داماد ورشکسته و قاتلان اجارهای محاکمه میشوند
صبح روز یکشنبه ۱۵ بهمن سال ۱۴۰۲ مرد جوانی با پلیس تماس گرفت و درخواست کمک کرد. وقتی مأموران کلانتری ۱۴۰ باغ فیض به محلی که مرد جوان گفته بود رفتند، وی گفت: اینجا خانه نامزدم است؛ او با مادرش زندگی میکند. ما همکار هستیم، اما وقتی امروز سر کار نیامد و تلفنش را هم جواب نداد، نگرانش شدم. به خانهشان آمدم که ناگهان دیدم همان موقع دو مرد که ماسک بر صورت داشتند، از خانه بیرون دویدند. من یکی از آنها را گرفتم و پرسیدم اینجا چه کار داشتید که گفت برای تعمیر آبگرمکن آمده بودیم. من که میدانستم خانه مادرزنم آبگرمکن ندارد، بیشتر مشکوک شدم، اما ناگهان یکی از آنها چاقویی را از جیبش بیرون آورد و با تهدید و زور از دستم فرار کردند.
در ادامه مأموران با دستور قضایی وارد خانه شدند و در آشپزخانه با جسد مریم ۳۱ ساله و در پذیرایی با جنازه مادر ۵۱ سالهاش مواجه شدند. دور گردن هر دوی آنها روسری پیچیده شده بود و نشان میداد که هر دو قربانی بر اثر خفگی جان باختهاند.
اجساد با دستور قاضی کشیک به پزشکی قانونی منتقل شد و مأموران شناسایی عاملان جنایت را در دستور کارشان قرار دادند.
بازبینی دوربین مداربسته
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت در ادامه تحقیقات به بازبینی ۲۰ دوربین مداربسته اطراف محل جنایت پرداختند. دوربینها نشان میداد که دو مرد ناشناس از یک خودروی سواری پیاده شده و به خانه قربانیان رفتهاند. از آنجا که غیر از دو گوشی تلفن همراه هیچ سرقت دیگری رخ نداده بود، فرضیه قتل به خاطر انتقامجویی قوت گرفت.
در ادامه تحقیقات مشخص شد که پدر مریم مرد ثروتمندی بوده و میلیاردها تومان ملک و املاک برای دو دخترش به ارث گذاشته و در ماه حدود ۵۰۰ میلیون تومان اجاره مغازهها و املاک دریافت میکردند. از آنجا که بعد از مرگ این مادر و دختر همه ارثیه به مونا دختر بزرگ خانواده میرسید و همچنین مشخص شد که مونا با وجود مخالفت شدید خانوادهاش با نادر ازدواج کرده بود، این احتمال مطرح شد که شوهرش در این ماجرا نقش داشته باشد.
در ادامه با زیر نظر گرفتن نادر، مشخص شد او قبلاً رستوران داشته، اما ورشکست شده و در کار خرید و فروش ملک است و نکته مهم اینکه همزمان با جنایت، مبلغ ۴ و نیم میلیارد تومان به حساب مردی به نام اکبر که او نیز رستوران دارد، واریز کرده است.
با رصد گردش مالی نادر و اکبر معلوم شد اکبر نیز دو میلیارد تومان به حساب دو مرد جوان به نامهای شهرام و شاهرخ واریز کرده است. شهرام کارگر رستوران اکبر و شاهرخ، کارگر یک مغازه جگرکی بود.
با تجمیع اطلاعات، فرضیه دخالت آنها در قتل قوت گرفت و کارآگاهان هر چهار نفر را در عملیات همزمان و جداگانه دستگیر کردند. در حالی که همگی به دست داشتن در این دو جنایت اعتراف کرده بودند، نادر گفت: من قصد نداشتم مادر و خواهرزنم را بکشم، اما چون بعد از فوت پدر همسرم با آنها بر سر تقسیم ارث و میراث همسرم اختلاف داشتیم، میخواستم آنها را بترسانم، اما به جنایت ختم شد.
من از اکبر خواستم دو نفر را پیدا کند تا مادر و خواهرزنم را بترسانند، اما آنها بعد از ورود به خانه، هر دو را خفه کردند و به قتل رساندند.
با پایان تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و متهمان بزودی پای میز محاکمه میایستند.