۱۱ آذر ۱۴۰۰ - ۱۵:۰۸
کد خبر: ۶۹۶۸۸۸

جلال؛ مردی که دشمن زیاد داشت!

جلال؛ مردی که دشمن زیاد داشت!
جلال آل‌احمد و بیماری غربزدگی، بیماری مزمنی که به‌گواهی تاریخ، بدترین بیماری جامعه معاصر ایران بود.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا،۱۱ آذر سال ۱۳۰۲ شمسی، مردی به دنیا آمد که یک بیماری مزمن را در جامعه ایران شناسایی کرد. آن مرد «جلال آل‌احمد» بود و آن بیماری «غربزدگی» بود؛ بیماری مزمنی که به‌گواهی تاریخ بدترین بیماری جامعه معاصر ایران بود.

«جلال آل‌احمد» شاید مشهورترین نویسنده ایران باشد؛ سبک نگارشی خاصی دارد در ادبیات ایران و کتاب زیاد دارد برای کتابخوان‌ها و نقل‌قول زیاد دارد همه‌جا و بزرگراه هم دارد در تهران به نام خودش و جایزه ادبی معتبری هم دارد که به نام او اهدا می‌شود در حوزه ادبیات داستانی.

از میان ایرانی‌های بزرگسال که در ایران زندگی می‌کنند، بعید است کسی نام جلال را نشنیده باشد و نداند که نویسنده است. فقط شاید خیلی‌ها ندانند که نام کاملش «سید جلال‌الدین سادات آل‌احمد» است. و این آقاجلال، مردی بود که سال ۱۳۴۱ شمسی زودتر از خیلی‌ها بیماری مزمن جامعه آن روزگار ایران را شناسایی کرد و کتابش را هم نوشت که نامش «غربزدگی» بود.

این غربزدگی داستانی دارد در ایران و آل‌احمد آن را یک بیماری دانست و نوشت: «غرب‌زدگی می‌گویم هم‌چون وبازدگی. و اگر به مذاق خوش‌آیند نیست بگوییم هم‌چون گرمازدگی یا سرمازدگی؛ امّا نه. دست‌کم چیزی است در حدود سن‌زدگی. دیده‌اید که گندم را چه‌طور می‌پوساند؟ از درون. پوسته‌ سالم برجاست؛ امّا فقط پوست است، عین همان پوستی که از پروانه‌ای بر درختی مانده. به هر صورت سخن از یک بیماری است. عارضه‌ای از بیرون آمده و در محیطی آماده برای بیماری رشد کرده». و این‌طوری چشم‌های بسیاری باز شد و با صراحت لهجه او دردی قدیمی شناسایی شد و به‌قول طبیبان، شناخت بیماری نیمی از درمان است.
 

«جلال آل‌احمد» در جوانی

تاریخچه حسرت‌ها و ناکامی‌ها

غربزدگی مثل باقی بیماری‌ها عوارض دارد؛ تاریخ ایران در عهد قاجار و پهلوی پُر است از روشنفکران و باسوادان و رجال سیاسی و افراد مشهور که به دلیل عوارض همین غربزدگی از عرصه خدمت به ورطه خیانت افتادند. و چه بسیار خسارت‌های جبران‌ناپذیر که این بیماری برای جامعه و فرهنگ و تاریخ ایران پدید آورده است و چه بسیار حسرت‌ها و رنج‌ها و ناکامی‌ها.

درد غربزدگی در جامعه ایران در کلام مشهورترین دوستدار آل‌احمد چنین توصیف شده است: «یکی از عیوب ما و جوامع ما در طول زمان این بوده است که گاهی فرهنگ خود را متأثر می‌کردیم از فرهنگ بیگانگان. کسانی این را در میان جامعه‌ ما و کشور ما به‌عمد ترویج کردند».

نتیجه این درد چه بود؟ باز سخن رهبر انقلاب روشنگر است: «اگر یک ملتی احساس عزت نکند، یعنی به داشته‌های خود ـ به آداب خود، به سنن خود، به زبان خود، به الفبای خود، به تاریخ خود، به مفاخر خود و به بزرگان خود ـ به چشم حقارت نگاه کند، آن‌ها را کوچک بشمارد و احساس کند از خودش چیزی ندارد، این ملت به‌راحتی در چنبره‌ سلطه‌ بیگانگان قرار می‌گیرد.

استعمارگران از قرن‌های ۱۶ و ۱۷ که وارد سرزمین‌های شرق ـ از جمله سرزمین‌های اسلامی ـ شدند، برای اینکه بتوانند کاملًا کمند اسارت را به دست و پای این ملت‌ها ببندند و آن‌ها را اسیر خود بکنند، شروع کردند آن‌ها را نسبت به گذشته‌ خود، نسبت به داشته‌های خود، نسبت به مذهب خود، نسبت به آداب خود و نسبت به لباس خود بدبین کردن. این‌ها عبرت‌آموز است؛ کار به جایی رسید که در زمان اوایل مشروطیت در این کشور، یک روشن‌فکر گفت: ایرانی باید از سر تا به پا فرنگی بشود! یعنی دینش را، اخلاقش را، لباسش را، خطش را، گذشته‌اش را و مفاخرش را کنار بگذارد و فراموش بکند، اما فرهنگ غربی، آداب غربی، رسوم غربی، تفکر غربی و روش و منش غربی را بپذیرد!».

«آل‌احمد» غربزدگی را نوعی بیماری مزمن و عامل پسرفت جوامع شرقی می‌دانست

آدم غربزده چگونه است؟

درباره غربزدگی جالب اینکه آل‌احمد همان‌موقع مشخصات آدم غربزده‌ را هم داده است؛ اینکه «همه‌کاره و هیچ‌کاره است. اما چون به هر صورت درسی خوانده و کتابی دیده و شاید مکتبی، بلد است که در هر جمعی حرف‌های دهن پُر کن بزند و خودش را جا کند» و اینکه «آدم غربزده شخصیت ندارد. چیزی است بی‌اصالت. خودش و خانه‌اش و حرف‌هایش بوی هیچ‌چیزی را نمی‌دهد . بیشتر نماینده همه‌چیز و همه‌کس است» و اینکه «آدم غربزده از هر چیزی مختصری اطلاعی دارد، منتهی غربزده‌اش را. باب روزش را. که به درد تلویزیون هم بخورد. به درد کمیسیون فرهنگی و سمینار هم بخورد. به درد روزنامه پُر تیراژ هم بخورد. به درد سخنرانی در کلوپ هم بخورد.»

جالب‌تر اینکه به‌ نظر آل‌احمد اگر آدم غربزده سیاستمدار باشد، این‌طوری می‌شود: «اگر دست بر قضا اهل سیاست باشد از کوچک‌ترین تمایلات راست و چپ حزب کارگر انگلیس خبر دارد و سناتورهای آمریکایی را بهتر از وزرای حکومت مملکت خودش می‌شناسد».

رهبر انقلاب ترویج غربزدگی را شیوه نفوذ و روش غرب برای تسلط بر جوامع شرقی معرفی کرده‌اند

خارجی‌ها یا به دستور خارجی‌ها!

آل‌احمد بر غرب و بر سلطه فرهنگی و اقتصادی خارجی‌ها و بر ماشینیسم حاکم بر زندگی ایرانی‌ها که از غرب آمده بود به‌عیان تیغ کشید و راه را هم نشان داد: «بازگشت به خویشتن»؛ «و آخر چرا ملل شرق نباید به دارایی خویش بیدار و بینا شوند؟ و چرا فقط به این عنوان که ماشین غربی است و ما از اقتباسش ناچاریم، تمام دیگر ملاک‌های زندگی غربی را نیز بگیرند و جانشین ملاک‌های زندگی و ادب و هنر خود کنند؟... چرا نباید ملل شرقی، آداب خود را بر مجامع بین‌المللی عرضه کنند؟».

شجاعت و صراحت آل‌احمد و روشنگری‌اش درباره وضعیت جامعه ایرانی یا در واقع وضعیت روشنفکران جامعه ایرانی به مذاق خیلی‌ها خوش نیامد و معلوم است دشمن زیاد داشت و این‌طوری بود که وقتی در ۴۶ سالگی درگذشت خیلی‌ها گمان کردند که توطئه‌ای در کار است یا توسط ساواک کشته شده و البته ایرانی‌ها حق هم دارند که مشکوک باشند که روشنفکر روشنگر جامعه‌شان را خارجی‌ها کشته باشند یا به دستور خارجی‌ها.

ارسال نظرات