رسالت زن در تحقق تمدن اسلامی
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، نوشتاری از حجتالاسلام و المسلمین محمد کاشی زاده عضو هیأت علمی گروه کلام پژوهشگاه در رابطه با رسالت زن در تحقق تمدن اسلامی منتشر شده است که متن آن به این شرح است.
زن کیست و فلسفه وجودیاش چیست؟ ناآگاهی از حقیقت زن، چه بسا افرادی که خود را مدافع حقوق زنان میدانند، به بزرگترین دشمن زنان مبدل سازد! فردی که همه موفقیت یک زن را در تغییر چهره زنانگیاش و مبدل شدن به مرد میبیند و با تعریف کارکردهای مردانه برای زن در پی استیفای حقوق زنان است، بیش از آنکه به جامعه زنان خدمت کرده باشد، آنان را از اصالت خویش دور کرده و بر اصالت جامعه مردمحور میدمد؛ این نگاه مرد را اصیل و درجه یک قلمداد میکند و زمانی زن را در جایگاه واقعی خویش میبیند که مردی تمام عیار شده باشد. زنان برتر، از دیدگاه چنین مدافعانی، کسانی هستند که زیر بار فعالیتهای سنگین و احیانا خشن اجتماعی هستند. مشاغل و کارهایی مانند رانندگی ماشینهای سنگین، کار در معدن، کشاورزی و دامداری صنعتی، دارندگان مدالهای رنگارنگ رشتههای ورزشی خشن، برخی از شغلهای پراسترس جنائی و در معرض خشونت بزهکاران.
برخی از برنامههایی که اتفاقا از صدا و سیمای جمهوری اسلامی در جهت الگودهی به زنان جامعه و معرفی بانوان موفق به جامعه ایرانی اسلامی ساخته میشود بر اساس همین دیدگاه و طرز فکر غلط بنا نهاده شده است. این نگاه بیش از آنکه به زن اصالت بدهد، از او اصالت میستاند و او را ذیل جامعه مردانه معرفی میکند. بر این اساس هرچه زن مردتر شود، موفقتر است؛ و چه بسا زنانی الگو خواهند شد که حتی در مردانگی گوی سبقت را از مردان ربوده باشند!
اما به راستی زن تراز در تمدن اسلامی چه مسئولیتی را میبایست عهدهدار شود؟ نگاه دین به نقش زن در حوزه اجتماع چیست؟ چه میزان اثرگذاری و فعالیت اجتماعی برای زنان در جامعه اسلامی قابل تصور است؟ پاسخ به این پرسشها متفرع بر آن است که نگاه اسلام را نسبت به کیستی و هویت زن دریابیم.
بر اساس نگاه اسلامی، حیثیت زنانگی و مردانگی در مسیر رشد و تکامل و قرب الهی، عنصری اثرگذار و امتیاآفرین نیست. آنچه در این مسیر به افراد امتیاز میبخشد تقواست[۱] و خداوند متعال وعده داده است که عمل هیچ انسانی اعم از زن و مرد ضایع و باطل نخواهد شد.[۲] چه بسا زنانی که در این میدان به عنوان چهرههای موفق و الگو به جامعه ایمانی (زن و مرد) عرضه شوند.[۳] قرآن کریم حتی از زنانی نام میبرد که در نوجوانی با طی مسیر تکامل و رسیدن به مراحل عالیه انسانی، زمینه تحول در پیامبرانی عظیم الشأن شدهاند.[۴]
از سوی دیگر تمایز زنانه و مردانه زمینهساز اختلافها و تفاوتهایی در استعدادهای این دو گونه خاص خلقت شده است. مسئولیتها و وظایف هر کدام از زن و مرد نیز در نظام حقوقی تعریف شده از جانب خداوند حکیم، بر توانمندیها، استعدادها و اقتضائاتی که هر نوع دارد، ابتنا یافته است. قطعا تعامل مساوی با دو ظرفیت متفاوت، خلاف عدالت است و هر یک از زن و مرد به عنوان عضوی از جامعه ایمانی میبایست بر اساس ظرفیتها و استعدادهایی که دارند ایفای نقش کنند و حواله دادن نقشهای هر یک به دیگری بدون در نظرگرفتن استعدادها و ظرفیتها، ظلمی در حق ایشان محسوب میگردد.
یکی از نقشهای بسیار ویژه و کلیدی و اثرگذار اجتماعی زنان که در جوامع مدرن و متاثر از نگاه فمنیستی، از آن غفلت میشود یا مورد تغافل واقع میشود، نقش مادری است. مادر شدن و ایفای نقش مادری، بر خلاف تفکر رایج فضای فمنیستی، به جای آنکه زن را از جامعه دور کند او را به متن جامعه و اثرگذاری اجتماعی وارد میکند. مادر مربی است. مادر به تربیت انسان میپردازد و بر همین اساس نقش کلیدی در ساختن تمدن بر عهده میگیرد.
مهمترین عنصر سازنده هر تمدنی، انسان است. انسانی که پذیرای رسالت تمدنی باشد و بتواند نرمافزار تمدنی را محقق سازد؛ از همین رو غایت رسالت ادیان تربیت انسان و رشد دادن انسان در حوزه فردی و اجتماعی است و زنان همراستای پیامبران چنین رسالتی را با عهدهداری نقش خویش به دوش میکشند. به خصوص که هویت انسان و زیربنای شخصیتی او در دوران کودکی و در زمانی که نقش اساسی تربیت به عهده مادران است شکل میگیرد؛ اگرچه نقش مادری و مربیگری مادر پیوسته استمرار دارد و محدود به دوران کودکی فرزندان نیست.
این نکته نیز حائز اهمیت است که اثرگذاری زنان در حوزه تربیت فقط محدود به نقش مادری نیست؛ زنان در سمتهای مختلفی که در خانواده دارند، اعم از نقش مادر بودن، همسر بودن و خواهر بودن، پایه و اساس تربیت هستند. شخصیتی همچون حضرت زهرای اطهر (س) چنان قابلیتهای تربیتی از خویش بروز میدهند که حتی در سن طفولیت و در مقام دختر بودن، برای پیامبر خاتم (ص) نقش مادری ایفا میکنند و ملقب به وصف «ام ابیها» میشوند.
این در حالی است که سبک زندگی متاثر از نگاه فمنیستی ایفای نقش مادری را در تزاحم با موفقیتهای اجتماعی و مزاحم رشد زن برمیشمارد. زنان را از بچهدار شدن بر حذر میدارد و حتی حکم به کشتن نوزدان معصوم میکند؛ چرا که فرزندان را مزاحم حضور اجتماعی زنان میبیند. سویههای متاثر از نگاه فمنیستی حتی در نگاهی رقیقتر، زنان را ترغیب میکند کودکانشان را به مراکزی غیرانتفاعی بسپارند تا بتوانند آزادانه مراحل رشد و ترقی اجتماعی خویش را بپیمایند، به استقلال مالی برسند و بتوانند حوزه اثرگذاری مشخص و مستقل داشته باشند.
بر اساس فرموده حضرت امیر علیهالسلام: خدا رحمت کند کسی که جایگاه و منزلت خویش را بشناسد[۵] و چه بسا جهل به مقام و نقش زن، عامل اساسی در بیمهری و بیتوجهی به این عنصر اثرگذار تمدنی است. تفکیک دو مقوله اثرگذاری اجتماعی و ارتباط و حضور مستقیم در جامعه برای از بین بردن این تصور غلط و بازسازی هویت زن در تمدن اسلامی مهم و راهگشاست. اثرگذاری اجتماعی لزوما به معنای حضور مستقیم در جامعه نیست و حضور مستقیم در جامعه نیز همیشه مستلزم اثرگذاری نیست. البته این نوشته در صدد منحصر ساختن نقش زن در فضای خانه نیست. بسیاری از نیازهای جامعه دینی، به خصوص اقتضائات و نیازهایی که به صورت انحصاری با جامعه زنان در ارتباط است، جز از طریق زنان قابل پیگیری و تحقق نیست و این بدان معناست که متولیان جامعه دینی میبایست از باب جامعنگری بهترین زمینه را جهت رفع نیازهای هر دو طیف زن و مرد فراهم سازند.
نتیجه آنکه: ۱) حیثیت زنانگی و مردانگی در مسیر رشد و تکامل و قرب الهی، عنصری اثرگذار و امتیاز آفرین نیست؛ بلکه آنچه در این مسیر به افراد امتیاز میبخشد تقواست ۲) نادیدهگرفتن امتیازات و ویژگیهای زن و اصل انگاشتن ویژگی مردانه، برخی از به ظاهر مدافعان زنان را به این واداشته است که به دنبال مردانه کردن جامعه زنان باشند، در حالی که بر اساس نگاه اسلامی رسالت به ثمر رساندن و محقق ساختن پایهایترین نقش تمدنی، یعنی ساخت و تربیت انسان بر دوش زنان استوار شده است و این نقش اثرگذارترین نقش اجتماعی ممکن برای انسان است. کما اینکه انبیای معظم الهی مفتخر به چنین جایگاهی هستند؛ ۳) نقش زنان منحصر به فعالیتهای مرتبط به درون خانه نیست؛ بلکه متولیان جامعه دینی میبایست از باب جامعنگری بهترین زمینه را برای رفع نیازهای هر دو طیف زن و مرد فراهم سازند و این امر مستلزم حضور زن در بخشهای مختلفی از جامعه است.
[۱] . اعراف؛ ۲۶.
[۲] . آل عمران؛ ۱۹۵.
[۳] . تحریم؛ ۱۱.
[۴] . آل عمران؛ ۳۷-۳۹
[۵] . غرر الحکم، ح ۵۲۰۴.