آیت الله یزدی غیرت انقلابی داشت
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، به مناسبت سالروز رحلت ملکوتی آیت الله محمد یزدی رییس فقید جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفتوگویی با محمود آیت الله عبداللهی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم درباره ابعاد مختلف شخصیتی، علمی، اخلاقی و مبارزاتی این فقیه بصیر صورت گرفته است که متن آن به این شرح است:
سوال- خدمت آیتالله حاج شیخ محمود عبداللهی رسیدیم، عضو محترم جامعه مدرسین و عضو محترم مجلس خبرگان رهبری. موضوع بحث ما در خصوص شخصیت و ابعاد علمی، فقهی و شخصیت مرحوم حضرت آیتالله شیخ محمد یزدی رئیس فقید جامعه محترم مدرسین هست. از اینکه حضرتعالی فرصتی قرار دادید تشکر و قدردانی میکنیم. اگر حضرتعالی صلاح می دانید درخصوص شخصیت علمی حضرت آیتالله یزدی مطالبی را بفرمایید ممنون می شویم.
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین. ارتباط حقیر با مرحوم آیتالله یزدی، محدود به سوابق جامعه نیست. هرچند حدود 20 سال از 78 ما در جامعه بودیم ولی ارتباط حقیر با ایشان محدود به عضویت در جامعه نیست من قبل از سال 50، 47 یا 48 ایشان چند سالی، یک جلسه ای بود اختصاص به اصفهانیها داشت، محدود به 10 تا 15 نفر ایشان آن جلسه را سرپرستی می کردند. و بعد از آن جلسه رفت و آمدهای شخصی با هم داشتیم. بنابراین اطلاعاتم انحصار به آن چه که در جامعه میگذرد نیست.
مرحوم آیتالله یزدی یکی از تلاذمه مرحوم آیتالله بروجردی بودند. یعنی رسما فقه مرحوم آیتالله بروجردی و علمای دیگری اما از فردهای شاخص که حضور پیدا میکردند آن هم حضور مجدانه یعنی تقریرات مرحوم آیتالله بروجردی را داشتند. باز حضور در درس مرحوم آیتالله طباطبایی، طبق اظهار خودشان در رسائل و مکاسب و ... مرحوم آیتالله نجفی، مرحوم آیتالله حائری. خب باز در ادامه از افراد حاضر در درسهای فقهی و اصولی مرحوم امام آن هم مجدانه تقریرات درس را نوشتن و ارتباط خاص با امام در قبل از انقلاب 42 در مسائل علمی و شاهد هم این تاریخچه نوشته ای است که ایشان ظاهرا اولین تالیفشان بود. ظاهرا گمشده ایشان نوشته در مسائل کلامی بود درباره امامت مسائلی را نوشتند وآن مردوخ کردستانی کتاب ایشان سوژه قرار داده و شبهاتی را علیه تشیع و امامت مطرح کرده بود و ایشان شروع میکنند به اینکه این شبهات را نقد و رد کنند و شبهات مردوخ کردستانی را. ایشان اظهار میکنند که من در همین اثنا یک وقتی مرحوم امام من را خواستند و خب از شاگرد فقه ایشان بودیم و به من گفتند که میدانم که مردوخ به مناسبت کتاب شما مسائلی را علیه امامت و ائمه و ... بیان کرده، گفتم بله اطلاع دارم و مشغول تنظیم نقد آن هستند. امام من را تشویق کردند گفتند خوب است این نقد را بکنید کامل و تمام که شد بیارید من هم ببینم. من هم بعد از اینکه حدود 120 صفحه نوشتم خدمت امام ارائه دادم و امام باز تقدیر کردند و ایشان نگه داشتند و نوشته من را از اول تا آخر خواندن و بررسی کردند و از اول تا آخر با مشخص کردن صفحات راهنمایی هایشان را نسبت به همه این نوشته داشتند. بعد از اینکه تمام شد باز یک دفعه خواستند به وسیله آیتالله اشراقی یا فرد دیگری و آنجا هم تقدیر کردند و هم پاکتی به من دادند که آن پاکت را ظاهرا پشتوانه و هزینه چاپ کتاب بود. این نشان میدهد که ایشان در مقام تلمذ خدمت امام و حضور در فقه و در عین حال ارتباط علمی شان محفوظ بوده و امام نظر داشتند. به عنوان مثال این یکی بود. منتهی گفتند این نوشته به لحاظ اینکه حرف ها و مغالطات او مردوخ را دارد این نوشته در محدوده همان کردستان و شبهات رفته است تا پخش بشود و لذا بطور محدود با پشتوانه هزینه امام چاپ شد.
مرحوم آیتالله یزدی این اشتغال علمی و عنایت بخصوص مسائل فقهی شان همچنان استمرار پیدا کرده. ما یادمان هست که بعد از رفتن امام ایشان با مرحوم آیتالله مصباح، آیتالله محمدی گیلانی، آقای مسعودی و آقای موسوی در مسجد اعظم یک حلقه بحث خیلی جدی داشتند. ظاهرا دو سه روز فقه و دو سه روز تفسیر بوده که یکی از محصولات همان کار کتاب الامامه و الشیعه چاپ شده و ترجمه هم شده. ایشان بعد از انقلاب هم بخصوص در بحثهای علمی را مباحث فقه حکومتی و مسائل مورد نیاز نظام هست خیلی تکیه داشتند. هم در مجامع مختلف هم همایشها هم در خود جامعه و جاهای دیگه تکیه میکردند که بالاخره مسائل فقه نظام را تغذیه کنیم. هم خودشان مباحث فقهی شان مباحث قضاء بود که ایشان شروع کردند بحث قضاء را که سه جلد هم چاپ شده و بر اساس ملحقات عروه آسیدکاظم یزدی که یک بخشش بخش قضاء هست ایشان بر اساس ملحقات قضاء فقه را شروع کردند بر اساس آن کتاب و نقد و بررسی میکردند.
مباحث دیگر ولایت فقیه، خب من نمیدانم این مباحث را آن بحث داشتند یا جداگانه، مسائل مستحدثه قضاء که در تشکیلات قضایی، قضات احتیاج داشتند، بخصوص چون خود ایشان رئیس قوه قضاء بودند اطلاع داشتند از آن مسائل جدید به اینها میپرداختند. نوشتند هم بخشی از آن چاپ شده من اطلاع ندارم در همان بحث قضاء مطرح کردند یا جداگانه. باید به مناسبت اینکه عضو شورای نگهبان بودند باز مسائل مستحدثه که از نظر قانون و مجلس بود. بنابراین هم خودشون اشتغالات علمیشان در مسائل مستحدثه و حکومتی زیاد بود و هم اهتمام و تاکیدشان در محافل روی این مسئله بود.
در همین رابطه در شورای نگهبان اولین انتساب ایشان برای شورای نگهبان به همین مناسبت بود بعد از آیتالله صافی که ایشان عضو شورای نگهبان بودند نزدیک ظاهرا دو دوره بعد که کنار رفتند بعد از اینکه ایشان تشریف بردند مرحوم امام در حکمش نوشتند با توجه به اینکه آیتالله صافی کناره گیری کردند شما را به عنوان اعضای فقها ... اینکه بعد از آیتالله صافی جایگزین آقای صافی شدند این هم نشان می دهد که عنایت خاص فقهی هم مرحوم امام به ایشان داشتند.
البته باز ایشان بحثهای علمی شان انحصارا مباحث فقهی و اصولی هم نبود ایشان مباحث کلامی هم داشتند مخصوصا روی مباحث ولایت فقیه خیلی کار کردند. هم در شرع قانون اساسی که اشتغال ورزیدند مباحث ... این آیات الاحکام ایشان که چند جلد از کارهایی است که از زندان شروع کردند، گفتند من در زندان بوشهر در کنار قاچاقچیان شروع کردم و فقط هم قرآن داشتند و آنجا شروع کردند.
بنابراین آقای یزدی در بحث علمی از کسانی بودند که پیوسته مشتغلین و فعالان در این زمینه بودند و مخصوصا در این بعد از انقلاب همانطور که عرض کردم در مباحث فقه حکومتی خیلی عنایت داشتند البته مسائل کلامی تفسیری داشتند نوشته هاشان بخشی اش این هست. ما اطلاع نداشتیم بعد اطلاع پیدا کردیم خب مثلا ایشان یک دوره ترجمه قرآن دارند، گفتند من دیدم جوانها ترجمههای ثقیلی است احساس وظیفه کردم و قرآن را ترجمه کردم
سوال- در خصوص نقش آیت الله یزدی چه قبل از انقلاب اسلامی و چه بعد از انقلاب برایمان بفرمایید.
در این قسمت مرحوم آیتالله یزدی واقعا از کسانی بودند که بسیار بسیار نقش زیادی داشتند. میشود اگر این تعبیر کنیم یکی از افسران قدرتمند ویژه امام بودند هم قبل از انقلاب هم بعد از انقلاب، یعنی از فعالانی که با آن موسسه انقلاب .. نه از موسسان و فعالانی که نزدیک با امام بودند ارتباط شخصی با امام داشتند و مسائل انقلاب در ابعاد مختلف حمایت میکردند دنبال میکردند. بعنوان مثال: قبل از 15 خرداد مسائل انقلابی که از همان آغاز از سال 41 ، حادثه 42 خرداد مبتنی بر این شد که امام رفتند ترکیه و یک خفقان خاصی پیش آمد ولی حدود دو سال از 41 جریانهای انجمنهای ولایتی و .. که بعد منتهی شد امام تشریف بردند زندان و آمدند از آن زمان که بگذریم خب آیتالله یزدی در ابعاد مختلف نقش داشتند اولا ایشان از منبریهای قدری بودند خطاب بودند منبر میرفتند در شهرهای مختلف. انقلاب یکدفعه که اوج نگرفته که کل کشور را بگیرد به تدریج مردم،جوانها آمدند، به تدریج گفتمانهای رهبری مبانی رهبری گفتمان سازی شد. کار شد. از کسانی که بسیار نقش داشت خطابه مرحوم آیتالله یزدی بودند. خب از لحاظ جسمانی هم قدرتمند بودند و ضعف شرایط فعلی را نداشتند خطیب بودند در شهرهای مختلف منبر میرفتند. به عنوان مثال فرض کنین ظاهرا برای زمانی بود که امام از زندان ازاد شده بودند که آمده بودند قم ایشان در مسجد امام مراسمی برگزار میشد شخصیتهای مختلف منبر میرفتند مرحوم انصاری شیرازی منبر میرفتند بعضی از خطباهای دیگه ایشان آنجا دو دهه مسجد امام صحبت میکردند. مسجدی که جمعیتش پر، صحن شبستانها پشت بام و ... ایشان سخت انقلابی قاطع اسم نمیبرد، اما مسائل به گونهای مطرح میکرد که حماسه ساز بود درخیلی از آنها نقش داشت. البته افراد دیگری هم بودند مرحوم آسیدعبدالکریم هاشمی نژاد، همینگونه بود در شهرستانهای متخلف منبر میرفت خیلی حماسه ساز بود. من یادم هست راجع به این صحبت ایشان میگفتند که امام از زندان که آمده بودند در این جلسات مختلف شرکت می کردند همین جلساتی هم که آنجا منتهی چند دقیقه همان آخر شرکت میکردند اما یک شب، این را در همین شرح حالشان بیان کردند. امام از اول حاضر شدند و در مجلس شرکت کردند. خب حضور امام هم در این جلسات نقش دیگری داشت. یادم هست در بعضی از محلات می گفتند امشب امام می آید، گاو میکشتند و گوسفند می کشتند.
ایشان ارتباط با رهبری، خدمت امام بودند یا من را خواستند، امام فرمودند گزارش هر شب صحبتهای شما ر خلاصه صحبتهای شما روا یکی از رابطین دفتر اعضای دفتر خلاصه اش را برای من می آورد و میبینم و تقدیر کرد. این هم خودش یک مسئله ای است. یک شخصیتی که سابقه ... دارد این صحبتها نقش دارد و امام تشویق کردند و نظارت کردند. انحصار به قم نداشت. آبادان ایشان منبر میرفتند که منبرهای حساسی بود، کرمانشاه منبر میرفتند. بر همین اساس ممنوع المنبر میشدند. یادم هست که در رابطه با کرمانشاه که ممنوع المنبر شدم، باز مرحوم امام جمعه حاج آقاعطا که از شهدای ائمه جمعه هستند ایشان باز هم من را دعوت کردند یک جلسه مجللی تشکیل شد ولی چون ممنوع المنبر بودم پلیس و ساواکیها بودند از درهای فرعی مخفیانه وارد شدم جلسه با شکوهی شد، یکی از مامورین گفت آقا شما ممنوع المنبر نیستید، گفتم من نمیخوام منبر برم. روی یک صندلی نشستم خطابه خودمان را برگزار کردیم و بعد هم از در مخفی آمدیم بیرون. این منبرها و خطابههای ایشان نقش زیادی داشت.
این دوران گذشت یعنی 15 خرداد که شد امام تبعید کردند یک خفقانی بود کسی روی منبر اسم امام که نمیبرد هیچ عکس امام هم ممنوع بود. اسم هم ممنوع بود. من یادم هست در مدرسه فیضیه ما حجره داشتیم هر روز 5 تا 6 ساواکیها میآمدند دور مدرسه میزدند اگر یک اعلامیه ای بود یک عکسی از امام بود میکندند و برخورد میشد. خب نقش ایشان تغییر کرد خب ارتباطات مخفی سازماندهی شده حالا این را باید همینجا قم که من ارتباط دارم. احساس میکردم که حاج آقای یزدی با یک عده ای بازاریها یک عده انقلابیون در ارتباط هست در چاپ کردن نوشته ها، توزیع نوارهای امام و شبکههای مختلف که بعد از انقلاب ... حالا این قسمتها را باید از خود این آقایون یعنی ارتباط مرحوم آیتالله یزدی و سازماندهی شون ارتباط شان با انقلابیون نیروهای فعال و کارهایی مختلفی که در این زمینه میکردندآون هم باز قابل توجه بود در بخش ارتباطات اینطوری.
بعد از انقلاب هم که خب واقعش این هست که باز به خاطر ارتباطات قبلی ایشان با مرحوم امام که از تلامذه ایشان بودند شاگرد علمی ایشان بودند، بهر حال ارتباط نزدیک بودند در مسائل انقلاب مرتبط بودند من نگفتم، قبل از انقلاب یکی از واسطه هایی بودند که پیام هایی از امام برای علما میآورند. خب بعد از انقلاب هم همین ارتباط بود ماموریتهای مختلفی که به ایشان دادند. منزل ایشان در اختیار امام قرار داده شد. خب حالا من این بخش را نمیخواهم توضیح بدهم. اینجا ایشان در مسائل مختلفی را همراهی میکردند و دغدغه ابعاد مختلف داشتند. خب ایشان دورههای مختلف در شورای نگهبان بودند، در خبرگان رهبری بودند بعنوان مثال که نقش ایشان مورد اعتماد نیروهای مختلف از جمله بعنوان مثال: اول انقلاب در حوادث فتنه ای که بنی صدر بوجود آورد، مشکلات مختلفی که داشت اصلا این مسئله اختلاف بنی صدر و موضعگیری هاش در مقابل مرحوم شهید آیتالله بهشتی، نیروهای انقلابی و آیتالله خامنه ای که کسانی که در خط امام مقاومت زیاد میکردند. ولی خب یک ریاست جمهوری و فرماندهی کل قوا هم داشت. درگیری هایی پیش آمد که هیئت سه نفره تعیین کردند که اینها داور باشند بین مجلس و آقای رجایی و ... یکی از طرف مرحوم امام، آقای مهدوی کنی، اقای یزدی از طرف قوای سه گانه ... ایشان عضو آن هیات سه نفره بودند ولی متاسفانه شرح حال برخوردهای بنی صدر نسبت به این هیئت سه نفره خودشان توضیح دادند.
در جریانهای مختلف ایشان خیلی حوادث انقلاب زیاد است مثلا یادم هست در حادثه خلق مسلمان که خلق مسلمان پاتوق و مرکزش از یک طرف تبریز بود از یک طرف به لحاظ حضور آیتالله شریعتمداری اینجا خیلی بود شائبه و فتنه عجیبی بود. خب ایشان نقش موثری شاید نقش اولی داشتند اینجا که حوادثی پیش اومد. در منزل آیتالله شریعتمداری ترور کرده بودند و کشته بودند. فتنه و درگیری عجیبی ایشان خیلی اون زمان نقش داشتند در خواباندن فتنه اینجا و همچنین در ارتباطات و مسائل مختلف دیگر.
سوال-اشاره ای هم به بخش ارتباط ایشان با مقام معظم رهبری
در همین زمینه، ایشوان به اصطلاح چون غیرت انقلابی داشتند یعنی در واقع تمام این چهل ساله، تلاششان مجاهد بودند و همه هم و اهتمامشان روی مسئله نظام و روی مبنای ولایت فقیه ایشان کار کرده بودند و تدریس هم کرده بودند. حاکمیت ولایت فقیه در نظام نقش داشتند. لذا ارتباطشان هم تو مباحث ولایت فقیه هم کارهای علمی کرده بودند هم ارتباط خاص با ولی زمان داشتند. یعنی هم مرحوم امام و هم مقام معظم رهبری فلذا هر دو هم عنایت خاص داشتند، خب میبینیم که اولین رئیس قوه قضائیه مقام معظم رهبری بعد از امام ایشان نصب کردند به ریاست قوه قضائیه. همین چند وقت پیش یک ماه پیش از بنده سوال میکرد روحانی هم به این مناسبت خوب این توضیحش. هم نقش ایشان را میرساند، نزدیکان بیت آیتالله یزدی این قبر خوبی برای ایشان از نزدیک حرم ولی وسط راه هست فرشی هم میافتد و مشخص نیست. دنبال کردن یک سنگی گذاشتن که قبر آقای یزدی. سوال میکرد که اولین رئیس قوه قضائیه، خب مگه آیتالله بهشتی و آیتالله اردبیلی چرا ایشان را نوشتند؟ گفتم اول انقلاب تشکیلات شورایی اداره میشد. شورا ریاست داشت بر قوه قضائیه. آیتالله شهید بهشتی آقای اردبیلی رئیس اون شورا بودند وگرنه ریاست و تصمیم گیری با شورا بود. بعد از بازنویسی قانون اساسی که خب بازنویسی باز آیتالله یزدی از کسانی بودند که مرحوم امام ایشان را شخصا نصب کردند با همراه دیگران برای بازنویسی قانون اساسی. بعد از اینکه بازنویسی شد از تغییراتی که در قانون بود حذف نخست وزیری یکی هم قوه قضائیه شورایی بود تبدیل شد به ریاست. که مسئول قوه قضائیه یکی است نه قوه نه شورا. اولین کسی که منصوب شد از طرف مقام معظم رهبری به ریاست قوه قضائیه ایشان بود. ایشان هم به لحاظ سوابق حوزوی و دغدغههای قوه قضائیه که گفتم در شکلهای مختلف تاثیر داشتند و فعال بودند.
سوال-ایشان جزء موسسین جامعه مدرسین بودند، نقش ایشان در خود جامعه مدرسین با توجه به اینکه مدتی هم نایب الرئیس و قائم مقام و بعد از رحلت آیتالله مشکینی رئیس ...
درباره جامعه باید گفت هر کدام مثنوی هفتاد من می شود. آیتالله یزدی یکی از شخصیتهای ... بزرگوارانی زیادی که شخصیتهاشان مشخص اما در کارکرد و تاثیرگذاری و فعالیتهای خارجی نقش افراد متفاوت بود. در فعالیتهای خارجی و مسائل چه قبل از انقلاب چه بعد از انقلاب، در کارکردها و فعالیتهای عملی نقش افراد متفاوت بود. آیتالله یزدی از کسانی بود که خیلی نقش فعالی در این زمینه داشت. خیلی نقش تاثیرگذاری بود. ما حالا جامعه مدرسین قبل از انقلاب نقشش معلوم است رابطه بین امام و نظام و مردم بود. جامعه یکی از کارهای مهمش گفتمان سازی بود در مسائل امام. حرفهای امام را جامعه مدرسین منتقل میکرد. یا در حوادث مختلف که پیوسته حوادثی پیش میآمد. جامعه ورود میکرد اعلامیه می داد و موضع گیری میکرد.
در ترور فلان وزیر، یا نخست وزیر اعلم، یا حوادثی که پیش میآمد افرادی که زندانی میشدند و ... جامعه مدرسین ورود میکرد. حوادث بعد از انقلاب مسائل خلق مسلمانی که مثال زدیم، جامعه ورود کرد ارتباط با آیتالله شریعتمداری و شخصیتهای مختلف در مسائل اقتصادی و جامعه مدرسین حضور پیدا میکرد و فعالیت میکرد. اعلامیه داده میشد ارتباط خب. از کسانی که عملا در این صحنه این حرکت را همراهی میکرد و به اصطلاح دنبال میکرد در حوادث مختلف ایشان بود. ایشان نقش فعالی در این قضیه داشت. مباشرت میکرد صرفا حضور در جلسه و رای گیری و... این بود اما دنبال کردن مسائل را بسیار نقش موثری داشت.
در زمانی که آیتالله مشکینی بودند باز در عین حال که خب مرحوم آیتالله مشکینی حضور داشتند و حضور ایشان هم واقعا جدی بود. عملا در تشکیلات ورود پیدا نمیکردند. ولی مرحوم آیتالله یزدی ورود میکردند و اداره میکردند.
ایشان واقعا چون جامعه مدرسین حالا بعدش این سالهای آخر که آقای مشکینی نبودند با این حال که ایشان در واقع میشود گفت ایشان از اعضای موثر انقلاب بود یا کارگزاران نظام بود درواقع و جامعه مدرسین رو هم میدانست در واقع از کسانی بود که از آغاز انقلاب نقش داشت یعنی میدانست جامعه مدرسین در حوادث مختلف تنها نهادی بود که انقلاب را کمک کرده همراهی کرده یا تو مسائل انقلاب بعد از انقلاب در تشکیلاتی که در حوزه بوجود مد شورای عالی مدیریت ارتباطات ... چون میدوناست جامعه نقش داشت خیلی عنایت خاصی به جامعه مدرسین. یعنی میخواست جامعه به قوت و اقتدار خودش باقی بماند.
با اینکه ایشان انقلابی بود ولی در جامعه بالاخره گرایش های مختلفی بود ایشون عنایت داشت که وحدت جامعه حفظ بشود. مثلا اگر افراد سلیقه های خاصی دارند یا نگاه های متفاوتی یا آراء متفاوتی هست این باعث نشود که جامعه پاشیده بشود تشتت پیدا بکنه. اگر بعد از افراد به خاطر بعضی دلایل نیایند یا مثلا ناراحت باشند ایشان عنایت داشت که برطرف بشود و بیایند. یا گاهی بعد از کسانی که تندروی میکنند و موضعگیری های آنها، گفتار آنها باعث بشود که این وحدت خلایی درآن حاصل بشود ایشان خیلی عنایت داشت این وحدت و تشکل در جامعه حفظ بشود. چنانچه خود در جامعه هم در این جامعه جلسات عصر جمعه تشکیل بشود و تعطیل نشود. خود این تشکل خود این جمع شدن موضوعیت دارد بنابراین لذا روی این قضیه هم عنایت داشت.
از نکات دیگر که در رابطه با جامعه است باید عرض کنم نشان دهنده دغدغه مند جامعه به ما هو جامعه بود که برایشان اصالت نداشت چون انقلاب حوزه اصالت داشت و احساس میکرد جامعه مدرسین در انقلاب در حوزه نقش داشته و لذا عنایت خاصی به قدرتمندی داشت.
از مسائلی که در این باره عرض کنم، مثلا جلسات فرعی تشکیل میشد، کمیسیون هایی تشکیل میشد خب ایشان این سالهای آخر مریض بودند در بعضی از این جلسات حضور ایشان لزومی ندارد. جلسات فرعی است یه مسئله خاصی میخواهند صحبت کنند اما ایشان به لحاظ اینکه دغدغه مند بود میخواست این جلسه فرعی تشکیل بشود و کار را انجام بدهد و دنبال بکند با همه شرایط جسمی و بیماری که داشت عنایت داشت ... ما هم به ذهنمون میرسید که لزومی ندارد اما ایشان حضور پیدا میکرد. این هم یک بعد از نشان دهنده مسائل خاص ایشان بود.
سوال- درپایان اگر ویژگیهای برجسته ای از ایشان سراغ دارید بیان نمایید.
یکی واقعا اخلاص ایشان بود. اخلاص مرحوم آیت الله یزدی واقعا الگو بود. ایشان حالا به عنوان مثال برای قبل از انقلاب که گفتیم. سال 41 اون منبرهای مسجد امام که پرمیشد با حضور علما، مردم، امام و ... با این گفتم اینکه امام حتی هدایت میکرد و تشویق میکرد. در شهرستانها آبادان، یزد، آن منبرهای کذایی که نقش بسیار داشت.
محل تبعید گاهای ایشان، ایشان در مرجعیت امام خب خیلی نقش زیادی داشت. همین فعالیت های مخفی و علنی ایشان . نقشی که برای معرفی در کنار علما برای امام داشتند. منبرهایی که ... ایشان تبعیدگاه های مختلفی داشت.
زندانهای ایشان زندان های سختی بود، مثلا در بوشهر که بودند لابد بعضیها رو کسانی که مصاحبه میکنند از ایشان بخواهید که در این قسمتها توضیح بدهند. ایشان زندان بوشهر هوای بوشهر، شرایط بوشهر بسیار شرایط سختی بود. خب کرمانشاه، زندان کرمانشاه شرایط سختی بود. من دیدارشان نرفتم .اما رودبار را رفتم ایشان تبعید بودند من به ملاقات ایشان رفتم. ساعت 3 رفتیم و نهار هم نخوردیم که البته ما جایی هم ندیدیم، ایشان فهمیدن ما نهار نخوردیم برای ما تخم مرغ درست کردند و از ما پذیرایی کردند.
ایشان در شرح حالش هم توضیح دادم، ایشان در محل هایی که میرفت تبعید یک منبع فعال برای انقلاب میشدند. اصلا بعضیها میگفتند دولت از احمقیاش این شخصیتها را تبعید میکردند. اصلا موتور انقلاب شدند در شهرهای دور. کسی با ما ارتباط نداشت. از طرفی ما دغدغه داشتیم که این مسائل را منتقل کنیم. ایشان میگفت یه اتوبوس یا مینی بوس از این طرف شهر به اون طرف شهر. من صبح که میشد میرفتم سوار این ماشین میشدم، میرفتم بالای شهر و دوباره پایین شهر. دو سه روزی گذشت راننده گفت: آقا چیکاره ای شما؟ ایشان گفت اگر میخوای بفهمی من چیکاره ام، آدرس دادم گفتم بیا توضیح میدهم. ایشان آمد، برایش توضیح دادم که من تبعیدی هستم و شرایط من این هست. بیا برایت شروع کنم قرآن، احکام و آیات و... شروع کردم به آیات گفتن احکام گفتن و... کم کم مسائل انقلاب را بریاش گفتم و ایشان شد یکی از فعالان قبل از انقلاب و خودش محور شد و بعد از انقلاب هم جزء فعالانی شد و کسانی بود که در جبهه حضور پیدا کرد و در جبهه شهید شد.
منظور این هست که مرحوم آیت الله یزدی نقش های ایشان مختلف بود، اصلا خود تبعیدگاه های ایشان و زندان ایشان و فعالیت هایشان در تبعیدگاهها و کیفیت برگزار کردن آنها، روحانیونی که بی تفاوت بودند ایشان ارتباط برگزار میکرده و صحبت میکرده. در مورد یکی از روحانیون توضیح دادم.
سوابق انقلابی ایشان، آن منبرها، آن خطابه های، آن زندان، آن تبعید، کیفیت تبعید. ایشان آیات الاحکام میگفتند، در کنار چند تا قاچاقچی، بعدها هم که خونه رفتم با زیر پیراهنی، هوا و داغی هوا و.. این مال قبل از انقلاب.
بعد از انقلاب که خود ایشان از شخصیت های بالای نظام بود رئیس قوه قضائیه بود، 8 سال رئیس قوه بوده. در دورههای مختلف اولا منصوب خود امام بوده در شورای نگهبان، منصوب خود رهبری در شورای نگهبان، منصوب رهبری بوده در قوه قضائیه، منصوب امام بوده در بازنگری، ماموریت های مختلفی امام به ایشان دادند. خانه در اختیار بودند. این برای همه ما و طلبهها عبرت است. این 20 سال که رئیس یا قائم مقام جامعه بودند یک بار نگفتند که من اینجا منبر رفتم، آبادان اینطوری گفتم و در زندان اینطوری گفتم. هیچ ما از ایشان ندیدم. بعضیها هستند گاهی یک ماه درس یه شخصیتی رفتند، هی می گویند که من ... ایشان شاگرد علامه طباطبایی، شاگرد آقای بروجردی بودند، تقریرات آیت الله بروجردی را نوشتند، تقریرات امام را نوشتند، این ارتباط نزدیک و ... ما ندیدیم که ایشان بگوید این مسائل با تناسب هم پیش میآید. سوابق علمی و ارتباط با علامه طباطبایی، چرا ایشان در شرح حال خاطرات آیت الله یزدی، سند بوده، دعوت شده فلسفه کار این بوده که این اسناد بماند، ایشان آنجا شرح حال را گفتند. اگر کسی رسائل را خوانده باشد پیش آقای نجفی را خونده باشد. یا رسائل را پیش آقای حائری خوانده باشد.
ما در این گفتهها و ... هیچ تکیه نکرده، کسانی را دیده ایم که یک ماه درس خوانده پیش فلانی، هی .. ما هیچ ندیدیم. تو مسائل انقلاب هم همینطور، کسی اینجا این شیخ که با ویلچر حرکتش میداد واقعا ریشش را در انقلاب سفید کرد. غیرت انقلاب داشته. تو مسائل مختلف ایشان بنایش این بود، اگر تشخیص میداد عمل میکرد و روی حرفش میایستاد. با هر کسی هم بود میگفت. ایشان در مسائل مختلف بود این .. این سالهای آخر با ویلچر میبردند و ... این خاطرات پیش میاومد ایشان کسی است که ریشش در انقلاب سفید شده. از سال41 حضور جدی اون منبرها و ... حالا دارد به این شکل هدایتش میکند،اما ایشان چنین شخصیتی است. ولی حالا در عین حال در جلساتی که تشکیل میشد سخنرانی میکرد طلبهها و مخاطبین نمایندگان بودند مجمع مدرسین بود تناسب داشت که ایشان یک مقدار از سوابق خودشون ... ما هیچ ندیدیم. این خیلی مهمه هیچ ندیدیم. چنانچه حضورشان در جلسات فرعی و کمیسیونها، خب اگر کسی یک مقداری چیز ... یعنی احساس میکرد اینجا وظیفه است. حضورش در این جلسه 5 نفره کمک به انقلاب میکنه، کمک به جامعه میکند کمک به شورا میکنه. اصلا متناسب با شأن ایشان نبود. یک دوره ایشان رئیس شورای عالی بودند آنوقتی که رئیس بود، سفت میگرفت کار را. روزهای متعدد حضور پیدا میکرد در جلسه فرعی و دنبال میکرد مسائل را و بعضی از اینها شأن ایشان، کسی که رئیس قوه قضائیه بوده، کسی که رئیس مجلس خبرگان بوده، نایب رئیس بوده و ... جلسه سه نفره که دیگه وظیفه، اصلا شأنش این نشون دهنده اخلاص ایشان است.
آخرین نکته ساده زیستی ایشان بود. قبل از انقلاب را کار نداریم. بعد از انقلاب جایگاهی که ایشان داشته ما نگفتیم معلوم بود ایشان، دو دوره مجلس بود. نایب رئیس مجلس بودند. خب امکانات مادی، ایشان رئیس قوه قضائیه که بودند. ایشان می گفتند من حقوق قوه را نمی گرفته، با شهریه زندگی می کرده. ایشان فوت که شدند مسائل مالی شان، کسی که رئیس قوه قضائیه بوده، این از کارگزاران مهم نظام بوده ارتباطات خاص، نماینده امام در مسائل مالی بوده، اما امکانات ایشان واگذار کرده بودند. زندگی ساده بوده. هم زندگی ساده و بی آلایش که ایشان همان وقتی که از قوه قضائیه آمده بودند. توضیحی دادند که من یک خانه که چه مقدارش برای من هست من چون ریزش یادم نیست، اول خانه را برای ما توضیح دادند. بعد هم مسائل مالی ایشان بسیار مالی مشخص و ساده زیستی. یعنی کسی که این مراتب واقعا اینها درس است کسی که این جایگاه را داشته در نظام و امکاناتی که میتوانست داشته باشد ولی زندگی زندگی بسیار ساده در این جایگاه ها حقوق خاصی خیلی اش مثل قوه قضائیه چیزی دریافت نمی کردند. بعد هم آنچه هم که میدانید بعد از رحلت ایشان یک خانه ای که همانطور که میدانید واگذار کردند به حوزه و آن بخشش را هم مربوط به خانمشان بوده با توافق وراث واگذار شده. بنابراین من باز به نظرم می رسد که در این قسمت یک مقدار شرح حال مسائل مالی ایشان را از آقازاده ایشان بخواهید. این بخش از ساده زیستی ایشان، هم وقت محدود هست هم اطلاعات. این شرح وضع مالی ایشان زندگی ایشان حالا قبل از انقلاب که ما یادمون هست. یکی از بالاخره اساتید بود ولی خانه در ابتدای عمر آن خیابان فرهنگ منزل داشتند که از آن زمان ما ایشان بعد هم یک خونه ای در چیز ... ولی مسائل مالی ایشان چگونه زندگی کردن وضع مالی ایشان، این ساده زیستی ایشان با یک مقدار جزئیاتش به نظر من از نقاط قوت سرفصلی هایی است که باید تکیه کرد و بالاخره این پیام مقام معظم رهبری، ما از چیزهایی که می بینیم واقعا ایشان نکته سنج هستند، نکات و کلمات درباره شخصیت ها می گویند حساب شده است. روی میزان روی قسط است بی حساب نیست. تعبیرات مقام معظم رهبری درمورد ایشان دارند، این هم خب قابل توجه است که به نظر من آنچه را که ما گفتیم و مفصل هست در بخش های مختلف اینها میتواند شرحی باشد برای این عناوینی که مقام معظم رهبری برای آیت الله یزدی گفتند. ایمانی راسخ، ...
در آخر در تعبیر جمله ای در مورد قرآنی داشته باشم منطبق بر ایشان بکنیم، از مصادیق ان الذین قالوا ربناالله ثم استقامو بود. محکم ایشان درواقع ایستاد در مسائل انقلاب. غیرت دینی داشت غیرت انقلاب داشت. ان الذین قالوا ربناالله ثم استقامو بود یا مصداق یجاهدون فی سبیل الله ایشون واقعا مجاهد فی سبیل الله بود.
من ارتباط 50 ساله با ایشان داشتم، در اینکه مجاهد بود که روشن هست در خارج، ولی مجاهد فی سبیل الله بود. یعنی انگیزه هایش از تشویق مردم، باریک الله گفتن، انقلابی بود. واقعا مجاهد فی سبیل الله، و لایخافون یومت لا ..
و انشاءالله که ما میدانیم همین خصلت های ایشان مهمان مجاهدت های خودشان هستند و برای ماست که بالاخره از شخصیت ها الگوی گیری کنیم. ا