۳۰ آبان ۱۴۰۱ - ۰۹:۵۷
کد خبر: ۷۲۴۰۸۷

شماره ۲۳ فصلنامه علمی پژوهشی «مسائل کاربردی تعلیم و تربیت اسلامی» منتشر شد

شماره ۲۳ فصلنامه علمی پژوهشی «مسائل کاربردی تعلیم و تربیت اسلامی» منتشر شد
شماره ۲۳ فصلنامه علمی پژوهشی «مسائل کاربردی تعلیم و تربیت اسلامی» با ۶ مقاله منتشر شد.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، شماره 23 فصلنامه علمی پژوهشی «مسائل کاربردی تعلیم و تربیت اسلامی» صاحب امتیازی وزارت آموزش و پرورش و مدیرمسئولی حسن ملکی با سردبیری معصومه صمدی منتشر شد.

این فصلنامه در 6 مقاله و 158 صفحه منتشر شده و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:

الگوی مفهومی تغییر درونی مطلوب بر پایه قرآن کریم: استنتاج اصول تربیتی  

سمیه پاپی ، سیدجلال هاشمی ، پروانه ولوی ، مسعود صفایی مقدم

چکیده : گام نخستین در بهبودبخشی به وضعیت نامطلوب و نابسامان یک جامعه، تغییر در سیستم آموزش و پرورش آن جامعه و تحول در اساس آن سیستم یعنی انسان است. بدین منظور پژوهش حاضر به استنتاج اصول تغییرات درونی مطلوب در ساحات درونی شخصیت افراد (باورها، احساسات و خواسته ها) پرداخته است تا افراد بتوانند با دریافت این آموزش ها و قرار دادن آنها به عنوان راهنمای عمل خویش، وضعیت مطلوبی در سطح فردی و اجتماعی فراهم آورند.

 روش: این پژوهش با بکارگیری صورت بازسازی‌شده ی الگوی استنتاج عملی فرانکنا انجام شد. جامعه مورد تحلیل، منابع اصیل اسلامی یعنی قرآن کریم به همراه تفاسیر  (نور و المیزان) بود که پس از متن خوانی و فیش برداری اطلاعات مورد نظر هدفمندانه گردآوری شدند.

 یافته ها: مطابق یافته های حاصله، برپایه قرآن کریم انسان به عنوان موجودی آزاد و مختار قادر است با انتخاب آگاهانه و مشتاقانه مسیر تغییر خود در جهت مطلوب را فراهم آورد و به قرب الی الله (هدف غایی) نائل آید.

نتایج: اصول مستخرج عبارتند از: باور به وجود خدای آگاه، اعتقاد به معاد، تغییر تدریجی و گام به گام، عاملیت معیارمند، آزادی، تکریم شخصیت انسان، مسئولیت پذیری، توجه جدی و فعالانه به فطرت، عبرت گیری، زمینه سازی برای  تغییر و رشد مطلوب، بکارگیری ابزار معرفت

 

بررسی اثربخشی آموزش هوش معنوی مبتنی بر آموزه‌های تربیت اسلامی بر آخرت نگری و جهت گیری مذهبی دانشجویان         

عباس توان ، زهرا سلیمانی فرد

چکیده:  این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش هوش معنوی مبتنی بر آموزه های تربیت اسلامی بر آخرت نگری و جهت گیری مذهبی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان کرمان انجام شد.

روش: روش تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل تمام دانشجویان دانشگاه فرهنگیان کرمان در نیمسال اول تحصیلی 1400-1401 به تعداد 1830 نفر بود. 50 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایش (25 نفر) و کنترل (25 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش تحت آموزش هوش معنوی مبتنی بر آموزه های تربیت اسلامی در 8 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های آخرت نگری ابراهیمی و بهرامی (1390) جهت گیری مذهبی بهرامی (1380) بود. تجزیه و تحلیل داده‏ها با روش آمار توصیفی، تحلیل کوواریانس و توسط نرم‌افزار SPSS-22 انجام شد.

یافته  ها: نتایج نشان داد آموزش هوش معنوی مبتنی بر آموزه  های تربیت اسلامی به طور معنا‏داری موجب افزایش آخرت نگری و جهت گیری مذهبی دانشجویان شد (001/0> P). میزان این تاثیر براساس مقدار اندازه اثر بر آخرت نگری 58/0 و بر جهت گیری مذهبی 46/0 بود.

نتیجه  گیری: بر این اســاس می‏توان پیشــنهاد کرد که در دانشگاه ها طرحی برای آشنایی اساتید و دانشجویان با محتوای هوش معنوی مبتنی بر آموزه های اسلامی در نظر گرفته شود تا موضوع تعلیم و تربیت اسلامی در آنان درونی شود.

 

تبیین فرآیند فرهنگ پذیری بر اساس آموزه های اسلامی با تاکید بر نقش مدارس ص. ۸۰-۴۹

نیکو دیالمه ، اکرم گودرزی ، عطیه عظیمی

چکیده: پژوهش حاضر با هدف تبیین فرآیند فرهنگ پذیری بر اساس آموزه های اسلامی با تاکید بر نقش مدارس انجام شد.

روش: پژوهش کیفی از نوع هیبرید بود که در سه بخش تحلیل نظری، کار در عرصه و تحلیل نهایی انجام شد. در بخش اول از روش تحلیل محتوا و در بخش دوم از روش مصاحبه استفاده شد.  بخش سوم نیز، تحلیل یافته-ها در دو بخش بود. جامعه  تحقیق در بخش  اول، قرآن کریم و در بخش دوم مدیران و معلمان مدارس متوسطه اول شهر تهران سال  تحصیلی 1400 بود. نمونه  ها به شیوه هدفمند تا رسیدن به اشباع مقولات با تعداد14 نفر به شیوه مصاحبه  نیمه ساختاریافته انجام شد. از طریق تحلیل محتوا و کدگذاری باز، محوری و انتخابی داده های جمع آوری شده تحلیل گردید.

یافته  ها: در بخش اول با استفاده از تحلیل  محتوا به روش استقرائی-قیاسی، مولفه  های فرایند فرهنگ  پذیری از سیره پیامبران اولولعزم در قرآن در4 دسته مقوله شناسایی و هر کدام در سطحی بالاتر در سه حیطه (شناختی، عاطفی و عملی) دسته  بندی شد. ازجمله: 1-راهبرد فرهنگ  پذیری با تاکید برتوحیدباوری با شاخص  های سلوک نبوی، 2-مقدمات؛ با زیرمقولات فرهنگ  شناسی، مخاطب  شناسی، نیروسازی و داشتن تشکیلات، زمانبندی مناسب ؛ 3-اصول از جمله استقامت و بردباری، حفظ کرامت  انسانی، تعهد و الزام درونی، صراحت بیان و وضوح پیام؛ 4-روش های نهادینه  کردن ارزش ها از جمله دعوت به تعقل و انگیزه  بخشی. در بخش دوم بر اساس مولفه  های احصا شده فرایند فرهنگ پذیری اسلامی و مصاحبه و کدگذاری، دو دسته نقش برای مدارس شناسایی شد. 1- نقش آموزشی شامل روشهای مستقیم (تمرین و تکرار در فرایند تدریجی )، نیمه مستقیم(بحث و گفتگو، مناظره )  و غیرمستقیم(یادگیری مبتنی برتجربه وعمل)2- انگیزه -بخشی شامل روش های خودیاری فرهنگی، روش اقناع و ...

نتیجه  گیری: درمرحله  آخربراساس  تحلیل  وترکیب داده  های  نظری و تجربی چنین نتیجه  گیری شدکه معلم برپایه اصل محبت واقناع  سازی الگوهای ارتباطی در فرایند فرهنگ  پذیری، بایدضمن تقویت روحیه توحید باوری درخود و دانش آموزان، با تعامل موثر با متربیان، نقش  آفرینی بیشتری در فرآیند فرهنگ  پذیری نسل جدید داشته باشند.

 

بازنمایی تجربه زیسته مادران در مهیاسازی فرزندان دختر برای انجام تکالیف عبادی        

فاطمه رمضانی ، رضا جعفری هرندی

چکیده :  پژوهش حاضر با هدف بازنمایی تجربه زیسته مادران در مهیاسازی فرزندان دختر برای انجام تکالیف عبادی صورت گرفته است.

روش: روش تحقیق، پدیدارشناسی است. جامعه آماری، مادرانِ دختران نوجوان شهر قم می باشند، که از میان ایشان براساس روش نمونه  گیری هدفمند، سیزده نفر به عنوان گروه نمونه انتخاب، و برای گردآوری اطلاعات از ایشان از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای تحلیل یافته ها از روش کلایزی استفاده شده است.

یافته ها: پس از تحلیل و تنظیم نتایج، مولفه  های مربوط به مهیاسازی دختران برای انجام تکالیف عبادی، در قالب 7 مضمون اصلی و 20 مضمون فرعی مورد اشاره و تبیین قرار گرفته است که مضامین اصلی عبارتند از: بهره جویی از فضاها و مراسمات مذهبی، بهره گیری از سرگرمی ها و ابزارهای کودکانه، استفاده از مشوق ها، الگودهی و مراقبت بر الگوها، مشارکت طلبی و تکلیف  سپاری ، تعلیم و تمرین، نظارت و اصلاح.

نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش حاضر، پیشنهاد می شود مادران، سنین کودکی فرزندان شان را دریابند و تربیت عبادی دختران خویش را به تعویق نیندازند و برای تحقق این مهم، از راهکارهای تجربه شده بهره گیرند تا بعد از سن تکلیف، فرزندان شان  با سهولت و تعهد بیشتری، پیگیر انجام وظایف عبادی خویش گردند.

 

رویکرد نواندیشی اسلامی در حوزه زنان، مبانی و اهداف تربیتی آن

زینب نوری ممبنی ، مسعود صفایی مقدم ، محمد جعفر پاکسرشت ، پروانه ولوی

چکیده:  هدف اصلی این پژوهش، بررسی دیدگاه های نواندیشی اسلامی در حوزه زنان و استخراج مبانی و اهداف تربیتی آن است.

 روش: روش انجام این پژوهش تحلیلی- استنتاجی است.

 یافته  ها: آنچه در این پژوهش بر اساس مبانی نظری نواندیشان اسلامی در حوزه ی زنان در زمینه تعلیم و تربیت استنتاج گردید عبارتند از:  پنج مبنای تربیتی، یک هدف کلی و پنج هدف واسطی. مبانی تربیتی استخراج شده شامل: جایگاه والای عقلانیت در فهم دین ، عدالت به مثابه مفهومی سیال و پویا، رویکرد هرمنوتیکی به دین، تاکید بر تساوی بنیادین انسانها در حقوق، تاکید بر آزادی می باشد. اهداف نیز شامل یک هدف کلی یعنی تساوی بنیادی زن و مرد بر اساس کرامت ذاتی انسان ها و پنج هدف واسطی شامل: برابری حقوقی، برابری آموزشی، پرورش عقلانی، آزادی زنان و استقلال زنان می باشد.

نتیجه گیری: نواندیشی اسلامی با عبور از تقسیمات جنسیتی، سیما، هویت، حقوق زنان و تعلیم و تربیت آنها را بر اساس نشانه-هایی مانند اخلاق، انصاف، عرف گرایی، تأویل گرایی نصوص دینی، و تغییر بر اساس مقتضیات زمان ترسیم می کند.

 

بررسی اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد سهم‌گذاری مبتنی بر هستی‌شناسی اسلامی در ارتقاء مسئولیت‌پذیری و سازگاری دختران جوان  

فاطمه اله ‌وردی ، معصومه اسمعیلی

چکیده:پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد سهم گذاری مبتنی بر هستی‌شناسی اسلامی در ارتقاء مسئولیت-پذیری و سازگاری دختران جوان بود.

روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل دختران جوان شهر تهران که 24 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سازگاری بل و مقیاس مسئولیت پذیری کالیفرنیا بود. آزمودنی های گروه آزمایش 10 جلسه در برنامه آموزش گروهی الگوی سهم گذاری شرکت کردند، اما گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. درنهایت داده  ها، با استفاده از نرم افزار spss و در دو سطح آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل واریانس چندمتغیری و تحلیل کوواریانس) مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت.

یافته  ها: یافته‌ها نشان داد بین آزمودنی های گروه آزمایش که مورد آموزش الگوی سهم گذاری قرارگرفته‌اند و گروه کنترل که هیچ‌گونه آموزشی دریافت نکرده اند، در مقیاس مسئولیت  پذیری (189/13=F و 001/0P<) و خرده مقیاس-های سازگاری عاطفی (013/7=F و 05/0>P)، سازگاری اجتماعی (368/11=F و 01/0>P) تفاوت معنی داری وجود دارد. بدین معنا که در گروه آزمایش با آموزش الگوی سهم گذاری، مسئولیت‌پذیری و سازگاری عاطفی و اجتماعی در دختران افزایش پیدا کرده است.

نتیجه‌گیری: نتایج حاکی از آن است که آموزش الگوی سهم گذاری بر ارتقای سطح سازگاری و افزایش میزان مسئولیت پذیری دختران جوان تأثیر معنی داری دارد.

علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره فصلنامه علمی پژوهشی«مسائل کاربردی تعلیم و تربیت اسلامی» می توانند به نشانی تهران - خیابان سپهبد قرنی- نرسیده به پل کریمخان زند - نبش کوچه قصرالدشتی – پلاک ۱۸۱- طبقه پنجم- دفتر فصلنامه با شماره تلفن ۹-۸۸۸۴۳۲۵۱ یا به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس http://qaiie.ir/ مراجعه کنند یا تماس بگیرند.

ارسال نظرات