مردم همدان به دستور چه کسی کفن پوشیدند و نگذاشتند تانکها به تهران برسند؟
کافی است در شهر قدم برداری، حتماً نشانههایی خواهی یافت تا به یک نام برسی، مسجد، درمانگاه و موسسه خیریه و قرضالحسنه؛ یادگاران ارزشمندی از او هستند. هنوز بسیاری از همدانیها به یاد دارند که چگونه قیمت گوشت را به رویه سابق برگرداند و هنوز بسیاری از مردم در خاطر دارند که به تدبیر او مجسمه شاه بدون اینکه خونی از دماغ کسی ریخته شود، پایین آورده شد. هنوز آنچنان در گوشه ذهن مردم همدان جا کرده که با گذشت ۴۲ سال از زمان شهادتش، نامش هنوز ورد زبان شهر است.
اگر قرار باشد، پدری برای فرزندی یا بهتر بگوییم دیگر پدربزرگی برای نوهای از انقلاب در همدان بگوید، بیشک با نام میراسدالله مدنی آغاز میکند.
در جستجوی علم؛ از آذر شهر تا نجف
آیتالله میراسدالله مدنی، متولد ۱۲۹۲ شمسی است در آذرشهر تبریز، همه همدانیها البته او را متعلق به خودشان میدانند و هنوز محل سکونتش را به نام و یادش حفظ کردند و برای رفع دلتنگی سری به آنجا میزنند.
آقا میرعلی، پدر میراسدالله در بازارچه آذرشهر به شغل بزازی اشتغال داشت و وقتی پسرش چهار سال بیشتر نداشت، بدرود حیات گفت. میراسدالله نوجوان در ۱۶ سالگی مادر خود را نیز از دست داد اما باعث نشد از راه خدا که در پیش گرفته بود، بازگردد.
او علوم مقدماتی دینی را نزد میرزا محمدحسن منطقی و میرزامحسن میرغفاری از علمای آذرشهر آموخت و در عنفوان جوانی راهی قم شد و از محضر اساتید بزرگ فقه و اصول و فلسفه بهره برد.
مدتی پای درس مرحوم آیتاللّه حجت کوهکمری و آیتاللّه سیدمحمدتقی خوانساری حاضر شد و چهار سال نیز در محضر امام خمینی قدس سره حضور یافت و از دروس فلسفه و عرفان و اخلاق ایشان بهرهمند شد.
پس از حضور در قم رهسپار نجف شد و در حوزه علمیه نجف اشرف، در کنار تکمیل تحصیلات عالی خویش، تدریس در سطوح مختلف را شروع کرد و به دستور مرحوم آیتاللّه حکیم،کرسی تدریس لمعه، رسائل، مکاسب و کفایه را به عهده گرفت و در اندک زمان، جزو اساتید معروف حوزه علمیه نجف اشرف به شمار آمد.
میراسدالله که دیگر مردی پخته و عالم شده بود، در نجف اشرف در درس خارج مرحوم آیتاللّه سیدعبدالهادی شیرازی و مرحوم آیتاللّه حکیم و مرحوم آیتاللّه خوئی شرکت و از مراجع بزرگی چون آیتاللّه حکیم در نجف و آیتاللّه حجت کوهکمری در قم اجازه اجتهاد دریافت کرد اما هرگز رسالهای منتشر نکرد، چراکه وجود امام خمینی(ره) را ارجح میدانست.
آیتالله اسدالله مدنی در این باره میگوید: «وقتی در نجف بودم عدهای از من خواستند رساله (توضیحالمسائل) بنویسم که مخالفت کردم، برای اینکه مراجعی چون حضرت امام خمینی وجود داشت که باید همه از ایشان تقلید میکردیم.»
اخراج بهاییان از آذرشهر
میراسدالله مردی نبود که روحانیت و تشیع را در عبادت صرف ببیند، بنابراین از همان زمان فعالیتهای سیاسی، اجتماعی خود را آغاز کرد. در بازگشت به محل تولد خود، باعث اخراج بهاییان شد و مبارزه خود علیه این فرقه ضاله را با قوت آغاز کرد. او به خوبی از نیت پهلویها برای گسترش بهاییت و محدود کردن تشیع مطلع بود و با تمام توان در مقابل آن ایستاد. در پی آن شهربانی آذرشهر او را مدتی به همدان تبعید کرد.
هنگامی که سید مجتبی نواب صفوی برای اعدام احمد کسروی به ایران می آمد، آیتالله مدنی اندوختهای را که برای خرج ازدواجش کنار گذاشته بود، به نواب داد. در دورۀ زمامداری جمال عبدالناصر در مصر، مدنی در رأس هیئتی از علمای ایرانی حوزه علمیه نجف برای افشاگری علیه دولت کودتای فضل الله زاهدی به آن کشور سفر کرد.
پنجم مرداد سال ۱۳۴۱ از عراق وارد همدان شد و در جریان اعتراض به تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی در سخنرانی خود در مسجد جامع همدان، مردم این شهر را به حمایت از مبارزات حوزۀ علمیه قم فراخواند و در کنار سایر علمای همدان تلگراف اعتراضآمیزی نسبت به تصویب این لایحه به اسدالله علم مخابره کرد.
او درباره حضورش در همدان میگوید: «من دیدم باید همدان را حرکت بدهم از یک ده کار را شروع کردم تا مردم ببینند، بعد گرایش پیدا کنند».
آیتالله مدنی دستور داد کسی حق ندارد بدون حجاب اسلامی وارد بشود. همچنین فروختن و خوردن مشروبات را ممنوع کرد و دره مرادبیک، یک ده نمونه شد.
او در سخنرانی مسجد جامع بیان میکند: «مردم، شما چقدر بیحس هستید؛ اگر این انتخابات ملغی نشود، در روز قیامت، شما مسئولید. باید با علمای قم همکاری کنید و از آقایان پشتیبانی نمایید.»
ریز به ریز زیر نظر ساواک
اقدامات روشنگرانه آیتاللّه مدنی در همدان موجب شد ساواک منطقه در تاریخ ۸ /۹ /۴۱ طی نامهای از ریاست ساواک درخواست کند که بعد از مراجعت او به نجف، از ورود دوبارهاش به ایران جلوگیری شود. ساواک مرکز به خاطر نداشتن مجوزی برای جلوگیری از ورود با این پیشنهاد موافقت نکرد اما دستور داد اعمال و رفتارش تحت مراقبت قرار گیرد. به دنبال این دستور، مراقبت از شهید مدنی توسط ایادی ساواک شدیدتر شد.
بعد از قیام ۱۵ خرداد و تبعید امام، آیتاللّه مدنی به مبارزات خود شدت بخشید و با سخنرانیهای انقلابی و افشاگرانه، مردم را به هوشیاری فراخواند. او با هماهنگی روحانیون سرشناس همدان نیز اقداماتی به منظور رفع توقیف روحانیون بازداشتی انجام داد.
پس از درگذشت آیتالله سیدمحسن حکیم، مرجعیت آیتالله امام خمینی را در همدان مطرح کرد؛ به طوری که ساواک گزارش داد، او بیش از یک سوم همدان را مقلد امام کرده است. رفت وآمدهای آیتالله مدنی به همدان و نجف تا اوایل ۱۳۵۰ ادامه پیدا کرد و در این زمان به دعوت مردم و روحانیون خرمآباد به آن شهر رفت.
فعالیتها و سخنرانیهای روشنگرانه آیتالله باعث شد ساواک او را ممنوعالمنبر کند و یک مخالف سرسخت بخواند اما او به طور مداوم به همدان سفر میکرد و مردم را در جریان آخرین اخبار قرار میداد.
آیتالله تیرماه سال ۱۳۴۶ در یکی از سفرهای خود به همدان اعلامیه امام علیه اسرائیل را به همراه خود از نجف آورد و منتشر کرد، خودش هم در محافل گوناگون علیه اسرائیل غاصب صحبت میکرد.
دوباره در همدان، برای نجات انقلاب
او مدتی در لرستان در تبعید به سر میبرد اما اقدامات خود علیه رژیم طاغوت را ادامه داد، مجدداً دی ماه ۱۳۵۷ با استقبال مردم وارد شهر همدان شد، حضورش در همدان ارتباط مردم با امام خمینی(ره) را قوام داد و به حرکت آنها انسجام بخشید، به همین دلیل این شهر در مبارزات علیه طاغوت از شهرهای پیشرو به شمار میرود. جوانان هم شیفته او بودند و کلامش را میپذیرفتند.
در اینجا بود که یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ معاصر ایران رقم خورد. در روز ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه برای سرکوبی مردم انقلابی به سمت تهران به حرکت درآمد که با دستور آیتالله مدنی مردم همدان کفنپوش و با دست خالی ضمن تقدیم شماری شهید، از حرکت تانکها جلوگیری کردند؛ بدون تردید اگر این اقدام انجام نمیشد، چه بسا سرنوشت انقلاب تغییر پیدا میکرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی با تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی، آیتالله مدنی از طرف مردم همدان به نمایندگی در این مجلس انتخاب و به دستور امام با اختیارات کامل به امامت جمعه این شهر منصوب شد. او پس از شهادت سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، اولین شهید محراب و امام جمعه و نماینده امام در تبریز، دهم آبان ۱۳۵۸ با حکم امام به عنوان امام جمعه تبریز منصوب شد.
پس از آغاز جنگ نیز شهیدمدنی در تقویت روحیه رزمندگان اسلام تلاش میکرد او با پوشیدن لباس رزم و شرکت در جبهههای نبرد، حضور در کنار نیروها و شرکت در مجالس دعا و نیایش، مشوق رزمندگان بود تا در نهایت ساعت ۱۳:۴۵ روز ۲۰ شهریور ۱۳۶۰ پس از مراسم نماز جمعه توسط منافقین به شهادت رسید. بیست و یکم شهریورماه پیکر مطهرش در تبریز و قم تشییع و در حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.
امام خمینی در پیامی شهیدمدنی را شخصیتی عنوان کرد که عمری را در تهذیب نفس و خدمت به اسلام و تربیت مسلمانان و مجاهدت در راه حق گذراند که جز درباره خدمت به اسلام و مسلمانان نمیاندیشید.
یادگاریهای شهید مدنی
علاوه بر نقش موثر شهید مدنی در پیروزی انقلاب اسلامی از او یادگارهای بسیاری چون احداث مهدیه در همدان، راهاندازی صندوق قرض الحسنه در همدان، احداث درمانگاه مهدیه همدان، ساخت حمام، حسینیه، مسجد و مدرسه، کتابخانه و صندوق قرضالحسنه در روستای دره مرادبیگ، راهاندازی صندوق قرضالحسنه در قصر شیرین، احداث تعدادی خانه در یکی از روستاهای بویین زهرا و ساخت مسجد در نورآباد ممسنی باقی مانده است.