۱۷ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۷:۴۷
کد خبر: ۷۲۹۰۸۶

بررسی زمینه‌های نخست‌وزیری بازرگان

بررسی زمینه‌های نخست‌وزیری بازرگان
امام‌ خمینی‌ در شب‌ پانزدهم‌ بهمن‌ ماه‌ اعضای‌ شورای‌ انقلاب‌ را فراخواندند و به‌ رای‌زنی‌ پرداختند. دراین‌ جلسه‌ که‌ از ساعت‌ 17 تا 23 شب‌ در پشت‌ درهای‌ بسته‌ ادامه‌ یافت‌، نخست‌وزیری‌ بازرگان‌ تصویب‌ گشت و در شانزدهم بهمن ماه اعلان رسمی یافت.

امام‌ خمینی‌ در شب‌ پانزدهم‌ بهمن‌ ماه‌ اعضای‌ شورای‌ انقلاب‌ را فراخواندند و به‌ رای‌زنی‌ پرداختند. دراین‌ جلسه‌ که‌ از ساعت‌ 17 تا 23 شب‌ در پشت‌ درهای‌ بسته‌ ادامه‌ یافت‌، نخست‌وزیری‌ بازرگان‌ تصویب‌ گشت و در شانزدهم بهمن ماه اعلان رسمی یافت. در این قسمت به بررسی زمینه‌هایی که موجبات نخست وزیری بازرگان را فراهم آورد می‌پردازیم.

 

1ـ تاکید امام (ره) بر عدم پذیرش مسئولیت اجرایی از جانب روحانیون

امام خمینی بنا به دلائلی ترجیح می‌دادند که روحانیون به مسئولیت‌های اجرایی مقید نگردند ایشان مصلحت را در این می‌دیدند که متدینین کارآمد، سمتهای اجرایی را بر عهده بگیرند و روحانیون نیز بر عملکرد آنان نظارت داشته و در تطبیق آن با شریعت اسلام تلاش نمایند.

این نظر، نظری خردمندانه بود اما به شکست انجامیدن تجربه افرادی چون بازرگان و بنی صدر و شهادت افرادی چون رجائی، باعث شد در 19 شهریور 1360 و پس از شهادت شهید رجایی، امام خمینی (ره)، با کاندیدا شدن یک روحانی برای ریاست جمهوری موافقت نماید:

«پیش از انقلاب خیال کردم، وقتی انقلاب پیروز شد، افراد صالحی هستند که کارها را طبق اسلام عمل کنند، لذا بارها گفتم روحانیون می‌روند کارهای خودشان را انجام می‌دهند. بعد دیدم خیر، اکثر آنها افراد ناصالحی بودند و دیدم حرفی که زده ام درست نبوده است، آمدم صریحاً اعلام کردم من اشتباه کرده ام. این برای این است که ما می‌خواهیم اسلام را پیاده کنیم... این معنا ندارد که من بگویم چون دیروز حرفی زده ام، باید روی همان حرف باقی بمانم. امروز می‌گویم مادام که احکام اسلام پیاده نشده است و افراد صالح نداشتیم تا طبق اسلام عمل کنند، علما باید مشغول به کارهایشان باشند. این شأن برای علما نیست که ریاست جمهوری و یا پست دیگری را داشته باشند. چون وظیفه است، به این کارها بپردازند» [1]

بنابراین، با توجه به رویکرد خاص حضرت امام نسبت به انتصاب روحانیون در پست‌های اجرایی و مدیریتی، حذف نام روحانیون از دامنه افرادی که قابلیت انتصاب به نخست وزیری را داشتند، دایره انتخاب برای سمت نخست وزیری را تنگ نمود.

 

2ـ توصیه دوستان

توصیه اطرفیان امام، عاملی مهم در انتصاب بازرگان به شمار آمده و زمینه ساز اعتقاد نسبی امام به وی می‌باشد.

«من امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی‌، همچون گذشته، اعتراف می‌کنم که بعضی تصمیمات اول انقلاب، در سپردن پستها و امور مهمه کشور به گروهی که عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشته اند، اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن به راحتی از می‌ان نمی‌رود گر چه در آن موقع هم من ـ شخصاً ـ مایل به روی کار آمدن آنان نبودم، ولی؛ به صلاحدید و تأیید دوستان قبول نمودم». [2]

امام خمینی ره، علت این اشتباه دوستان را این گونه بیان می‌فرمایند:

«... از تجربه تلخ روی کار آمدن انقلابی نماها و بظاهر عقلای قوم که هرگز با اصول و اهداف روحانیت آشتی نکرده اند، عبرت بگیرند که مبادا گذشته تفکر و خیانت آنان فراموش [شده] و دلسوزی‌های بی مورد و ساده اندیشیها، سبب مراجعت آنان به پستهای کلیدی و سرنوشت ساز نظام شود.»[3]

شاید بتوان تاکید امام‌ خمینی‌ در حکم‌ انتصاب‌ بازرگان‌ در خصوص «بنابر پیشنهاد شورای‌انقلاب‌» در سخنرانی ملحق درخصوص‌ «شورای‌ انقلاب‌ ما پیشنهادشان‌ این‌ بوده‌است‌ که‌ ایشان‌ رئیس‌ دولت‌ باشند» را بتوان در همین راستا تحلیل نمود.

احسان قنبری نسب
ارسال نظرات