نظام ارتباطات معنایی در نبرد روایت ها و نقش رسانه "مبتنی بر اندیشه و بیانات مقام معظم رهبری"
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، نقل است که در سنتر پارک نیویورک سگی بهکودکی حمله میکند، مردی که شاهد حادثه بود برای نجات کودک، خود را بهروی سگ میاندازد و او را خفه میکند. ...خبرنگار نیویورک تایمز که ماجرا را از نزدیک میبیند بهمرد میگوید: فردا تیتر اول نیویورک تایمزاین است: "مرد شجاع نیویورکی جان پسری را نجات داد".
مرد در جواب خبرنگار میگوید: "من نیویورکی نیستم" خبرنگار میگوید پس تیتر میزنیم: "آمریکایی قهرمان جان پسری را نجات داد".
مرد میگوید: "ولی من آمریکایی نیستم، پاکستانیام".
فردا تیتر نیویورک تایمز این چنین شد: "یک مسلمان متعصب سگی را در سنتر پارک خفه کرد! افبیآی احتمال میدهد القاعده در این جنایت دخیل باشد".
مثال مذکور فارغ از واقعیت عینی داشتن، مثال مناسبی برای تبیین نبرد روایت هاست. در حقیقت، نبرد روایتها به نقش و کارکرد روایت در یک نبرد رسانه ای با زمینه های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی اشاره می کند.
برخی روایت شیوع بیماری کرونا از کشور چین را قسمتی از اقدامات ایالات متحده در نبرد روایتها علیه اقتصاد چین عنوان می کنند که نشان می دهد نبرد روایتها چگونه در جنگ اقتصادی نیز کارایی پیدا می کند.
شاید این مثالها کوتاهترین توضیحی باشد که در تبیین مفهوم نبرد روایتها بتوان گفت. شیرینی آن هم در این است که خودش نیز از جنس روایت است.
***
یکی از مهتمرین دغدغه های فرهنگی در عصر حاضر، نبرد روایتهاست. نبردی که بر سر تصاحب افکار عمومی شکل گرفته و پیامدهای سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی خواهد داشت و در چند سال اخیر مقام معظم رهبری نیز نسبت به آن هشدار داده اند:
«بنده همیشه میگویم: شما روایت کنید حقایق جامعهی خودتان و کشور خودتان و انقلابتان را. شما اگر روایت نکنید، دشمن روایت میکند؛ ... [1] .»[2]
این هشدار مقام معظم رهبری در واقع اشاره به «نبرد روایتها»ست که چه بخواهیم و چه نه و چه بدانیم و چه نه، علیه ما شروع شده است و غفلت ما تنها تأسف و پشیمانی به دنبال خواهد داشت، و شاید آنقدر دیر شود که دیگر پشیمانی هم فایدهای نداشته باشد. اما اگر بخواهیم در این نبرد تحمیلی نیز پیروز میدان باشیم، چارهای نداریم جز آنکه روایت و اصول نبرد روایتها را بشناسیم.
پیروزی در هر جنگی مستلزم شناخت دقیق میدان در آن نبرد است اما «نبرد روایتها»، مفهومی تازه است که تعریفی بسیار غامض و پیچیده دارد و هنوز نظریه پردازی در خصوص آن به صورت کامل و شاید حتی ناقص انجام نشده است. ما در این یادداشت سعی کردیم با نگاهی به منظومه کلامی مقام معظم رهبری به کشف دقیقتر این مفهوم بپردازیم.
یکی از مهمترین پرسشها در خصوص مفهوم «نبرد روایتها» تعیین نسبت آن با مفاهیم مشابهای است که در سالیان گذشته نیز مقام معظم رهبری نسبت به آنها هشدار داده اند و به عنوان عرصه های نبردهای نوین در حوزه افکار عمومی تعریف میشود مانند «جنگ نرم»، «جنگ رسانهای»، «جنگهای هیبریدی یا شناختی»، «جنگ ارادهها»، «جهاد تبیین» و ... . شاید در یک نگاه ساده و بی تکلف، همه اینها یکی به نظر برسد اما نگاهی دقیقتر و عالمانهتر، میتواند نسبت درست آنها را نشان دهد. تنها در سایه این شناخت است که مأموریتها در این باره به درستی تعریف، برنامه ریزی و انجام خواهد شد.
مؤلف در این یادداشت با توجهی عمیق به معانی هر یک از کلمات و مفاهیم و مصادیق آنها و بازخوانی سخنان مقام معظم رهبری درباره آنها، الگوی ارتباطی زیر را بدست آورده است:
جنگ نرم:
در ادامه این نظام معنایی و ارتباطی تبیین میشود:
جنگ نرم: میدان نبرد یا جبهه اصلی جنگ روایتها
به طور کلی جنگها و نبردهای جهان به دو دسته سخت و نرم تقسیم میشوند و جنگ روایتها در جبهه جنگ نرم تعریف میشود. از این رو هر آنچه تا کنون درباره جنگ نرم شنیدهایم، بی ارتباط با جنگ روایتها نیست و نبرد روایتها، یک جنگ نرم است.
این همان میدان نبردی است که سالهای بسیار است مقام معظم رهبری نسبت به آن هشدار میدهند و همچنان نیز پس از قریب به سی سال هشدار میدهند و آن را تبیین میکنند. زیرا در طول این سی سال گذشته، جبهه جنگ نرم و اهداف کلی آن از سوی دشمنان تغییر نکرده است؛ هرچند راهبردها و تاکتیکها و اهداف راهبردی و عملیاتی تنوع داشته و این تحولات در جبهه جنگ نیز از دید رهبر جامعه پنهان نبوده است:
«امروز بیشترین تحرّک دشمنان ما علیه ما بیش از تحرّکات امنیّتی و اقتصادی، تحرّکات تبلیغاتی و جنگ نرم و تبلیغات رسانهای است؛ برای اینکه بر افکار عمومی مردم مسلّط بشوند مبالغ هنگفت هزینه میکنند، کارهای بسیار انجام میدهند؛ فکرهای بسیاری را در مجموعههای فکری برای این کار استخدام میکنند تا بتوانند با جنگ روانی، با تبلیغات گوناگون، افکار عمومی کشورها را - از جمله بیشتر از همه امروز کشور ما را که هدف سوءنیّت قدرتهای بزرگ است- قبضه کنند و در اختیار بگیرند. وقتی افکار عمومی یک ملّت در اختیار بیگانه قرار گرفت، حرکت آن ملّت هم طبعاً طبق میل آن بیگانه پیش خواهد رفت.»[3]
از این سخنان مقام معظم رهبری، تا حدود زیادی نظام معنایی گفته شده روشن می شود. در این سخنان تعابیر مختلف آمده و در جای خودش نشسته است. مشخص است که میدان نبرد کجاست؟ ابزار این نبرد چیست و اهداف و راهبردها کدامند.
جنگ اراده ها: هدف راهبردی در نبرد روایتها
انچنانکه از کلمات رهبر معظم انقلاب اسلامی به دست میآید، یکی از مهترین اهداف راهبردی در جبهه جنگ نرم و مهمترین راهبرد و تاکتیک آن یعنی جنگهای هیبریدی و نبرد روایتها، تغییر در رفتار و به طور دقیقتر تغییر در عزم و اراده ملتهاست و نقطه کانونی این هجمه ملت پز عزم و اراده ایران اسلامی است.
«در دنیا یک جنگ عظیم و یک چالش بزرگ برپاست؛ جنگ توپ و تفنگ نیست، اما جنگ ارادهها و عزمها و سیاستها و تدبیرهاست. ایران در کجای این جنگ است؟ ایران در جبههای از این جنگ در مرکز فرماندهی قرار دارد که افراد آن جبهه را ملتها تشکیل میدهند... اتاق فرماندهی این طرف این جبهه، ایران است: ایران حزباللّهىِ پُر از عزم و همت.»[4]
در یک سوی این میدان نبرد نامتقارن ایران اسلامی با همه تهدیدها و تحریمها و محدودیتهای ظاهری است و در سوی دیگر قدرتهای به ظاهر ثروتمند و قدرتمندی که تا بن دندان مسلحند به انواع سلاحهای جنگی و رسانهای:
«در جنگ نامتقارن ارادهها هستند که با هم میجنگند؛ هر ارادهای غلبه پیدا کرد، پیروز خواهد شد.»[5]
بنابراین عرصه، عرصهی «نبردِ ارادهها»ست یعنی در میدان جنگ نرم و میادین راهبردی ذیل آن، هدف اصلی و راهبردی، تغییر اراده است.
جنگ شناختی: راهبرد اصلی در جبهه جنگ نرم
مهمترین راهبرد دشمن در جبهه جنگ نرم به ویژه در یک دهه اخیر، جنگهای شناختی یا هیبریدی بوده است. جنگهای شناختی به دنبال «تصویرسازی غلط از واقعیتها» در افکار عمومی است چنانچه با تغییر شناخت، نظام فکری، تحلیل و تصمیم گیری در افراد تغییر میکند و دیگر حقایق را به گونه دیگری خواهند دید.
مقام معظم رهبری درباره این راهبرد اصلی دشمن نیز هشدار داده و اهداف و ابزارهای آن را معرفی کردهاند:
«با آن امکانات وسیع، مهمترین کاری که دشمن میخواهد بکند تصویرسازی غلط از وضع کشور است؛ نهفقط برای اغوای افکار عمومی دنیا بلکه حتّی برای اغوای افکار عمومی داخل خود کشور؛ حتّی داخل خود کشور! یعنی حرف میزنند برای اینکه بنده و جنابعالی که خودمان در این فضا داریم تنفّس میکنیم، چیز دیگری فرض کنیم غیر از آن واقعیّتی که وجود دارد.»[6]
به تعبیر دقیق و علمی، جنگ شناختی، مهمترین راهبرد دشمن برای تغییر اراده ها (هدف راهبردی) است چرا که میداند آنچه اراده ها را به حرکت در می آورد، شناختی است که آدمی از جهان و مسائل پیرامونش دارد.
نبرد روایتها: تاکتیک محوری جریان تحریف
مؤثرین راهکار تغییر شناخت، روایت است. روایتها باور انسان را تغییر میدهند و به عنوان اثربخش ترین تاکتیک جنگ نرم به کار میرود. هرچند برای موفقیت در این تاکتیک و ساختن روایت غالب، باید از تکنیکها یا فنون مختلفی همچون روایت اول، تکرار روایت و ... استفاده کرد.
شناخت درست و دقیق این جنگ و ابعاد و تطبیق آن در میدان و عرصه زندگی روزانه کمک زیادی به موضع گیری دقیق رفتارهای عقلانی و انقلابی میکند. در واقع جنگ روایتها قدرت تولید معنا و محتوا و تبیین آن در زمان مناسب با روایت اول و جذاب و هنرمندانه است. در این جنگ دشمن به انتشار هدفمند اخبار و گزارشات میپردازد. بخشی از اخبار یا گزارش را درست مینمایاند مانند وضعیت نابسامان اقتصادی یا آسیبهای اجتماعی و فرهنگی که کسی آنها را انکار نمیکند، اما در این ارائه به سیاهنمایی و دروغسازی و زیر سؤال بردن اصل نظام اسلامی و بلکه اصل اسلام و انتساب تمام مشکلات به باورهای اسلامی میپردازد.
طراحی نظام سلطه امروز بر پایه جنگ هیبریدی یا شناختی با محوریت جنگ روایتها به عنوان راهکار اصلی جریان تحریف قرار گرفته و تحریف با هدف نا امیدسازی و سیاه نمایی از کارآمدی نظام اسلامی در افکار عمومی و قرار دادن مردم در مقابل نظام اسلامی عمل میکند.
در حقیقت ارادهها در جنگ روایتها جهت میگیرند. رهبر معظم انقلاب در سخنرانی عید قربان فرمودند:
«من به شما بگویم اگر جریان تحریف شکست بخورد جریان تحریم قطعاً شکست خواهد خورد، زیرا که عرصه، عرصه جنگ ارادهها است. وقتی جریان تحریف شکست خورد و اراده ملت ایران همچنان قوی و مستحکم باقی بماند قطعاً بر اراده دشمن فائق میآید و پیروز خواهد شد.»[7]
جنگ رسانهای: مهمترین سلاح در نبرد روایتها
از ابتدای این بخش در تبیین هر یک از ابعاد این نبرد، در کلمات مقام معظم رهبری به ابزار رسانهای اشاره شد و روشن گردید که در جبهه جنگ نرم با هر راهبرد و تاکتیک و هدفی که دنبال میشود، مهمترین، مؤثرترین و به تعبیری خطرناکترین سلاحی که استفاده میشود، سلاح رسانه است:
«اینکه شما فهم درستی از واقعیّتهای کشورتان داشته باشید، به ضرر آنها است؛ با این مخالفند، با این مبارزه میکنند؛ با چه ابزاری؟ با ابزار بسیار خطرناک رسانه، بخصوص رسانههایی که امروز نوپدید است. با تصویرسازی غلط سعی میکنند افکار ملّت ایران را منحرف کنند؛ هم تصویر غلط دربارهی ایران، هم تصویر غلط دربارهی خودشان، هم تصویر غلط دربارهی اوضاع منطقه.»[8]
شاید این رابطه در نبرد روایتها پر رنگ تر باشد چرا که روایتها برای اثر بخشی باید هم عمق تأثیر فردی داشته باشند و هم فراگیری عمومی در پهنه اجتماعی. بعلاوه در جایی که مسئله نبرد روایتها یا تعارض میان روایتهای گوناگون و متفاوت مطرح است، سرعت عمل در ثبت روایت نخست و مداومت در تثبیت روایت بسیار مهم است.
از این رو رسانهها مهمترین ابزار تحقق اهداف و پیروزی در نبرد روایتها به شمار میآیند و کسی پیروز نبرد روایتهاست که رسانه قوی تری داشته باشد.
«امروز جنگ ما کجا است؟... آن جنگ، جنگ رسانهای، جنگ فضاسازی عمومی، جنگ تبلیغاتی است؛ خیلی مهم است. بله، از قبل هم این وجود داشته، علیه ما تبلیغات، همیشه زیاد بوده؛ امروز وضعیّت، شدّت بیشتری پیدا کرده است.»[9]
البته برای تسلط در جنگ رسانهای باید به تحولات رسانه نیز توجه کرد زیرا متناسب با اهداف یا راهبردهای جدید، تغییراتی در مدلها و ابزارهای رسانه ای ایجاد می شود که بعضا ممکن است شیوه های تأثیرگذاری متفاوتی داشته و حتی نظریات ارتباطی متفاوتی را بطلبد. از این رو توجه به رسانههای جدید و روزآمدی در عرصه کنشگری رسانهای بسیار مهم است:
«اینکه شما فهم درستی از واقعیّتهای کشورتان داشته باشید، به ضرر آنها است؛ با این مخالفند، با این مبارزه میکنند؛ با چه ابزاری؟ با ابزار بسیار خطرناک رسانه، بخصوص رسانههایی که امروز نوپدید است.»[10]
ارتباط دو سویه رسانه و روایت
البته این دقت نیز لازم است که رابطه «رسانه» و «روایت»، رابطهای دو سویه است. یعنی همچنان که رسانه بستر نشر و تثبیت روایت به حساب می آید و چه بسا بتوان گفت امروز بستر دیگری هم ندارد، رسانه نیز با بهره گیری از روایت است که زبان باز میکند و با مخاطب خویش ارتباط برقرار میکند. چرا که در جنگ رسانهایِ رخ داده در جهان تکثر رسانهها، مخاطب، فقط رسانهای را برمیگزیند که روایت کننده بهتری باشد و روایتهای شنیدنیتر و باورپذیرتر و مطلوبتری ارائه کند. به عبارت دیگر، تولید محتوای رسانهای با هر هدف و کارکردی که مد نظر باشد، باید حاوی یک روایت بوده و از اصول روایت بهره مند باشد.
از یکسو روایتگری در سپهر رسانه معنا پیدا میکند یعنی ممکن است در یک موضوع، ما روایتهای مختلفی داشته باشیم که به نحوه روایت داستان یا رویداد برمیگردد. [11] هرچند تفاوت روایتها میتواند ریشه در گفتمانهای متفاوتی داشته باشد که هر روایت از آن سربرآورده است و به اقتضای آن گفتمان، نحوه روایت نیز متفاوت شده است. از سوی دیگر رسانه با روایتگری تشخص مییابد و هر رسانه باید بتواند روایت خودش را از موضوعات داشته باشد تا وجه تمایزی از سایر رقبای رسانهای پیدا کند و مخاطب را به انتخاب و کنشگری وادارد.
[1] . ادامه: «شما اگر انقلاب را روایت نکنید، دشمن روایت میکند؛ شما اگر حادثهی دفاع مقدّس را روایت نکنید، دشمن روایت میکند، هر جور دلش میخواهد؛ توجیه میکند، دروغ میگوید [آن هم]۱۸۰ درجه خلاف واقع؛ جای ظالم و مظلوم را عوض میکند. شما اگر حادثهی تسخیر لانهی جاسوسی را روایت نکنید -که متأسّفانه نکردیم- دشمن روایت میکند و کرده؛ دشمن روایت کرده، با روایتهای دروغ.»
[2] . مقام معظم رهبری،21/09/1400
[3] . مقام معظم رهبری، 12/۰5/۱400
[4] . مقام معظم رهبری، 31/02/1386
[5] . مقام معظم رهبری، 03/03/1395
[6] . مقام معظم رهبری، ۲۵/۰۷/۱۳۹۷
[7] . مقام معظم رهبری، 10/05/1399
[8] . مقام معظم رهبری، 12/07/1397
[9] . مقام معظم رهبری، 15/06/1397
[10] . مقام معظم رهبری، 12/07/1397
[11] خجسته، حسن، جنگ روایتها، نبردی از جنس رسانه، خبرگزاری فارس، ۱۴۰۰-۱۰-۱۹، 14001019000976