بیانیهای به بهانه روز سینما که فقط یأس و ناامیدی توزیع میکند
در جامعه هنری ایران دو قشر بهصورت مستقیم وظیفه حمایت از هنرمندان را دارند تا کمکی باشند برای رشد روزافزون هنر ایرانی اسلامی و البته کاهش دغدغههای هنرمندان در راه تولید که هنرمند با هنرش و اثرش زنده است؛ گروه اول مسئولان دولتی هستند که بعضا از بدنه خود هنرمندان تشکیل شدهاند و وظیفه دارند تا همه چیز را برای هنرمندان فراهم کنند؛ البته همه چیز در راستای همان هدف مشترکی که گفته شد.
گروه دوم اما از خود جامعه هنرمندان شکل میگیرند و باید با دغدغههای صنفشان روز را شب کنند تا با مطالبهگری و البته ایجاد آرامش برای تولید آثار متفاوت همان هدف مشترک محقق شود، نهادهایی چون «خانه سینما»، «خانه تئاتر» و ... که باید فعالیتی صنفی داشته باشند، هرچند آخرین خبرهایشان تنها در مسیر اهداف سیاسی تعریف شده بود تا دیگر هدف مشترکی با جامعه هنری نداشته باشند.
حالا در آخرین اقدام «خانه سینما» در روز ملی سینما و در روزی که باید سخن از نشاط هنر و هنرمند باشد، بیانیهای صادر کرده است. در ابتدای این بیانیه آمده است: «هیئت رئیسه خانه سینما ۲۱ شهریور ۱۴۰۲ روز سینما و هم زمانی آن با سیامین سال تأسیس خانه سینما را به همه اعضای خانه سینما، جامعه هنرمندان، دانشجویان هنر، سینما دوستان و مخاطبان سینمای ایران شادباش می گوید.»
اما از اینجا به بعد وقت شروع سخنانی است که تنها سینما را بهانهای قرار داده تا به مقصود خودش برسد: «شاید در نظر برخی کسان، داشتن امید شادی در روزهای نگران کننده تابستان داغ ۱۴۰۲ بیهوده یا دستِ کم خوش بینانه باشد. هرچند سینماگران در کنار مردم ایران با چشمهای نگران به افق مبهم آینده خیره شدهاند، امّا به تجربه آموختهایم که؛ «چگونه امید از دلِ ناامیدی سر برمیآورد. همه ما در شکل دادن به تاریخ سهم داریم. بازگرداندن ابعاد انسانی به جهان به چگونگی رفتارِ ما در اینجا و در این روزها وابسته است.
ما میخواهیم سینما زنده بماند تا تصویر مردم ایران را با تمام شادیها یا رنجهای جانکاه، مهرورزیها یا دشمنیها، فداکاریها یا خودخواهیها و مهمتر از همه مبارزه شجاعانه و مطالبه دیرپای آزادی و عدالت چون گنجی شایگان ثبت و ضبط کند.»
نگرانکننده نامیدن روزهایی که در آن هستیم تنها همصدایی نهاد صنفی سینمای ایران با رسانههای ضدانقلاب را نشان میدهد، ابداً کاری به اغتشاشات سال گذشته نداریم و فارغ از تمام این جریانات میگوییم که قطعا ناگفته پیداست که القای ناامیدی و نگرانی به جامعه در هر زمانی، چیزی جز بازی در زمین دشمن نیست
در ادامه بیانیه آمده است: «مایه ناخشنودی است اگر گفته شود در سی سالگی تأسیس خانه سینما، صنعت فیلم ایران گرفتار جریانهای تنگ نظر شده که عمیقاً معتقدند سینمای خوب، سینمای مرده است. آنها در خلق بحران بیسابقهای که جریان تولید، پخش و نمایش را مختل کرده است مسئولند. ورشکستگی اقتصادی، بیکاری گسترده، تعطیلی یا کم رونقی سالنهای نمایش، ممیزی بیرحمانه محصولات نمایشی در دو مقطع صدور مجوزهای تولید و نمایش، تعطیلی سینمای منتقد اجتماعی تنها بخشی از تبعات عملکرد آنهاست. شاید کسانی میکوشند با بزرگنمایی آمار فروش فیلمها آن را به حساب رونق سینمای ایران بگذارند، امّا آن که میخندد، خبر وحشتناک را نشنیده است.»
از تمام بیانیه سیاسی خانه سینما اولین جملات این بند قابل پذیرش است. سینمای ایران گرفتار جریانهای تنگ نظر شده که عمیقاً معتقدند سینمای خوب، سینمای مرده است! و متاسفانه بخشی از این جریان هماکنون بیانیههای خانه سینما را مینویسند.
جریانهایی که با تنگ نظری سینما را ارث آباء و اجدادیشان میدانند و حاضرند برای بیان نظراتشان آن را به آشوب بکشند، اینجا تنها چیزی که اهمیت ندارد خود «سینما» است؛ از طرفی این علاقهمندان به سینمای مرده تنها حرفی که از نوشتهها و البته ساختههایشان بیرون منتقل میشود، تنها ناامیدی و مردگی است و «امید» جایی در حرفهایشان ندارد
خانه سینما در ادامه نوشته است: «فقدان نظام تصمیمسازی و تصمیمگیری در حوزه فرهنگ و تن دادن به روزمرّگی در حوزه اقتصاد راه برونرفتی نشان نمیدهد. افزون بر این، سیاستِ خطرناکِ انکار دستاوردهای ارزشمند سینمای ایران، در کنار صدور احکام قضایی سنگین برای توبه کار کردن سینماگران از مطالبه گری و همراهی با مردم به بحران پیش گفته ابعاد تازهای بخشیده است.
شاید کسانی در آرزوی روزی هستند که صنعت فیلم ایران دستها را بالابرده و مرگ خود خواستهاش را اعلام کند، اما از یاد نمیبریم که ما هم در ساختن تاریخ سهمی داریم، و از سرِ اتفاق سهم ما بزرگتر و مهمتر از سهم آنهاست. از یاد نمیبریم که میخواهیم سینما زنده بماند. از یاد نمیبریم که سینما آئینه زندگی است. از یاد نمی بریم که میباید در کنار مردم و همکارانمان بایستیم تا به مرگ خودخواسته، به سکوت اجباری یا مهاجرت تن ندهند. از یاد نمیبریم که میراث ارزشمند سینمای ایران را پاس بداریم. از یاد نمیبریم که به جریانهای تنگنظر اجازه ندهیم این میراث را آلوده کند. از یاد نمیبریم که شادی فضیلت است.»
کلام آخر
شاید مهمترین بند این بیانیه پایان آن باشد، درست جایی که خانه سینما بیپرده همرهی خود را با ناآرامیها و البته سلبریتیها و هنرمندنماهایی که آتش به جان مردم و آب به آسیاب دشمن ریختهاند، نشان میدهد.
میخواهیم فارغ از این سخنان از سینما بگوییم، هنری مظلوم که بزرگترین مدافع صنفیاش آن را دستمایه کرده تا از جای دیگری سخن بگوید. شادی قطعا فضیلت است و باید برای حفظ آن و برای ایجاد نشاط به سینما توسل کرد؛ اتفاقی که برای برخی از هنرمندان فراموش شده است.
اقتصاد سینما که مدام در این بیانیه مورد حمله واقع قرار میگیرد، راه ارتزاق بسیاری از هنرمندانی است که برای تامین معیشت به چیزی جز هنر و سینما چنگ نزدهاند و حالا روزیشان و البته دغدغههای صنفشان به دست کسانی است معیشتشان گرهای با سینما ندارد.
کاش از امروز نهادی مانند «خانه سینما» در راه رساندن سینما به اوج، از ماشین بیانیهنویسی به نهادی تبدیل شود که سینما برایش مهم است، هرچند نبود هزینه قضایی برای این نفرتپراکنیها، در ادامه پیدا کردنشان بیتاثیر نیست.