از بازگرداندن امام تا تفرقه افکنی/ گزارش ویژه ساواک به شاه برای مهار روحانیت

بولتن ویژه ساواک با شماره ۶۷۷۴/۳۱۲ و تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۵۷، سندی با طبقهبندی سری است که در یکی از حساسترین مقاطع تاریخ معاصر ایران، یعنی در اوج بحرانهای منتهی به انقلاب اسلامی، برای ارائه به شاه تهیه شده است. این سند، با عنوان «درباره: روابط دولت و روحانیون»، تلاشی است از سوی سازمان اطلاعات و امنیت رژیم پهلوی (ساواک) برای تحلیل ریشههای تنش فزاینده میان دولت و روحانیون، بهویژه در زمینه اتهامات ضدیت رژیم با مذهب، و ارائه راهکارهایی برای مهار این بحران. این بولتن در زمانی تنظیم شده که رژیم پهلوی با موجی از اعتراضات مردمی روبرو بود که از دیماه ۱۳۵۶، پس از انتشار مقاله توهینآمیز علیه آیتالله خمینی در روزنامه اطلاعات، شدت گرفته و به یک جنبش سراسری تبدیل شده بود. این اعتراضات، که ریشه در نارضایتیهای عمیق اقتصادی، اجتماعی و سیاسی داشت، تحت رهبری روحانیون، بهویژه آیتالله خمینی، به چالشی وجودی برای رژیم تبدیل شده بود. در این مقطع، رژیم همچنان امیدوار بود که با اقدامات تاکتیکی، از جمله تبلیغات، تفرقهافکنی میان مراجع، و نمایش وجههای مذهبی، بتواند افکار عمومی را مدیریت کرده و از فروپاشی قریبالوقوع جلوگیری کند. این سند، نه تنها بازتابدهنده درک ساواک از نقش محوری روحانیون در بسیج تودهها است، بلکه نشاندهنده ذهنیت امنیتی و کوتاهمدت رژیم در مواجهه با بحرانی عمیق و ساختاری است. تحلیل این بولتن، با توجه به شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی سال ۱۳۵۷، فرصتی فراهم میکند تا ناکارآمدی استراتژیهای رژیم و دلایل تسریع سقوط آن بررسی شود.
تحلیل محتوا و زمینه تاریخی
در سال ۱۳۵۷، رژیم پهلوی در گرداب بحرانی چندوجهی گرفتار شده بود. سیاستهای مدرنیزاسیون شتابزده، مانند انقلاب سفید، که با هدف نوسازی اقتصادی و اجتماعی اجرا شده بود، به حاشیه رانده شدن ارزشهای مذهبی و سنتی منجر شده و شکاف عمیقی میان دولت و تودههای مذهبی ایجاد کرده بود. تورم، بیکاری، نابرابری اقتصادی و فساد گسترده در دربار و نهادهای حکومتی، نارضایتیهای اقتصادی را تشدید کرده بود، در حالی که سرکوب سیاسی، محدودیت آزادیهای مدنی و فعالیتهای ساواک، هرگونه امکان اصلاح مسالمتآمیز را از بین برده بود. در این میان، روحانیون شیعه، بهویژه آیتالله خمینی، با بهرهگیری از جایگاه سنتی مرجعیت و شبکه مساجد، به صدای اصلی اعتراضات تبدیل شدند. انتشار مقاله توهینآمیز در روزنامه اطلاعات در دیماه ۱۳۵۶، که امام را مورد حمله قرار داده بود، جرقهای بود که اعتراضات را از قم به سراسر کشور گسترش داد. این اعتراضات، که در ابتدا با مراسم چهلم شهدا تقویت شده بود، در تابستان و پاییز ۱۳۵۷ به یک جنبش انقلابی فراگیر تبدیل شد. بولتن ساواک در این مقطع حساس، تلاشی است برای فهم این دینامیک و ارائه راهحلهایی برای مهار آن.
بولتن با اشاره به «حریکات اخیر روحانیون» و تبلیغات گسترده در مورد انحراف رژیم از اصول مذهبی، ادعا میکند که این اتهامات نتیجه یک «توطئه خدعهآمیز» است که توسط عوامل ضدایرانی هدایت میشود. این نگاه، نشاندهنده تمایل رژیم به سادهسازی بحران و نسبت دادن آن به عوامل خارجی، مانند کمونیستها یا قدرتهای غربی، است، در حالی که ریشههای داخلی نارضایتیها – از جمله فساد، نابرابری و سرکوب – عمدتاً نادیده گرفته میشود. این رویکرد، نه تنها نشاندهنده عدم درک عمق بحران از سوی رژیم است، بلکه تلاشی برای مشروعیتزدایی از اعتراضات مردمی و روحانیون بود. با این حال، این استراتژی به دلیل بیاعتمادی گسترده مردم به رژیم، که از سالها سرکوب و فاصلهگیری از ارزشهای مذهبی ناشی شده بود، عملاً نتیجه معکوس داد.
یکی از محورهای اصلی بولتن، تمرکز بر نقش روحانیون، بهویژه آیتالله خمینی، و اعلامیههای دوپهلو و کنایهآمیز آنهاست که به ابهام در مورد موضع مذهبی دولت دامن زده است. پیشنهاد اجازه بازگشت خمینی به ایران، که بهصورت غیرمستقیم از طریق پاسخ وزیر مشاور به یک سؤال رسانهای مطرح شده، تلاشی ظاهراً لیبرال اما در واقع کنترلشده برای کاهش بهانههای مخالفان است. این پیشنهاد، مبتنی بر این فرض بود که بازگشت خمینی میتواند تحت نظارت رژیم مدیریت شود و از او بهعنوان اهرمی برای کاهش فشارها استفاده شود. با این حال، این ایده از اساس غیرواقعبینانه بود، زیرا خمینی، با جایگاه کاریزماتیک و پیامهای صریح و انقلابیاش از نجف، توانسته بود حمایت گستردهای در میان تودهها به دست آورد. بازگشت او نه تنها رژیم را تضعیف میکرد، بلکه به احتمال زیاد به تشدید اعتراضات و تقویت جنبش انقلابی منجر میشد.
بخش دیگری از بولتن به استراتژی تفرقهافکنی میان مراجع شیعه اختصاص دارد. ساواک پیشنهاد میدهد که دولت با ارسال نامهای علنی به مراجع برجسته (مانند آیات خویی، شریعتمداری، گلپایگانی و نجفی مرعشی) و درخواست ارائه نظرات مشترک، اختلافات داخلی میان آنها را برجسته کند. این پیشنهاد مبتنی بر شناخت دقیق ساواک از ساختار غیرمتمرکز مرجعیت شیعه و تفاوتهای فکری و شخصیتی میان مراجع بود. رژیم امیدوار بود که جاهطلبی و عدم توافق میان مراجع، مانع از ارائه پاسخی واحد شود و این امر چهرهای متفرق و غیرمنسجم از روحانیت به نمایش بگذارد. این استراتژی، اگرچه هوشمندانه به نظر میرسد، در عمل ناکارآمد بود، زیرا آیتالله خمینی در این مقطع بهعنوان رهبر بلامنازع جنبش انقلابی، توانسته بود حمایت بخش قابلتوجهی از روحانیون و تودهها را به خود جلب کند. علاوه بر این، بیاعتمادی عمیق به رژیم، هرگونه تلاش برای همکاری با مراجع را بیاثر میکرد.
بولتن همچنین پیشنهاد میدهد که دولت با انتشار نامهای علنی، خود را حامی مذهب و هماهنگ با خواستهای روحانیت نشان دهد. این اقدام، تلاشی برای بازسازی وجهه رژیم در میان تودههای مذهبی بود که به دلیل سیاستهای سکولار، سرکوب روحانیون و حوادثی مانند کشتار ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ (جمعه سیاه)، که تنها دو روز پس از این بولتن رخ داد، به شدت از رژیم فاصله گرفته بودند. اما این پیشنهاد نیز در بستری از بیاعتمادی عمیق و خشم عمومی، شانسی برای موفقیت نداشت. مردم، که سالها شاهد سرکوب، فساد و بیتوجهی رژیم به ارزشهای مذهبی بودند، دیگر به اقدامات نمایشی رژیم اعتمادی نداشتند.
استراتژیهای پیشنهادی در این بولتن – از جمله تبلیغات، تفرقهافکنی و نمایش وجهه مذهبی – نشاندهنده ذهنیت امنیتی و کوتاهمدت رژیم در مواجهه با بحرانی عمیق و ساختاری است. این راهکارها از چند جهت ناکارآمد بودند: نخست، رژیم عمق نارضایتیهای اجتماعی و ریشههای داخلی آن را درک نکرد و به جای اصلاحات ساختاری، به اقدامات تاکتیکی و نمایشی روی آورد. دوم، بیاعتمادی گسترده مردم به رژیم، هرگونه تلاش برای بازسازی وجهه را بیاثر کرده بود. سوم، قدرت بسیجگری آیتالله خمینی و شبکه روحانیون، که از مساجد و مراسم مذهبی بهعنوان پایگاههای سازماندهی استفاده میکردند، به مراتب فراتر از توان رژیم برای مهار بود. در نهایت، این بولتن نه تنها نتوانست راهحلی مؤثر برای بحران ارائه دهد، بلکه نشاندهنده استیصال رژیم در برابر موج فزاینده اعتراضات بود. حوادث بعدی، بهویژه کشتار 17 شهریور، که به نقطه عطفی در رادیکال شدن انقلاب تبدیل شد، نشان داد که رژیم دیگر توانایی کنترل اوضاع را از دست داده است.
در ادامه متن اسناد از نظر میگذرد:
شماره 6774 /312
تاریخ ۱۵ / ۶ / ۱۳۵۷
تحریکات اخیر روحانیون و تبلیغاتی که بطورکلی در سطح جامعه پیرامون انحراف دستگاه حکومتی ایران از اصول مذهبی صورت گرفته، موجب شده که در میان گروههای مختلف اجتماعی بتدریج این باور رسوخ کند که دولت ایران ضدمذهبی است و این بطور عمده از یک توطئه خدعه آمیز مایه میگیرد.
از طرف دیگر عوامل ضدایرانی با پراکندن چنین فکری، زمینه های لازم را از جهت سوءاستفاده و عوام فریبی برخی از مراجع فرصت طلب مذهبی، فراهم آورده اند و مراجع مذکور با سخنان و اعلامیه های دوپهلو، کنایه آمیز و غیرصریح، به ابهام موجود در مورد موضع مذهبی دولت دامن میزنند.
مجموع عوامل بالا سبب بدبینی توده های مردم شده و شرایطی را بوجود آورده که دشمنان ملت براحتی میتوانند دست به تحریکات و اقدامات وسیعی بزنند.
برای مبارزه با چنین پدیده ای، ضرورت اقدامات همه جانبه احساس می گردد و در این مورد، ضمنا میتوان برای خارج کردن بهانه های موجود به دو اقدام زیر تمسک جست و در افشاء بخش عمده ای از زمینه های عوام فریبی برخی از آیات، اقدام نمود : بطور غیرمستقیم از جانب دولت اعلام شود که مراجعت روح اله خمینی بایران مانعی ندارد.
شکل اجرائی این نظر میتواند فی المثل بدینگونه باشد که یکنفر خبرنگار در خلال سئوالاتی پیرامون اوضاع جاری کشور، در مورد مراجعت خمینی بایران از وزیر مشاور در امور اجرائی سئوالی طرح کند و وزیر مشاور در پاسخ بدون اشاره صریح، عنوان نماید که خمینی برخلاف آنچه که گفته میشود تبعیدی نبوده و لذا هرگاه مایل باشد میتواند بایران بیاید و در اینمورد هیچگونه منع قانونی خاصی وجود ندارد.
از جهت اینکه بتوان به جامعه نشان داد که خواستهای جامعه روحانیت چیست و بین مراجع روحانی وحدت نظر وجود ندارد، دولت طی یک نامه کلی یا بهر طریق مقتضی علنی دیگر به مراجع شیعه (آیات اله خوئی، خوانساری، شریعتمداری، گلپایگانی و نجفی مرعشی) اعلام نماید و این اعلام در جراید کشور درج گردد.
متن نامه یا عنوان مطلب باین صورت خواهد بود که بین دولت و روحانیت تفاهم لازم وجود دارد و آنچه که تاکنون از سوی مراجع به دولت توصیه شده، مورد عمل قرار گرفته و تلاش گردیده که نظرات آنها در قالب مصالح ملی و مملکتی و دینی مرعی و مورد اجراء قرار گیرد، اما از آنجا که امکان دارد باز هم نظریاتی باشد که فرصت ابراز آن بدولت بدست نیامده، مجددا از آیات درخواست می گردد که با تبادل و مشورت با یکدیگر و در نظر گرفتن شرایط حساس مملکت و براساس مصلحت دین و ملت، چنانچه نظراتی دارند، ظرف مدت معینی بطورکلی و یکجا در حالیکه به تایید کلیه مراجع رسیده باشد، در اختیار دولت قرار دهند تا مورد توجه قرار گیرد.
این اقدام ضمن اینکه چهره دولت را در قبال مردم و مردمی مذهبی نشان میدهد، آیات را در مقابل یکدیگر قرار میدهد و از آنجا که جاه طلبی و خودخواهی تنی چند از آنان، مانع رسیدن همگی آنان به یک توافق است، نخواهند توانست جواب واحدی ارائه دهند و چنانچه جوابی هم بدهند، معرف ماهیت فکری آنان خواهد بود که در صورت اقتضاء در جراید درج می گردد.
مراتب جهت استحضار خاطر خطیر ملوکانه از عرض گذشت، اوامر جهانمطاع ملوکانه را امر بابلاغ فرمایند.
از شرفعرض پیشگاه مبارک شاهنشاه آریامهر گذشت.