شماره ۱۰۴ فصلنامه علمی «قبسات» منتشر شد
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، شماره 104 فصلنامه علمی«قبسات» صاحب امتیازی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و مدیرمسئولی علی اکبر رشاد با سردبیری محمد محمدرضایی منتشر شد.
این فصلنامه در 8 مقاله و 208 صفحه منتشر شده و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:
بررسی تطبیقیِ کاربست «منابع معرفتی غیرهمگانی» نزد صدرالمتألهین و علامه طباطبایی
رضا اکبریان؛ علی فلاح رفیع؛ رضیه سادات امیری
چکیده: چگونگی و روش بهکارگیری منابع معرفتی به تناسب علوم مختلف، نقش مهمی در اعتبار و گسترۀ آن دانش دارد. صدرالمتألهین و علامه طباطبایی علی رغم استفاده از مقدمات بدیهی و روش برهانی برای اثبات گزارههای فلسفی، از دیگر منابع معرفتی نیز بهره میبرند؛ اما در نحوۀ استفاده از این منابع یکسان نیستند. پژوهش حاضر با روش تحلیلی- توصیفی در صدد مقایسۀ روش بهکارگیری «منابع معرفتی غیر همگانی» نزد ملاصدرا و علامه طباطبایی است و به این پرسش پاسخ میدهد که دو فیلسوف در نحوۀ بهکارگیری منابع مذکور چه اشتراکات و افتراقاتی با یکدیگر دارند؟ رهیافت حاصل از پژوهش نشان میدهد دو اندیشمند در بهرهگیری از منابع معرفتی غیر همگانی جهت مسئلهسازی، روشنسازی مسئله و کشف حد وسط برهان، با یکدیگر اشتراک دارند؛ اما از این منابع در جایگاه مقدمات برهان و تأیید استدلال به نحو یکسان استفاده نمیکنند. ملاصدرا در هر دو مقام، از منابع و ابزارهای وحیانی و شهودی بهره میبرد؛ اما علامه طباطبایی نهتنها در مقدمات بلکه جهت تأیید براهین فلسفی نیز از این منابع استفاده نمیکند. به این وسیله علاوه بر پرهیز از تفسیر به رأیِ وحی، نظامی ریاضیوار با قابلیت دستیابی به یقین منطقی ارائه میدهد.
مقایسه مبادی رویکرد اثباتگرایی و رویکرد اندیشه اسلامی و تأثیر آن در تولید علوم انسانی
سید محمد رضا تقوی
چکیده: امروزه نظامهای علمی در دانشگاههای مختلف دنیا عمدتاً بر پایۀ مکاتب مادی استوار است. در بین این پارادایمها، اثباتگرایی (Positivism) در دو قرن اخیر عملاً جایگاه تأثیرگذارتری داشته است. هدف از پژوهش حاضر مقایسه مبادی هستیشناختی، معرفتشناختی و روششناختی پارادایم اثباتگرایی و مکتب علمی اسلامی و تأثیرات این مبادی بر فرایند تولید علم است. چالش اصلی این است که آیا علوم انسانی جاری، نیازمند برخی اصلاحات یا، فراتر، نیازمند تحولی بنیادین متناسب با مبادی فلسفی آن میباشد. روش پژوهش حاضر به لحاظ جمعآوری اطلاعات، کتابخانهای و به لحاظ داوری، عقلی و فلسفی است. نتایج نشان داد درمجموع مبادی فلسفی اثباتگرایی، تفاوتهای جدی با مبادی مکتب علمی اسلامی دارد. نتیجه تفاوت در مبادی و نگاه اندیشه اسلامی به پدیدهها، دستیابی به یک دستگاهواره علمی با اهداف و غایات مختلف است؛ لذا به نظر میرسد روش تهذیب و تکمیل علوم کارساز نبوده، علوم انسانی نیازمند تحول بنیادین -مانند تأسیس مکتب علمی اسلامی- میباشد.
هویتمندی و جهتداری فلسفه دین و معیارها و شاخصهای اسلامیبودن آن
رمضان علیتبار
چکیده: یکی از مسائل مهم در حوزه علمشناسی، جهتداری و هویتمندی علوم است. مراد از جهتداری علم، داشتن اوصافی نظیر دینی، اسلامی، یهودی، مسیحی، سکولار و الحادی است. این مسئله درباره تمامی علوم از فلسفه مطلق به مثابه انتزاعیترین آن تا فلسفههای مضاف، علوم انضمامی و کاربردی صادق است. فلسفه دین به عنوان یکی از فلسفههای مضاف نیز از این قاعده مستثنا نبوده و میتواند جهتدار و هویتمند باشد. عوامل مختلفی به مثابه شاخص در هویتبخشی و جهتداری فلسفه دین نقش دارند. برخی از عوامل از سنخ نظری و معرفتیاند و برخی نیز از سنخ غیر معرفتی. عوامل معرفتی عبارتاند از: نگرشها، جهانبینیها، فلسفه، پارادایمها و مبادی و مبانی، موضوع، مسائل، منابع، روش و غایت. عوامل غیر معرفتی اموری نظیر انگیزهها، نیازها، گرایشها، بستر و فضای فرهنگی و اقتضائات اجتماعی را شامل میشود. مقاله حاضر میکوشد با روش فلسفی و عقلی، ضمن طرح جهتداری فلسفه دین، معیارها، عوامل و شاخصهای جهتداری آن را نشان دهد. از نتایج و یافتههای این مقاله، امکان و ضرورت فلسفه دین اسلامی به رغم وجود برخی ویژگیها، نظیر داشتن دغدغه و سؤال جهانی و مشترک، عدم تفاوت ملحد و متدین در تفکر فلسفی دربارۀ دین و عدم دغدغه در دفاع از عقاید دینی میباشد.
نقد و بررسی دیدگاه آنتونی فلو در باب جاودانگی نفس با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی
قاسم پورحسن؛ علیرضا کلبادی نژاد؛ رحمت الله محمودی
چکیده: میل به جاودانگی از ابتدا با حیات بشر عجین شده و هر کس در هر سطحی، حتی منکران معاد نیز به این مسئله اندیشیده و میل به جاودانگی را انکار نمیکنند. پژوهش حاضر با رویکردی تحلیلی به بررسی مسئله بقا و جاودانگی نفس پرداخته، دیدگاه علامه طباطبایی و آنتونی فلو را درباره چالش برانگیزترین مباحث مربوط به جاودانگی نفس، مسئله سعادت و شقاوت ذاتی و این همانی شخصیت بررسی می کند. علامه طباطبایی درباره وجود جوهری به نام نفس چه نظری دارن؟ نظر علامه در مورد نفس، کیفیت تجرد و جاودانگی آن برآمده از حکمت متعالیه ملاصدراست. علامه با اتکا به مبانی عقلی و بر مبنای حکمت متعالیه ملاصدرا و با بهره گیری از اصولی مانند اصالت وجود، حرکت جوهری اشتدادی و وحدت حقیقت نفس تقریری نو از معاد و جاودانگی نفس ارائه می کند. از طرف دیگر از نظر فلو آیا وجود هویت مستقلی به نام نفس و بقای آن امکان پذیر است؟ فلو هویتی مستقل در انسان به نام نفس، ذهن یا روح را انکار کرده و در رد بقا و جاودانگی نفس از هیوم، راسل و طرفداران نظریه فیزیکالیسم پیروی میکند. در این نوشتار کوشش نویسنده بر این است که به تبیین نظریه علامه و فلو در فناناپذیری نفس بپردازد؛ همچنین نظر علامه طباطبایی درباره وجود جوهری به نام نفس و استدلال وی در اثبات جاودانگی نفس بررسی خواهد شد. قصد داریم میزان قوت و ضعف استدلال ها و نظرات فلسفی آنتونی فلو را تبیین نموده، اشکالات وی در رد جاودانگی نفس را از دیدگاه علامه پاسخ دهیم.
«توحید اجتماعی»، ماهیت، تعریف و نسبت آن با «توحید اعتقادی»
محمد عرب صالحی؛ فریده پیشوایی
چکیده: «توحید اجتماعی» اصطلاحی متأخر، نوپدید و برخاسته از اندیشه مسلمانان نواندیش و مصلحان اجتماعی است و دانش لازم هنوز درباره آن تولید نشده است؛ به همین جهت، تبیین ماهیت و ارائه تعریف آن ضروری می نماید. اهمیت پرداختن به توحید اجتماعی از یک سو در جایگاه خاص آن در «کلام اجتماعی» و از سوی دیگر در غلبه حیثیت اجتماعی بر بُعد فردی انسان ها در دنیای امروز، خلأ طرح کلی برای زندگی بر اساس آموزه های وحیانی و لزوم پاسخ گویی به نیازهای نوپدید جوامع اسلامی است که غالباً ناظر به مسائل نوظهور اجتماعی می باشند؛ از این رو در مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای تلاش می شود ماهیت و تعریف «توحید اجتماعی» روشن گردد. یافته های مقاله نشان می دهد «توحید اجتماعی» که زیرمجموعه «کلام اجتماعی» تعریف می شود، ابعاد معرفتی و شناختی توحید در ساختار کلان جامعه است که با خوانش «توحید اعتقادی» با رویکرد اجتماعی آشکار می شود. در این رویکرد اجتماعی، توحید، افزون بر جنبه اعتقادی، به مثابه یک طرح، الگو و بینش کلیِ رهایی بخش، عمل زا، تحول آفرین و دارای تأثیر در تمام ابعاد زندگی انسان و جوامع بشری فهم می شود. لازمه این فهم از توحید، حاکمیت مطلق الله، عدم اکتفا به وضع موجود و تلاش برای رساندن جامعه به هدف اصلی آفرینش و درنهایت تحقق جامعه توحیدی است.
خداباوری کلاسیک تعدیلیافتة سویینبرن
حسین اترک؛ طیبه شاددل
چکیده: سویین برن، فیلسوف معاصر دین، متفکری است که در برابر خداناباوران از وجود خداوند دفاع می کند. پرسش این پژوهش آن است که «سویین برن چه قرائتی از خداباوری را ترسیم می کند و آیا این تلقی از خداباوری تلقی مناسبی از خداوند است»؟ با توجه به بررسی مسئلۀ شر و چالش برانگیزترین اوصاف خداوند از منظر و مرئای سویین برن می توان وی را به عنوان یک خداباور کلاسیک تعدیلیافته معرفی نمود؛ چراکه وی مهم ترین اوصاف پذیرفته شده در خداباوری کلاسیک را با تفسیری متفاوت تبیین می نماید. وی سرمدیت فرازمانی را انکار می کند؛ همچنین تغییرناپذیری حداکثری را انکار کرده، تغییرناپذیری حداقلی را پیشنهاد می دهد. در باب علم مطلق قرائتی تعدیل یافته تر از تلقی کلاسیک ارائه می دهد. به نظر می رسد شایسته است الهیات سویین برن را «الهیات کلاسیک تعدیلیافته» معرفی نمود. اگرچه با توجه به تحلیل وی از علم مطلق، در شیب لغزنده به سمت خداباوری گشوده قرار می گیرد، مواجهۀ وی با مسئلۀ شر از رویکرد الهیات گشوده متفاوت است. طبق بررسی می توان گفت تلقی سویین برن از خداوند، دچار مشکلات متعددی است. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی خداباوری سویین برن می پردازد.
ماهیتشناسی صراط سلوک در آموزه های وحیانی
محمدجواد رودگر
چکیده: اهمیت معرفت به صراط سلوک که کارکردهای انکارناپذیری در عرفان عملی خواهد داشت، امری است که سالک آگاه در صیرورت به سوی خدا، محتاج شناخت ماهیت آن میباشد؛ زیرا در سلوک عناصری مثل سالک، مسلک، مسلوکالیه و سلوک از یک سو و آغاز و انجام سلوک تا شهود از دیگرسو مطرح است؛ بنابراین یکی از پرسشهای زیرساختی سلوک عرفانی این است که اولاً صراط سلوک چیست؟ ثانیاً مصداق آن کدام است؟ در نوشتار حاضر با روش ترکیبی (نقلی و عقلی) پاسخ پرسش یادشده داده شد و برونداد و یافته آن عبارت است از اینکه براساس معارف وحیانی و معالم حکمی- عرفانی صراط سلوک، نفس سالک مؤمن است و معرفت نفس در حدوث و بقای سیر و سلوک نقش اصلی دارد و ماهیت آن فطری، فقری، وحدانی و وجودی خواهد بود. ساختار مقاله نیز در قالب مقدمهای درباره ظرفیت و ساختار وجودی انسان با هدف نیل به کمال حداکثری و فعلیت غیر قابل توقف در قوس صعود شکل یافته و آنگاه اهمیت، ضرورت و نقش کلیدی معرفت نفس و وحدت صراط و کثرت سبل تبیین شده است تا صیرورت و تصعید وجودی سالک در صراط سلوک تعلیل و تحلیل شود.
بررسی رویکردهای استعاری در معناداری گزاره های دینی
مرتضی مزگی نژاد؛ معصومه مرادی
چکیده: بحث از زبان دین و چیستی آن، یکی از مسائل مهم در حوزه فلسفه دین به شمار میآید. در این پژوهش مقصود از گزارههای دینی تمام مقولات دینی است که موضوع و محمول قضیه قرار میگیرد. برخی، گزارههای دینی را فاقد معنا و گروهی معنادار میدانند، گرچه در نوع ارائه معنا نیز دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. کسانی که زبان دین را معنادار میدانند، گاهی کل زبان دین و گاهی بخشی از آن را نمادین و استعاری قلمداد میکنند. از این رو مبحث استعاره، تأثیر مستقیمی در فهم آیات قرآن و تفسیر آنها دارد که با توجه به آن، بسیاری از مشکلات به صورت معناداری برطرف خواهد شد. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. ابتدا با روشی توصیفی، مهمترین رویکردهای استعاری در معناداری گزارههای دینی بررسی میگردد و درنهایت با روشی تحلیلی به این ارزیابی کلی خواهیم رسید که در این رویکردهای استعاری به معناداری ملاک روشن و دقیقی برای تمایز بخشهای استعاری از غیر استعاری گزارههای دینی ارائه نشده است.
علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره دوفصلنامه«قبسات» می توانند به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس http://qabasat.iict.ac.ir/ مراجعه کنند یا تماس بگیرند.