«زندگی با آیهها» حرکتی برای تمرکززدایی از تلاوت به سمت مفاهیم قرآن

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، محمدمهدی عزیززاده از فعالان قرآنی کشور در یادداشتی به نقد و بررسی پویش زندگی با آیهها پرداخت و پیشنهاداتی هم در این خصوص ارائه کرد که در ادامه تقدیم میشود.
پویش ملی «زندگی با آیهها» تلاشی است برای بازتعریف رویکرد رایج در رویدادهای قرآنی کشور. مهمترین ویژگی این طرح ملی، تغییر الگوواره رویدادهای بزرگ قرآنی از تمرکز بر تلاوتهای مجلسی به انس با آموزهها و مفاهیم قرآن است که طبیعتاً به معنای ایجاد ظرفیت برقراری ارتباطی مداومتر، عمیقتر و کاربردیتر با آموزههای این کتاب آسمانی را برای گروههای بیشتری از مخاطبان به ویژه افرادی که تاکنون ارتباط کمتری با متن و محتوای قرآن داشتهاند ایجاد کند.
اگر چه تلاوت قرآن کریم، خود هنری مقدس و ارزشمند است، اما واقعیت این است که فاصله زبانی مخاطبان فارسیزبان با متن عربی قرآن و محدودیتهای مهارتی و انگیزشی که گروههای زیادی از مخاطبان عمومی قرآن با امر تلاوت مجلسی قرآن دارند، سبب شده نیاز به فهم و درک معانی و مفاهیم قرآنی، مطالبهای جدی و در عین حال مغفول باقی بماند. پاسخ به این ضرورت و نیاز اجتماعی، زمانی رخ خواهد داد که بتوان در قالبی هنرمندانه و جذاب و با شکلی قابل فهمتر برای مخاطبان عمومی، مفاهیم و آموزههای قرآنی را با شیوههای حرفهای، خلاقانه و روزآمد ارائه کرد، کاری که به نظر نگارنده این متن در «زندگی با آیهها» صورت میگیرد.
به همین بهانه و برای حفظ روزآمدی و جذابیتهای این کار مهم، پیشنهاداتی به دستاندرکاران این رویداد قرآنی مهم و ملی ارائه میشود.
1. برای موفقیت این طرح، ضروری است که همه دستاندرکاران، مدیران و راهبران آن، دارای درکی مشترک و دقیق از اهداف، مسیر و انتظارات باشند. نگاه واقعگرایانه به شرایط فرهنگی کشور، ذائقه نسل جوان، تحولات رسانهای و ابزارهای نوین ارتباطی، باید مبنای برنامهریزی قرار گیرد. همچنین رصد و ارزیابی مستمر هر مرحله اجرا از منظر میزان جذب مخاطب و اثربخشی پیامها، باید به یک اصل غیرقابل چشمپوشی در طراحی و اجرای پویش بدل شود.
2. سازمان تبلیغات اسلامی به عنوان نهاد راهبر و طراح این طرح، یک نهادی فرهنگی و عمومی است و به اقتضای ماهیت و مأموریتهای خود اتفاقاً و به درستی این بار به سراغ اجرای طرحی در حوزه قرآن رفته است که ظرفیت بالایی برای درگیر کردن همه اقشار جامعه با خود دارد. این عمومیت طرح، باید در همه ابعاد متنوع طراحی تا اجرا دیده شود. همه اقشار از حافظان کل قرآن تا کسانی که به ظاهر متفاوت از جامعه قرآنی کشورند اما با باور به قداست قرآن زندگی میکنند باید احساس کنند که این پویش برای آنها است. تحقق این هدف نیازمند اقدامات فنی و مهمی است از جمله انجام مطالعات علمی، عمیق و دقیق مخاطبشناسی. امروزه مخاطب شناسی، ذائقه شناسی و طراحی حرفه ای رویدادهای فرهنگی هنری یک کار عالمانه و محققانه است و تنها از این مسیر است که عمومیت بخشی این طرح محقق خواهد شد و هرگونه اتکا صرف به جلسات مدیریتی، خطایی راهبردی خواهد بود.
3. پس از شناسایی دقیق مخاطبان، باید لایهبندی آنها انجام شود و برای هر لایه، متناسب با میزان ارتباط با قرآن و اقتضائات فکری و اجتماعی آن گروه، تولیدات متناسب و ویژهای تولید شوند. یکی از مهمترین این اقتضائات برای ورود به لایههای عمومیتر جامعه و افرادی که اکنون با فاصله بیشتری نسبت به معارف قرآنی زیست می کنند، تمرکز بر ارزشهای اخلاقی مشترک – همچون صداقت، پرهیز از غیبت، کسب روزی حلال، خوشرفتاری – و امثال اینهاست. این راهبرد مهم نهتنها امکان نفوذ پیامهای قرآنی را افزایش میدهد بلکه از ورود به مباحث اختلافی و حساسیتزا نیز جلوگیری میکند و ضریب نفوذ و اثرگذاری طرح را افزایش خواهد داد.
4. بهتر آن است که برای هر گروه از مخاطبان، تیمهای اجرایی تخصصی و از جنس همان گروه شکل گیرد و به مخاطبان این حس منتقل شود که مبلغان و مروجان این طرح از جنس خودشان هستند و به تعبیر قرآن کریم «مِن اَنفُسهم» هستند. حتی در صنوف مختلف میتوان با بهرهگیری از فعالان همان صنف، برنامههای اختصاصی و بومیشدهای را طراحی و اجرا کرد.
5. ضروری است به این نکته توجه داشت که گروههای مرجع در جامعه، تریبونها و پیامرسانهای ویژه خود را میطلبند. بنابراین، یکی از اصول کلیدی این پویش، تنوعبخشی به چهرهها و پیامرسانان است. مفاهیم قرآنی نباید صرفاً از زبان افراد یا طبقه ای خاص بیان شود، می توان از چهرههای متنوع و معتبر اجتماعی و فرهنگی که وجاهت این همراهی را دارند برای انتقال پیام به مخاطبان استفاده کرد.
6. نگاه انحصارطلبانه به این پویش، آسیبی جدی است که باید از آن پرهیز کرد. هر چند ریاست محترم سازمان تبلیغات اسلامی از آغاز بر ضرورت مشارکت فراگیر و عمومی در این پویش تأکید داشتهاند و عملاً نیز این طرح اکنون یک طرح ملی و محل همکاری همه نهادهای قرآنی است، اما این نگاه باید در ساختارها، دستورالعملها و فرآیندهای اجرایی نیز نمود عملی داشته باشد.
7. درگیر کردن حلقههای مردمی، مدارس، محافل قرآنی، رسانههای غیررسمی و فعالان اجتماعی از ضروریات این مسیر است و باید برای هرکدام، نقش و جایگاه مشخص تعریف شود.
8. در حوزه ادبیات ارتباطی، لازم است بازنگری جدی در انتخاب این ادبیات انجام گیرد. واژگانی مانند «انس»، «تدبر» و «مفاهیم» با وجود آنکه مفاهیمی بنیادین هستند، اما به دلیل استفادههای بیرویه، کلیشهای و بدون خلاقیت، اثرگذاری و جذابیت خود را در فضای عمومی از دست دادهاند. استفاده از کلیدواژه «ارتباط»، به دلیل سادگی، عمومیت و شفافیت معنایی، میتواند در این پویش اثربخشی بالاتری داشته باشد.
9. از مهمترین اقدامات برای توسعه و استمرار طرح، همافزایی و تمهید برقراری ارتباط این طرح با سنتهای پایدار شده و فعالیتهای تثبیتشده و رایج قرآنی کشور مانند طرح «تلاوت نور» در مساجد است تا همافزایی و پیوند طبیعی میان این فعالیتها شکل گیرد و گستره مخاطبان را افزایش دهد. چه بسا برای فعالان قرآنی و اقشار مذهبی نیز باید تولیداتی اختصاصی با اهداف رفتاری و تربیتی ویژه تعریف شوند. بخشی از این جامعه مانند بقیه اقشار با آسیبهای اخلاقی و رفتاری مواجهند و نیازمند تولید محتواهای اختصاصی و هدفمند هستند که در تخلق به اخلاق قرآنی راهنمایشان باشد.
10. در حوزه رسانهای نباید به چند شبکه خاص و شناختهشده محدود ماند. انتشار محتوا در بستر یوتیوب اقدامی مناسب است، اما کافی نیست. بخشی از مخاطبان در فضاها و پلتفرمهایی فعال هستند که تاکنون محتوای قرآنی تأثیرگذار و جذاب به زبان مناسب آنها برایشان ارائه نشده است. ورود مؤثر و هدفمند به این فضاها، نیازمند سرمایهگذاری جدی و هوشمندانه است. سرمایهگذاری هوشمندانه بر روی رسانههای مغفول و ایجاد کمپینهای متعدد دیجیتال برای تولید محتواهای چندرسانهای متنوع (ویدیوهای کوتاه، انیمیشن، پادکست، میمهای اجتماعی) در بستر شبکههای پرمخاطب داخلی و خارجی با لحن صمیمی، قابل فهم و جوانپسند هم از جمله راهکارهاست.
11. لازم است با دقت بیشتری به این واقعیت اجتماعی نیز توجه کنیم که برای هنوز بسیاری از مردم، حس ارتباطی و تعلق قابل اعتنایی به برنامههای ملی قرآنی پیدا نکردهاند و رویدادهای بزرگی همچون مسابقات بینالمللی قرآن یا دیگر رویدادهای رسمی قرآنی را برنامههایی برای اقشار خاص و دور از زندگی روزمرهشان میدانند. در حالیکه اگر از همین مردم درباره یک قرعهکشی ملی بزرگ بانکی یا یک حراج عمومی پرسش شود، واکنششان متفاوت است. دلیل این تفاوت، احساس تعلق و ارتباطی است که چنین برنامههایی به مخاطبان القا میکنند؛ به آنها نشان داده میشود که شما مخاطب ما هستید، این برنامه برای شماست و شما ذینفع اصلی آنید.
پویش «زندگی با آیهها» باید دقیقاً چنین احساسی را در مردم ایجاد کند؛ حسی از تعلق، مشارکت و ارتباط مستقیم. مردم باید بفهمند این طرح برای آنان طراحی شده و اگر آن را نادیده بگیرند، خود را از یک فرصت بزرگ محروم کردهاند که بهطور ویژه برای آنان فراهم شده است. در این مسیر، راهبرد اصلی پویش باید بر جذب، احترام، توجه و دیدهشدن مخاطب استوار باشد؛ مخاطب باید به روشنی دریابد که «شما برای ما مهم هستید و ما شما را میبینیم». در حقیقت باید سازوکارهایی طراحی کرد که مخاطب احساس کند عضوی از طرح است و از مشارکت خود بازخورد و حس دیدهشدن دریافت کند.
به تعبیر یکی از دوستان قرآنی صاحب تجربه که در این متن از ایدههای او هم کمک گرفته شده (دکتر محمد جمال الدین خوش خاضع)، پیام خوب، اگر با کیفیت، هنرمندانه و حرفهای تولید و به درستی توزیع شود، مسیر خود را در دل جامعه پیدا خواهد کرد؛ همانگونه که موسی(ع) در میان امواج نیل، راه مقدر خود را یافت. پیامهای این پویش نیز باید با رعایت اصول حرفهای، زبان هنری و بدون ایراد محتوایی با معیارهای عمومی جامعه تولید شوند تا به طور طبیعی مسیر انتشارشان تا گوش ها و چشم و ها در نهایت دل های مخاطبان فراهم شود. بازتعریف مفهوم مشارکت مردمی در این طرح و فراتر رفتن از مشارکت نمادین و ایجاد مدلهای واقعی واگذاری بخشهایی از پویش به گروههای مردمی، مدارس، اصناف، و فعالان فرهنگی هم می تواند مسیر انتشار محتواهای هنرمندانه باشد.