کودکان طلاق، گدایان عاطفه
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، پیوند زناشویی عطیه ای الهی و پیوندی آسمانی است که باید به آن ارزش و بهای فراوانی داده شود چراکه بنای خانواده را می نهد. البته مهمتر از این بنا، استواری و استحکامش است و این مهم حاصل نمیشود مگر در محیطی مملو از محبت و عاطفه که با پرورش فرزندانی صالح و شایسته، همراه می شود. شرافت و قداست خانواده، در این کلام زیبا و شیوای پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله بیان شده که فرمودند: «در اسلام، بنیادی نهادینه نشده است که نزد خداوند از ازدواج محبوبتر باشد.»[1]
از سوی دیگر اما، گسست این نهاد مقدس، موجب بروز ناهنجاریهای اجتماعی بسیاری میشود. طلاق، یکی از بزرگترین مشکلات اجتماعی است که علاوه بر انهدام کانون خانواده، تأثیرات سوئی بر روحیه افراد خانواده خصوصاً فرزندان دارد و حتی می تواند استحکام و دوام جوامع را با خطر جدی مواجه سازد. در طلاق، فرزندان ناخواسته درگیر اختلافاتی میشوند که نه توان درک آنها را دارند و نه تاب کنار آمدن با آنها را. محرومیت فرزندان از سرپرستی مشترک پس از اضمحلال و فروپاشی خانواده، آنها را از بسیاری مواهب و مزایای خانواده محروم میکند و اثرات جبرانناپذیری بر آنها باقی میگذارد.
بروز عقدهها و نگرانیهای روحی فرزندان
طلاق تأسفبارترین و تلخترین نوع جدایی و رهاشدگی از جهنم ناسازگاریهاست. زندگی زوجین به علت عدم سنخیت فرهنگی و اجتماعی، تصورات غلط از یکدیگر، سوء تفاهمات، وجود بیماری، سوء رفتارها، اعتیاد در یک طرف یا طرفین از هم متلاشی میشود. این واقعه، زمانی ناراحتکنندهتر است که در آن زندگی مشترک، فرزند یا فرزندانی وجود داشته باشند که ناگاه از چتر حمایت والدین محروم شوند و سرپرستی آنان به یک طرف سپرده شود و از آن بدتر اینکه، بدسرپرست یا بیسرپرست باشند. مشکلات ناشی از جدایی در خانواده، موجب بروز عقدهها و نگرانیهای روحی میشود که در نهایت به صورت تخلفات اجتماعی بروز پیدا میکندتا جایی که گفته میشود؛ مرگ والدین در مقایسه با طلاق آنها، تأثیرات سوء کمتری بر اطفال و فرزندان باقی میگذارد.
اختلال در هویت فردی و خانوادگی فرزندان
دوری پدر و مادر از یکدیگر یک وضعیت پیشآمده دفعی و ناگهانی و مقطعی نیست؛ از این رو، درهمه مراحل زندگی فرزندان، اثرات زیانبار و ناخوشایندی را بر جای خواهد گذاشت. متواری شدن اعضای خانواده و بینصیب شدن فرزندان از پشتیبانی و نگهداری مشترک والدین، پس از متلاشی شدن کانون خانواده، آنان را از مزایای زندگی خانوادگی محروم میکند و هویت فردی و خانوادگی فرزندان طلاق را با اختلال مواجه میکند. آسیبشناسان اجتماعی بر این اعتقادند که پس از جدایی والدین، مشکلات روحی و روانی بسیاری برای فرزندان ایجاد میشود که بعدها در ازدواج چنین فرزندانی آشکار میشود.
خطر از دست دادن امنیت عاطفی کودکان
طلاق برای کودکان به منزله زمان گیجی، سردرگمی و درماندگی است؛ آنها احساس میکنند هیچ کنترلی بر زندگی خود نداشته و از رابطه با والدینشان هراسانند. به دنبال پریشانی حاصل از طلاق، بسیاری از کودکان و حتی نوجوانان در خوابیدن، تمرکز حواس و حتی کنترل حرکات جسمی دچار مشکل میگردند. خلق و خوی آنان از جهت انزوا و پرخاشگری شدیداً در نوسان خواهد بود و بیش از هر چیز، احساس تنهایی و افسردگی عمیق در این کودکان دیده میشود. کودکان با تصور جدایی والدین و خطر از دست دادن امنیت عاطفی خود، دچار وحشتی فوقالعاده میشوند و واکنشهای حادّی از خود بروز میدهند. این واکنش ها اگر چه در هر سنی از بچهها قابل مشاهده است ولی در بین آنها بیشترین گروه آسیبپذیر، سنین مقطع دبیرستان هستند؛ چون بچههای این مقطع سنی، نیاز به محبت، اطمینان، دلگرمی و حمایت پدر و مادر دارند در حالی که والدین آنان، برای ارضای نیازهای فوق، از لحاظ عاطفی کمترین صلاحیت و کفایت را نشان میدهند.
اختلالات اخلاقی و مسائل رشدی در کودکان
تردیدی وجود ندارد که فرزندان محتاج و تشنه محبتند و هیچ چیز دیگری نمیتواند جایگزین مهر و محبت پدر و مادر گردد. بچهها مشتاق نوازش پدر و تشنه دوستی و ناز مادرند. محبت و نوازشهای پدر و مادر، در رشد عاطفی و جسمانی کودک تأثیر به سزایی دارد. مسلماً محروم کردن بچهها از بوسههای مادر و نوازش پدر موجب ایجاد عقدههای روانی در کودک خواهد شد. این محرومیتهای عاطفی، بیماریهای روانی و حتی واکنشهای ضد اجتماعی به دنبال دارد.
در احادیث معصومین به وفور دستوراتی در این زمینه مشاهده می کنیم. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرمایند: «حُبُّ الأَولادِ سِترٌ مِنَ النّارِ؛ وَ الأَکلُ مَعَهُم بَراءَةٌ مِنَ النّارِ؛ وکَرامَتُهُم جَوازٌ عَلَى الصِّراطِ؛[2] دوست داشتن فرزندان، پرده اى در برابر آتش است و غذا خوردن با آنان، براتِ آزادى از آتش و گرامى داشتن آنها، موجب گذشتن از صراط.» در روایتی دیگر از امام صادق علیه السلام نقل شده که میفرمایند: «إِنَّ اللَّهَ لَيَرْحَمُ الْعَبْدَ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِهِ؛[3] همانا خداوند به بنده، به خاطر محبت زیاد او به فرزندش رحم میکند.» این همه توصیه معصومین در مورد خانواده، نشانه اهمیت ویژه اسلام به کانون خانواده و طریقه برخورد با اعضای خانواده است.
پینوشت
[1]. مستدرک الوسائل،ج 14، ص153.
[2]. تنبیه الغافلین : ص ٣٤٤ ح ٥٠١.
[3]. الكافي ؛ ج6 ؛ ص50.
نویسنده: عبدالحمید فاطمی تبار