۲۴ خرداد ۱۴۰۴ - ۲۲:۰۳
کد خبر: ۷۸۳۶۳۶

از سفارت کره جنوبی تا سفارت مکزیک

از سفارت کره جنوبی تا سفارت مکزیک
در حالی که سفارت مکزیک با بهره‌گیری از ابزارهایی چون کتاب، زبان و کارگاه‌های نویسندگی، به‌دنبال گسترش نفوذ فرهنگی و ترویج زبان اسپانیایی در ایران است، متولیان فرهنگی کشور همچنان در غفلت و انفعال به‌سر می‌برند؛ غفلتی که نه‌تنها فرصت‌های دیپلماسی فرهنگی را هدر می‌دهد، بلکه میدان را برای تضعیف تدریجی هویت ملی و زبانی ایرانیان، به‌ویژه نسل جوان، باز می‌گذارد.

به گزارش خبرنگار گروه فرق و ادیان خبرگزاری رسا، سفیر مکزیک، می‌گوید: به عنوان سفیر مکزیک در این سال‌ها دیده‌ام، چقدر در ایران استقبال از یادگیری زبان اسپانیایی افزایش پیدا کرده است.

این جمله، اگرچه در ظاهر نشانه‌ای از تعامل فرهنگی و علاقه ایرانیان به آشنایی با زبان‌های دیگر تلقی می‌شود، اما در باطن خود پرده از یک واقعیت نگران‌کننده برمی‌دارد: غفلت عجیب و تأسف‌بار متولیان فرهنگی کشور از ظرفیت زبان و فرهنگ فارسی به‌عنوان یک ابزار تمدنی در عرصه جهانی.

این درحالی‌ است که کشورهایی مانند مکزیک با استفاده از نهادهای فرهنگی و سفارتخانه‌های خود، برنامه‌ریزی دقیق و هدفمند برای ترویج زبان و فرهنگ خود در دیگر کشورها دارند، و حتی از بسترهایی همچون نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران برای این هدف بهره می‌برند ولی ما همچنان از کمترین بهره‌برداری از قدرت نرم زبان فارسی و اندیشه ایرانی در صحنه داخل محرومیم چه برسد به صحنه بین‌الملل .

دیپلماسی فرهنگی یا نفوذ نرم؟ | وقتی سفارتخانه‌ها ابزار تضعیف هویت ملی می‌شوند

این روزها سفارتخانه‌ها در ایران، دیگر تنها مأموریت سیاسی ندارند؛ آن‌ها بازیگران اصلی میدان فرهنگ‌اند. سفیر مکزیک در سخنانی صریح، از انتشار کتابی توسط سفارت کشورش سخن گفته که قرار است ترویج‌گر زبان اسپانیایی در ایران باشد؛ کتابی حاصل کارگاه‌هایی دوساله، با حضور نویسندگان ایرانی و تصویرگری ایرانی.

اگر کسی این حرف‌ها را بدون اطلاع از زمینه بخواند، شاید تحسین کند؛ اما واقعیت این است که این فعالیت‌ها، اگرچه در ظاهر فرهنگی‌اند، اما بخشی از یک پازل بزرگ‌تر به‌نام نفوذ فرهنگی و استعمار نرم هستند؛ همان چیزی که بارها رهبر معظم انقلاب نسبت به آن هشدار داده‌اند.

پرسش اینجاست که چرا ما اجازه می‌دهیم دیگران در دل پایتخت، برای نسل آینده ایرانی زبان، الگو، و معنا بسازند؟ مگر نه اینکه زبان، حامل هویت است؟ مگر نه اینکه ترویج یک زبان بیگانه، یعنی انتقال دستگاه فکری، زیباشناسی، و گفتمان تمدنی آن کشور؟

در حالی که ما هنوز درگیر بحران نشر در ایران هستیم، سفارتخانه‌ها ای همچون مکزیک بی‌هیچ مزاحمتی، نویسنده ایرانی تربیت می‌کنند، تصویرگر ایرانی به خدمت می‌گیرند، و در لوای همکاری فرهنگی، بر روایت‌های مورد نظر خود درباره ایران مهر تأیید می‌زنند.

فعالیت‌های سفیر کره جنوبی در ایران در حوزه فرهنگی

در همین مسیر، سفیر کره جنوبی، با تمام قوا به ترویج موسیقی پاپ کره‌ای، انیمه، و زبان کره‌ای در ایران مشغول است. حال باید پرسید: مسئولان فرهنگی ما کجا هستند؟ چه کسی از هویت ایرانی اسلامی در برابر این هجمه‌های نرم دفاع می‌کند؟

دشمن با توپ و تانک نمی‌آید، با «کتاب» و «زبان» می‌آید، و در سکوت مسئولان، ریشه‌های فرهنگی ما را هدف می‌گیرد.

۱. اجرای «پرسون‌پرسون» با ارکستر ایرانی
  • اجرای مشترک موسیقی کره‌ای: کیم جون پیو، سفیر کره‌جنوبی در سال ۱۴۰۳، به همراه ارکستر خصوصی «ایستگاه» ایرانی ترانه محبوب کره‌ای «پرسون‌پرسون» را با تنظیم ارکسترال اجرا کرد؛ اقدامی که با هدف گرامیداشت سی‌ودومین سالگرد روابط دیپلماتیک دو کشور صورت گرفت.
 
۲. جشنواره‌ها و هفته فرهنگی در تهران
  •  هفته فرهنگی کره: برگزاری هفته فرهنگی کره جنوبی در سال ۱۳۹۲ در خانه هنرمندان ایران با حضور سفیر و ارائه فیلم‌ها، هنرهای تجسمی و موسیقی.
  • نمایشگاه‌های مشترک هنر تجسمی: ایجاد نمایشگاه خوشنویسی مشترک میان هنرمندان ایرانی و کره‌ای، برگزار شده تحت حمایت سفارت کره ([mehrnews.com]
 
۳. ترویج سریال و فرهنگ عامه کره
  • پخش گسترده در رسانه ملی: درخواست رسمی سفیر برای پخش بیشتر سریال‌ها و فیلم‌های کره‌ای در تلویزیون ایران، اشاره به علاقه مردم ایران به محتوای کره‌ای 
 
۴. آموزش زبان کره‌ای
  • مدارسی مثل «سجونگ»: راه‌اندازی مدارس زبان کره‌ای مانند «سجونگ» در تهران و اصفهان به‌صورت رایگان؛ سفیر از این مدارس به‌عنوان بخشی از پروژه دیپلماسی فرهنگی نام برد.
 
۵. هماهنگی نمایشگاه‌ موزه‌ای و معماری
  • نمایشگاه “سیلا و پارس”: گشایش نمایشگاهی در موزه ملی ایران با حضور آثار فرهنگی کره و سخنان سفیر درباره ۵۵ سال روابط فرهنگی.
  • کارگاه معماری «هانوک» (خانه‌های سنتی کره): سفارت کره در مهر ۱۴۰۲ کارگاهی عملی برگزار کرد تا علاقه‌مندان با معماری سنتی کره‌ای (هانوک) آشنا شوند.
 
این نمونه‌ها نشان می‌دهند سفیر کره در کنار سائر سفیر ها، در ایران بسیار فعال و هدفمند از ظرفیت‌های گسترده‌ فرهنگی – از موسیقی و هنر تجسمی گرفته تا زبان و معماری – استفاده کرده، تا تأثیر فرهنگی کشورش را در ایران به‌صورت پایدار و موثر تثبیت کند.

بحران نشر در ایران؛ وقتی کتاب بیشتر می‌شود، اما تیراژ کمتر

وقتی سفیر مکزیک در تهران، با اشتیاق از استقبال ایرانیان از زبان اسپانیایی، ترجمه آثار ادبی کشورش، و همکاری با ناشران ایرانی سخن می‌گوید، نخستین چیزی که به ذهن می‌رسد، نه صرفاً قدرت فرهنگی مکزیک، بلکه غفلت عجیب مسئولان فرهنگی ما از ظرفیت‌های بی‌نظیر کتاب و دیپلماسی فرهنگی است.

این در حالی است که در سال‌های اخیر، صنعت نشر ایران در نقطه‌ای سرنوشت‌ساز قرار گرفته است. هرچند تعداد عناوین کتاب‌های منتشر شده در فاصله سال‌های ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۳ با رشد حدود ۲۵ درصدی همراه بوده و از ۹۴,۸۶۷ عنوان به ۱۱۸,۶۱۰ عنوان رسیده است، اما شمارگان کل کتاب‌ها در همین بازه زمانی حدود ۷/۸ درصد کاهش یافته و از ۱۱۷ میلیون و ۲۹۲ هزار نسخه به ۱۰۸ میلیون و ۱۱۱ هزار نسخه رسیده است. این روند موجب کاهش میانگین تیراژ هر عنوان از ۱,۲۳۶ نسخه به ۹۱۱ نسخه شده که افتی نزدیک به ۲۶ درصد را نشان می‌دهد.
 
افزایش تنوع عناوین در کنار کاهش شمارگان را می‌توان حاصل مجموعه‌ای از عوامل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و فنی دانست. یکی از مهم‌ترین دلایل این وضعیت، گسترش فناوری‌های دیجیتال، تغییر در سبک‌های مطالعه، و ظهور منابع شنیداری و تصویری جایگزین کتاب چاپی، نقش مهمی در تغییر رفتار فرهنگی مخاطبان ایفا کرده است. شبکه‌های اجتماعی، پادکست‌ها، کتاب‌های صوتی و منابع آنلاین توانسته‌اند توجه نسل جدید را به‌ویژه در میان جوانان به خود جلب کنند. این تغییر الگوها، وابستگی به کتاب چاپی را کاهش داده و بازار سنتی نشر را دستخوش تغییر کرده است.
 
هم‌زمان، افزایش سرسام‌آور هزینه‌های چاپ، کاغذ، لیتوگرافی و توزیع، در کنار محدودیت در تغییر قیمت پشت جلد کتاب، فشار مضاعفی بر ناشران وارد کرده است. بسیاری از ناشران، به‌ویژه ناشران کوچک، برای مدیریت ریسک اقتصادی، به انتشار کتاب‌ها با شمارگان بسیار پایین روی آورده‌اند و تیراژ محدود را جایگزین سرمایه‌گذاری پرخطر بر چاپ انبوه کرده‌اند.
 
در نهایت، آنچه در حال وقوع است، گذار صنعت نشر ایران از مدل تیراژ بالا به سمت چاپ محدود و متنوع است. مدلی که اگرچه ممکن است در ظاهر نشانه‌ای از پاسخ‌گویی به نیازهای متنوع مخاطبان تلقی شود، اما در بطن خود حامل نشانه‌هایی نگران‌کننده از کاهش کیفیت، فروپاشی اعتماد عمومی، فشارهای اقتصادی، و نبود سیاست‌گذاری فرهنگی فراگیر و چندصدایی است. آینده کتاب در ایران، در گروی بازنگری در این روندها و تلاش برای بازسازی پیوند میان تولیدکننده، مخاطب و نظام فرهنگی است.
 
خواب غفلت

ما در خواب غفلت فرو رفته‌ایم؛ نه در عرصه ترویج زبان فارسی فعالیم، نه ادبیات فاخر ایرانی را به جهان معرفی می‌کنیم، نه در تربیت مترجم و تولید محتوای بومی دغدغه داریم، و نه از ظرفیت‌های دیپلماسی فرهنگی بهره می‌گیریم.

فرصت‌های بزرگی در حوزه کتاب، نشر و زبان، هر روز از دست می‌روند؛ در حالی که دیگر کشورها، حتی در قالب کارگاه‌های ساده نویسندگی در سفارتخانه‌ها، برندسازی زبانی و هویتی خود را پیش می‌برند. این در حالی‌ است که ما هنوز برای ساده‌ترین برنامه‌های فرهنگی، یا بودجه نداریم، یا اراده‌ای برای اجرا.

آیا وقت آن نرسیده که از خواب غفلت بیدار شویم و نگذاریم دیگران، مخاطب جوان ایرانی را با زبان، ادبیات و گفتمان خود تغذیه کنند؟

رشیدیان
ارسال نظرات