۲۱ مهر ۱۴۰۱ - ۱۸:۲۵
کد خبر: ۷۲۱۳۲۵
یادداشت؛

فرزند آوری در آئینه روایات اسلامی

فرزند آوری در آئینه روایات اسلامی
فرزند آوری در آئینه آیات قرآن امری اصیل، فطری، مُسلَّم و مطلوب است و آیات متعدّدی در قرآن فرزندان و فرزندآوری را با تعابیر و توصیفاتی زیبا ستوده اند.

به گزارش گروه خانواده و جمعیت خبرگزاری رسا، کاهش نرخ فرزندآوری در جامعه امروز ما نتیجه ترویج  مبانی نظری ای است که طی دو دهه گذشته در مجامع عمومی طرح شده و به تدریج جا افتاده اند. از طرفی شرایط سخت اقتصادی و اجتماعی دوران فعلی، نه تنها کسی را برای این تصمیم سرنوشت ساز تشویق نمی کند که حتی همه انگیزه های او را برای تجربه فرزندآوری از بین می برد.

متأسفانه در جهت ترویج اندیشه «زندگی بهتر با فرزند کمتر»، منابع دینی نادیده گرفته شده و در حال حاضر با دوری از آنها، گاهی این سئوال طرح می شود که آیا منابع دینی ما (آیات قرآن و روایات) در موضوع فرزند آوری نگاهی اثبات گرایانه دارند؟! و آیا می توان مستظهر به آن، از مؤمنین به اسلام خواست که فرزند بیاورند؟ آیا این منابع توصیه ای صریح و مستقیم در این باره دارند؟ وقتی منابع دینی ما الزامی بر بچه دار شدن ندارند، چرا ما با آوردن یک انسان به این دنیا اسباب زجر فرزند و زحمت خود را فراهم آوریم؟!

در پاسخ به این سئوال می گوییم که:

اولا:  فرزند آوری در آئینه آیات قرآن امری اصیل، فطری، مُسلَّم و مطلوب است. آیات متعدّدی در قرآن فرزندان و فرزندآوری را با تعابیر و توصیفاتی زیبا ستوده اند. همچنین آیاتی بر تمنّی و دعای برخی از انبیای الهی برای فرزند داشتن دلالت می کنند؛ این دعا و طلب ها از محضر الهی و متعاقب آن اجابت آنها و تعابیری که خداوند متعال از این اجابت می فرماید، همگی دالّ بر اهمیت و برکت این موضوع در قاموس فرهنگ قرآنی است. قرآن در بخشی از آیات نیز سقط جنین و فرزند کشی از ترس فقر را مذمّت و آن را گناه کبیره می شمارد.

از آنجا که نگاه «قرآن» به این مسأله در مقاله ای دیگر بررسی شده است در این مقاله سعی بر آن است که پاسخ سوال از «توصیه منابع دینی» را در «روایات» اسلامی بجوییم.

ثانیا: بیانات حضرات معصومین(علیهم السلام) مملوّ از تعابیر و توصیفات پسندیده ای است که ازدواج و ازدیاد نسل را ستوده اند. ذیلا برخی از این احادیث را بیان و بررسی می کنیم.


احادیث صریح و صحیح السند مشوّق فرزندآوری

در میان احادیث تشویق کننده فرزندآوری، تعدادی از آنها یافت می شود که از اسناد بسیار صحیحی در سلسله راویان شان برخوردارند. این احادیث عبارت اند از:

1. در حدیثی از امام محمد باقر(علیه السلام) می خوانیم: «الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ ‏قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) تَزَوَّجُوا بِكْراً وَلُوداً وَ لَا تَزَوَّجُوا حَسْنَاءَ جَمِيلَةً عَاقِراً فَإِنِّي أُبَاهِي بِكُمُ الْأُمَمَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»(1)؛ (پیامبر فرمود با دختر باکره ای که فرزندآور است ازدواج کنید و با زن نازای زیبا ازدواج نکنید زیرا من به فزونی جمعیت شما در روز قیامت مباهات می کنم).

روشن است كه تشويق به ازدواج با زن فرزندآور و بيان علتى كه براى آن ذكر نموده (مباهات به فزونى جمعيت) دلالت برمطلوبيت فرزند زياد دارد تا آنجا که برخی فقها به این حدیث برای استحباب به ازدواج با دختر باکره زایا استدلال کرده اند.(2)

در باب سند این حدیث نیز باید گفت که راوی اول آن «حسن بن محبوب است» است که علمای علم رجال در والا مقام بودنش متفق النظرند. برای مثال در رجال کشی به عنوان یکی از اصحاب اجماع نام برده شده است.(3) راوی دیگر سند این حدیث شخصی به نام «علاء بن رزین» است که او نیز نزد رجالیون صاحب منزلت است و برای مثال می بینیم نجاشی او را ثقه معرفی کرده(4) و شیخ طوسی نیز علاوه بر «ثقه» بودن با وصف «جلیل القدر» از وی یاد کرده(5) و علامه حلی نیز بر آن تأکید کرده است.(6) سومین راوی سند این حدیث «محمد بن مسلم» است که به عنوان یکی از اصحاب اجماع، به تایید عدد بسیاری زیادی از علما رسیده است.(7) بنابراین در اعتبار این سند هیچ سخن و شکی و وجود ندارد و احتمالا بدین سبب بوده است که علامه مجلسی در ارزیابی سند حدیث آن را صحیح دانسته است.(8)

2. در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم: «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ‏قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) أَكْثِرُوا الْوَلَدَ أُكَاثِرْ بِكُمُ الْأُمَمَ غَدا»(9)؛ (رسول خدا فرمود: بر تعداد فرزندان بیافزایید تا در روز قیامت به فزونی شما بر امت ها تفاخر کنم).

در این حدیث پیامبر مستقیما و صریحا امر به ازدیاد فرزندآوری کرده است که دلالت آن بر مطلوبیت این موضوع و استحبابش روشن است.

درباره سند این روایت باید گفت که «عده ای» که در سند فوق از احمد بن محمد نقل کرده اند، مورد تأییدند و «احمد بن محمد» نیز خواه «احمد بن محمد بن خالد برقی» باشد یا «احمد بن محمد بن عیسی قمی»، مورد تأیید است.(10) راوی دیگر سند این حدیث، «قاسم بن یحیی بن حسین بن راشد» است که هر چند کسی مانند ابن غضائری او را تضعیف کرده(11)، ولی در میان معاصرین توسط آیت الله خویی به این دلیل توثیق شده است: اولا در اسناد «کامل الزیارة» ابن قولویه واقع شده و ثانیا شیخ صدوق سند زیارت امام حسین(علیه السلام) را که این شخص نیز از جمله راویان آن است صحیح شمرده است.(12) وقتی این موضوع را در کنار نگاه تردیدآمیز علما به تضعیفات ابن غضائری قرار می دهیم(13)، قول به توثیق او چنان بعید به نظر نمی رسد. از دیگر راویان این سند «حسن بن راشد» است که نزد شیح طوسی(14) و علامه(15) موثّق دانسته شده است. محمد بن مسلم آخرین شخص سند است که در روایت پیشین، بزرگی و جلالت وی بیان شد. بنابراین به نظر می رسد این حدیث هم از سند خویی برخوردار باشد و به این ترتیب می توان آن را در زمره احادیث صحیح برشمرد.

3. از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود: «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَال‏جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ(ص) فَقَالَ يَا نَبِيَّ اللَّهِ إِنَّ لِي ابْنَةَ عَمٍّ قَدْ رَضِيتُ جَمَالَهَا وَ حُسْنَهَا وَ دِينَهَا وَ لَكِنَّهَا عَاقِرٌ فَقَالَ لَا تَزَوَّجْهَا إِنَّ يُوسُفَ بْنَ يَعْقُوبَ لَقِيَ أَخَاهُ فَقَالَ يَا أَخِي كَيْفَ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَتَزَوَّجَ النِّسَاءَ بَعْدِی فَقَالَ إِنَّ أَبِي أَمَرَنِي وَ قَالَ إِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَكُونَ لَكَ ذُرِّيَّةٌ تُثْقِلُ الْأَرْضَ بِالتَّسْبِيحِ فَافْعَلْ قَالَ فَجَاءَ رَجُلٌ مِنَ الْغَدِ إِلَى النَّبِيِّ(ص) فَقَالَ لَهُ مِثْلَ ذَلِكَ فَقَالَ لَهُ تَزَوَّجْ سَوْءَاءَ وَلُوداً فَإِنِّي مُكَاثِرٌ بِكُمُ الْأُمَمَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ قَالَ فَقُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) مَا السَّوْءَاءُ قَالَ الْقَبِيحَةُ»(16)؛ (فردی نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد: ای پیامبر خدا من دختر عمویی دارم که از زیبایی، خوش اخلاقی و دینش راضی شده ام ولی نازاست. پیامبر فرمود با او ازدواج نکن؛ زيرا يوسف بن يعقوب وقتى با برادرش ملاقات كرد، گفت: برادر جان! چگونه توانستى پس از من، ازدواج كنى‌؟ عرض كرد: پدرم به من دستور داد و فرمود: اگر مى ‌توانى فرزندانى داشته باشى كه بر روى زمين با تسبيح الهى سنگينى كنند، اين‌كار را بكن. امام صادق(ع) فرمود: فرداى آن ‌روز نيز مردى خدمت پيامبر خدا(ص) آمد و همان سؤال را پرسيد. پیامبر(ص) فرمود: با زن سوءاء فرزندآور ازدواج کن، زیرا من در روز قیامت به شما بر سایر امت ها افتخار می کنم. راوی می گوید به امام صادق(ع) عوض کردم مراد از سوءاء چیست؟ فرمود زن زشت رو).

این حدیث از جوانب مختلف بر مطلوبیت فرزندآوری و فراوانی اولاد دلالت می کند:

الف. امر به ازدواج با دختر فرزندآور.

ب. تعلیل به تفاخر بر امت ها در روز قیامت به فراوانی جمعیت مسلمانان.

ج. مطلوبیت ازدیاد تسبیح کنندگان.

د. ترجیح ازدواج با زن «زشت روی فرزندآور» بر ازدواج با زن «زیبای نازا».

همان گونه که در سند حدیث قبلی ذکر شد «عدة من اصحابنا» مورد تأیید علمای رجال است و احمد بن محمد نیز که در حدیث پیشین بررسی گردید توثیق شده است. «حسن بن محبوب» از راویان سند این حدیث نیز مورد تأیید بودنش در بررسی روایات گذشته بیان شد. دیگر راوی سند این حدیث «عبدالله بن سنان» است که رجال شناسان بزرگی چون شیخ طوسی(17) و کشی(18) او را توثیق کرده اند. بنابراین سند این روایت نیز صحیح است.

4. از جابر بن عبدالله نقل شده که: «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى وَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ يَقُولُ كُنَّا عِنْدَ النَّبِيِّ(ص) فَقَالَ: إِنَّ خَيْرَ نِسَائِكُمُ الْوَلُودُ الْوَدُودُ الْعَفِيفَةُ الْعَزِيزَةُ فِي أَهْلِهَا الذَّلِيلَةُ مَعَ بَعْلِهَا الْمُتَبَرِّجَةُ مَعَ زَوْجِهَا الْحَصَانُ عَلَى غَيْرِه‏...»(19)؛ (نزد پیامبر بودیم که فرمود: بهترین زنان شما زن فرزندآور با محبت و با عفت، گرامی در میان خانواده، متواضع در مقابل شوهر، آرایش کننده برای شوهر و خودنگهدار در مقابل غیر اوست).

این حدیث بدان سبب که بهترین زنان امت را «فرزندآورترین» آنها برشمرده، به خوبی دال بر مطلوبیت فرزندآوری در آموزه های نبوی و اسلامی به عنوان یک عمل مستحب است.

کلینی این حدیث را با چند طریق نقل کرده و در مجموع از اعتبار لازم برخوردار است و علامه مجلسی صحت آن را تایید کرده است.(20) لذا به تأیید ایشان اکتفا شده و افراد سند به صورت تک تک ارزیابی نمی شوند.

5. امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى مَوْلَى آلِ سَامٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) تَزَوَّجُوا الْأَبْكَارَ فَإِنَّهُنَّ أَطْيَبُ شَيْ‏ءٍ أَفْوَاهاً وَ أَدَرُّ شَيْ‏ءٍ أَخْلَافاً وَ أَفْتَحُ شَيْ‏ءٍ أَرْحَاماً أَمَا عَلِمْتُمْ أَنِّي أُبَاهِي بِكُمُ الْأُمَمَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَتَّى بِالسِّقْط...»(21)؛ (رسول خدا(ص) فرمود با دختران باکره ازدواج کنید زیرا آنها از جهت بوی دهان خوشبوتر و از حیث شیردهی پرشیرتر و از لحاظ رحم فراخ ترند؛ آیا نمی دانید که من در روز قیامت به فزونی شما بر امّتها حتی به جنین سقط شده افتخار می کنم؟).

این حدیث ضمن برشماری ویژگی های ارجح زنان برای انتخاب به عنوان همسر، بر مطلوبیت ازدیاد فرزند دلالت دارد و ازدواج را راهی برای فزونی جمعیت مؤمنین معرفی می کند.

شیخ صدوق این روایت را از «ابن الولید» به عنوان یکی از کسانی که مورد تأیید رجالیونی چون نجاشی(22) و شیخ طوسی(23) است نقل کرده است. نفر بعدی سند این روایت «محمد بن حسن صفار» است که در کتب رجال مدح یا ذمی درباره اش وارد نشده است. راوی دیگر «عباس معروف» است که شیخ طوسی او را تأیید کرده است.(24) «حسن بن محبوب» نیز یکی دیگر از راویان این سند است که در بررسی روایات گذشته وضع و حال او بیان شد. راوی بعدی این سند «علی بن رئاب» که نزد شیخ طوسی موثق است.(25) بعداز او نوبت به «عبدالاعلی مولی آل سام» می رسد که کشی(26) و ابن داود(27) و علامه(28) ضمن روایتی از امام صادق(علیه السلام) درباره او، ممدوح بودنش را ثابت می دانند. بنابراین با توجه به اینکه درباره «محمدبن حسن صفار» ذمی صورت نگرفته و «عبدالأعلی مولی آل سام» نیز مدح شده، شاید بتوان حدیث مذکور را حسن دانست.

دلالت این احادیث بر پسندیده بودن فرزندآوری بسیار روشن است و می توان آنها را به عنوان یکی از بهترین مشوّق های ازدیاد جمعیت در میان مسلمانان در نظر گرفت.


احادیث دیگر

با این حال روایات ستایش گر فرزندآوری منحصر به این تعداد محدود نیستند و می توان روایات بسیار فراوان دیگری را نیز در این باره برشمرد که تنها تفاوت شان با روایات فوق، امکان برخی مناقشات در اسناد آنهاست. این احادیث بسیار فراوان اند و به عنوان نمونه می توان برخی از آنها را بدین گونه مرور کرد:

1. در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ‏ آبَائِهِ(ع) أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع) عَلَّمَ أَصْحَابَهُ فِي مَجْلِسٍ وَاحِدٍ أَرْبَعَمِائَةِ بَابٍ مِمَّا يُصْلِحُ لِلْمُسْلِمِ فِي دِينِهِ وَ دُنْيَاهُ... فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) كَثِيراً مَا كَانَ يَقُولُ مَنْ‏ كَانَ‏ يُحِبُ‏ أَنْ‏ يَتَّبِعَ‏ سُنَّتِي‏ فَلْيَتَزَوَّجْ فَإِنَّ مِنْ سُنَّتِيَ التَّزْوِيجَ وَ اطْلُبُوا الْوَلَدَ فَإِنِّي أُكَاثِرُ بِكُمُ الْأُمَمَ غَدا...»(29)؛ (امام صادق(ع) می فرماید: پدرم از اجدادم نقل فرموده است که امیرالمؤمنین(ع) در یک مجلس به اصحابش چهارصد باب از آن چیزهایی که دین و دنیای مسلمان را سامان می بخشد، تعلیم داد... و [در ادامه فرمود:] رسول خدا(ص) بسیار می فرمود: هر کس دوست دارد که از سنت من پیروی کند، باید ازدواج کند، زیرا از سنت من ازدواج است. و در طلب فرزند باشید، زیرا من فردای قیامت به شما بر سایر امت ها می بالم).

در این حدیث «سنّت ازدواج» و «طلب فرزند» از جمله اموری برشمرده شده که صلاح دنیا  و آخرت مسلمانان در آنها نهفته است و دلالت آن بر مطلوبیت فرزندآوری بسیاری روشن است.

2. آن حضرت در حدیث دیگری از قول پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) می فرماید: «تَزَوَّجُوا فَإِنِّي مُكَاثِرٌ بِكُمُ الْأُمَمَ غَداً فِي الْقِيَامَةِ حَتَّى‏ إِنَ‏ السِّقْطَ لَيَجِي‏ءُ مُحْبَنْطِئاً عَلَى بَابِ الْجَنَّةِ فَيُقَالُ لَهُ ادْخُلِ الْجَنَّةَ فَيَقُولُ لَا حَتَّى يَدْخُلَ أَبَوَايَ الْجَنَّةَ قَبْلِي»(30)؛ (پیامبر(ص) فرمود: ازدواج نماييد، زيرا من در فرداى قيامت به فزونى شما بر امت ها ا فتخار مى كنم، تا جايى كه فرزند سقط شده با انتظار و ناراحتى بر در بهشت مى آيد به او گفته مى شود: وارد بهشت شو. در پاسخ گويد: خير وارد بهشت نمى شوم؛ مگر اين كه پدر و مادرم پيش از من وارد شوند).

دلالت این حدیث نیز - بواسطه افتخار پیامبر(ص) بر کثرت نسل مسلمین حتّی بر فرزند سقط شده و مبارکی آن کودک سقط شده در قیامت برای والدینش - بر مطلوب بودن فرزندآوری روشن است.

3. در حدیث مرسلی نیز نقل شده که آن حضرت فرمود: «مِيرَاثُ اللَّهِ مِنْ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ الْوَلَدُ الصَّالِحُ يَسْتَغْفِرُ لَهُ»(31)؛ (میراث الهی بنده مؤمن، فرزند صالح و درستکاری است که برای او استغفار کند).

این حدیث نه تنها به مطلوب بودن اصل فرزندآوری دلالت دارد، بلکه یکی از آثار و «برکات جاری» آن را حتی پس از مرگ انسان نیز مورد اشاره قرار می دهد. این مضمون در روایات دیگر نیز تکرار شده است.

4. برای مثال از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می خوانیم: «خَمْسَةٌ فِي قُبُورِهِمْ وَ ثَوَابُهُمْ يَجْرِي إِلَى دِيوَانِهِمْ مَنْ غَرَسَ نَخْلًا وَ مَنْ حَفَرَ بِئْراً وَ مَنْ بَنَى لِلَّهِ مَسْجِداً وَ مَنْ كَتَبَ مُصْحَفاً وَ مَنْ‏ خَلَّفَ‏ ابْناً صَالِحاً»(32)؛ (پنج نفر از دنیا رفته اند ولی پرونده آنها بسته نشده و دائما به آنان ثواب می رسد: کسی که درختی کاشته، کسی که چاه آبی برای مردم حفر کرده، کسی که مسجدی ساخته، کسی که قرآنی نوشته، کسی که فرزندی شایسته از خود به جای گذارد).

5. نیز در همین راستا از آن حضرت نقل شده که «مَرَّ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ(ع) بِقَبْرٍ يُعَذَّبُ صَاحِبُهُ ثُمَّ مَرَّ بِهِ مِنْ قَابِلٍ فَإِذَا هُوَ لَايُعَذَّبُ فَقَالَ يَا رَبِّ مَرَرْتُ بِهَذَا الْقَبْرِ عَامَ أَوَّلَ وَ هُوَ يُعَذَّبُ وَ مَرَرْتُ بِهِ الْعَامَ فَإِذَا هُوَ لَيْسَ يُعَذَّبُ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ أَنَّهُ أَدْرَكَ لَهُ وَلَدٌ صَالِحٌ فَأَصْلَحَ طَرِيقاً وَ آوَى يَتِيماً فَلِهَذَا غَفَرْتُ لَهُ بِمَا عَمِل‏ إبنه»(33)؛ (حضرت عیسی بن مریم(علیهما السلام) بر گوری گذشت که صاحب ان عذاب می کشید، سال بعد نیز بر همان گور گذشت و دید دیگر عذاب نمی شود. عرض کرد: پروردگارا پارسال از این گور عبور کردم و صاحبش عذاب می شد و امسال که از آن می گذرم دیگر عذاب نمی کشد؟ خداوند جل جلاله به او وحی فرمود: ای روح الله، فرزند صالحی از او بزرگ شد و راهی را درست کرد و یتیمی را سرپرستی نمود و من به خاطر کارهای فرزندش، او را آمرزیدم).

6. در حدیثی مرسل از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که فرمود: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ‏(ص) مَا يَمْنَعُ الْمُؤْمِنَ أَنْ‏ يَتَّخِذَ أَهْلًا لَعَلَّ اللَّهُ أَنْ يَرْزُقَهُ‏ نَسَمَةً تُثْقِلُ الْأَرْضَ بِلَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»(34)؛ (رسول خدا فرمود: چه چیز مؤمن را بازمی دارد از اینکه همسری را اختیار کند بدان امید که خداوند فرزندی به او روزی دهد که زمین را به لا اله الا الله سنگین کند؟).

در اینجا می بینیم که گویی حتی مطلوبیت اختیار همسر نیز به فرزندآوری و ازدیاد تعداد مؤمنینِ به خدا منوط شده است.

7. آن حضرت در بیان نورانی دیگری نیز می فرماید: «مِنْ سَعَادَةِ الرَّجُلِ أَنْ يَكُونَ لَهُ الْوَلَدُ يُعْرَفُ فِيهِ شِبْهُهُ خَلْقُهُ وَ خُلُقُهُ وَ شَمَائِلُهُ»(35)؛ (از سعادت مرد این است که برایش فرزندی باشد که در او شباهت آن مرد از قبیل شکل و خلق و خوی و خصوصیاتش دیده شود).

8. از امام سجاد(ع) نقل شده است که فرمود: «إِنَّ مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ أَنْ يَكُونَ مَتْجَرُهُ فِي بَلَدِهِ وَ يَكُونَ خُلَطَاؤُهُ صَالِحِينَ وَ يَكُونَ لَهُ وُلْدٌ يَسْتَعِينُ بِهِمْ»(36)؛ (از سعادت مرد آن است که محل تجارتش در شهرش باشد و دوستانش افرادی شایسته باشند و اینکه فرزندانی داشته باشد که از آنها یاری بگیرد).

9. امام کاظم‏(ع) نیز می فرماید: «سَعِدَ امْرُؤٌ لَمْ يَمُتْ حَتَّى يَرَى خَلَفاً مِنْ نَفْسِهِ»(37)؛ (سعادتمند است انسانی که نمیرد تا جانشین خودش را ببیند).

تعبیر به «سعادت» و خوشبختی از «فرزند» داشتن در سه حدیث بالا، جایگاه ستوده و والای این عمل را در گفتمان حدیثی اهل بیت(ع) نشان می دهد.

به هر حال مطلوبیت «فرزندآوری» و «فرزند داشتن» امری ثابت در فرهنگ اهل بیت(علیهم السلام) است، تا آنجا که می بینیم به عنوان یکی از نتایج حیات انسان مؤمن معرفی می شود.

10. برای مثال در حدیثی از امام علی(علیه السلام) نقل شده است که: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً لَمْ‏ يُمِتْهُ‏ حَتَّى يُرِيَهُ الْخَلَفَ‏»(38)؛ (هنگامی که خداوند برای بنده ای خیر بخواهد، او را نمی میراند تا فرزندانی به او عطا کند).

11. یا از امام باقر(ع) نیز این روایت به دست ما رسیده است که: «أَنَّ مَنْ مَاتَ بِلَا خَلَفٍ فَكَأَنْ لَمْ يَكُنْ فِي النَّاسِ وَ مَنْ مَاتَ وَ لَهُ خَلَفٌ فَكَأَنَّهُ‏ لَمْ‏ يَمُتْ‏»(39)؛ (هر کسی که بمیرد و از خود فرزندی به جا نگذارد، مانند این است که هیچ زمانی بین مردم نبوده است و هر کس فرزندانی از خود به جا بگذارد مانند این است که هیچ وقت نمرده است).

این احادیث و احادیث بسیار فراوان دیگری از این دست که مجال اشاره به همه آنها در این مختصر نمی گنجد، اگرچه - به خاطر مرسل بودن یا ضعیف دانسته شدن برخی از راویان آنها توسط علمای علم رجال - به لحاظ سلسله سند، اعتباری هم سنگ و هم مرتبه اعتبارپنج حدیث نقل شده در صدر بحث نمی یابند، اما به خاطر همراهی و همصدایی مضمونی با آنها می توانند مؤیدشان باشند و در نتیجه ضعف سندی بسیاری شان قابل جبران گردد. چرا که حکمت ها و برکاتی که برای فرزندآوری در آنها نقل شده نه تنها با عقل سازگاری دارد که با روح شریعت هم متناسب است.(40) از این رو مشاهده می شود که برخی از بزرگان فقها به بعضی از احادیث مذکور استناد کرده اند بدون اینکه در سند آنها خدشه نمایند.(41)


معنای صحیح احادیث نکوهش کننده فرزندآوری و رفع شبهه از آنها

در مقابل احادیثی که در بالا در ستایش و پسندیدگی فرزندآوری اقامه شده، گاهی اوقات گروه دیگری از احادیث و بیانات معصومین(علیهم السلام) مورد استناد قرار می گیرند که ظاهرا مضامینی کاملا متفاوت و مخالف با مطلوبیت استیلاد و فرزند داشتن، دارند. برخی از آنها را بررسی و معنای صحیح شان را بیان می کنیم.

حدیث «قلة العیال احدی الیسارین»

یکی از معدود روایاتی که ظاهرا فرزندآوری را نکوهش می کند، این روایت امام صادق(علیه السلام) است که: «قِلَّةُ الْعِيَالِ أَحَدُ الْيَسَارَيْن‏»(42)؛ (کمی نان خورها یکی از دو آسانی است). به عقیده کسانی که به این حدیث تمسک کرده اند، وقتی آسایش به عنوان یکی از نتایج تعداد کم نان خورها و عیال آدمی معرفی می شود، بنابراین افزایش جمعیت و فرزندان، امری مذموم و نقض کننده آسایش است.

در بررسی سندی این حدیث باید بگوییم که این حدیث با سه سند از شیخ صدوق روایت شده که دو تا از آنها به خاطر وجود راویان توثیق نشده و مشکوک و مجهولی چون قاسم بن یحیی و محمد بن هارون و عبدالله بن موسی یقطینی، ضعیف و تنها یکی شان قابل استناد است.(43)

اما درباره دلالت می گوییم که:

اولا: واژه «عيال» مطلق است و شامل همسر و فرزندان مى شود. پس اين روايت به رواياتى كه دلالت برمحبوبيت کثرت فرزند مى كنند، مقيّد مى شود.(یعنی هر نوع عیالی را شامل نمی شود؛ بلکه فقط کمی همسر یکی از راحتی هاست).

ثانیا: آنچه ازاين روايت استفاده مى شود تشويق به كم نمودن اهل و عيال نيست، بلكه توجّه دادن به اين نكته واقعی است كه زيادى عيال سخت است و اين مضمون با مستحب بودن ازدياد اولاد و تلاش براى خانواده و تحمّل مشكلات آن منافات ندارد؛ همانند اين كه بخشيدن آنچه نزد انسان محبوب است و يا ايثار مال با ضيق معيشت، مشكل و سخت است، در حالی که انفاق مستحّب و پسنديده مى باشد. در آیه 92 سوره آل عمران نیز صریحا بیان شده که: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّى تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ»؛ (هرگز نايل نمى شويد به احسان و تفضّل الهى تا اينكه از چیزهایی که دوست می دارید انفاق و بذل كنيد.)

به عبارت دیگر فرزندداری نوعی مجاهده است؛ با این حال خدا هر نوع مجاهدتی را در مسیر طلب رضایت او مطلوب دانسته است و چه بسا مصادیقی از جهاد را با وجود اینکه امکان شهادت و سختی های فراوان در آنها وجود دارد، بر بسیاری از مسلمین واجب دانسته است.

خلاصه اینکه تحمّل مشكلات در راه تحصيل نفقه عيال پسنديده است آنچنان که در حدیثی از اما رضا(علیه السلام) می خوانیم: «الْكَادُّ عَلَى عِيَالِهِ مِنْ حِلٍّ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ الله»(44)؛ (كسى كه از راه حلال براى امرار معاشِ زن و فرزند، تلاش مى كند، همانند مجاهد راه خدا است).(45)

بنابراین این حدیث دلالتی بر لزوم و یا حتی پسندیدگی جلوگیری از فرزندآوری ندارد و همان طور که در یکی از احتمالاتی که آیت الله مکارم شیرازی در شرح معنایش بیان کرده تنها بيان واقعيت است و تسلّى خاطرى است براى كسانى كه فرزندان كمى دارند و از آن رنج مى برند. درست مثل اينكه هرگاه كسى مركبى نداشته باشد به او مى گويند: «نداشتن مركب سبب آسودگى از هزينه هاى مختلف آن است».(46) به تعبیر دیگر مشقت دانستن یک فعل ملازم با عدم استحباب و حتی وجوب یک عمل ندارد. پس هیچ تعارضی در این میان وجود ندارد.(47)

حدیث «هلك صاحب العيال»

از دیگر اشکالاتی که با توسل به احادیث اهل بیت(علیهم السلام) بر فرزندآوری گرفته می شود، استناد به این حدیث امام رضا(علیه السلام) است که: «مَرَّ جَعْفَرٌ(ع) بِصَيَّادٍ فَقَالَ يَا صَيَّادُ أَيُّ شَيْ‏ءٍ أَكْثَرُ مَا يَقَعُ فِي شَبَكَتِكَ قَالَ الطَّيْرُ الزَّاقُّ قَالَ فَمَرَّ وَ هُوَ يَقُولُ هَلَكَ صَاحِبُ الْعِيَالِ هَلَكَ صَاحِبُ الْعِيَالِ»(48)؛ (امام صادق(ع) درراه به صيادى برخورد و از او پرسيد: اى صيّاد! چه حيوانى بيشتر در تور تو گرفتار مى‌شود؟ صياد پاسخ داد: پرندۀ زاغ. راوى گويد: امام(ع) درحالى كه به راه خود ادامه مى داد، فرمود: صاحب اهل و عيال هلاك شد؛ صاحب اهل و عيال هلاك شد).

با استناد به این روایت این پرسش می گردد که اگر فرزندآوری حقیقتا امر مطلوبی است، پس چرا امام صادق(ع) صاحب اهل و عیال را «هلاک شده» توصیف کرده است؟!

پاسخ: زاغ پرنده اى است كه با منقار به جوجه هايش غذا مى دهد و به سبب جمع آورى غذا براى جوجه هايش، بسیار به دام مى افتد؛ در نتیجه عبارت «هلك صاحب العيال هلك صاحب العيال» درمقام ترحّم و دلسوزى برصاحب عيال است نه در مقام مذمّت فراوانى عيال يا فزونى اولاد.(49)


 پاسخ به دغدغه های مالی فرزندآوری در احادیث اهل بیت(علیهم السلام)

ترس از عدم تأمین رزق و روزی فرزندان همیشه یکی از دغدغه های ذهنی و موانع والدین برای فرزندآوری است. امّا منطق اسلام مخالف این توجیه است و روزی فرزندان را از جانب خداوند تضمین شده می داند و می توان گفت اجتناب از فرزندآوری مشمول مذمّتی است که در آن از قتل اولاد نهی شده است.

بکر بن صالح، یکی از اصحاب امام کاظم(علیه السلام) می گوید: «كَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ(ع) أَنِّي اجْتَنَبْتُ طَلَبَ الْوَلَدِ مُنْذُ خَمْسِ سِنِينَ وَ ذَلِكَ أَنَّ أَهْلِی كَرِهَتْ ذَلِكَ وَ قَالَتْ إِنَّهُ يَشْتَدُّ عَلَيَّ تَرْبِيَتُهُمْ لِقِلَّةِ الشَّيْ‏ءِ فَمَا تَرَى فَكَتَبَ(ع) إِلَيَّ اطْلُبِ الْوَلَدَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَرْزُقُهُمْ»(50)؛ (به امام کاظم(ع) نوشتم، حدود پنج سال است که از طلب بچه خودداری کرده ام و این بدان سبب است که همسرم از این کار ناخشنود است و می گوید تربیت و نگهداری فرزندان به علت کمبود مالی مشکل است. نظر شما چیست؟ امام در پاسخ به من نوشت: در پی فرزند باش؛ زیرا روزی آنها را خداوند عزوجل می دهد).

طبق منطق اهل بیت(علیهم السلام) لازم است با توکّل بر خداوند متعال و عزم بر تلاش و کوشش برای تأمین رزق حلال، از این دغدغه ها گذر کرد. حضرت علی(علیه السلام) در کلام بسیار مهم می فرماید: «تَنْزِلُ‏ الْمَعُونَةُ عَلَى‏ قَدْرِ الْمَئُونَة»(51)؛ (كمك [الهى] به اندازه حاجت و نياز نازل مى شود). این سخن دو پیام دارد:

1. هرچه هزينه انسان بيشتر شود به طور طبيعى تلاش و كوشش وى بيشتر مى گردد و مواهب فزون ترى نصيبش مى شود و اينكه در احاديث آمده است که «الرّزقُ مع النّساءِ و العِيالِ‏»؛ (روزى همراه همسران به خانه شوهران مى ‏آيد)(52) نيز ممكن است اشاره به همين معنا باشد كه انسان مجرد تلاش زيادى براى زندگى نمى كند، امّا هنگامى كه احساس كرد بار مسئوليت نفقه همسر بر عهده اوست و آبرويش در خطر است بر تلاش و فعاليت خود مى افزايد و روزى به خانه او سرازير مى شود. همچنين هر زمان فرزند يا فرزندان بيشترى پيدا مى كند اين احساس و آن تلاش بيشتر حاصل مى گردد.

2. خداوند روزى رسان به افرادى كه براى زندگى هزينه بيشترى مى كنند و سختگيرى به همسر و فرزند ندارند و دست و دل آنها براى بخشش به نيازمندان و كارهاى خير و پذيرايى مهمان باز است، رزق و روزى وسيع ترى عنايت مى كند. اين گفتار حكيمانه در واقع مى خواهد مردم را از بخل و تنگ گرفتن بر عيال و كسانى كه نان خور او هستند بر حذر دارد و به شركت در كارهاى خير تشويق كند و اميدوار سازد كه هر اندازه بيشتر به سراغ اين امور روند خداوند هم روزى آنها را وسيع تر مى كند.

ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه حديثى را از رسول خدا(صلى الله عليه و آله) آورده كه: «مَنْ وَسَّعَ وُسِعَ عَلَيْهِ وَ كُلَّما كَثُرَ الْعِيالُ كَثُرَ الرِّزْقُ»(53)؛ (هر كس دامنه انفاق را گسترش دهد خداوند روزى او را وسيع تر مى كند و هر زمان افراد خانواده انسان بيشتر شوند روزى نيز فزون تر خواهد شد).

این مفسر نهج البلاغه سپس داستانى از بعضى از ثروتمندان نقل مى كند كه تقسيم سالانه اى براى جمعى از فقرا داشت. ناگهان به نظرش آمد كه اين هزينه زيادى مى برد. به حساب‏ دار خود دستور داد كه آن را قطع كند. شبى در خواب ديد كه اموال زيادى در خانه دارد و گروهى آنها را از درون خانه اش به آسمان مى برند و او جزع و بى تابى مى‏ كند و عرضه مى دارد: پروردگارا! روزى من چه شد؟ روزى من چه شد؟ ناگاه اين پيام به او رسيد كه ما اينها را به تو روزى داديم كه آن‏ را درباره فقرا مصرف كنى هنگامى كه آن را قطع كردى ما هم آنها را از تو گرفتيم به ديگران داديم. صبح گاهان هنگامى كه بيدار شد به حساب ‏دارش دستور داد تمام آن كمك ها را ادامه دهد.(54).(55)


مقالات پیشنهادی:

فرزند آوری در میزان عقلانیت اجتماعی و اخلاق

فرزند آوری در آئینه آیات قرآن

منبع:
1. قرآن کریم 
2. نهج البلاغه 
3. الکافی 
4. اختیار معرفه الرجال
5. بحار الأنوار
6. پيام امام اميرالمومنين عليه السلام
7. توحید صدوق
8. خصال صدوق
9. رجال ابن داود
10. رجال ابن غضائری
11. رجال الطوسی
12. رجال العلامه الحلی
13. رجال نجاشی
14. الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه
15. شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد
16. فهرست کتب الشیعه واصولها 
17. کلیات فی علم الرجال سبحانی 
18. مرآة العقول فی شرح اخبار الرسول
19. معجم رجال الحدیث خویی
20. من لایحضره الفقیه
21. وسائل الشیعه
پی نوشت:
(1). الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏، محقق/ مصحح: غفارى، على اكبر، آخوندى، محمد، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1407هـ ق، چاپ چهارم، ج ۵، ص 333.
(2). الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، جبل عاملی، زین الدین بن علی، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1412هـ ق، چاپ اول، ج 2، ص 64.
(3). اختیار معرفة الرجال، کشی، محمد بن عمر، موسسه آل البیت، قم، 1363هـ ش، چاپ اول، ص 556.
(4). رجال نجاشی، نجاشی، احمدبن علی، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین قم، قم، 1365هـ ش، چاپ ششم، ص 298.
(5). فهرست کتب الشیعه و اصولها، طوسی، محمدبن حسن، مکتبه المحقق الطباطبایی، قم، 1420هـ ق، چاپ اول، ص 323.
(6). رجال العلامة الحلی، حلی، حسن بن یوسف، منشورات المطبعة الحیدریة، نجف اشرف، 1381هـ ق، چاپ دوم، ص 123.
(7). اختیار معرفة الرجال، همان، ص 238.
(8). مرآة العقول فی شرح اخبار الرسول، مجلسی، محمدباقر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1404هـ ق، چاپ دوم، ج 20، ص 24.
(9). الکافی، همان، ج 6، ص 2.
(10). وسائل الشیعه، حر عاملی، محمدبن حسن، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، قم، 1409هـ ق، چاپ اول، ج 30، ص 147؛ رجال نجاشی، همان، ص 77 و 82؛ فهرست کتب الشیعه و اصولها، همان، ص 53 و 69.
(11). الرجال، ابن غضائری، احمد بن حسین، دارالحدیث، قم، 1364هـ ش، چاپ اول، ج 1، ص 86.
(12). معجم رجال الحدیث، ابوالقاسم، مؤسسه الخویی الاسلامیة، بی جا، بی تا، ج 14، ص 56 و 66.
(13). ر.ک: کلیات فی علم الرجال، سبحانی تبریزی، جعفر، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، قم، 1408هـ ق، چاپ دوم، ص 88 تا 109.
(14). رجال الطوسی، طوسی، محمدبن حسن، انتشارات جامعه مدرسین، قم، قم، 1373هـ ش، چاپ سوم، ص 375.
(15). رجال العلامة الحلی، همان، ص 39.
(16). الکافی، همان، ج 5، ص 333.
(17). فهرست کتب الشیعه واصولها، همان، ص 291.
(18). اختیار معرفة الرجال ، همان، ص 410.
(19). الکافی، همان، ج 5، ص 324.
(20). مرآة العقول فی شرح اخبار الرسول، همان، ج 20، ص 10.
(21). التوحید، صدوق، محمدبن علی، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، 1398هـ ق، چاپ اول، ص 395.
(22). رجال نجاشی، همان، ص 383.
(23). رجال الطوسی، همان، ص 439.
(24). همان، ص 361.
(25). فهرست کتب الشیعه واصولها، همان، ص 264.
(26). اختیار معرفه الرجال، همان، ص 610.
(27). رجال ابن داود، ابن داود، حسن بن علی، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 1342هـ ش، ص 220.
(28). رجال العلامه الحلی، همان، ص 220.
(29). الخصال، صدوق، محمدبن علی، انتشارات جامعه مدرسین قم، قم، 1363هـ ش، چاپ دوم، ج 2، ص 610 تا 614.
(30). من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ابن بابویه محمدبن علی، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علیمه قم، 1413هـ ق، چاپ دوم، ج 3، ص 383.
(31). من لایحضره الفقیه، همان، ج 3، ص 481.
(32). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، دار إحياء التراث العربي‏، بيروت‏، 1403هـ ق، چاپ دوم‏، ج 101، 97.
(33). وسائل الشیعه، همان، ج 21، ص 359.
(34). من لا یحضره الفقیه، همان، ج 3، ص 382.
(35). الکافی، همان، ج 6، ص 4.
(36). همان، ج 5، ص 257.
(37). همان، ج 6، ص 4.
(38). من لا یحضره الفقیه، همان، ج 3، ص 481.
(39). وسائل الشیعه، همان، ج 21، 357.
(40). مقاله «اعتبارسنجی سندی و تحلیل متنی روایات فرزندآوری»، علی محمدی، طاهره، اکبرنژاد، مهدی، رضایی، سعیده، دوفصلنامه علمی پژوهشی حدیث پژوهشی، سال نهم، شماره 18، پاییز و زمستان 1396، ص 198 و 199.
(41). الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، همان، ج 2، ص 64؛ نجفی، محمدحسن، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، داراحیاء التراث العربی، بیروت، 1404هـ ق، چاپ هفتم، ج 29، ص 37 و 38.
(42). من لا یحضره الفقیه، همان، ج 4، ص 416.
(43). مقاله «اعتبارسنجی سندی و تحلیل متنی روایات فرزندآوری»، همان، ص 200.
(44). بحارالانوار، همان، ج 101، ص 72.
(45). مقاله «کنترل جمعیت و عقیم سازی»، خرازی، محسن، فصلنامه علمی ترویجی فقه اهل بیت(فارسی)، شماره 21، بهار 1370، ص 47‌.
(46). پيام امام امير المومنين عليه السلام، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1386هـ ش، چاپ اول، ج ‏13، ص 154.
(47). مقاله «اعتبارسنجی سندی و تحلیل متنی روایات فرزندآوری»، همان، ص 201.
(48). بحارالانوار، همان، ج 101، ص 72.
(49). مقاله «کنترل جمعیت و عقیم سازی»، همان، ص 50.
(50). الکافی، همان، ج 6، ص 3.
(51). نهج البلاغة، شريف الرضى، محمد بن حسين‏، نشر هجرت‏، قم‏، 1414هـ ق، چاپ اول‏، ص 494.
(52). برای مثال ر.ک: الكافى، همان، ج 5، ص 330.
(53). شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ابن أبي الحديد، عبد الحميد بن هبه الله‏، محقق/مصحح: ابراهيم، محمد ابوالفضل‏، مكتبة آية الله المرعشي النجفي‏، قم‏، 1404هـ ق، چاپ اول‏، ج 18، ص 337.
(54). همان.
(55). پيام امام امير المومنين عليه السلام، همان، ج 13، ص 143 و 144.
ارسال نظرات