چپها بلاتکلیف میان تحریم یا مشارکت در انتخابات
درحالیکه فرصت زیادی تا برگزاری انتخابات باقی نمانده جناح چپ بلاتکلیف است. جبهه اصلاحات بهعنوان مرجع ستادی و تصمیمساز در این جریان حتی پیش از ثبتنام نامزدها اعلام کرده که در انتخابات بینظر بوده و مشارکتی نخواهد داشت. این وضعیت باعث شده است تا برخی احزاب اصلاحطلب که میل مشارکت در انتخابات دارند دچار تعلل در کنش سیاسی شوند.
به عبارتی داشتن لیست از سویی و فشار جبهه اصلاحات برای ایجاد پراکندگی سیاسی باعث شده است تا چپها در انتخابات بلاتکلیف شوند، زیرا اصلاحطلبان هنوز نمیدانند که میخواهند در انتخابات کنشگری فعال باشند و یا اینکه بدون داشتن برنامه به پیشواز تحریم آن بروند. این وضعیت باعث شده است تا برخی از احزاب اصلاحطلب چون کارگزاران، اعتماد ملی و ندای ایرانیان دل را به دریا زده و به استقبال میانهروها رفته تا با دادن یک لیست ائتلافی از بنبست سیاسی خارج شوند.
جناح چپ در انتخابات ریاست جمهوری در سال ۹۲ نیز از همین تکنیک استفاده کرده و توانسته بود با سوارشدن روی ستادهای حسن روحانی که آن زمان فاقد سازوبرگ سیاسی نیز بود به پیروزی میلیمتری برسند. در انتخابات مجلس و خبرگان رهبری نیز بار دیگر این استراتژی موردتوجه اصلاحطلبان قرارگرفته و آنها گمان میکنند که با ترکیب شدن با میانهروها میتوانند یک فراکسیون حداقل ۸۰ تا ۱۱۰ نفری در مجلس تشکیل داده و روی مناسبات سیاسی اثرگذار باشند.
تحریم انتخابات به معنای انحلال جبهه اصلاحات است؟
احزاب اصلاحطلبی که میل به مشارکت در انتخابات دارند بینظری یا همان تحریم انتخابات را خودکشی سیاسی قلمداد کرده و معتقدند که هر گروهی از انتخابات دوری کند سرنوشت گروهکهایی چون نهضت آزادی و جبهه ملی را در پیشگرفته و بهزودی به تاریخ سپرده خواهد شد. این احزاب معتقدند که «زیست جامعهمحور» یک شعار پوچ و بدون پشتوانه است و «زیست پارلمانی» تنها مسیری است که چپها را برای آینده حفظ خواهد کرد، از نگاه آنها داشتن پایگاه حداقلی بهتر از حذف شدن در چرخه انتخابات است.
البته این میل به جلوگیری از حذف شدن روزنهای برای عبور از دوران بلاتکلیفی نیز محسوب میشود. درصورتیکه برآوردهای اصلاحطلبان برای شرکت در انتخابات و ائتلاف با میانهروها مثبت از آب درآید به نظر میرسد که بهزودی جبهه اصلاحات دو شقه شده و برخی از احزاب چون اتحاد ملت، مجمع ایثارگران و احزاب اقماری نزدیک به خاتمی بهسوی تحریم و برخی دیگر چون کارگزاران، ندا و اعتمادملی بهسوی همپیمانی سیاسی با اعتدالیها حرکت خواهند کرد، این وضعیت تکلیف جناحچپ را مشخص کرده و به نظر اصلاحطلبان بهزودی با انحلال جبهه اصلاحات بهسوی تشکیل یک سازوکار سیاسی – انتخاباتی جدید خواهند رفت.
محسن رهامی فعال سیاسی اصلاحطلب در شرححال این روزهای جناح چپ گفته است:
تا امروز اصلاحطلبان و مشخصاً جبهه اصلاحات، به شکل رسمی آمادگی ارائه لیست نداشتهاند. فعلاً مجموعه احزابی که در این خصوص فعالیت میکنند، میخواهند با همان سازوکار قبلی پیش بروند. من فکر میکنم اگر احتمال بدهیم حداقل ۵۰- ۶۰ نفر هم در مجلس دوازدهم، نماینده مستقل و خوشفکر داشته باشیم، ارزش آن را دارد که تلاش کنیم و برای انتخابات سرمایهگذاری کنیم. حتی گاهی من به دوستان میگویم داشتن یک کرسی مجلس و حضور یک نماینده، هم ارزش دارد و میتواند مفید واقع شود. بههرحال اعتقاد من این است که ما خودمان نباید به فضای سرد دامن بزنیم؛ چون مردم به حد کافی نگرانی جدی برای آینده کشور دارند. ما باید تلاش کنیم حتیالامکان به مردم امید بدهیم.
دلنگرانی اصلاحطلبان از لیست روحانی!
البته اصلاحطلبانی که میخواهند از حالت بلاتکلیفی خارجشده و در انتخابات مشارکت کنند دارای دلنگرانیهای خاصی هم هستند ازجمله میزان رأی آوری لیست اعتدالیون است!
برخی از چهرهها و رسانههای اصلاحطلب با تأکید بر اینکه کنشهای سیاسی – انتخاباتی روحانی و حامیانش تأثیر چندانی در فضای سیاسی نداشته و اقبالی از سوی مردم را نیز در پی نخواهد داشت تأکید میکنند تنها دستاورد روحانی در این حوزه تولید چالش برای اصلاحطلبان تحریمی است.
این چهرهها بابیان اینکه حسن روحانی و نزدیکان او به معدود حلقههای سیاسی تبدیلشدهاند که از انتخابات و درباره انتخابات و مقوله رأی دادن صحبت میکنند و در جهت نوعی گفتمان سازی در این زمینه گام برمیدارند، تصریح میکنند، فضای سیاسی و اجتماعی ایران چنان نیست که بتوان تصور کرد چنین گفتارهایی تأثیری ملموس و تعیینکننده بر روند و فضای موجود -دستکم در کوتاهمدت و انتخابات پیش رو- داشته باشد.
درواقع، مجموعه روندها، تجربیات و نارضایتیهای شکلگرفته در کشور (بهویژه پس از سال ۱۳۹۶) بهگونهای بوده است که نهفقط بدنه اجتماعی را از مشارکت در انتخابات و سود جستن از ابزار صندوق رأی دور کرده است، بلکه بخش مهمی از نخبگان و نیروهای سیاسی را نیز که تا پیشازاین، حاملان و پیش برندگان گفتمانها و راهبردهای سیاسی انتخابات بودند، به کنار گذاشتن رویه پیشین واداشته است.
بنا بر تأکید این چهرهها و رسانهها، گفتمانها و راهبردهای مبتنی بر انتخابات نه در سطح حاملان (نخبگان سیاسی و سازماندهندگان) و نه در سطح حامیان (بدنه اجتماعی رأیدهنده) از اقبال پیشین برخوردار نیست. ازاینروست که بعید به نظر میرسد گفتارهای روحانی و حلقه حامیان و همفکران او، تأثیری تعیینکننده بر تصمیم سیاسی اکثریت (چه در سطح حاملان و چه در سطح حامیان) بگذارد و آنان را از راهی که دستکم در دو انتخابات چهار سال گذشته در پیشگرفتهاند، به مسیر پیشین بازگرداند.
به باور این چهرهها و رسانهها، گفتارهای روحانی و نیروهای همفکر او از منظر نقد و به چالش کشیدن گفتمان «دوری از انتخابات» واجد اهمیت است و میتواند زمینه گفتوگوهای جدی و بازنگری و بازخوانی در تجربه و فرهنگ سیاسی جامعه ایران را فراهم سازد. اهمیت این بازنگری و بازخوانی بیشتر ازآنروست که طبق یکروند طبیعی، عموماً این گفتمان سیاسی حامی انتخابات و برکشیده از صندوقهای رأی بوده است که کارنامه و دستاورد آن محل نقد و گفتوگو قرار میگیرد.
البته این دلنگرانی باعث نخواهد شد تا ائتلاف میان چپ و میانه در انتخابات شکل واقعی به خود نگیرد، شاید بهترین وضعیت درباره اصلاحطلبان عکسی باشد که از آخرین کنگره حزب اعتدال و توسعه منتشرشده جایی که سه ردیف اول همراهان روحانی و پشت سر آنها اصلاحطلبان به دوربین زل زدهاند.