصباح رسیدیم که با تواضع گفتند از آیت الله جوادی آملی که فیلسوف جهان اسلام است بپرسید؛ هر دو بزرگ هستند و شاخه اشراقی حکمت صدرا از طرف آیت الله جوادی تداوم بخشیده شده و شاخه مشائی آن را علامه مصباح ادامه دادند، اما تواضع این مرد عجیب بود.
وی تأکید کرد: برای شنیدن بیانات آیت الله فیاضی در این نشست خود را آماده کرده بودیم که متأسفانه به علت کسالت در خدمت ایشان نیستیم؛ یکی از برکات تکوینی علامه مصباح شخص آیت الله فیاضی است که حقیقتا جانشین خوبی برای ایشان بوده و شخصیت ارزشمندی دارد.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با طرح مسأله علمی هستی و چیستی جامعه تأکید کرد: امروز که دغدغه تأسیس فقه نظام ساز و فقه فرهنگ و تمدن و شاخههایی از این دست داریم جز با حل مسأله هستی و چیستی اجتماع امکان طرح این بحث وجود ندارد؛ ابتدا باید مشخص شود که نظر ما در ماهیت اجتماع چیست در غیر این صورت تأسیس رشتههای فقه میسر نیست.
وی ادامه داد: یکی از نقاط چالش افتخار آمیز در عصر ما چالش بین دو متفکر یعنی شهید مطهری و علامه مصباح یزدی در ماهیت و ترکیب جامعه بود که دو نظر متفاوت داشتند؛ این نزاع طلبگی بین دو فیلسوف بزرگ هر چند رویاروی نبود، اما بسیار ارزشمند است؛ این دو متفکر شاگرد یک گروه از متفکرین هستند در یک نظریه دو دیدگاه متفاوت دارند.
تولیت حوزه علمیه امام رضا(ع) تأکید کرد: هر دو بزرگوار حکیم بودند و اگر در عنوان این همایش به علامه مصباح فیلسوف گفته شده به دلیل رساتر بودن این تعبیر است، اما نسبت به شخصیت وی تعبیر ناقصی است چرا که فلسفه جزئی از اشراف علمی و ویژگیهای شخصیتی این بزرگوار است که یک زاویه از زوایای این منشورواره حکمت مورد توجه قرار گرفته است.
وی با ذکر خاطرهای گفت: در زمانی که بحثهایی که مربوط به معرفت دینی مطرح شد از علامه خواسته شد وارد صحنه شود که به اشخاص دیگر و شاگردانشان ارجاع میدادند، اما از مقطعی که مباحث خود را در دانشگاه تهران آغاز کرد در تابستانی از ایشان پرسیدم شما معتقد بودید باید به شکل دیگری میدان را اداره کرد که علامه مصباح پاسخ داد من دیدم امر بر مردم مشتبه میشود تکلیف دیدم که خودم پای کار باشم.
رئیس شورای سیاستگذاری حوزههای علمیه ادامه داد: با آن حال خود اشارهای به دیگر علما و روحانیون کرد و گفت میدانم که خیلیها مخالفت خواهند کرد؛ هر بار که این خاطره را مرور میکنم متأثر میشوم، چون وجود بسیار مخلصی بود که با این عظمت تواضع بی مثالی داشت.
وی با طرح یک بحث علمی گفت: در اصول ذیل تقسیم واجب مطالبی را مطرح کردم که حدود دو سال طول کشید و عنوان تقسیم حکم گرفت؛ اگر به هستی و چیستی و اجتماع بخواهیم پاسخ دهیم حدود ۶ فرض را میتوان طرح کرد و اگر سؤال شود این بحث چرا در اصول مطرح شده باید گفت که حکم میتواند به اجتماع صورت گیرد و این حکم خطاب به فرد است یا اجتماع و اگر خطاب به اجتماع است، منظور از اجتماع چیست؟
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تأکید کرد: اگر کسی جامعه را اصیل بداند سؤال پیش میآید که افراد چه میشود؟ مرد و زن در نظر قرآن خانواده آفریده شده اند که خانواده اصالت داشته و نسبت بین زن و مرد ریشه در خلقت دارد.
وی با طرح پرسش حقیقت جامعه چیست و ترکیبش چیست عنوان کرد: میتوان جامعه را ترکیب اعتباری محض دانست یعنی چیزی به نام جامعه نداریم، اما در فرض دیگر میتواند انتزاعی باشد؛ فرض سوم این است که ترکیب جامعه انضمامی باشد به این شکل که افراد منضم و فانی در جمع هستند و فرض چهارم همین ترکیب انضمامی به این شکل که جامعه تابع افراد بوده و جامعه تجلی افراد باشد؛ ذیل این دو وجه سؤالی مطرح میشود که فرد جامعه را میسازد یا جامعه فرد را میسازد.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با واقعی نسبی دانستن ترکیب جامعه تصریح کرد: فرض پنجم با رد اعتباری و انتزاعی بودن در دو فرض اول جامعه را واقعی میداند و با رد ترکیب انضمامی ترکیب جامعه را نسبی میداند؛ فرد برای خود زیست دارد و جامعه هم به همین صورت استقلال دارد، اما این استقلال نسبی است که سبب میشود اصالت فرد اصالت جامعه را انکار نکرده و همچنین اصیل دانستن جامعه اصالت فرد را از بین نبرد.
وی اظهار داشت: هویت فرد و جامعه از دو جهت ساخته میشود یعنی از آفاق و انفس تأثیر میگیرند؛ عوامل زیاد و متکثر هستند که چند گانه شدن عوامل و جوامع را سبب میشود؛ هم فرد فطرت دارد هم جامعه نیز فطرت و شاکلهای دارد و اینطور نیست که افراد یکدست باشند و بلکه تحت این مقوله جوامع متعدد پیش میآید.
وی با قبول فرض پنجم به عنوان نظر صحیح گفت: در وجه ششم ترکیب جامعه اتحادی دانسته میشود به مانند آب که از اکسیژن و هیدروژن شکل گرفته است؛ یعنی افراد جزئی جدا نشدنی از جامعه هستند که نمی توان این تعریف را از جامعه قبول کرد.