۲۷ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۱:۵۵
کد خبر: ۷۲۹۶۰۸
یادداشت؛

«استاد» فیلمی درباره جنبش می‌تو

«استاد» فیلمی درباره جنبش می‌تو
فیلم استاد شبیه فیلم فروشنده ساخته شده است و بعضی از صحنه‌های ابتدای فیلم مناسب مخاطب نوجوان و جوان نیست.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، داستان فیلم «استاد» بهروز افخمی، فارغ از خیالی یا واقعی بودن آن، در رابطه با جنبش می‌تو ساخته شده است و انتخاب چنین موضوعی در این برهه از زمان از طرف کارگردان فیلم جای بحث و گفت‌وگو دارد.

فیلم استاد از نظر داستانی، به شدت شبیه فیلم فروشنده اصغر فرهادی است و نویسنده سعی کرده است با آشنایی زدایی داستان، همان داستان فیلم فروشنده را روایت کند، ولی حتی کپی دست دوم از فیلم اصغر فرهادی هم به حساب نمی آید.

در بررسی بعضی از صحنه های مخصوصا ابتدای فیلم متوجه می شویم که فیلم بار اروتیک دارد و برای مخاطب های نوجوان و جوان، نشان دادن مناسبات بین استاد مرد میانسال و دانشجوی جوان بزک‌کرده، مناسب نیست.

یکی از تکنیک‌های استفاده شده در این فیلم، استفاده از دوربین روی دست است. که واقعا جایی در این فیلم نداشت. بدلیل اینکه دوربین روی دست، در مواقعی مورد استفاده قرار می گیرد که نمای حرکتی بسیار زیادی در فیلم وجود داشته باشد و قرار باشد حس تعلیق برای مخاطب ایجاد شود، در حالیکه این فیلم احساس تعلیقی وجود ندارد که کارگردان بخواهد از دوربین روی دست استفاده کند.

فیلم «استاد» در رابطه با جنبش نی‌تو

از جمله اتفاقات ناپسندی که در این فیلم وجود دارد این است همه می خواهند از ایران بروند، و همه خوب ها از ایران رفته اند و به تماشاگر القا می شود که برای پیشرفت باید ایران ترک کرد، این یک گزاره غلط در فیلم وجود و کل ماجرای فیلم از همین گزاره شروع می شود و به آن پرداخته می شود.

بحث خیانت، تجاوز، تعدی و دست درازی کردن به شاگرد از طرف استاد، موقعیت مرکزی فیلم است و این نوع از فیلم ها برای تماشاگر واقعا اذیت کننده است، مخصوصا اگر بازیگران فیلم حد و اندازه نقش ها نباشند.

این فیلم در مجموع فیلمی ارزان قیمت محسوب می شود و به نظر من این فیلم خروجی کارگاه فیلم سازی آقای افخمی است.

فیلمی که کل اتفاقات آن، در خانه‌ای قدیمی اتفاق می افتد و فقط یک بازیگر چهره (حسن معجونی) دارد و سایر بازیگران تازه کارند نمی تواند تماشگران را به تحسن وادار کند.

همه چیز فیلم، بی هدف، بی محتوا و خسته کننده است و مخاطب نمی تواند با آن ارتباط برقرار کند، این فیلم از نوآوری خالی است و برای نشان دادن عصبانیت و مستأصل بودن و هر چیزی که قرار است بار منفی احساسی داشته باشد، تنها از تکنیک سیگار کشیدن بازیگران استفاده می کند.

خشونت زیادی در فیلم استفاده شده که بخاطر قصه ای فیلم می باشد اما در بعضی جاهای این اندازه خشونت در فیلم لازم نیست.

پایان بندی فیلم، به شدت افتضاح و خارج از منطق داستانی است و تماشاگرانی که در سالن سینما فیلم را نگاه کرده اند، نتوانستند ارتباط درستی را  فیلم برقرار کنند.

صحنه های از فحش دادن و اتفاقاتی مثل ادرار کردن استاد به خودش، خشونت زیاد، شکستن اشیاء و سیگار کشیدن، مجموع چیزهایی بود که برای مخاطب نوجوان بدآموزی داشت.

محمدحسین بنی احمدی

ارسال نظرات