راهبردهای فرهنگی رسانهای مقابل یاوهگویی ترامپ

رئیس جمهور پریشان گوی آمریکا در اظهاراتی گستاخانه، فرضیه در دسترس بودن ترور و ضربه زدن به مقام عظمای ولایت را با هدف آزمایش کردن ضریب حساسيت جهان اسلام و تشیع به صورت علنی در رسانه ها مطرح کرده است. در حالی که ولایت فقیه و مرجعیت، مهمترین ارکان اعتقادی نظام سیاسی اجتماعی اسلام است. علما، مراجع و تشکلهای حوزوی سعی کردند با صدور بیانیه های شدیداللحن پاسخ کوبندهای به این یاوهگوییها بدهند. اما ایجاد حرکتهای عظیم مردمی نیازمند کار فرهنگی و کنشگری و بازتابهای رسانهای است و مهم این است که در نهایت چه روایتی از این واقعه ثبت شده و انتشار مییابد.
از همینرو، خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، در گفتوگویی با حجتالاسلام محمدحسین پیشاهنگ، به بررسی ابعاد مختلف و راهبردهای کنشگری فرهنگی و رسانهای در مواجهه با رویداد حاضر پرداخته است که تلاش دارد زوایای نوینی از این مسئله را تبیین کرده و راهکارهایی عملیاتی برای مواجهه هوشمندانه با این پدیده ارائه دهد.
تحلیل تهدید و شناخت راهبردی دشمن
رسا: تهدید ترامپ علیه رهبر ایران را چگونه باید فهم کرد؟ آیا او واقعاً قادر به اجرای چنین تهدیدی است یا صرفاً جنگ روانی میکند؟
تهدید اخیر ترامپ علیه رهبر جمهوری اسلامی ایران را نباید صرفاً یک بلوف یا جنگ روانی دانست. تجربه تاریخی نشان داده که ترامپ، فردی بیثبات و فاقد محاسبههای اخلاقی یا حقوقی است. او پیشتر در سال ۲۰۲۰ نشان داد که توان و جرأت ارتکاب جنایت رسمی در بالاترین سطح را دارد؛ زمانی که دستور مستقیم ترور سردار سپهبد شهید قاسم سلیمانی را صادر کرد، آنهم در خاک کشور ثالث و در نقض آشکار قوانین بینالمللی.
با توجه به این پیشینه، تهدید او علیه رهبر جمهوری اسلامی را بههیچوجه نمیتوان بیخطر یا صوری تلقی کرد. اگرچه قطعاً بهلحاظ عملیاتی امکان موفقیت چنین جنایتی برای او وجود ندارد، اما موضوع مهمتر آن است که بلندگوی شیطان بزرگ با این اظهار نظر در پی ارزیابی کنشگری جامعه اسلامی و ملت ایران است و اگر تصور کند تبعاتی متوجه او نخواهد بود، ممکن است جسارت ارتکاب مجدد داشته باشد.
رسا: من هم میخواستم در همین زمینه بپرسم. چرا ترامپ دست به چنین تهدیدی زده است؟ پشت این تهدید چه اهدافی نهفته است؟ فقط برای ارزیابی ما بوده است؟
قطعا یک هدف نبوده است و اساساً در این سطح باید لایههای مختلف اهداف دشمن را شناسایی کرد تا بعد بتوان واکنش درست نشان داد. در این موضوع نیز تهدید گستاخانه ترامپ چند سطح از انگیزهها و اهداف را در خود دارد:
اول؛ آزمون واکنشها (تست اجتماعی): او با این تهدید، میزان حساسیت جامعه ایرانی، شیعیان، مسلمانان و حتی رسانههای جهانی را نسبت به جایگاه رهبری انقلاب اسلامی میسنجد. اگر واکنشها سرد یا پراکنده باشد، ممکن است پیام آن را بهصورت چراغ سبز برداشت کند. از این رو واکنش گسترده و البته هماهنگ در این زمینه بسیار مهم است.
دوم؛ ایجاد تردید در تصمیمگیران ایرانی: این تهدید میخواهد سایه ترس و تهدید را بر سر مسئولان اجرایی و فرماندهان ایجاد کند تا در ادامه جنگ ترکیبی، دچار تردید یا کندی شوند. به هر حال هیچ جنگی فقط جنبه نظامی دارد و به قول اساتید جنگها امتداد سیاستها با ابزار سخت هستند. بخصوص این جنگ که جنگی کاملا ترکیبی است و مهمترین بخش آن، جنگ ارادههاست. دشمن این را میداند و میخواهد اراده فرماندهان یا مسئولان کشور و یا حتی مردم را تحت تأثیر قرار دهد.
سوم؛ ارسال پیام به افکار عمومی آمریکا: او تلاش دارد در کمپین انتخاباتی پیش روی ایالات متحده، خود را همچنان چهرهای تهاجمی و مقتدر در برابر جمهوری اسلامی ایران معرفی کند. باید حواسمان باشد، ایالات متحده نیز یک انتخابات در پیش دارد که بسیاری از تصمیمات آنها با توجه به آن تنظیم میشود. ترامپ تا الان کارنامه خوبی نداشته و سعی دارد خود را قهرمان مقابله با تهدید ایران نشان دهد.
چهارم؛ ایجاد شکاف اجتماعی در ایران: متأسفانه بخشی از اپوزیسیون خارجنشین، مخصوصاً سلطنتطلبها و منافقین، تصویرهای غلطی از شرایط داخل ایران به ترامپ القا میکنند؛ از جمله اینکه رهبر ایران پایگاه مردمی ندارد، نظام دچار شکاف است و جامعه نسبت به تهدید بیتفاوت خواهد بود. این گزارشهای دور از واقع اپوزوسیون که عمدتا برای نقد کردن چک آخر سالشان ارائه میشود، آمریکا را دچار خطای محاسباتی کرده است و خیال میکرده با این ادعا ممکن است حتی بخشی از مردم ایران را با خود همراه کند و یک اغتشاش درونی در ایران به راه اندازد.
رسا: آیا این تهدید ریشه در تحلیلهای راهبردی و محاسبهگرانه دارد، یا از سر استیصال و بنبست است؟
بهروشنی میتوان گفت این تهدید نه محصول قدرت، بلکه نشانه آشکار استیصال و بنبست راهبردی ترامپ در برابر ایران است. جبهه مقاومت در میدان واقعی، رژیم صهیونیستی را دچار زلزله امنیتی کرده است و شکست آمریکا در شکلدهی به نظم دلخواه خود در منطقه آشکار شده است.
یک زمان امام خمینی خطاب به شاه ایران که نگهبان منافع آمریکا در منطقه بود، گفت محمدرضا گوش تو را میگیرم و از این کشور بیرون میکنم، او هم امام را دستگیر کرد و با او درافتاد ولی در نهایت شکست خورد و بالاخره امام گوشش را گرفت و از کشور بیرون انداخت. امروز نیز امام خامنهای به آمریکاییها گفته است که باید از این منطقه بیرون بروند و اکنون در حال تنبیه سگ هارش در منطقه یعنی رژیم صهیونیستی است. طبیعی است که آمریکا بخواهد او را تهدید کند اما اینبار هم شکست خواهند خورد.
ترامپ در این شرایط به سلاح روانی تهدید روی آورده است، آنهم از سر ناتوانی، نه اعتماد به نفس. او در حال حاضر گزینهای جز ارعاب ندارد و همان طور که شرح دادم میکوشد با تهدید به ترور، ذهن جبهه مقاومت را بر هم بزند. هرچند اقدام یا عملی کردن این تهدید به طرز معناداری به واکنشهای ما بستگی دارد. این یک آزمون برای ماست و میتوانیم تهدید را به فرصتی تاریخی و معرفتی برای آینده جهان تبدیل کرد.
رسا: برآورد شما از پیامدهای این تهدید چیست؟ آیا این تهدید برای ترامپ هزینهساز خواهد شد؟
این تهدید، قبل از آنکه ایران را متأثر کند، برای خود ترامپ یک پاشنه آشیل امنیتی و سیاسی خواهد شد. اگرچه او به موفقیت در چنین اقدام جنایتکارانهای نخواهد رسید، اما همین تهدید کافی است که جایگاه او را نزد افکار عمومی جهانی در صف رهبران تروریست بنشاند.
باید توجه داشت که محبوبیت رهبر انقلاب اسلامی در ایران و جهان اسلام یک واقعیت غیرقابل انکار است. این تهدید، پتانسیل آن را دارد که در صورت بهرهبرداری هوشمندانه رسانهای و فرهنگی، دریای عظیمی از واکنشهای مردمی و مشروعسازی جهانی برای مقاومت ایجاد کند. دشمن باید بفهمد که حتی "جسارت تهدید" نیز بیپاسخ نخواهد ماند. البته واکنش بسیار خوب علما و مراجع عظام تقلید و تأکید ایشان بر امکان صدور فتوای جهاد علیه همه منافع دشمن در منطقه و جهان اقدام شایستهای بود که جای تقدیر و تشکر دارد. اما این موضوع باید ضریب رسانهای پیدا کند و توسط روحانیون در بین تمام مسلمانان و شیعیان در اقصی نقاط ایران و جهان تبیین شود.
اجازه بدید تا اینجا یک جمع بندی کنم. ما در مقابل تهدید رذیلانه دشمن باید به این 4 واقعیت توجه کنیم:
- ترامپ، چهرهای بیثبات و خطرناک است که اگر احساس کند اقدامش بیهزینه است، ممکن است به آن دست بزند.
- تهدید او علیه رهبر معظم انقلاب، نشانهای از ضعف، استیصال و انزوای راهبردی آمریکاست.
آزمونی برای ظهور
رسا: شما به یک آزمون اشاره کردید که میتوان این تهدید را به یک فرصت تاریخی برای شیعه و آینده فرهنگی جهان اسلام تبدیل کرد؟ چگونه؟
در سنت الهی و گفتمان انقلابی، تهدیدها بستر سازشکوفایی امتها و بازسازی گفتمانها هستند. آنچه امروز بهعنوان تهدیدی علیه جان ولیّ فقیه و نائب امام عصر (عج) از سوی دشمن ابراز شده، میتواند به فرصتی استثنایی برای بازتعریف مسئولیت تاریخی جامعه شیعه در عصر غیبت تبدیل شود.
بر اساس روایات متعدد از اهلبیت علیهمالسلام، یکی از علل اصلی غیبت امام زمان (عج) "خوف بر جان آن حضرت" و نداشتن یاران قابل اعتماد برای حمایت از جان امام است. چنانکه شیخ صدوق در علل الشرائع حدیثی از امام صادق(ع) آورده است که میفرمایند: لا بدّ له من غيبة… قلت: ولِمَ يا ابنَ رسولِ الله؟ قال: يُخاف القتل. یعنی تا وقتی که خوف و خطری مبنی بر قتل امام وجود داشته باشد، غیبت ادامه دارد.
در این چارچوب، خداوند جان امام معصوم را آنقدر عزیز میداند که برای حفاظت از آن، جامعه مؤمن را دچار بلای "غیبت" کرده است.
حال اگر شیعه بتواند در برابر تهدید علنی دشمن به جان نائب امام زمان (عج)، واکنشی تمدنی، یکپارچه، و نشاندهنده غیرت تاریخی و بصیرت اجتماعی از خود نشان دهد، این پیام را به آسمان میفرستد که: ما آمادهایم؛ ما دیگر اجازه نمیدهیم دشمن حتی به جان نائب امام بیندیشد، چه رسد به اقدام.
این میتواند یک نقطه عطف در تاریخ غیبت باشد؛ نشانهای از بلوغ امت که احتمالاً مقدمهای برای کاهش دوران غیبت و تسریع در فرآیند ظهور خواهد بود. چرا که ما نشان دادهایم:
- نسبت به جان ولیّ خدا هوشیاریم
- مانند مردم کوفه در برابر تهدیدهای دشمن نسبت به جان امام، ساکت نمیمانیم
- و آمادهایم که برای حفظ حجت خدا، مال و جان تقدیم کنیم، بلکه تمدنسازی فرهنگی کنیم.
این آزمون، یک آزمایش تاریخی برای شیعه است؛ آزمونی با دو سرانجام: قبولی یا مردودی. اگر اینبار، عکسالعمل امت مؤمن بهگونهای باشد که دشمن در همان گام اول پشیمان شود و اقرار کند غلط کردم، شاید پاداش این بیداری، کوتاه شدن دوران فراق و رسیدن به وصال باشد.
انشاءالله این بار، در این آزمون، سربلند بیرون بیاییم و پرچمدار طلوع خورشید ولایت جهانی حضرت حجت (عج) باشیم.
رسا: چه پیامی باید از سوی مردم و نخبگان به دشمن منتقل شود تا این سطح از بازدارندگی مطلوب شکل گیرد؟
باید دشمن، بهویژه ترامپ، بداند که اگر کوچکترین آسیبی متوجه رهبر انقلاب اسلامی شود، نهتنها خشم ایران، بلکه طوفانی جهانی در جبهه مقاومت شعلهور خواهد شد. این طوفان نهفقط امنیت آمریکا و رژیم صهیونیستی، بلکه تمام منافع و داراییهای آنها در سراسر جهان را به آتش خواهد کشید.
مردم و نخبگان باید با صدای بلند اعلام کنند:
اگر تهدید کنید، پشیمان خواهید شد. اگر اقدام کنید، نابود خواهید شد.
دشمن باید به این یقین برسد که حتی جسارت تهدید، برای او پرهزینه خواهد بود. تنها در این صورت است که دست از جنایت میکشد.
پاسخ فعال، هماهنگ، هوشمند و جهانی جبهه فرهنگی و رسانهای
رسا: جامعه فرهنگی و رسانهای ایران در برابر تهدید علیه رهبری چه مسئولیتی دارد؟ آیا پاسخ صرفاً امنیتی یا صدور بیانیهها کافی است؟
تهدید علیه رهبر انقلاب اسلامی، صرفاً موضوعی امنیتی نیست؛ بلکه یک نبرد تمامعیار نمادین و هویتی است که نیازمند واکنشی همهجانبه، خاصه در عرصه فرهنگی و رسانهای است. مهمترین وظیفه جبهه فرهنگی و رسانهای، پاسخ فعال، هماهنگ، هوشمند و جهانی به این تهدید است.
جامعه رسانهای و فرهنگی ایران و بلکه جهان اسلام باید نشان دهد که اقتداری که امروز جمهوری اسلامی در منطقه و جهان دارد، محصول ایستادگی، تدبیر و راهبری این شخصیت بینظیر جهان اسلام است که این قدرت و محبوبیتش ریشه در ایمان به خدا و اعتماد به مردم دارد، نه قدرت زر و زور و تزویر. این تهدید یک فرصت است تا مشروعیت ولی فقیه و رهبر انقلاب اسلامی در دو سطح ملی و بینالمللی برجستهتر شود.
محبوبیت رهبر انقلاب در دلهای مردم نهادینه است
رسا: چه روایتی باید در فضای رسانهای و فرهنگی شکل بگیرد تا محبوبیت رهبر انقلاب را در افکار عمومی تقویت کند؟
مردم ایران نیازی به اقناع درونی برای محبوبیت رهبر ندارند؛ محبوبیت رهبر انقلاب در دلهای مردم نهادینه است. آنچه اکنون نیاز است، نمایش و بازنمایی این محبت در عرصه عمومی، رسانهای و جهانی است. برای جهانیان باید روشن شود که رهبر انقلاب تنها یک رهبر سیاسی نیست، بلکه رهبر قلبی میلیونها مؤمن، مسلمان و آزاداندیش در سراسر دنیاست.
چند پیشنهاد مشخص در این زمینه دارم که به صورت تیتروار عرض میکنم:
- پویشهای مردمی در فضای مجازی با هشتگهایی مانند #رهبر_دلها، #دست_از_رهبرمان_برنداریم، #سید_علی_خط_قرمز_ما
- بازنشر تصاویر استقبالهای مردمی از رهبر معظم انقلاب در سفرهایی که داشتند.
- بازنمایی هنرمندانه از خاطرات چهرههای مقاومت و آزادگان جهان در دیدار با رهبر معظم انقلاب
- مقایسه سبک زندگی و سبک رهبری و مدیریت رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران با رهبران یا رؤسای سیاسی سایر کشورهای جهان
- تولید کلیپهای احساسی و الهامبخش از بیانات رهبری با محوریت عدالت، عزت، استقلال و مقاومت
- سرودهای حماسی مانند تولیداتی مشابه سلام فرمانده، ولی با محوریت دفاع از رهبر در برابر تهدید دشمن
- اشعار مردمی و شعارنوشتههای خیابانی با رویکرد بازتاب پیوند رهبری و امت
- طراحی کمپین هنری ملی و بینالمللی با عنوان: رهبر ما را تهدید نکن
رسا: نقش هنرمندان و چهرههای مرجع فرهنگی در واکنش به این تهدید چیست؟
نخبگان و هنرمندان به طور مشخص دو مسئولیت دارند. اول توان بیانی و هنری ایشان است که باید در دفاع از ایران اسلامی و رهبری ایران و جایگاه ولایت فقیه فعال شده و پیام واضح ملت ایران و امت اسلام را به زبان هنری بیان کنند؛ در چنین لحظاتی، هنرمندان انقلابی نقش افسران خط مقدم جبهه نرم را دارند. آنها میتوانند عشق مردم به رهبری را با زبان شعر، موسیقی، سینما، پوستر، موشنگرافیک و تئاتر بازتاب دهند.
ترامپ و نتانیاهو، مصادیق تروریسم دولتی
رسا: رسانههای جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت، چگونه باید این تهدید را به مصداق جدیدی از تروریسم دولتی آمریکا تبدیل و افکار عمومی جهان را حساس کنند؟
برای جهانیسازی ابعاد این تهدید، باید آن را در چهارچوبی فراتر از "تعارض ایران و آمریکا" تعریف کرد و بهعنوان مصداق روشن تروریسم دولتی و تهدید علیه صلح جهانی در افکار عمومی بازتعریف نمود.
رویکرد مؤثر آن است که سه ویژگی زیر را مورد توجه قرار دهیم:
یک: این تهدید از سطح تهدید شخصی به سطح تهدید علیه نماد استقلال ملتها ارتقاء یابد؛
دو: در کنار ترور سردار سلیمانی، بهعنوان ادامه یک پروژه حذف فیزیکی رهبران مقاومت معرفی شود؛
سه: با اسناد حقوقی و استناد به منشور ملل متحد، نقض ماده 2 و ماده 6 منشور سازمان ملل معرفی گردد.
رسا: میتوانید مثال عملیاتی بزنید؟
بله؛ به عنوان مثال میشود یکی از 4 اقدام زیر را انجام داد:
- انتشار بیانیه بینالمللی با امضای نخبگان، وکلای ضدجنگ و فعالان صلح جهانی با عنوان:
"Stop State Terrorism – Don’t Repeat Soleimani’s Assassination!" - استفاده از ظرفیت رسانههای مقاومت مانند المیادین، المنار، پرستیوی، هیسپانتیوی برای برجستهسازی تهدید و پیوند دادن آن با ترور دولتی
- راهاندازی کمپینهای تصویری و هشتگ جهانی در فضای مجازی:
#StateTerrorism, #TargetingLeadershipIsTerror, #TrumpThreatensPeace - دعوت از وکلای بینالمللی و نهادهای حقوق بشری برای طرح شکایت یا صدور بیانیه علیه تهدید مقامات عالیرتبه کشورها توسط قدرتهای هستهای
کنشگری بین المللی فعالان رسانه
رسا: چه روایتی باید در رسانههای بینالمللی و منطقهای تقویت شود تا چهره واقعی ترامپ و پروژه صهیونیستی–آمریکایی رسوا گردد؟
روایت مسلطی که باید بر افکار عمومی عرضه شود، روایتی است سهلایه و بههمپیوسته:
الف. روایت نئوفاشیسم آمریکایی: تأکید بر اینکه آمریکا با خروج از قواعد بینالمللی، شبیه فاشیستها و رژیمهای قانونگریز عمل میکند. تهدید رهبران، ترور فرماندهان مقاومت، تحریمهای کمرشکن و استفاده از رسانههای دروغپرداز، همه نشانههایی از ترور نرم و سخت توسط یک دولت بیمحابا است.
ب. روایت امپریالیسم رو به زوال: تهدید ترامپ نشانه ضعف و وحشت آمریکا از اقتدار نرمافزاری جمهوری اسلامی و گسترش نفوذ فرهنگی–مذهبی آن در جهان اسلام است. باید نشان داد که چرا رهبر ایران برای دشمن تا این حد خطرناک است: چون اندیشهاش نه از جنس قدرت مادی، که از جنس بیداری ملل است.
ج. روایت پیوند صهیونیسم – ترامپیسم: تأکید شود که ترامپ امروز پروژه امنیتی تلآویو را نمایندگی میکند، نه منافع مردم آمریکا را. او در برابر صعود ایران و سقوط صهیونیسم، به تهدید رهبر ایران متوسل شده است. این یک جنگ تمدنی است نه صرفاً سیاسی.
رسا: مثالهای عملیاتی برای روایتسازی هم میزنید!
به صورت مشخص سه تا پیشنهاد برای بخش بین الملل تقدیم میکنم:
اول تولید مجموعه ویدئوهای کوتاه با عنوان: چرا از او میترسند؟ ("Why They Fear Him?") در این بخش میتوان به نقش رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران در شکست پروژههای آمریکا در منطقه مانند پروژه خاورمیانه جدید یا پیمان ابراهیم اشاره کرد. همچنین به نقش ایشان در بیداری ملتها و ایجاد و تثبیت مقاومت در منطقه غرب آسیا اشاره کرد.
دوم طراحی صفحهویژه در وبسایتهای خبری به چند زبان با محور تهدیدات ترامپ علیه رهبر جهانی امت اسلام و جبهه مقاومت:
"Trump’s Threats: Global Leadership Under Attack"
سوم گفتوگو با روشنفکران عدالتخواه در غرب، آمریکای لاتین، شرق آسیا و غرب آسیا درباره اینکه چگونه آمریکا به جای راه حل، به دنبال تولید بحران است:
"How America became the problem, not the solution?"
خط مقدم جبهه روایتسازی جهانی
رسا: چگونه میتوان از ابزارهایی چون زبان عبری، عربی، انگلیسی برای انتقال پیام مقاومت و مشروعیت رهبر ایران در جهان استفاده کرد؟
رسانههای مقاومت باید از زبان بهعنوان خط مقدم جبهه روایتسازی جهانی استفاده کنند. ورود به افکار عمومی جهان نیازمند استفاده از زبانهای محلی، دقیق، عاطفی و مبتنی بر فرهنگ رسانهای آن جوامع است.
مهمترین موضوع در بحث تبلیغ بین الملل، شناخت ظرفیتهای هر زبان و حوزه مخاطب آن زبان است که از شیوه ادراکی و نظام معنایی متفاوتی نسبت به سایر زبانها تغذیه میکند. من سعی میکنم برخی از ویژگیهای هر زبان را از جهت مخاطب شناسی مورد واکاوی قرار دهم و پیشنهاداتی متناسب با فضای ذهنی آن مخاطب ارائه کنم:
زبان انگلیسی:
مخاطب آن غرب است – باید روی مفاهیم چون "State Terrorism", "Global Leadership", "Freedom of Belief", "Targeted Assassination" تأکید شود.
مثال: مستندهای کوتاه، پادکست، ترجمه پیامهای رهبر با لحن calm و moralistic.
زبان عربی:
مخاطب آن جهان اسلام است – تأکید روی مفاهیم الولي الفقيه، القيادة الربانية، العدوان على الإمام، حرب نفسية ضد محور المقاومة.
مثال: مصاحبه با علمای اهل سنت و شیعه درباره مکانة الإمام الخامنئي عند الشعوب.
زبان عبری:
مخاطب آن جامعه صهیونیستی و افکار عمومی اسرائیل است – هدف باید ارسال پیام ترس، بازدارندگی و جدی بودن تبعات هر تهدید باشد.
مثال: طراحی ویدئوهای ۳۰ ثانیهای با صدای عبری درباره شکست عملیات موساد، سقوط بازدارندگی اسرائیل، و اینکه این رهبر، آخرین رئیس شما را بیرون میکند.
سایر زبانها (فرانسوی، اردو، اسپانیولی، روسی، چینی) نیز باید در دستور کار پلتفرمهای منطقهای مانند هیسپانتیوی، العالم، سحر، و... قرار گیرد.
رسا: در پایان میتوانید اگر حرفی مانده یا یک جمعبندی ارائه کنید:
در جمع بندی سعی میکنم یکبار دیگر راهبردهای اصلی را مرور کنم:
- تهدید ترامپ باید به نقطه اتصال پروژههای شکستخورده آمریکا (ترور سلیمانی، تحریم ایران، جنگ غزه) تبدیل شود.
- روایت اصلی: آمریکا از رهبری که با ملتها سخن میگوید، میترسد باید بر ذهن جهانیان حک شود.
- زبان، بستر روایت و عملیات روانی است؛ بدون راهبرد زبانی، روایت بینالمللی شکل نمیگیرد.
- هدف اصلی: بازدارندگی جهانی از هرگونه اقدام علیه رهبران محور مقاومت بویژه رهبر معظم انقلاب از طریق بسیج افکار عمومی جهان.