مطالبه نفتی که بر زمین ماند
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، مطالبات رهبر انقلاب از مسئولان حوزه نفت و انرژی همواره مورد بحث محافل علمی و نشست های سیاسی بوده است، رهبر انقلاب نسبت به وابستگی اقتصادی به نفت نگران بوده اند و هشدار داده اند اما از طرفی برخی مسئولان اجرایی عدم وابستگی به نفت را غیر ممکن و ناشدنی دانسته اند.
رهبر انقلاب اسلامی:
«من هفده هجده سال قبل به دولتی که در آن زمان سر کار بود و به مسئولان گفتم کاری کنید که ما هر وقت اراده کردیم، بتوانیم در چاههای نفت را ببندیم. آقایان به قول خودشان "تکنوکرات" لبخند انکار زدند که مگر میشود؟!»[1]
حضرت آیت الله خامنه ای در طول دوران انقلاب اسلامی نسبت به اتکای اقتصادی کشور به نفت هشدار دادند، چرا که این خام فروشی به سبک دوران پهلوی و دیگر کشورهای عرب منطقه جز خسارت چیزی برای کشور ندارد.
در ادامه به چالش ها و معایب سیاست وابستگی به نفت خواهیم پرداخت.
الف- عادت به بهره برداری از ذخایر و عدم تکاپو برای حرکت
هرگاه انسان به اصطلاح دست در جیب پدر داشته باشد، حرکت رو به جلو و تلاش برای کسب در آمد را فرا نمی گیرد و با خود تصور می کند هرگاه بخواهد می تواند از ثروت خانوادگی بهره ببرد از این رو تن به کار نمی دهد و سختی را حاضر نیست که تحمل کند.
در حوزه اقتصاد نیز اصطلاحی وجود دارد به نام بد بودن ثروت ملی به عبارتی کشورهایی که دارای ثروت ملی هستند اعم از گاز، نفت، طلا و ... پیشرفت نمی کنند چرا که عادت به خام فروشی و بهره برداری از ثروت ملی کرده اند و حاضر نیستند که کار کنند.
در واقع این کشورها همچون کشورهای عرب منطقه ای دارای نفت سرشار هستند و تنها با فروش نفت گذران زندگی می کنند از این رو این دست کشورها هیچگاه تلاش برای کار نخواهند داشت و کشوری که در آن تلاش نباشد، تولید علم و رشد علمی نیز نخواهد بود و در حقیقت در این کشورها جوانان تن پرور به بار خواهند آمد.
در ایران عزیز نیز در طی دوران سازندگی و دوران تدبیر و امید تمامی هم و غم مسئولان کشوری به فروش نفت و سرازیر شدن پول نفت به کشور بود، این آقایان به دنبال چابک سازی سیستم نبودند، بلکه تنها به دنبال این بودند که پولی وارد کشور کنند و به سیستم خسته کشور تزریق کنند در حقیقت این آقایان که خود را جهان سومی تصور می کردند تنها نقش برای خودشان را فروش نفت می دیدند و در این نگاه خودباخته سخن گفتن از پیشرفت علمی معنا ندارد.
به عبارتی تحریم های شوم آمریکا که به نیت سوء بر ملت عزیز ایران وضع شده بود دارای ابعاد پیچیده ای بود، چرا که این تحریم ها هرگونه فروش نفت ایران را محدود می کرد به دنبال فلج سازی و فروپاشی اقتصادی ایران بود.
اما رهبر انقلاب در تعبیر دقیقی اشاره داشتند که می توان تهدید تحریم ها را به فرصت ملی بدل کرد و کاری را که در طول سال های گذشته نتوانستیم انجام دهیم به سرانجام برسانیم و آن همان جداسازی اقتصاد ایران از اتکا به نفت بود.
اما برخی مدیران فاسد نفتی نه تنها در این سیاست قدم بر نداشتند که بر سیاست غلط خود پافشاری کردند و به سراغ مذاکرات ملتمسانه رفتند تا بتوانند دو مرتبه شیر نفت را باز کنند.
در حقیقت این مدیران بیشترین ستم را به ملت ایران روا داشتند، چرا که آمریکا از تحریم نفتی به دنبال شکست و تسلیم ایران بود و این مسئولان نیز به جای پیدا کردن راهکار جدید، پازل سیاسی آمریکا را تکمیل کردند و با گره زدن مشکلات اقتصادی کشور به مذاکره هر آنچه آمریکا به دنبال آن بود را محقق ساختند.
به تعبیری خام فروشی خود ضرر بود و حالا که آمریکا جلوی فروش نفت را گرفته بود این آقایان دست بر روی دست گذاشتند و نه تنها به سراغ راهکار دیگر نرفتند بلکه منتظر بودند تا آمریکا اجازه دهد دو مرتبه ایران بتواند به نفت فروشی باز گردد.
ب- آسیب های فرهنگی خام فروشی
در سیاست غلط مسئولان تکنوکرات ایران که ادامه همان سیاست پهلوی بود رویکرد عدم خود باوری بود به عبارتی این مسئولان نگاهشان به کشور این بود ذهن ایران توانایی ساخت تکنولوژی ندارد و این ابتکارات تنها از عهده چشم رنگی های اروپایی و آمریکایی بر می آید و تنها فایده منطقه غرب آسیا این است که نفت خود را بفروشد و به عیاشی بپردازد.
در دوران پهلوی نیز همین روحیه و تبلیغ ضد فرهنگی در کشور به طور غیر مستقیم ترویج می شد؛ در واقع با حضور مستشاران و مهندسان خارجی ایران به بازار فروش محصولات آمریکایی تبدیل شده بود و ایرانیان تنها کارگران این مهندسان و شرکت های خارجی بودند.
این کار ضدفرهنگی محصول تبعات خام فروشی نفت بود، چرا که وقتی اندک پولی به طور مداوم در جیب ملت باشد، مردم هرگز احساس خطر از نداری نمی کنند و از طرفی چون تنها از فروش سرمایه ملی به این پول رسیده اند دیگر راهکاری برای افزایش سرمایه خود بلد نیستند به عبارتی تنها راه افزایش دارایی و پول خود را در فروش نفت بیشتر می دانند.
این آسیب فرهنگی امروز نیز در کشورهای منطقه وجود دارد، به گونه ای که به صراحت آمریکا از کشورهای منطقه به گاو شیرده تعبیر می کند.
این خودباختگی که محصول و تبعات فرهنگی خام فروشی است به حدی است که کشورهای منطقه با شنیدن این دست تعبیرهای توهین آمیز همچنان ناراحت نمی شوند و به کار خود ادامه می دهند، در واقع آنچنان فروش سرمایه ملی و کسب پول مفت برای آنان جذاب شده که نارحت نمی شوند و به شکم پرستی و شهوت رانی خود ادامه می دهند.
حال برخی مسئولان فاسد نیز تلاش داشتند که ایران را نیز به این ورطه خطرناک بیندازند و ایران را تنها در خام فروشی نگه دارند و اجازه رشد به کشور ندهند.
این افراد که تنها دغدغه شان کسب پول بود اگر نتوانند برای کشور نیز پول دریافت کنند تنها به فکر هستند از این رو گه گاه خبرهایی از فسادهای نفتی به گوش می رسد، از دکل گمشده نفتی تا رانت های موجود در قراردادها.
در واقع این آقایان غیر از فروختن آن هم به قیمت مفت کار دیگری بلد نیستند و هرچه داشته باشند می فروشند حتی اگر راه داشت کشور را نیز می فروختند و خیال خود را راحت می کردند.
ج- فربه شدن سیستم و افزایش ناکارآمدی
یکی دیگر از معایب خام فروشی نفت و فروختن ثروت ملی این است که پول حاصل از آن سبب بزرگ شدن سیستم مدیریتی کشور می شود، بزرگ تر شدنی که نه تنها فایده ندارد بلکه برای کشور مضر است و تبعات آن در عریض و طویل شدن دستگاه های اداری کشور خود را نمایان می سازد.
در حقیقت این بزرگ شدن سیستم باعث می شود که شاهد دخالت های بی جای دولت در امور جزئی باشیم و بنگاه های اقتصادی خصوصی توان رقابت را با دستگاه های دولتی از دست می دهند و قدرت خصوصی کشور در غول دولت فرو رود.
این بزرگ شدن در آخر جز رانت و فساد و ناکارآمدی برای ملت چیزی در پی نخواهد داشت.
در پایان باید عنوان کرد که مسئولان دولت های قبل با گره زدن اقتصاد کشور به مذاکرات در حقیقت اثر تحریم ها را کامل کردند و بر سیاست غلطی پافشاری کردند و با بررسی آن به این نتیجه می رسیم که این سیاست جز خسارت چیزی برای ملت ایران ندارد.
[1] - بیانات در حرم مطهر رضوی ۱۳۹۲/۱/۱