آیین در جادوی شعر
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، شعر همواره در کهن سرزمین ایران دارای جایگاه ویژه و منحصر به فردی بوده است و با جادوی خود همگان را محو زیبایی خویش میساخته است که توجه به آیین اسلامی بویژه قرآن کریم و مدح معصومین و توجه به روایات آنان نیز جزء جداییناپذیر از ادبیات و شعر این سرزمین بوده و اغلب آثار بزرگان این دیار نشان از همین معناست.
تعریف شعر:
تعریف شعر کار بسیار مشکلی است، اصولاً یکی از مشکل ترین کارها در این زمینه است، شاید بشود گفت که شعر تعریف ناپذیرترین چیزی است که وجود دارد.
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی از کتاب شفای ابن سینا بلخی فصل پنجم مقاله پنجم چنین نقل می کند: "شعر کلامی است مخیّل، ترکیب شده از اقوالی دارای ایقاعاتی که در وزن متفق و متساوی و متکرر باشند و حروف خواتیم آن متشابه باشند."
اما خود وی (دکتر کدکنی) نظر دیگری دارد و می نویسد: "شعر حادثه ای است که در زبان روی می دهد و در حقیقت، گوینده ی شعر با شعر خود، عملی در زبان انجام می دهد که خواننده، میان زبان شعری او و زبانی روزمره و عادی تمایزی احساس می کند."
و در جای دیگر می نویسد: "شعر گره خوردگی عاطفه و تخیل است که در زبان آهنگین شکل گرفته باشد."
ادبیات آیینی:
شعر و ادب آیینی به لحاظ محتوایی از چنان گستره دامنه داری برخوردار است که کمتر اثر منثور و یا منظومی را می توان در عرصه زبان فارسی نشان داد که از نظر موضوعی در حیطه پهناور ادبیات آیینی قرار نداشته باشد؛
استاد محمد علی مجاهدی که لقب پدر شعر آیینی به او اختصاص داده شده نیز در ارتباط با شعر آیینی اینگونه میگوید:
« ادبیات آیینی از نظر ساختار لفظی و نمای بیرونی و به کارگرفتن انواع سبک ها، شگردهای هنری و ارایه های لفظی و معنوی، هیچ فرقی با سایر ادبیات رایج در زبان فارسی ندارد؛ و انچه ادب ایینی را متمایز می سازد شاکله معنوی و بار محتوایی ان است.
هر متن منثور و یا منظومی که به نحوی متاثر از اموزه های وحیانی قران کریم، تاریخ اسلام و پیشوایان دینی، منابع متقن روایی، کلمات قصار حضرات معصومین(ع)، نهج البلاغه، نهج الفصاحه، صحیفه سجادیه و ادعیه ماثوره باشد، در قلمرو موضوعی ادبیات ایینی قرار می گیرد.
برخلاف پژوهشگرانی که تلاش می کنند دامنه ادبیات ایینی، خصوصاً شعر ایینی را در دو مقوله "مناقبی" و "ماتمی" محدود سازند، قلمرو موضوعی ادبیات ایینی بسیار گسترده است. به راستی اگر مقوله های توحیدی، عرفانی، حکمی، اخلاقی، سلوکی، اجتماعی، جهان بینی دینی و ولایی، صبغه اسلامی داشته باشند ـ که دارند ـ و اگر جنبه های ارزشی این موضوعات کلیدی، قابل انطباق با اموزه های اسلامی و معارف زلال و ناب شیعی باشد ـ که هست ـ کدام اثر ماندگاری را در دو حوزه "نثر" و "نظم" فارسی می توان ارایه کرد که از این مفاهیم ارزشی بی بهره باشد؟ و یا راز مانایی خود را در تعالیم اسلامی جستجو نکند؟ و اگر روزی قرار باشد این گونه اثار را ـ که متاثر از متون متین دینی اند ـ از پیشینه مکتوب و گنجینه ادبیات فارسی جدا کنیم، کدام اثر قابل ملاحظه ای در دسترس طالبان شعر و ادب فارسی قرار خواهد گرفت که در خور مطالعه و بررسی باشد.»
شعر آیینی:
«شعر آیینی» شعری است که آیینه اعتقادات شاعر باشد و شاعر مواضع اعتقادی خود را در آن بیان کند؛ شعرهایی که در ستایش چهاردهمعصوم(ع) سروده شدهاند، مهمترین نمونههای شعر آیینی هستند که در بیشتر موارد هدف از انتشار آنها تبلیغ، مبارزه فرهنگی، احیای سنتهای دینی و مذهبی یا بیان باورهای قلبی شاعران است. شعر آیینی ریشه در تاریخ ادبیات فارسی دارد و نمونههایی از آن در میان اشعار نخستین شاعران فارسیزبان همچون رودکی و فردوسی و کسایی و ناصرخسرو تا شاعران معاصر دیده میشود، اما در میان گونههای شعریای که پس از انقلاب اسلامی متولد یا دارای تعریف و جهت گیریهای تازهای شدهاند، جایگاه ویژهای دارد. درون جریان شعری آیینی نیز چند رویکرد به تعریف و سرایش آن وجود دارد که دو رویکرد «مدح و مرثیه» و «نگاه حماسی» از دیگر رویکردها متمایزتر است. استاد محمدرضا حکیمی در کتاب «ادبیات و تعهد در اسلام» در تعریف «شعر آیینی» آورده است: «در زبانهای اسلامی، به ویژه عربی و فارسی، قصاید، چامه ها، قطعهها و آثار بسیاری در ثنای پیامبراکرم(ص) سروده شده است. مدایح مذهبی از مقوله شعر متعهد است، نه هنر مجرد؛ چون در این گونه آثار، شاعران حقانیت رهبران الهی و راه آنان را مینمایانند و میکوشند تا با زبان والای شعر، حقایق را به فرهنگ جامعه و شعور اجتماعی منتقل سازند و موضع مردان حق و رهبران سعادت و عدالت را، در برابر دیگران، به ویژه جباران و ستم گستران، تحکیم بخشند و استوارتر دارند.»
در این تعریف، نکتهای که بر آن تأکید شده، نگاه حماسی به شعر آیینی است؛ عبارتهای «شعر متعهد»، «حقانیت رهبران الهی و راه آنان»، «شعور اجتماعی»، «موضع مردان حق در برابر جباران و ستم گستران» و... به روشنی نشان دهنده این نگاه است.
جایگاه شعر آیینی در انقلاب اسلامی
بعد از انقلاب اسلامی از چند جهت رشد داشتیم؛ یکی از جهت کمیّت هست که رشد فزآیندهی شاعر داریم؛ یعنی از لحاظ کمیّت شعر بسیار رشد کرد.در حال حاضر چند هزار شاعر در سراسر کشور داریم که نزدیک به ۵۰۰ شاعر جوان، روحانی و طلبه هستند. این آمار اصلاً قابل مقایسه با قبل از انقلاب نیست.
از جهت کیفیت هم شاعران جوان و متعهد و خوبی داریم که مضامین بسیار فاخری بهویژه در عرصهی شعر آئینی خلق کردند. شعر آئینی پیش از انقلاب به چند شاعر محدود میشد، امّا بعد از انقلاب با یک زبان تازه و بهروز مواجه شدیم که مردم توانستند ارتباط برقرار کنند.
شعرای فراوانی داریم و ویژگیشان هم این است که فقط به مرثیه در شعر آئینی بسنده نکردند، بلکه افقهای تازهای را با شعر آئینی گشودند و از حماسهها، از موضوع بیداری، از عقل و عقلانیت و منطق دینی و از ارزشها و عزّت و مبارزهی با ذلّت فراوان سخن گفتند؛ یعنی سعی کردند رویکردهای تازهای داشته باشند و این هم محصول معلّمان انقلاب بود که تلاش کردند ابعاد تازهای را پیش روی شاعران و نویسندگان بگذارند. مثلاً، پرداختن به بُعد حماسی عاشورا و ذلّتنپذیرفتن امام حسین علیهالسلام.
انحرافات و آسیبهای شعر آیینی
شعر آیینی هم مثل هر موجود زنده دیگری دچار تهدید و آسیب میشود، از همین رو برای بالیدن و قد کشیدن نیاز به مراقبت و پرستاری دارد. این موجود زنده نیز هر از گاهی به بیماری مبتلا میشود و برای بازگشت به سلامت به مداوا و درمان نیاز دارد. لازمه درمان هم تشخیص درست بیماری است. این که به درستی بدانیم چه میکروب یا ویروسی وارد بدن او شده و به چه درمانی نیاز دارد؟ شما وقتی ببینید کسی مریض شده، آیا بیتفاوت و آرام مینشینید و میگویید خودش خوب میشود، یا به دنبال تشخیص بیماری و راه درمان بر میآیید؟ در مورد موجود زندهای به نام شعر آیینی هم همین حکم صادق است. یعنی وقتی میبینیم انواع و اقسام میکروبها و ویروسها وارد پیکره شعر آیینی شدهاند و موجودیت و هستی او را تهدید میکنند، نمیشود دست روی دست بگذاریم و بگوییم خودش خوب میشود. اینجا دقیقاً جایی است که برای تشخیص بیماری و تجویز دارو، نیاز به «آسیبشناسی» داریم که «علم تشخیصِ درست بیماری» و اقدامی حیاتی در راستای مراقبت از سلامت جامعه دینی و شعر آیینی است.
برای مثال وقتی میبینیم که میکروب «غالیگری» (غلو) در شعر ایینی که خود شامل سه زیرشاخه زیر است:
۱ - نسبت اولوهیت و ربوبیت دادن به بزرگان دینی(معصوم پرستی)
۲ - تنزل شان پیامبر(ص) و امیرالمومنین به قصد بزرگ کردن امام حسین
۳ - اهانت به مقدسات سایر ادیان توحیدی
مثل خوره به جان شعر آیینی روزگار ما افتاده و موجودیت، اعتبار و حیثیت آن را تهدید میکند، آیا میتوانیم ساکت بنشینیم و چیزی نگوییم؟ تکلیف ما را اینجا امام حسین(ع) تعیین کرده است و ما نمیتوانیم از انجام این تکلیف طفره برویم و شانه خالی کنیم. چنان که در فرازی از زیارت اربعین در باره فلسفه قیام عاشورا میخوانیم:
«و بَذلَ مُهجَتـَهُ فیکَ لیَستـَنقـِذَ عِبادکَ مِنَ الجَهالةِ وَ حَیرَةِ الضـَلالة: حسین علیه السلام خون قلبش را به آستان الهی هدیه داد تا بندگان را از ظلمت جهل و نادانی و حیرت گمراهی رهایی بخشد.»
تحریف، جهل، خرافه، غالیگری، ظلم، بیعدالتی، قدرتطلبی، شهوتپرستی و... پیشخوان بیماریهای خطرناک دینی و اجتماعی هستند. گاهی این بیماریها - مثل غدههای بدخیم سرطانی - در جسم و جان جامعه آنقدر ریشه میدوانند که برای ریشه کنی آنها هیچ راهی جز جراحی و شیمی درمانی وجود ندارد . جهاد و قیام امام حسین(ع) در برابر حکومت یزید که مثل یک غده بدخیم سرطانی داشت میراث پیامبر و جامعه اسلامی را به اضمحلال و مرگ تهدید میکرد، در آن روز و روزگار حکم جراحی و شیمی درمانی را داشت. امروز اما تکلیف ما چیز دیگری است. امروز میکروبها و آفتهایی که سلامت شعر آیینی را تهدید میکنند با نسخه امر به معروف و نهی از منکر( آسیبشناسی) قابل درمان است. ولی اگر خدای نکرده در برابر تشخیص بیماری و درمان سریع آن تعلل و کوتاهی کنیم، هیچ بعید نیست که فردا درمان آن به عمل جراحی و شیمی درمانی نیاز داشته باشد.
نظر پدر شعر آیینی درباره آسیبها
استاد محمد علی مجاهدی که از برجسته ترین شاعران در این حوزه هستند و لقب پدر شعر آیینی را دارا میباشند در این رابطه می گویند: «تصور کنید یک چشمه پر آب از صدر اسلام به صورت خودجوش، معارف زلال اسلام و فرهنگ ناب عاشورایی و حسینی را ارائه کرده و در یک بستر تاریخی ۱۱۰۰ ساله در جریان بوده است. این جریان ۱۱ قرن بسترهای تاریخی را درنوردیده تا امروز به دست ما رسیده است. قهری است که این جریان هر خس و خاشاکی را که در سر راهش بوده(با خود آورده)، همان گونه که آب جاری و سیار است، هر چه بیشتر از عمرش میگذرد، حجمش بیشتر میشود و میبینید که مطالب گزافه، خرافه، انحرافی و غیرمستند در آن بیشتر میشود. در اینجا وظیفه پژوهشگر متعهد در چنین مقطع تاریخی چیست؟ آیا باید مانند گذشتگان از کنار این مسائل در نهایت بیدردی عبور کرد یا به رسالت تاریخی خود در این برهه خطیر عمل کنیم؟ به هر حال باید این زلال را که دیگر همان زلال اولیه نیست و با مطالب دیگر آمیخته شده است، پالایش و پیرایش کنیم و مطالب مستند و دست اول قابل اعتماد را از مطالب متقن روایی و تاریخی بیرون بکشیم...» (گفت و گوی اختصاصی با خبرگزاری قرآن، دوشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۶)
محمد حسین جلال الدینی