۱۹ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۵۱
کد خبر: ۷۸۳۳۴۴

سیاست، فرهنگ و آموزش؛ سه‌ضلعی نجات آینده جمعیت کشور

سیاست، فرهنگ و آموزش؛ سه‌ضلعی نجات آینده جمعیت کشور
ایران سرزمینی است که هر بار در برابر چالش‌ها ایستاده، از دل بحران‌ها فرصتی تازه ساخته و امروز نیز با هوشیاری ملی، سیاست‌های هوشمند و فرهنگ‌سازی مؤثر، می‌توان جمعیت جوان و پویا، این قلب تپنده کشور را دوباره به حرکت درآورد و آینده‌ای روشن‌تر برای نسل‌های بعدی رقم زد.

سال 1450، ایران در سکوت غم‌انگیزی فرو رفته و خیابان‌های پرجنب‌وجوش گذشته، حالا زیر آوار خاکستری پیری جمعیت مدفون شده‌اند. شهرها خالی از خنده‌های کودکان، کارخانه‌ها بی‌رمق از کمبود نیروی جوان، و مرزها شکننده از نبود دست‌های توانمند.

روزگاری که قلب تپنده ایران، نیروی انسانی‌اش، به قدرتی بی‌مانند در منطقه بدل شده بود، حالا به خاطره‌ای محو تبدیل شده است.

اما این آینده ناگزیر نیست. جمعیت، رگ حیات اقتدار ملی، هنوز می‌تواند با عزمی ملی و برنامه‌ریزی هوشمندانه، ایران را به اوج بازگرداند.

نگاهی به وضعیت جمعیت ایران

ایران امروز حدود ۸۵ میلیون نفر جمعیت دارد، اما نرخ رشد جمعیت به ۰.۷ درصد کاهش یافته و نرخ باروری به زیر ۱.۷ فرزند برای هر زن رسیده است.

این اعداد، هشداری جدی هستند که میانگین سنی جمعیت رو به افزایش است و پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد تا سال ۱۴۳۰، نزدیک به ۲۰ درصد ایرانی‌ها سالمند خواهند بود. این روند، اقتدار ملی را تهدید می‌کند، چون نیروی انسانی جوان، قلب تپنده پیشرفت کشور است.

چرا جمعیت برای امنیت ملی مهم است؟

یک کشور قدرتمند، به نیروی انسانی پویا نیاز دارد. جوانان، نه‌تنها در میدان دفاع، بلکه در ساخت فناوری، رونق اقتصاد و پیشبرد علم، ستون‌های اصلی اقتدار هستند.

نگاهی به تاریخ ایران نشان می‌دهد نیروی انسانی متعهد، از پیروزی در دفاع مقدس تا دستاوردهای علمی، نقش کلیدی داشته است. 

کشورهای موفق مثل کره جنوبی هم با تکیه بر جمعیت جوان و تحصیل‌کرده، به قله‌های جهانی رسیده‌اند و این یعنی بدون نیروی جوان، هیچ کشوری نمی‌تواند در برابر چالش‌های جهانی ایستادگی کند.

چالش‌هایی که در کمین‌اند

ایران با مشکلات بزرگی در حوزه جمعیت روبه‌روست. کاهش نرخ باروری، پیری جمعیت و مهاجرت نخبگان، زخم‌هایی عمیق بر پیکر اقتدار ملی می‌زنند و پیری جمعیت، نیروی کار را کم و فشار بر نظام سلامت و بازنشستگی را زیاد می کند.

مهاجرت نخبگان یا همان «فرار مغزها» هم سرمایه انسانی را به تاراج می‌برد. هر سال هزاران متخصص ایرانی راهی کشورهای دیگر می‌شوند و این، خسارتی است که جبرانش آسان نیست. از سوی دیگر، توزیع نابرابر جمعیت در مناطق مختلف، توسعه یکپارچه کشور را سخت کرده است.

دولت چه کرده؟

دولت با درک این خطر، از سال ۱۴۰۰ قانون «حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» را تصویب کرد تا این قانون با مشوق‌هایی مثل ارائه تسهیلات فرزندآوری، مرخصی زایمان و حمایت از مادران شاغل، در جهت ترویج فرزندآوری تلاش کند.

 اما این سیاست‌ها به تنهایی کافی نیستند. بدون تأمین بودجه، هماهنگی دستگاه‌ها و فرهنگ‌سازی، این تلاش‌ها به نتیجه نمی‌رسند.

کشورهای اسکاندیناوی نشان داده‌اند که ترکیب سیاست‌های مالی با برنامه‌های فرهنگی می‌تواند نرخ باروری را بالا ببرد. ایران هم به چنین رویکرد جامعی نیاز دارد.

فرهنگ و آموزش، کلید تغییر

فرهنگ، قلب تپنده هر تحول اجتماعی است. در ایران، فرهنگ اسلامی-ایرانی، خانواده را مقدس می‌داند، اما تغییر سبک زندگی و تأثیر فرهنگ غرب، تمایل به فرزندآوری را کم کرده است.

رسانه‌ها، مدارس و مساجد می‌توانند با نشان دادن زیبایی‌های خانواده و فرزندآوری، این روند را تغییر دهند. از آن سو، آموزش نیروی انسانی، کیفیت جمعیت را بالا می‌برد. یک جمعیت تحصیل‌کرده و ماهر، نه‌تنها اقتصاد را رونق می‌دهد، بلکه در فناوری و علم، ایران را سربلند می‌کند.

جمعیت و آینده پایدار

افزایش جمعیت بدون برنامه، می‌تواند به محیط‌زیست و منابع کشور فشار بیاورد. ایران با چالش‌هایی مثل کم‌آبی و تخریب طبیعت روبه‌روست.

برای همین، رشد جمعیت باید با مدیریت منابع همراه باشد. فناوری‌های نوین کشاورزی و مدیریت آب می‌توانند ظرفیت کشور را برای جمعیت بیشتر بالا ببرند.

 اما مهم‌تر از همه، کیفیت زندگی مردم است. اگر افزایش جمعیت به کاهش رفاه منجر شود، هدف اقتدار ملی محقق نمی‌شود.

آینده‌ای که می‌توان ساخت

اگر روند کنونی ادامه یابد، ایران تا چند دهه دیگر با بحران پیری جمعیت روبه‌رو خواهد شد. این بحران، اقتصاد، سلامت و حتی فرهنگ را زیر سایه خود می‌گیرد.

 اما این سرنوشت، قابل تغییر است و با اجرای جدی سیاست‌های جمعیتی، سرمایه‌گذاری در آموزش و ایجاد شغل برای جوانان، می‌توان نرخ باروری را بالا برد.

نگه داشتن نخبگان در کشور و دادن انگیزه به آن‌ها، سرمایه انسانی را حفظ می‌کند. ایران با نیروی جوان و خلاق خود، می‌تواند به یکی از قدرت‌های بزرگ منطقه بدل شود.

چه باید کرد؟

برای نجات قلب تپنده اقتدار ملی، چند پیشنهاد روشن وجود دارد؛ نخستین کار، تقویت کردن آموزش و سلامت است. چرا که نیروی انسانی باکیفیت، پایه اقتدار است.

گام بعدی فرهنگ سازی است که رسانه‌ها و نهادهای فرهنگی، می بایست نقش ارزشمند خانواده را در جامعه احیا کنند. کاری که رسانه های بیگانه با تولیدات پر زرق و برق و جذاب خود؛ خلاف آن را به جامعه و نسل جوان ما تزریق می کنند. 

حمایت واقعی از جوانان و ایجاد شغل و ثروت امید به آینده، تشکیل خانواده و فرزندآوری را در جامعه تقویت می کند. 

حفظ کردن نخبگان و تامین انگیزه‌های مالی و معنوی آنان به عنوان سرمایه های انسانی نیز گام دیگری در راستای تقویت نیروی انسانی و توانمند جامعه ایرانی است.

هنوز دیر نشده!

جمعیت، رگ حیات ایران است. نیروی جوان، تحصیل‌کرده و پرشور، کلید پیشرفت در اقتصاد، علم و دفاع است؛ اما کاهش فرزندآوری، پیری جمعیت و مهاجرت نخبگان، این قلب تپنده را تهدید می‌کنند.

با سیاست‌های هوشمند، فرهنگ‌سازی و سرمایه‌گذاری در آموزش و سلامت، می‌توان این تهدید را به فرصت بدل کرد و ایران، با تکیه بر نیروی انسانی و مدیریت درست منابع، می‌تواند آینده‌ای درخشان بسازد. 

حالا وقت عمل است تا قلب اقتدار ملی ایران، با قدرت بتپد و هیچ‌گاه از حرکت بازنایستد.

ارسال نظرات