۰۹ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۹
کد خبر: ۷۴۱۰۲۱
یادداشت؛

نقش مثبت و منفی صحابه رسول خدا در واقعه عاشورا

نقش مثبت و منفی صحابه رسول خدا در واقعه عاشورا
بدون تردید امت اسلامی در برابر قیام سیدالشهدا دارای مسئولیت بودند؛ اما برخی از صحابه در کوفه بودند و ندای حسین بن علی را شنیدند ولی به خاطر عافیت طلبی هیچ توجهی نکردند.

به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، بدون تردید همه امت اسلامی در برابر قیام سیدالشهدا علیه السلام دارای مسئولیت بودند و لازم بود که آن حضرت را یاری دهند چون قیام حضرت جهت اعتلای کلمه اسلام و دین جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود و این چیزی است که از لابه لای سخنان آن حضرت کاملاً روشن است. صحابه نزدیک‌ترین افراد به رسول خدا بودند و همه چیز را درباره امام حسین از حضرت شنیده بودند. برخی از صحابه در کوفه بودند و ندای حسین بن علی را شنیدند اما به خاطر عافیت طلبی هیچ توجهی نکردند. می‌توان صحابه رسول خدا را به چند دسته تقسیم کرد.

صحابه ه­ای که در مکه بودند

تعداد قابل ملاحظه‌ای از صحابه رسول خدا در مکه حضور داشتند و هنگامی که امام مصمم شده بود قیام خود را آغاز کند، نزد آن حضرت آمده و حضرت را از رفتن به سرزمین عراق منع کردند و به اصطلاح جزء نصیحت کنندگان بودند. از جمله آنها عبدالله بن عباس و عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر و ابوسعید خدری هستند. امام حسین به هر یک از آنها پاسخ مناسب دادند از جمله به عبدالله بن عباس فرمود: ای پسر عمو به خدا سوگند که من می‌دانم تو نصیحت کننده و مشفق هستی اما من تصمیم قطعی بر حرکت گرفتم.(تاریخ طبری، ج 3، ص 295) این دسته از صحابه، امام را یاری ندادند

نقش مثبت و منفی صحابه رسول خدا در واقعه عاشورا

صحابه ­ای که در کوفه بودند

در ایام نهضت حسین، عده­ای از صحابه در شهر کوفه زندگی می‌کردند که نه تنها به یاری و نصرت امام نشتافتند بلکه در صف بنی امیه و دشمن قرار گرفتند و دستشان به خون یاران حسین آلوده شد. عمرو بن حریث مخزومی یکی از یاران رسول خدا و ساکن کوفه بود. واقدی می‌گوید: مخزومی از طرف زیاد بن ابیه والی کوفه بود و همچنین والی عبیدالله بن زیاد بود.(سیر أعلام النبلاء، ج 3، ص 417) او به همراه محمد بن اشعث، مسلم بن عقیل را به عبیدالله ابن زیاد تحویل داد. جریان به شهادت رسیدن مسلم را در مزی در کتاب تهذیب الکمال(ج 6، ص 426) نقل کرده است که پس از دستگیری مسلم او را به بالای دارالعماره بردند و بدنش را به زمین انداختند.

در همین کوفه مرکز حکومت امیرالمومنین علیه السلام در روز یازدهم محرم وقتی سر مقدس سیدالشهدا علیه السلام را نزد ابن زیاد آورده بودند، زید بن ارقم در کنارش نشسته بود. گفته شده که او به ابن زیاد اعتراض کرد. شیخ مفید در کتاب ارشاد(ج 2، ص 114) می‌گوید: وقتی سر مقدس را نزد ابن زیاد آوردند با چوب خیزران بر لب و دندان حضرت می‌زد که زید بن ارقم لب به اعتراض باز کرد و گفت: چوبت را از لب و دندان حسین بردار به درستی که دیدم رسول خدا آن را فراوان می‌بوسید. ابن زیاد در جوابش گفت: اگر پیر و خرفت نبودی و عقلت را از دست نداده بودی گردنت را می‌زدم.

سخن ما با زید بن ارقم این است که در روز یازدهم محرم نزد عبیدالله بن زیاد چه کار می‌کردی؟ مگر سخنان حسین بن علی را نشنیده بود که روز عاشورا فرمود: آیا دفاع کننده‌ای از حرم رسول خدا وجود دارد؟ آیا یاری دهنده‌ای وجود دارد؟ آیا کمک رسانی وجود دارد؟ زید بن ارقم بنا به هر دلیلی امام حسین را یاری نکرد؛ اما چرا در مجلس ظالم و قاتل حضور پیدا کرد مگر آیه قرآن را نشنیده بود که «ولا ترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار»(هود، 113) آیا حضور زید بن ارقم در آن روز نزد عبیدالله بن زیاد او را از مصادیق این آیه قرار نمی­دهد؟ به راستی اگر زید بن ارقم روز عاشورا امام را در آن صحنه تنها نمی‌گذاشت، برایش بهتر نبود؟

متاسفانه این حضور اختصاص به زید بن ارقم نداشت. انس بن مالک صحابی هم نزد عبیدالله ابن زیاد حاضر بود. خود انس می‌گوید: من نزد عبیدالله ابن زیاد بودم وقتی که سر امام حسین علیه السلام را نزدش آوردند و دیدم با چوب به آن حضرت می‌کوبید.(تاریخ دمشق، ج 7، ص 139؛ تذکرة الخواص، ص 182) واقعاً آیا این صحابه نمی‌دانستند که حکام آن زمان در چنین لحظات حساسی می‌خواستند به کارهای خود مشروعیت ببخشند و از عنوان صحابه سوء استفاده کنند؟ متاسفانه یکی از صحابه که نزد عبیدالله حضور داشت عمرو بن حریث مخزومی بود.(مقتل خوارزمی، ج 2، ص 47)

نقش مثبت و منفی صحابه رسول خدا در واقعه عاشورا

صحابه‌ای که به جنگ سیدالشهدا شتافتند

عبدالرحمن بن ابی سبره جعفی یکی از صحابه بود و ابن عبد البر مالکی مذهب در کتاب الاستیعاب(ج 2،ص 834) نامش را ذکر کرده است. طبق تصریح طبری در تاریخش(ج 3، ص 317) و ابن اثیر در الکامل(ج 3، ص 417) عمر بن سعد عبدالله بن زهیر را بر گروه اهل مدینه و عبدالرحمن بن ابی سبره را بر قبیله مذهج و اسد به فرماندهی گمارد. یعنی همه این‌ها در کشتن حسین مشارکت داشتند جز حر بن یزید ریاحی که توبه کرد و به سوی حسین و راه الهی او برگشت.

صحابی دوم که در لشکر عمر بن سعد حضور داشت، عزرة بن قیس احمس است. ابن حجر در کتاب الإصابة فی تمییز الصحابة(ج 5، ص 125) نامش را در ردیف صحابه ذکر کرده. عزرة جزء افرادی است که برای امام حسین علیه السلام نامه دعوت فرستاد و عمربن سعد او را بر سواره نظام لشکرش گماشت.(انساب الاشراف، ج 1، ص 419) و عزرة جزء افرادی بئد که سرهای مقدس شهدا را نزد عبید الله بن زیاد برد.(انساب الاشراف، ج 1، ص 424)

صحابه دیگر که در لشکر دشمن قرار داشت، حجار بن ابجر بود. ابن حجر در کتاب الاصابة(ج 2، ص 167) نامش را در ردیف صحابه رسول خدا ثبت کرده است. او یکی از دعوت کنندگان امام حسین علیه السلام بود(انساب الاشراف، ج 1، ص 411) اما در صف دشمن قرار گرفت و از فرماندهان لشکر عمر بن سعد شد.(همان)

صحابه دیگر به نام عبدالله بن حصن بن سهل است که نامش در کتاب الاصابة به عنوان صحابه آمده است. او در روز عاشورا با زخم زبان خود امام علیه السلام را مورد شماتت قرار داد. به امام گفت: به والله قسم که تو قطره‌ای از آب را نخواهی نوشید تا اینکه از تشنگی جا دهی. امام در جواب فرمود: اللهم اقتله عطشا و لا تغفر له ابدا.

صحابه ­ای که امام را یاری نکردند و سپس در صدد جبران برآمدند

متاسفانه این دسته از صحابه از یاری امام خودداری کردند ولی پس از واقعه عاشورا پشیمان شدند و به خیل توابین شتافتند. سلیمان بن صرد خزاعی، صحابی کوفی از افرادی بود که امام را به سرزمین عراق دعوت کرد و لیاقت شهادت پیدا نکرد ولی در سال ۶۵ هجری دار فانی را وداع گفت.(سیر اعلام النبلاء، ج 3، ص 394)

صحابه ­ای که در شام نزد یزید بودند

یکی از حوادث دردناک پس از شهادت رسیدن جوانان اهل بهشت، بردن سر آنها به شام بود. اکثر تاریخ نویسان و ارباب مقاتل به این موضوع اشاره کرده­اند. ذهبی در کتاب سیر اعلام النبلاء(ج 3، ص 309) می‌نویسد: عبیدالله بن زیاد سر مقدس را نزد یزید فرستاد و نزدش ابو برزه اسلمی بود که یزید شروع کرد به دهان آن حضرت زدن(تهذیب الکمال، ج 6، ص 428، مقتل خوارزمی، ج 2، ص 57، نورالابصار ابزار شبلنجی، ص 264) جناب سبط ابن جوزی حنفی مذهب در کتاب تذکرة الخواص (ص 57) نقل می‌کند که انس بن مالک نزد یزید بود.

نقش مثبت و منفی صحابه رسول خدا در واقعه عاشورا

در هر حال ابو برزه اسلمی و یا انس بن مالک که هر دو از یاران رسول خدا بودند، چرا باید در چنین موقعیت حساسی نزد کانون شرارت یزید باشند و یزید از حضور آنان به عمل ننگین خود مشروعیت ببخشد؟  یزید با حضور صحابه به افراد حاضر در مجلس که مردمان ناآگاه و بی‌بصیرت بودند نشان می­داد که کارهای من مشروع است. حضور این‌ها در مجلس یزید، لکه ننگی برای آنهاست. آیا جا نداشت این صحابی کار حبیب بن مظاهر اسدی را انجام می‌داد و به یاری و کمک امام حسین می‌شتافت تا نامش در تاریخ بدرخشد؟

صحابه پیروز و ماندگار

اینکه چند نفر از صحابه رسول خدا در کربلا به درجه شهادت رسیدند، مورد اختلاف است اما قدر مسلم، پنج نفر است: 1.انس بن الحارث الکاهلی الاسدی ۲.عبدالرحمان بن عبد رب الانصاری الخزرجی ۳.حبیب بن مظاهر الاسدی 4. مسلم بن عوسجه الاسدی ۵.عمار بن ابی سلامة همدانی(مع الرکب الحسین، ج 4، ص 203) این صحابه بزرگوار با حضور در صحنه نبرد در روز عاشورا امام زمان خود را کاملاً یاری کردند و به ندای هل من ناصر ینصرنی سیدالشهدا پاسخ مثبت دادند و نامشان تا ابد در تاریخ کربلا درخشان است. در اینجا تنها به صحابی اول(انس بن حارث) اشاره می‌کنیم. او حدیث معروف رسول خدا را نقل کرده که فرمود: فرزندم حسین در سرزمینی به نام عراق کشته می‌شود هر کس توفیق حضور را پیدا کرد، او را یاری کند.(ذخائر العقبی، ص 146؛ تاریخ دمشق، ج 13، ص 217) به راستی، آیا این گفته رسول خدا برای افرادی است که در کوفه زندگی می‌کردند و امام را یاری نکردند حجت نیست؟

حجت الاسلام محمد جعفر طبسی استاد حوزه علمیه قم

ارسال نظرات