تاریخ تطور دانش کلام اسلامی
به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، دانش کلام که به عنوان یکی از مهمترین شاخههای علوم اسلامی شناخته میشود و نقش بسزایی در تبیین و دفاع از عقاید اسلامی را ایفا میکند، این علم در طول تاریخ خود مراحل مختلفی را پشت سر گذاشته تا به شکل کنونی خود رسیده است و در ادامه به بررسی این مراحل میپردازیم.
مرحله اول؛ پیدایش و شکلگیری اولیه
دانش کلام در قرون اولیه اسلامی به منظور پاسخگویی به سوالات و شبهات دینی و اعتقادی شکل گرفت و مباحث آن بیشتر به صورت شفاهی و در قالب مناظرات و مباحثات مطرح میشد و به صورت یک علم مستقل و مدون در نیامده بود، نخستین مسئله دانش کلام جبر و اختیار بود و مباحثی همچون صفات خداوند مخصوصا توحید و عدل الهی، حُسن و قُبح افعال، قضا و قَدَر، نبوت، معاد و امامت نیز از دیگر مباحث مهم علم کلام بودند.
مرحله دوم؛ تدوین و نظاممند شدن
در دوره عباسیان با گسترش فرهنگ و علوم اسلامی دانش کلام به تدریج به صورت مدون و نظاممند درآمد و در این دوره متکلمان به تدوین اصول و مبانی کلامی پرداختند و همچنین مکاتب کلامی مختلفی مانند اشاعره و معتزله شکل گرفتند که هر کدام دیدگاهها و نظرات خاص خود را در زمینههای مختلف اعتقادی ارائه میدادند.
قدرت یافتن عباسیان تحولاتی بنیادینی در ساختار حکومت پدید آورد و مشارکت اقوام و ملل را فراهم کرد، این دگرگونیها به ویژه نفوذ ایرانیان بر دستگاه خلافت به رویکرد اخذ و نشر علوم انجامید که در نهضت ترجمه متجلی شد و از این رهگذر زمینه گسترش اندیشههای فلسفی و کلامی فراهم شد؛ از سوی دیگر خلفای عباس خاصه مامون با انگیزه کسب و جمع اقتدار سیاسی و مرجعیت دینی در نهاد خلافت به حمایت از معتزله برخاست و در زیر لوای صیانت از دین به سرکوب مخالفان پرداخت و این حرکت که در توسعه اندیشههای فلسفی و کلامی بسیار موثر افتاد، اما به دلیل حمایتها و فشارهای حکومتی از آن با عکس العمل اهل حدیث و عامه مردم و با ظهور کلام اشعری متوقف شد.
مرحله سوم؛ گسترش و توسعه
دانش کلام در دورههای بعدی به طور گستردهتری توسعه یافت و مکاتب کلامی جدیدی مانند ماتُریدی و امامیه نیز به وجود آمدند، در این دوره، مباحث کلامی به صورت کتابها و رسالههای مختلفی تدوین و منتشر شدند و همچنین مدارس و حوزههای علمیه به طور جدی به آموزش و پژوهش در زمینه کلام پرداختند.
علم کلام بسان علوم دیگردر طول تاریخ خود تطوراتی را پشت سر گذاشته و مسائل جدیدی را در دامان خود پرورش داده است، ماهیت و رسالت علم کلام ایجاب میکند که متحول و پویا باشد تا بتواند پاسخگوی پرسشها و شبهات و اشکالات جدید در زمینه عقاید دینی باشد و بدین طریق به مهمترین رسالت خود جامه عمل پوشاند.
تحول و پویایی علم کلام به این معنا نیست که ماهیت این علم متحول شده و علم کلام جدیدی با موضوع و غایت دیگری پدید آمده است، موضوع و غایت علم کلام هر چه هست ثابت و باقی و حتی روشهای کلی بحثهای کلامی نیز ثابت میباشند، مقصود از تحول و پویائی علم کلام این است که متکلم مسائل جدید کلامی را به خوبی بشناسد و با بهرهگیری از روشهای مناسب به بررسی آنها بپردازد.
مرحله چهارم؛ نقد و بازنگری
در دوران معاصر با توجه به تغییرات و تحولات اجتماعی و فکری دانش کلام نیز دستخوش نقد و بازنگری قرار گرفته است و متکلمان معاصر تلاش میکنند تا با بهرهگیری از روشهای جدید تحقیقاتی و علمی پاسخگوی نیازها و سوالات جدید جامعه باشند و در این راستا مباحث جدیدی مانند کلام جدید و فلسفه دین نیز مطرح شدهاند که به بررسی و تحلیل مسائل اعتقادی از منظرهای مختلف میپردازند.
نتیجهگیری
دانش کلام در طول تاریخ خود مراحل مختلفی را پشت سر گذاشته و به شکل کنونی خود رسیده است و از پیدایش و شکلگیری اولیه تا تدوین و نظاممند شدن، گسترش و توسعه و نهایتاً نقد و بازنگری، هر کدام از این مراحل نقش مهمی در تطور و تکامل این علم داشتهاند؛ امروزه حوزههای علمیه و متکلمان معاصر با بهرهگیری از روشهای جدید تحقیقاتی و علمی، تلاش میکنند تا این علم را به روز نگه داشته و پاسخگوی نیازها و سوالات جدید جامعه باشند.