۲۹ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۵:۳۴
کد خبر: ۷۰۵۱۷۷
سیاست در سالی که گذشت (۱)؛

میراث دولت دوازدهم

میراث دولت دوازدهم
چیزی که در ماه‌های آخر دولت روحانی وجود داشت، خستگی مفرط ناشی از کارهای نکرده است که گریبان گیرشان شده و به تبع، مردم نیز پاسوز این بی‌عملی شدند.

به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، با به فرجام رسیدن سال 1400، تنها چیزی که از این سال برایمان باقی مانده ابتداء نتیجه کارها و عملمان و دوم، تجربه‌ها‌یی است که در این سال به دست آورده ایم. قصد داریم به بررسی مسائل سیاسی سال 1400 در سه یادداشت بپردازیم که شماره یک این سلسله یادداشت، مربوط به ماه‌های آخر دولت دوازدهم است. چیزی که در ماه‌های آخر دولت روحانی وجود دارد، خستگی مفرط ناشی از کارهای نکرده است که گریبان گیرشان شده و به تبع، مردم نیز پاسوز این بی‌عملی شدند به خصوص در وهله شدت گیری کرونا و جنگ تمام عیار اقتصادی!

در بررسی آخرین فرصت‌های دولت آخر روحانی باید به سخنی از رهبر انقلاب اشاره کرد که تصریح می‌کنند با اتکاء به تجربیات این سخن را بیان می‌کنند و واقعا هم سخن بسیار مهمی است. ایشان در تیر ماه سال 99 اظهار می‌کنند: «سال آخر دولت‌ها معمولاً سال حسّاسی است. خب تجربه‌ی بنده دیگر زیاد است در این زمینه. سال چهارم دولت‌ها، بخصوص اگر [سالِ] چهارمِ دوّم باشد، سال بسیار حسّاسی است و معمولاً در این سال اگر چنانچه مراقبت نشود، کارها سست خواهد شد. اوّلاً همه‌ی دولتها موظّفند تا روز آخر تلاش کنند و کار کنند؛ تا لحظه‌ی آخر؛ بنده اعتقاد راسخ دارم که دولتها بایستی تا آخرین روز مسئولیّتشان تلاش کنند و کار کنند و وظایف خودشان را انجام بدهند، بعد امانت را به دولت بعدی تسلیم کنند».

و اما رهبری سال 1400 را سال «تولید؛ پشتیبانی‌ها و مانع‌زدایی‌ها» نامید زیرا تنها راه پیروزی در جنگ اقتصادی، راه اندازی صحیح و درست خط تولید و تقویت آنها است. عده‌ای که رهبری را متهم به دیکتاتوری می‌کنند، به هیچ وجه ذره‌ای ایشان را نشناخته و حتی ظاهرا سخنان ایشان را هم نشنیده اند؛ اتفاقا اگر شخص بی‌طرفی فقط سخنان رهبری را گوش کند و از عملکرد ایشان آگاهی نداشته باشد، به این نتیجه می‌رسد که رهبر معظم انقلاب با اداره نظام به صورت دیکتاتوری و تمام دولتی، اصطلاحا با شیوه اداره مارکسیستی و سوسیالیستی دولت و جامعه مخالف است بلکه چه بسا موافق اداره جامعه طبق اندیشه‌های بازار آزاد باشد البته به صورت کنترل شده. شعارهای این سال‌ها که متناسب با تولید بود، همه و همه نشان از برون سپاری و خصوصی سازی است که دولتی کردن کارها و وظیفه دولت صرفا روی ریل انداختن فعالیت‌های مردم است.

 

تا پایان دولت دوازدهم

 

انتخابات، اصلی‌ترین رویداد امسال

هرچند مدارک مستندی وجود دارد که خیانت‌های عمدی در دولت روحانی صورت گرفته اما اگر این موارد را که کم هم نیست در نظر نگیریم، فعالیت‌های دولت قبل زمینه هجوم بیگانگان و دشمنان را به این کشور و افکار عمومی مردم باز کرد. نابسامانی‌هایی که در دولت یازدهم و دوازدهم وجود داشت، فرصتی به دست دشمن داد که در گوش مردم آیه یأس بخوانند و امید را در دل‌ها کور کنند که اتفاقا مهم‌ترین عامل رأی ندادن برخی در انتخابات نیز همین ناتوانی‌های دولت در جمع کردن و مدیریت کشور بود. تلاش دشمن برای رأی ندادن مردم فقط به این خاطر بود که اگر دولت خوبی هم بر سر کار بیاید، اگر پشتیبانی مردمی نداشته باشد هیچ کاری نمی‌تواند بکند البته که در این مسأله شکست خوردند و حدود 50 درصد از مردم رأی خود را به صندوق انداختند.

عوامل دولت روحانی به خوبی می‌دانستند که کاهش شرکت مردم در انتخابات و بی‌اعتمادی مردم نسبت به نظام تنها راه تضعیف انقلاب و رهبری است و در ذره ذره فعالیت‌های این دولت واقعا مردم ضربه خوردند. اگرچه نمی‌شود تمام این فعالیت‌ها را بررسی کرد ولی به صورت اجمالی می‌توان به دو نمونه مهم و تأثیرگذار در کاهش مشارکت اشاره کرد؛ یکی از آنها رفتار دولت در افزایش قیمت بنزین در سال ۹۸ بود. طرحی که بدون اطلاع رسانی مردم به ناگاه اجرا شد و رئیس جمهور هم مدعی بود که من هم صبح روز جمعه متوجه افزایش سه برابری قیمت بنزین شدم! همین مسأله از دید بسیاری از نظرسنجی‌ها کلید بی اعتمادی مردم نسبت به زمامداران دولت را در پی داشت.

از دیگر عوامل بی اعتمادی مردم نسبت به دولت می‌توان به ادعاهای غلط و دروغ دولتمردان اشاره کرد که بسیاری از آنان محقق نشد و چه بسا برعکس آن رخ داد. به عنوان نمونه می‌توان به دعوت مردم به بورس اشاره کرد. حسن روحانی در سال ۹۹ تمرکز عجیبی بر تهییج بازار بورس و حضور مردم در این بازار داشت و حتی تضمین حمایت از سرمایه‌های مردم را هم داده بود اما مردم رفته رفته در این بازار متضرر شدند و دولت هم اهتمام جدی برای رفع این مشکل نداشت؛ به گونه‌ای که در بین مردم پیچیده بود که دولت مردم را به بورس دعوت کرد تا کسری بودجه‌اش را جبران کند و بدتر از این‌ها، خرج کردن از رهبری بود که همه جا جار زدند رهبر معظم انقلاب نیز موافق این طرح دولت است!

 

تا پایان دولت دوازدهم

 

ارث و میراث روحانی برای مردم

بیشتر چیزی که دولت قبل برای مردم و دولت جدید به ارث گذاشت، بدهی و عقب افتادگی بود. در بحث بدهی‌های دولت قبل باید گفت بررسی آمارهای رسمی نشان می‌دهد در دو ماه ابتدایی دولت، 11 هزار میلیارد تومان اوراق منتشر شده و‌ این درحالی است که 20 هزار میلیارد تومان بازپرداخت اصل و سود اوراق انجام شده است. هم‌اکنون ماهانه فقط 10هزار میلیارد تومان بازپرداخت اوراق فروخته‌ شده در دولت قبل بر عهده دولت جدید است که تا سال 1405 بازپرداخت حدود 534 هزار میلیارد تومان اصل و سود این اوراق بر عهده دولت است. این نکته را نیز نباید از قلم انداخت که دولت قبل در هشت سال عملکرد خود مجموع بدهی به سیستم بانکی، صندوق توسعه ملی و سازمان تامین اجتماعی را به شدت افزایش داد و تقریبا بودجه‌هایی که کشور برای روز مبادا قرار داده بود را خرج کردند. از همه بدتر اینکه گزارشی دقیق از خرج‌های دولت قبل در دسترس نیست!

آخرین گزارش بانک مرکزی ایران نشان می‌دهد تولید ناخالص داخلی کشور به قیمت پایه (به قیمت‌های ثابت سال ۱۳۹۰) در ۹ ماهه سال ۹۹ به عدد ۴۸۰۶ هزار میلیارد ریال رسیده که نسبت به رقم مشابه سال قبل به میزان ۲/۲ درصد رشد نشان می‌دهد. همچنین رشد اقتصادی بدون نفت کشور نیز در ۹ ماهه سال جاری معادل ۱.۹ درصد برآورد شده است. با این وجود، رشد اقتصادی در سال ۹۲ در حدود ۲.۵درصد بوده است که این مولفه برای سال ۹۸ در حدود منفی ۷ درصد ثبت شده است. طبق آمارها، در دولت‌های یازدهم و دوازدهم، اقتصاد کشور چهار بار با رشد منفی مواجه شده و درمجموع رشد اقتصادی را در هشت‌سال اخیر به حدود صفر رسانده است.

در ادامه به صورت تیتر وار میراث دولت روحانی را بیان می‌کنیم. رکورددار تورم در ۶۰ سال اخیر، البته به جز دولت هاشمی رفسنجانی، صعود حدود 900 درصدی دلار از 3 هزار تومان به 30 هزار تومان به صورت میانگین، افزایش 1500 میلیار تومانی نقدینگی در سال 99 و 1400، افزایش قیمت کالاهای اساسی و خودرو، رکورد دار افزایش شکاف طبقاتی در ۱۰ سال گذشته، کاهش 50 درصدی ساخت و ساز، رشد 650 درصدی قیمت مسکن و... از جمله ماترک حسن روحانی برای مردم و دولت جدید ایران است. برای مطالعه بیشتر سقوط اقتصادی دولت روحانی می‌توانید به گزارش فرهیختگان، در 23 و 24 اسفندماه سال 99 مراجعه کنید.

در مجموع باید گفت دولت یازدهم و دوازدهم همان دولت‌های هاشمی و خاتمی بود زیرا مدیران و به خصوص وزرای این دولت همان‌هایی بودند که در آن زمان امتحان خود را پس داده بودند. چیزی که برای مردم عیان شد، ناکارآمدی حزب اصلاح طلبان است البته اگر به نئواصلاح طلب گرایی نینجامد و مردم فریب آنان را نخورند تا دوباره به آنان رأی دهند. دولت جدید نیز باید مراقب باشد تا آزموده شده را دوباره نیازماید و درس بگیرد.

ارسال نظرات