اخلاق اقتصادی در کلام امام صادق
اقتصاد صادق
مجتبی صداقت
اخلاق اقتصادی:
آموزه های اخلاقی را می توان به دو دسته تقسیم کرد:
1. آموزه هایی که بر همه ابعاد مختلف زندگی انسان، اثر می گذارد؛ مثل صبر، حلم.
2. آنهایی که در یک حوزه خاص رفتاری انسان، اثر گذار است. یکی از این موارد، اخلاق اقتصادی است.[1]
مراد از اخلاق اقتصادی، مجموعه خوبی ها و بدی هایی است که بر رفتار اقتصادی انسان در مرحله تحصیل درآمد و مصرف حکومت می کند؛ به سخن دیگر، اخلاق اقتصادی یعنی ارزیابی اخلاقی کسب درآمد و مصرف آن از جهت کیفیت و چگونگی.[2]
در بیانات امام صادق ـ علیه السلام ـ نکات زیادی درباره اخلاق اقتصادی وجود دارد. در این نوشتار به بخش اندکی از آن، اشاره می شود.
اخلاق اقتصادی در کلام امام صادق ـ علیه السلام ـ
یکی از امور مورد تأکید امام صادق ـ علیه السلام ـ ، طلب روزی حلال است. ایشان به هشام فرمود:
«یا هشام ان رأیت الصّفّین قد التقیا فلا تدع طلب الرّزق فی ذلک الیوم.»[3]
اگر روزى را ببینی که سربازان در میدان کارزار از دو طرف در مقابل یک دیگر صف کشیدهاند و با مشتعل شدن آتش جنگ، نگرانى و وحشت همه جا را فرا گرفته است تو در همان روز از انجام کار و طلب روزى باز نایست و در همان شرایط سخت و دشوار براى بدست آوردن معاش کوشش کن.
امام به خالد بن نجیح می فرماید:
«اقرأوا من لقیتم من أصحابکم السّلام، و قولوا لهم: إنّ فلان بن فلان (جعفر بن محمّد) یقرئکم السّلام؛ و قولوا لهم: علیکم بتقوى اللَّه عزّ و جلّ، و ما ینال به ما عند اللَّه. إنّی و اللَّه ما آمرکم إلّا بما نأمر به أنفسنا، فعلیکم بالجدّ و الاجتهاد. و إذا صلّیتم الصّبح و انصرفتم فبکّروا فی طلب الرّزق، و اطلبوا الحلال، فإنّ اللَّه عزّ و جلّ یرزقکم و یعینکم علیه.» [4]
به هر کس از دوستان خود که رسیدید سلام برسانید و بگویید که: فلان بن فلان (جعفر بن محمّد) به شما سلام مىرساند و به آنان بگویید: بر شما باد رعایت تقواى الهى و انجام دادن هر کارى که مىتوان با آن به پاداش هاى خداوند رسید. به خداى سوگند که شما را جز به چیزى که به خود فرمان مىدهیم فرمان نمىدهم؛ پس به کوشش و تلاش بپردازید و چون نماز صبح گزاردید و تمام شد، هر چه زودتر در پى طلب روزى روانه شوید و خواستار روزى حلال باشید و بدانید که خداى بزرگ روزى شما را مىدهد و کمکتان مىکند.
امام به مفضل می فرماید:
«یا مفضّل! ... انظر إلى العصافیر کیف تطلب أکلها بالنّهار، فهی لا تفقده، و لا هی تجده مجموعا معدّا، بل تناله بالحرکة و الطّلب، کذلک الخلق کلّه: فسبحان من قدّر الرّزق ... فلم یجعل ممّا لا یقدر علیه، إذ جعل للخلق حاجة إلیه، و لم یجعله مبذولا و ینال بالهوینا، إذ کان لا صلاح فی ذلک، فإنّه لو کان یوجد مجموعا معدّا کانت البهائم تتقلّب علیه و لا تنقلع حتى تبشم فتهلک. و کان النّاس أیضا یصیرون بالفراغ إلى غایة الأشر و البطر، حتى یکثر الفساد و یظهر الفواحش.» [5]
اى مفضّل! ... به گنجشکان نگر که چگونه خوراک خود را در هنگام روز به چنگ مىآورند و چنان است که این خوراک یک جا آماده و در اختیار آنها نیست؛ بلکه باید با حرکت کردن و به جستجو پرداختن به آن دسترس پیدا کنند. وضع همه آفریدگان به همین گونه است؛ پس منزّه است خداوندى که روزى آفریدگان خود را به اندازه مقدّر کرد ... و آن را چنان قرار نداد که از دسترس به دور باشد؛ زیرا آفریدگان به آن نیازمندند و چنان نیز نداشت که به رایگان و بىهیچ تلاشى در دسترس آنان واقع شود؛ زیرا که در این چگونگى هیچ مصلحتى وجود نمىداشت. اگر نیازمندی هاى خوراکى به صورت یک جا و آماده وجود مىداشت، چارپایان به آن حمله مىبردند و آن اندازه مىخوردند تا شکم هاشان باد کند و هلاک شوند. مردم نیز با فراغتى که برایشان پیش مىآمد به نهایت ناسپاسى و سرمستى گرفتار مىشدند و تباهى و زشتکارى سراسر زمین را مىگرفت.
ایشان در تبیین سنت حضرت علی ـ علیه السلام ـ چنین می فرماید:
«کان أمیر المؤمنین یضرب بالمرّ و یستخرج الأرضین ... و إنّ أمیر المؤمنین أعتق ألف مملوک من ماله و کدّ یده.» [6]
امیر المؤمنین بیل مىزد و شخم مىکرد (و آب از زمین بیرون مىآورد) ... امیر المؤمنین از مال و دسترنج خود هزار برده آزاد کرد.
امام صادق ـ علیه السلام ـ ، شیعیان حضرت امیر را نیز به أکل حلال، توصیه می کند:
«إِنَّ وَلِیَّ عَلِیٍّ لَا یَأْکُلُ إِلَّا الْحَلَالَ لِأَنَّ صَاحِبَهُ کَانَ کَذَلِک»[7]
همانا دوست على ـ علیه السلام ـ جز حلال نخورد؛ زیرا سرور و مولاى او چنین بود.
ابو بصیر مىگوید: از امام صادق ـ علیه السلام ـ شنیدم که مىفرمود:
«إنّی لأعمل فی بعض ضیاعى حتى أعرق، و إنّ لی من یکفینی، لیعلم اللَّه عزّ و جلّ أنّی أطلب الرّزق الحلال.» [8]
من در بعضى از زراعت هایم چندان کار مىکنم که عرق از من بریزد؛ با این که کسى را دارم که به جاى من کار کند لیکن مىخواهم که خداى عزّ و جلّ بداند که من خود براى طلب روزى حلال کار مىکنم.
از طرفی امام هشدار می دهد که نباید در راه تولید و کسب ثروت به سمت حرام خواری رفت؛ ایشان یکی از ضررهای حرام خواری را چنین بیان می کند: «کسب الحرام یبین فی الذریة»[9]
کسب حرام در نسل انسان، خودش را نشان می دهد.
در کنار تلاش برای کسب روزی، عوامل معنوی نیز در افزایش روزی تأثیر گذار است. امام صادق ـ علیه السلام ـ حُسن خلق را یکی از این عوامل بر می شمارد و می فرماید:« حسن الخلق یزید فی الرّزق.»[10]
حُسن خلق مایه افزایش روزى است.
امام درباره سختی فقر می فرماید:
«أربعة أشیاء القلیل منها کثیر: النّار، و العداوة، و الفقر، و المرض.» [11]
چهار چیز است که اندک آنها بسیار است: آتش، دشمنى، فقر، و بیمارى.
همچنین امام، کسی را که به دنبال کسب روزی حلال نمی رود بی خیر می داند :
«لا خیر فیمن لا یحبّ جمع المال من حلال، یکفّ به وجهه، و یقضی به دینه، و یصل به رحمه»[12]
«خیرى در آن کس نیست که دوست ندارد مالى از حلال به دست آورد، و با آن آبروى خود را حفظ کند، و دین خود را بپردازد، و صله رحم به جاى آورد».
در کلام امام، توصیه به دوست داشتن فقراء شده است.
منصور بزرج می گوید: به امام صادق گفتم: چگونه است که این همه از شما یاد سلمان فارسى را مىشنوم؟
امام فرمود: لا تقل سلمان الفارسی، و لکن قل سلمان المحمدی. أ تدری ما کثرة ذکری له؟ قلت: لا. قال: لثلاث خلال: إحداها ایثاره هوى أمیر المؤمنین على هوى نفسه؛ و الثانیة حبّه للفقراء و اختیاره ایّاهم على أهل الثروة و العدد؛ و الثالثة حبّه للعلم و العلماء.»[13]
امام صادق فرمود:
نگو سلمان فارسى، بلکه بگو سلمان محمدى. آیا مىدانى چرا فراوان از او یاد مىکنم؟
گفتم: نه.
فرمود: به جهت سه خصلت:
نخست این که: خواست امیر المؤمنین را بر خواست خود مقدم مىداشت. دوم آن که: بینوایان را دوست مىداشت و آنان را بر ثروتمندان و توانگران ترجیح مىداد و سوم: دوستى وى نسبت به علم و عالمان.
انفاق از ویژگی های امام صادق ـ علیه السلام ـ است. هشام بن سالم می گوید:
هر وقت تاریکى شب همه جا را مىگرفت و مقدارى از شب می گذشت حضرت صادق انبان هایى از نان و گوشت و پول برمی داشت و بر شانه می گرفت به در خانه مستمندان مدینه می رفت و بین آنها تقسیم می کرد با این که او را نمی شناختند. پس از درگذشت امام صادق، دیگر آن شخص را نیافتند فهمیدند آن جناب، امام صادق بوده است.[14]
امام، توصیه به اعتدال در انفاق می کرد. امام صادق آیه«وَ الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا، وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً» را تلاوت کرد و آنگاه مشتى ریگ بر گرفت و در میان دست خود فشرد و گفت: «این اقتار و تنگ گرفتن است که خدا در کتاب خود یاد کرده است». سپس مشتى دیگر برگرفت، و دست خود را باز کرد (و همه ریخت) و گفت: «این، اسراف است». و سپس مشتى دیگر بر گرفت که نیمى از آن فرو ریخت (و نیمى دیگر بر جاى ماند) و فرمود: «این قوام و حدّ وسط است».[15]
از نکاتی که امام صادق ـ علیه السلام ـ در روش معیشت بر آن تکیه می کند زهد است. ایشان درباره زهد می فرماید:
«لَیْسَ الزُّهْدُ فِی الدُّنْیَا بِإِضَاعَةِ الْمَالِ وَ لَا بِتَحْرِیمِ الْحَلَالِ بَلِ الزُّهْدُ فِی الدُّنْیَا أَنْ لَا تَکُونَ بِمَا فِی یَدِکَ أَوْثَقَ مِنْکَ بِمَا فِی یَدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل»[16]
زهد در دنیا، به رها کردن مال، و حرام نمودن حلال نیست؛ بلکه آن است که به آنچه در دست خودت مىباشد بیشتر از آنچه در اختیار خدا است اطمینان نداشته باشى.
از توصیه های امام صادق ـ علیه السلام ـ ، در بخش مصرف، توصیه به قناعت است. انسان در پرتو روحیه قناعت هیچگاه چشم طمع به مال و منال دیگران ندوخته و براى کسب مال و مقام شخصیت والاى خویش را خرد نمىکند. افراد قانع در زندگى به مقدار ضرورت و کفاف بسنده کرده و به کمتر از آن نیز خشنودند. [17]
امام صادق ـ علیه السلام ـ به شخصی فرمود:
«اقْنَعْ بِمَا قَسَمَ اللَّهُ لَکَ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى مَا عِنْدَ غَیْرِکَ وَ لَا تَتَمَنَّ مَا لَسْتَ نَائِلَهُ فَإِنَّهُ مَنْ قَنِعَ شَبِعَ وَ مَنْ لَمْ یَقْنَعْ لَمْ یَشْبَعْ وَ خُذْ حَظَّکَ مِنْ آخِرَتِک.» [18]
به آن چه خدا روزیت کرده قانع باش و به آنچه نزد دیگران است چشم مدوز و آرزوى آنچه را از دسترس تو بیرون است مکن؛ زیرا هر که قناعت ورزید سیر گشت و هر که قناعت نورزید روى سیرى ندید. پس بهره خویش را از آخرت طلب کن.
امام، میانه روی را از اسباب فقیر نشدن بیان می دارد.
ابراهیم بن میمون گوید: از امام صادق علیه السّلام شنیدم فرمود:
«ضَمِنْتُ لِمَنِ اقْتَصَدَ أَنْ لَا یَفْتَقِر.» [19]
من براىکسانى که در زندگى میانهروى مىکنند ضمانت مىکنم که آنها فقیر نگردند.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . اخلاق اسلامی، ص205.(دیلمی ، احمد ـ آذربایجانی ، مسعود؛ اخلاق اسلامی؛ دفتر نشر و پخش معارف، قم، دوم، 1379ش.)
[2] . اخلاق اسلامی، ص207. (همان)
[3] . منتهی المطلب، ج2، ص1031.(علامه حلی، حسن بن یوسف بن علی بن مطهر؛ منتهی المطلب؛ انتشارات حاج احمد، تبریز، 1333ش)
[4] . الحیاة ، ج5، ص465.(حکیمی، محمد رضا و محمد و علی؛ الحیاة؛ ترجمه: احمد آرام، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، 1380ش.)
[5] . الحیاة ، ج5، ص427-428 . (همان)
[6] . الحیاة ، ج5، ص475. (همان)
[7] . الکافی، ج8، ص163.( شیخ کلینى محمد بن یعقوب ؛ الکافی؛ اسلامیه، تهران، دوم، 1362ش.)
[8] . الحیاة ، ج5، ص476. (همان)
[9] . الکافی، ج5، ص125. (همان)
[10] . بحار الأنوار، ج68، ص396.(مجلسى، محمد باقر؛ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، اسلامیه، تهران.)
[11] . الحیاة ، ج4، ص393. (همان)
[12] . الحیاة ، ج5، ص51-52. (همان)
[13] . الامالی، ص133.(شیخ طوسی، محمد بن حسن؛ الامالی؛ دار الثقافة، قم، اول، 1414ق.)
[14] . الکافی، ج4، ص 8 . (همان)
[15] . الحیاة ، ج2، ص524. (همان)
[16] . معانی الاخبار،ص251-252.( شیخ صدوق، محمد بن على بن حسین بن بابویه ؛ معانی الأخبار؛ جامعه مدرسین، قم، اول، 1403 ق.)
[17] . نقطه های آغاز، ص635.(مهدوى کنى، محمد رضا؛ نقطههاى آغاز در اخلاق عملى؛ دفتر نشر فرهنگ اسلامى، هفتم، 1376ش.)
[18] . الکافی، ج8، ص243. (همان)
[19] . الخصال، ج1، ص9.( شیخ صدوق، محمد بن على بن حسین بن بابویه؛ الخصال؛ جامعه مدرسین ، قم، اول، 1362ش.)
ی/ 701
آموزه های اخلاقی را می توان به دو دسته تقسیم کرد:
1. آموزه هایی که بر همه ابعاد مختلف زندگی انسان، اثر می گذارد؛ مثل صبر، حلم.
2. آنهایی که در یک حوزه خاص رفتاری انسان، اثر گذار است. یکی از این موارد، اخلاق اقتصادی است.[1]
مراد از اخلاق اقتصادی، مجموعه خوبی ها و بدی هایی است که بر رفتار اقتصادی انسان در مرحله تحصیل درآمد و مصرف حکومت می کند؛ به سخن دیگر، اخلاق اقتصادی یعنی ارزیابی اخلاقی کسب درآمد و مصرف آن از جهت کیفیت و چگونگی.[2]
در بیانات امام صادق ـ علیه السلام ـ نکات زیادی درباره اخلاق اقتصادی وجود دارد. در این نوشتار به بخش اندکی از آن، اشاره می شود.
اخلاق اقتصادی در کلام امام صادق ـ علیه السلام ـ
یکی از امور مورد تأکید امام صادق ـ علیه السلام ـ ، طلب روزی حلال است. ایشان به هشام فرمود:
«یا هشام ان رأیت الصّفّین قد التقیا فلا تدع طلب الرّزق فی ذلک الیوم.»[3]
اگر روزى را ببینی که سربازان در میدان کارزار از دو طرف در مقابل یک دیگر صف کشیدهاند و با مشتعل شدن آتش جنگ، نگرانى و وحشت همه جا را فرا گرفته است تو در همان روز از انجام کار و طلب روزى باز نایست و در همان شرایط سخت و دشوار براى بدست آوردن معاش کوشش کن.
امام به خالد بن نجیح می فرماید:
«اقرأوا من لقیتم من أصحابکم السّلام، و قولوا لهم: إنّ فلان بن فلان (جعفر بن محمّد) یقرئکم السّلام؛ و قولوا لهم: علیکم بتقوى اللَّه عزّ و جلّ، و ما ینال به ما عند اللَّه. إنّی و اللَّه ما آمرکم إلّا بما نأمر به أنفسنا، فعلیکم بالجدّ و الاجتهاد. و إذا صلّیتم الصّبح و انصرفتم فبکّروا فی طلب الرّزق، و اطلبوا الحلال، فإنّ اللَّه عزّ و جلّ یرزقکم و یعینکم علیه.» [4]
به هر کس از دوستان خود که رسیدید سلام برسانید و بگویید که: فلان بن فلان (جعفر بن محمّد) به شما سلام مىرساند و به آنان بگویید: بر شما باد رعایت تقواى الهى و انجام دادن هر کارى که مىتوان با آن به پاداش هاى خداوند رسید. به خداى سوگند که شما را جز به چیزى که به خود فرمان مىدهیم فرمان نمىدهم؛ پس به کوشش و تلاش بپردازید و چون نماز صبح گزاردید و تمام شد، هر چه زودتر در پى طلب روزى روانه شوید و خواستار روزى حلال باشید و بدانید که خداى بزرگ روزى شما را مىدهد و کمکتان مىکند.
امام به مفضل می فرماید:
«یا مفضّل! ... انظر إلى العصافیر کیف تطلب أکلها بالنّهار، فهی لا تفقده، و لا هی تجده مجموعا معدّا، بل تناله بالحرکة و الطّلب، کذلک الخلق کلّه: فسبحان من قدّر الرّزق ... فلم یجعل ممّا لا یقدر علیه، إذ جعل للخلق حاجة إلیه، و لم یجعله مبذولا و ینال بالهوینا، إذ کان لا صلاح فی ذلک، فإنّه لو کان یوجد مجموعا معدّا کانت البهائم تتقلّب علیه و لا تنقلع حتى تبشم فتهلک. و کان النّاس أیضا یصیرون بالفراغ إلى غایة الأشر و البطر، حتى یکثر الفساد و یظهر الفواحش.» [5]
اى مفضّل! ... به گنجشکان نگر که چگونه خوراک خود را در هنگام روز به چنگ مىآورند و چنان است که این خوراک یک جا آماده و در اختیار آنها نیست؛ بلکه باید با حرکت کردن و به جستجو پرداختن به آن دسترس پیدا کنند. وضع همه آفریدگان به همین گونه است؛ پس منزّه است خداوندى که روزى آفریدگان خود را به اندازه مقدّر کرد ... و آن را چنان قرار نداد که از دسترس به دور باشد؛ زیرا آفریدگان به آن نیازمندند و چنان نیز نداشت که به رایگان و بىهیچ تلاشى در دسترس آنان واقع شود؛ زیرا که در این چگونگى هیچ مصلحتى وجود نمىداشت. اگر نیازمندی هاى خوراکى به صورت یک جا و آماده وجود مىداشت، چارپایان به آن حمله مىبردند و آن اندازه مىخوردند تا شکم هاشان باد کند و هلاک شوند. مردم نیز با فراغتى که برایشان پیش مىآمد به نهایت ناسپاسى و سرمستى گرفتار مىشدند و تباهى و زشتکارى سراسر زمین را مىگرفت.
ایشان در تبیین سنت حضرت علی ـ علیه السلام ـ چنین می فرماید:
«کان أمیر المؤمنین یضرب بالمرّ و یستخرج الأرضین ... و إنّ أمیر المؤمنین أعتق ألف مملوک من ماله و کدّ یده.» [6]
امیر المؤمنین بیل مىزد و شخم مىکرد (و آب از زمین بیرون مىآورد) ... امیر المؤمنین از مال و دسترنج خود هزار برده آزاد کرد.
امام صادق ـ علیه السلام ـ ، شیعیان حضرت امیر را نیز به أکل حلال، توصیه می کند:
«إِنَّ وَلِیَّ عَلِیٍّ لَا یَأْکُلُ إِلَّا الْحَلَالَ لِأَنَّ صَاحِبَهُ کَانَ کَذَلِک»[7]
همانا دوست على ـ علیه السلام ـ جز حلال نخورد؛ زیرا سرور و مولاى او چنین بود.
ابو بصیر مىگوید: از امام صادق ـ علیه السلام ـ شنیدم که مىفرمود:
«إنّی لأعمل فی بعض ضیاعى حتى أعرق، و إنّ لی من یکفینی، لیعلم اللَّه عزّ و جلّ أنّی أطلب الرّزق الحلال.» [8]
من در بعضى از زراعت هایم چندان کار مىکنم که عرق از من بریزد؛ با این که کسى را دارم که به جاى من کار کند لیکن مىخواهم که خداى عزّ و جلّ بداند که من خود براى طلب روزى حلال کار مىکنم.
از طرفی امام هشدار می دهد که نباید در راه تولید و کسب ثروت به سمت حرام خواری رفت؛ ایشان یکی از ضررهای حرام خواری را چنین بیان می کند: «کسب الحرام یبین فی الذریة»[9]
کسب حرام در نسل انسان، خودش را نشان می دهد.
در کنار تلاش برای کسب روزی، عوامل معنوی نیز در افزایش روزی تأثیر گذار است. امام صادق ـ علیه السلام ـ حُسن خلق را یکی از این عوامل بر می شمارد و می فرماید:« حسن الخلق یزید فی الرّزق.»[10]
حُسن خلق مایه افزایش روزى است.
امام درباره سختی فقر می فرماید:
«أربعة أشیاء القلیل منها کثیر: النّار، و العداوة، و الفقر، و المرض.» [11]
چهار چیز است که اندک آنها بسیار است: آتش، دشمنى، فقر، و بیمارى.
همچنین امام، کسی را که به دنبال کسب روزی حلال نمی رود بی خیر می داند :
«لا خیر فیمن لا یحبّ جمع المال من حلال، یکفّ به وجهه، و یقضی به دینه، و یصل به رحمه»[12]
«خیرى در آن کس نیست که دوست ندارد مالى از حلال به دست آورد، و با آن آبروى خود را حفظ کند، و دین خود را بپردازد، و صله رحم به جاى آورد».
در کلام امام، توصیه به دوست داشتن فقراء شده است.
منصور بزرج می گوید: به امام صادق گفتم: چگونه است که این همه از شما یاد سلمان فارسى را مىشنوم؟
امام فرمود: لا تقل سلمان الفارسی، و لکن قل سلمان المحمدی. أ تدری ما کثرة ذکری له؟ قلت: لا. قال: لثلاث خلال: إحداها ایثاره هوى أمیر المؤمنین على هوى نفسه؛ و الثانیة حبّه للفقراء و اختیاره ایّاهم على أهل الثروة و العدد؛ و الثالثة حبّه للعلم و العلماء.»[13]
امام صادق فرمود:
نگو سلمان فارسى، بلکه بگو سلمان محمدى. آیا مىدانى چرا فراوان از او یاد مىکنم؟
گفتم: نه.
فرمود: به جهت سه خصلت:
نخست این که: خواست امیر المؤمنین را بر خواست خود مقدم مىداشت. دوم آن که: بینوایان را دوست مىداشت و آنان را بر ثروتمندان و توانگران ترجیح مىداد و سوم: دوستى وى نسبت به علم و عالمان.
انفاق از ویژگی های امام صادق ـ علیه السلام ـ است. هشام بن سالم می گوید:
هر وقت تاریکى شب همه جا را مىگرفت و مقدارى از شب می گذشت حضرت صادق انبان هایى از نان و گوشت و پول برمی داشت و بر شانه می گرفت به در خانه مستمندان مدینه می رفت و بین آنها تقسیم می کرد با این که او را نمی شناختند. پس از درگذشت امام صادق، دیگر آن شخص را نیافتند فهمیدند آن جناب، امام صادق بوده است.[14]
امام، توصیه به اعتدال در انفاق می کرد. امام صادق آیه«وَ الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا، وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً» را تلاوت کرد و آنگاه مشتى ریگ بر گرفت و در میان دست خود فشرد و گفت: «این اقتار و تنگ گرفتن است که خدا در کتاب خود یاد کرده است». سپس مشتى دیگر برگرفت، و دست خود را باز کرد (و همه ریخت) و گفت: «این، اسراف است». و سپس مشتى دیگر بر گرفت که نیمى از آن فرو ریخت (و نیمى دیگر بر جاى ماند) و فرمود: «این قوام و حدّ وسط است».[15]
از نکاتی که امام صادق ـ علیه السلام ـ در روش معیشت بر آن تکیه می کند زهد است. ایشان درباره زهد می فرماید:
«لَیْسَ الزُّهْدُ فِی الدُّنْیَا بِإِضَاعَةِ الْمَالِ وَ لَا بِتَحْرِیمِ الْحَلَالِ بَلِ الزُّهْدُ فِی الدُّنْیَا أَنْ لَا تَکُونَ بِمَا فِی یَدِکَ أَوْثَقَ مِنْکَ بِمَا فِی یَدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل»[16]
زهد در دنیا، به رها کردن مال، و حرام نمودن حلال نیست؛ بلکه آن است که به آنچه در دست خودت مىباشد بیشتر از آنچه در اختیار خدا است اطمینان نداشته باشى.
از توصیه های امام صادق ـ علیه السلام ـ ، در بخش مصرف، توصیه به قناعت است. انسان در پرتو روحیه قناعت هیچگاه چشم طمع به مال و منال دیگران ندوخته و براى کسب مال و مقام شخصیت والاى خویش را خرد نمىکند. افراد قانع در زندگى به مقدار ضرورت و کفاف بسنده کرده و به کمتر از آن نیز خشنودند. [17]
امام صادق ـ علیه السلام ـ به شخصی فرمود:
«اقْنَعْ بِمَا قَسَمَ اللَّهُ لَکَ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى مَا عِنْدَ غَیْرِکَ وَ لَا تَتَمَنَّ مَا لَسْتَ نَائِلَهُ فَإِنَّهُ مَنْ قَنِعَ شَبِعَ وَ مَنْ لَمْ یَقْنَعْ لَمْ یَشْبَعْ وَ خُذْ حَظَّکَ مِنْ آخِرَتِک.» [18]
به آن چه خدا روزیت کرده قانع باش و به آنچه نزد دیگران است چشم مدوز و آرزوى آنچه را از دسترس تو بیرون است مکن؛ زیرا هر که قناعت ورزید سیر گشت و هر که قناعت نورزید روى سیرى ندید. پس بهره خویش را از آخرت طلب کن.
امام، میانه روی را از اسباب فقیر نشدن بیان می دارد.
ابراهیم بن میمون گوید: از امام صادق علیه السّلام شنیدم فرمود:
«ضَمِنْتُ لِمَنِ اقْتَصَدَ أَنْ لَا یَفْتَقِر.» [19]
من براىکسانى که در زندگى میانهروى مىکنند ضمانت مىکنم که آنها فقیر نگردند.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . اخلاق اسلامی، ص205.(دیلمی ، احمد ـ آذربایجانی ، مسعود؛ اخلاق اسلامی؛ دفتر نشر و پخش معارف، قم، دوم، 1379ش.)
[2] . اخلاق اسلامی، ص207. (همان)
[3] . منتهی المطلب، ج2، ص1031.(علامه حلی، حسن بن یوسف بن علی بن مطهر؛ منتهی المطلب؛ انتشارات حاج احمد، تبریز، 1333ش)
[4] . الحیاة ، ج5، ص465.(حکیمی، محمد رضا و محمد و علی؛ الحیاة؛ ترجمه: احمد آرام، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، 1380ش.)
[5] . الحیاة ، ج5، ص427-428 . (همان)
[6] . الحیاة ، ج5، ص475. (همان)
[7] . الکافی، ج8، ص163.( شیخ کلینى محمد بن یعقوب ؛ الکافی؛ اسلامیه، تهران، دوم، 1362ش.)
[8] . الحیاة ، ج5، ص476. (همان)
[9] . الکافی، ج5، ص125. (همان)
[10] . بحار الأنوار، ج68، ص396.(مجلسى، محمد باقر؛ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، اسلامیه، تهران.)
[11] . الحیاة ، ج4، ص393. (همان)
[12] . الحیاة ، ج5، ص51-52. (همان)
[13] . الامالی، ص133.(شیخ طوسی، محمد بن حسن؛ الامالی؛ دار الثقافة، قم، اول، 1414ق.)
[14] . الکافی، ج4، ص 8 . (همان)
[15] . الحیاة ، ج2، ص524. (همان)
[16] . معانی الاخبار،ص251-252.( شیخ صدوق، محمد بن على بن حسین بن بابویه ؛ معانی الأخبار؛ جامعه مدرسین، قم، اول، 1403 ق.)
[17] . نقطه های آغاز، ص635.(مهدوى کنى، محمد رضا؛ نقطههاى آغاز در اخلاق عملى؛ دفتر نشر فرهنگ اسلامى، هفتم، 1376ش.)
[18] . الکافی، ج8، ص243. (همان)
[19] . الخصال، ج1، ص9.( شیخ صدوق، محمد بن على بن حسین بن بابویه؛ الخصال؛ جامعه مدرسین ، قم، اول، 1362ش.)
ی/ 701
ارسال نظرات