اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی-۱۵
یک روز پس از حملۀ نافرجام نیروهای عراق در شوش در تاریخ 1981/3/20 یک اکیپ فیلمبرداری وابسته به کاخ ریاست جمهوری صدام حسین به ستاد فرماندهی لشکر پیاده آمدند تا از به اصطلاح پیشروی حملۀ دیروز که رادیو عراق با جار و جنجال آن را پخش کرده بود فیلم تهیه کنند در صورتی که ما در این حمله ضربه و شکست سختی از رزمندگان اسلام خورده بودیم. فیلمبرداران هر چه جستوجو کردند آثار و شواهدی دال بر اخبار اعلام شده از طرف سرفرماندهی کل نیروهای مسلح نیافتند. جالب است برایتان عرض کنم چند تن از فرماندهان ما میخواستند حتی فرماندهی این اکیپ خبری را هم بر عهده بگیرند. به آنها دستور دادند از فاصلۀ نه چند ان نزدیک از ادوات زرهی خودمان که توسط رزمندگان شما به آتش کشیده و منهمدم شده بود فیلم بگیرند، طوری که در تصویر مشخص نباشد که ماشینهای جنگی متعلق به خود عراق است. فیلمبردارها کار را شروع کردند و فرماندهان هم دائماً تذکر میدادند که از ادوات کاملاً سوخته و منهدم شده فیلم بگیرند تا مشخص نشود فیلم ساختگی است.
از ظواهر امر کاملاً پیدا بود که فیلمبرداری از روی نقشۀ قبلی است. آنها به تهیۀ آن مقدار فیلم اکتفا نکردند. فرماندهان، طرح یک حالت تهاجمی را در اختیار فرماندهان جزء قرار دادند.
طبق این برنامه یک گروه از سربازان خوشقامت را با سرووضع آراسته و با تمام تجهیزات آماده کردند و به آنها دستور دادند که به حالت تهاجمی و جنگی حرکت کنند. آنها دستورات را اجرا کردند. صحنهها گاهی آنقدر مضحک بود که حتی سربازان هم خندهشان گرفته بود. فیلمبرداران آن صحنه را گرفتند و رفتند.
وقتی این صحنهها را مشاهده کردم اولین چیزی که به خاطرم آمد بیچارگی و ستمدیدگی ملت مسلمان عراق بود و بعد پستی و وقاحت صدام. صدام حسین با این تبلیغات دروغین توانسته است به مردم بقبولاند که ارتش و جنگ قادسیهاش رو به پیروزی است. او از کشورهای منطقه باج میگیرد و به آنها میگوید که به نیابت از طرف ایشان وارد این جنگ شده است. آنها بیمحابا نیازمندیهای نظامی و غیرنظامی قادسیه صدام حسین را فراهم میکنند. تأسفآور است که حکام کشورهای به اصطلاح مسلمان با ساز استکبار جهانی و مولود نامشروعش صهیونیسم میرقصند و با صدام حسین جانی شریک جرم هستند. من تحلیلی از اوضاع و احوال و هدف قادسیۀ صدام حسین دارم و بیشتر آنها که عرض کردم جزئی از این تحلیل است. مایلم مختصر دیگری را خدمتتان عرض کنم.
ببینید، صهیونیسم به طور وحشتناکی در جهان ریشه دوانده است. اکثر حکام و سلاطین جهان در اختیار صهیونیسم هستند و حتی بدون اجازۀ صهیونیسم آب نمیخورند.
اولین هدف صهیونیسم محو اسلام است. برای رسیدن به این هدف از هیچ جنایت و خیانتی کوتاهی نمیکند ـ از جنگ نظامی تا جنگ روانی. میخواهد هر طور شده جهان کاملاً در سیطرۀ صهیونیسم قرار گیرد. برای این منظور، هم از نیروهای خودش به طور مستقیم استفاده میکند و هم از نیروهای فرعی که بعضاً قدرتشان از نیروی اصلی که خود صهیونیسم باشد بیشتر است. عراق یکی از این نیروهای فرعی است که به جنگ با یاران کشیده شده و مأموریت دارد به هر صورتی از نشر اسلام در منطقه به طور جدی جلوگیری کند. دشمن اصلی صهیونیسم، اسلام است و ایران اسلامی. احتمال این که بعد از صدام یکی دیگر از نوکران امریکا و صهیونیسم به کشور شما حملۀ نظامی داشته باشد ضعیف نیست. میدانید چرا؟ دلیل دارم. وقتی شبکههای خبری دنیا حتی یک مورد از پیروزیهای رزمندگان شما را اعلام نمیکنند اما در عوض اخبار سراپا کذب سرفرماندهی کل نیروهای مسلح عراق را با آب و تاب فراوان برای جهانیان پخش میکنند این خود نوعی جنگ روانی است که آنها با شما یعنی با اسلام میکنند. به نظر من جنگ روانی مقدمهای است بر جنگ نظامی. کارخانههای عظیم مهماتسازی را برای یک چنین برنامههایی گسترش میدهند. خیلی واضح بگویم: افکار جهانیان و نحوۀ تفکر و تصمیمگیری آنان همه از مطبوعات و رسانههای همگانی صهیونیسم و امپریالیسم مایه میگیرد.
ادامه دارد...