دامن زدن به فرضیه احتمال حمله روسیه به اوکراین در جهت منافع آمریکا است
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از فارس، اندیشکده شورای امور بین الملل روسیه در تحلیلی به قلم «ایگور ایوانوف» به بررسی واقعی بودن احتمال حمله روسیه به اوکراین و انگیزههای طرح چنین ادعاهایی توسط گروههای خاص پرداخته است. به اعتقاد این تحلیلگر روس، در هر دو کشور گروههای خاصی وجود دارند که با اهداف مشخص به چنین فرضیهای دامن میزنند؛ این در حالی است که احتمال وقوع چنین جنگی به هیچ وجه وجود ندارد. وی میافزاید، دامن زدن به چنین فرضیهای برای ایالات متحده آمریکا و متحدان اروپاییش نیز منافعی دارد. آنها نیز تلاش میکنند با تقویت یک فرضیه کذب، ضمن منحرف کردن افکار عمومی داخلی خود از موضوعات داخلی، فضای منفی علیه روسیه ایجاد کنند.
متن کامل این تحلیل بدین شرح است:
طی روزها و هفتههای گذشته رسانهها انواع پیشبینیها و سناریوهای آخرالزمانی را درباره چشم انداز فوری بحران اوکراین منتشر کردهاند؛ این در حالی است که روزنامه نگاران، کارشناسان و سیاستمداران - با جدیت تمام - ادعا میکند که به سختی میتوان از وقوع جنگ روسیه و اوکراین جلوگیری کرد. هرچند در این بین مقالاتی با جهتگیری مخالف نیز دیده میشود: مانند «بررسی کودتای ادعایی در کیف» و یا «پاسخ کوبنده غرب» یا حتی «درگیری هستهای که در ابعاد جهانی در حال پیشروی است».
ما سعی کردهایم برای تعدادی از این سوالات در هم تنیده که ممکن است باعث آشفتگی ذهن مخاطبان امواج رسانهای توسط پیشگویی ها و پیش بینی های وحشتناک شده باشد، پاسخی پیدا کنیم. چرا این هجمه رسانهای راهاندازی شده است؟ چه کسی پشت پرده این جریان است؟ سود این جریان به نفع کیست؟ چه اتفاقی در حال وقوع است؟ در آینده نزدیک چه اتفاقی ممکن است برای مسئله اوکراین رخ دهد؟
ابتدا با بررسی برنامهها و نیتهای مسکو آغاز میکنیم. هر کسی که مقداری با ساختار قدرت در روسیه آشنایی داشته باشد به خوبی میداند که افراد کمی هستند که به طور خاص به حلقههای ذینفوذ نزدیک و از برنامههای واقعی و انگیزههای مقامات روسیه آگاهی داشته باشند. به عنوان یک قاعده، چنین افرادی از دیده شدن و حضور در رسانهها اجتناب میکنند. همچنین اظهارات قاطعانه معمولاً توسط اشخاصی مطرح میشود که یا از جانب مافوق خود دستور دارند تا در معرض دید عموم قرار بگیرند یا توسط کسانی که به صلاح دید خود عمل میکنند تا مورد توجه و تشویق مدیر ارشد خود قرار بگیرند بیان میشوند.
بدیهی است که هیچ یک از این مقامات سخنگو از هیچکدام از برنامههای کرملین مطلع نیستند و این بدان معناست که آنها وظایف سادهای در سطوح متفاوت بالاتر و یا پایینتر به صورت حرفهای دارند.
متاسفانه کمپین بیاساس و فاقد ارزش عملی - که توسط افراد نگران درباره جنگ احتمالی و قریب الوقوع در اوکراین راهاندازی شده است - همیشه بر احساسات عمومی کشور ما (روسیه) تاثیرگذار است و باعث وحشت و یا جنگ افروزی میشود. این کمپین ستیزه جویانه با پیامدهای ناگواری همراه است و این پتانسیل را دارد که به طور جدی جامعه روسیه را تضعیف کرده و به آن آسیب وارد کند. زمان مشخص خواهد کرد اقدامات این کمپین چه عواقبی را به دنبال دارد. فعلا نمیتوان انتظار مثبتی از اقدامات این موج متشنج داشت.
میتوان متصور شد که برخی در روسیه انتظار تشکیل کمپینی ضد اوکراینی را دارند که میخواهند منحرف توجهات مردم از مشکلات شدید اجتماعی-اقتصادی و سیاسی را منحرف کرده و روحیه میهن پرستانه مردم را بالا ببرند تا کشور را یکپارچه و متحد کنند. چنین افرادی احتمالا به مرور زمان دچار ناامیدی جدی (سرخوردگی) خواهند شد. خود ایده جنگ علیه اوکراین و یا جنگ در داخل اوکراین به عنوان یک ایده ملی جدید هنوز از مقبولیت کافی برخوردار نیست و حتی به پلتفرمی که بتواند روسیه را متحد و منسجم کند، نزدیک هم نیست.
حالا بیایید به این مشکل از زاویه دید اوکراین نگاه کنیم. باید اعتراف کنیم که در این کشور کم نیستند کسانی که به دلایل مختلف علاقه مند به دامن زدن به تهاجمهای رسانهای پیرامون روابط با روسیه هستند. این افراد تصور میکنند که فقط ایفای نقش یک قربانی بی گناه - اوکراین - در مقابل روسیه بی رحم میتواند منافع اوکراین را تامین کند.
این افراد اول اینکه، معتقدند که به این ترتیب اجرای طرحی برای شکل دادن به هویت ملی جدید آسان تر خواهد بود. دوم اینکه، غرب مایل است از پروندههای فساد داخلی و رسواییهای داخلی اوکراین و سایر مسائل - که برای آنها منفعتی در پی دارد - چشم پوشی کند. سوم اینکه، با ایفای نقش قربانی میتوانند روی افزایش کمکهای اقتصادی و نظامی حساب کنند. چهارم اینک، اقدامات ناشیانه متعدد در جهت تبلیغات روسیه تنها به تقویت احساسات ضد روسی در سراسر اوکراین کمک میکند. بنابراین منطقی است فرض را بر این بگذاریم که کیف انجام هر کاری که بتواند تنش را در محیط رسانهای افزایش دهد ادامه خواهد داد.
وجود چنین کمپین رسانهای با تفکر تجاوز قریب الوقوع روسیه به اوکراین برای واشنگتن و متحدان یورو-آتلانتیک آن نیز خوب است. این مسئله باعث انحراف اذهان از مشکلات داخلی آنها میشود و باعث ایجاد انسجام(احیای) ناتوی متلاشی شده میگردد و توجهات را از فرار شرمآور نیروهای غربی از افغانستان منحرف میکند.
با تمرکز بر اتفاقاتی که پیرامون اوکراین در حال وقوع است کاخ سفید تلاش می کند تا با این ذهنیت که سیاست خارجی آمریکا در لیست اولویت های خود در حال کاهش اهمیت گستره آتلانتیک و جایگزین کردن گستره هند - اقیانوس آرام که ارزش بالاتری برای واشنگتن دارد در سراسر اروپا مقابله کند.
بنابراین هر کس با توجه به منافع خود و بر همین اساس جنگ تبلیغاتی درباره اوکراین ایجاد میکند.
حال باید دید آیا نیروهایی وجود دارند که واقعا طرفدار یک جنگ تمام عیار و نه صرفا جنگ تبلیغاتی در اوکراین باشند؟ حالا وضعیت متفاوت بهه نظر میرسد. صرف نظر از تصورات متعصبان سرسخت و محرکان حرفه ای، هیچ کسی تمایل به وقوع یک جنگ واقعی با استفاده از تسلیحات مدرن، تلفات بیشمار و ویرانیهای عظیم را ندارد. در چنین جنگی همه بازنده هستند. هم روسیه، هم غرب و هم اوکراین. این مسئله هزینههای سیاسی، نظامی و اقتصادی کلانی برای همگان به همراه خواهد داشت که جبران آن نه تنها در چند سال بلکه در چندین دهه هم کار آسانی نخواهد بود.
پیامدهای یک جنگ بزرگ در مرکز اروپا کمتر از عواقب ناشی از وقوع فاجعه چرنوبیل که تقریبا چهل سال ادامه داشت،نخواهد بود و چه کسی حاضر به پذیرش چنین ریسکی می شود؟
ما به خود اجازه می دهیم یک نتیجه گیری مرتبط - اگر نخواهیم از واژه نتیجهگیری بدیع استفاده کنیم - داشته باشیم و همه پیشبینیها و سناریوهای یک درگیری نظامی در قلب اروپا را به وجدان تعداد بیشماری از «چریک های کلیکی» بسپاریم. تنها راه مناسب برای خروج از وضع حاضر ملاقات تمام طرفها و مذاکره درباره تضمینهای امنیتی متقابل است. روسیه، ایالات متحده و ناتو همگی پیشنهادات خود را در این زمینه ارائه کردند و مواضع طرفین مشخص است. حالا وقت رسیدن به یک توافق است.