۲۲ مهر ۱۴۰۴ - ۱۶:۴۵
کد خبر: ۷۹۴۰۶۷
حجت الاسلام غفاری فر تشریح کرد؛

اتحاد ملی، راهبرد «قوی شدن» و نقش حوزه‌های علمیه در تقویت ایران اسلامی

اتحاد ملی، راهبرد «قوی شدن» و نقش حوزه‌های علمیه در تقویت ایران اسلامی
عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) با اشاره به اهمیت همراهی مردم و پرهیز از جناح‌گرایی، گفت: تنها با همگرایی سه رکن توان اقتصادی، نظامی و علمی کشور در راستای راهبرد «قوی شدن» می‌توان آینده‌ای پایدار برای ایران اسلامی ساخت.

اشاره: ستون‌های اصلی تقویت ایران اسلامی بر سه محور اتحاد ملی، راهبرد «قوی شدن» و نقش حوزه‌های علمیه استوار است. انسجام ملی با تمرکز بر نقاط مشترک و اجتناب از جناح‌گرایی و برچسب‌گذاری شکل می‌گیرد و نخبگان مسئول‌اند تا با درک دقیق نیازها و مصالح مردم، وحدت و همبستگی اجتماعی را تقویت کنند. راهبرد «قوی شدن» زمانی مؤثر است که توان اقتصادی، قدرت نظامی، مشارکت مردم و دانش تخصصی به‌طور همزمان توسعه یابند و مذاکره در این مسیر باید هدفمند مبتنی بر احترام متقابل و با جلب اعتماد جامعه جهانی باشد. حوزه‌های علمیه نیز با شناخت درست مخاطب، صداقت در بیان و برخورد برادرانه قادرند دستاوردهای نظام را به‌طور شفاف به افکار عمومی منتقل کرده و گفتمان وحدت‌آفرین را تقویت کنند.

در این زمینه خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، گفت‌وگویی با حجت الاسلام حسن غفاری فر، عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم (علیه السلام) انجام داده است که در ادامه تقدیم مخاطبان گرامی خواهد شد:

رسا ـ به‌نظر شما مهم‌ترین عواملی که می‌تواند اتحاد ملی مورد اشاره‌ی رهبر معظم انقلاب را در درازمدت تقویت کند چیست؟ و نقش نخبگان در تحکیم این وحدت چگونه تعریف می‌شود؟

در پاسخ باید گفت تأکید بر نقاط مشترک و تلاش برای افزایش انسجام اجتماعی از مهم‌ترین راه‌هاست. گاهی بین دو گروه از فرزندان انقلاب حتی وقتی در محور اشتراک قرار دارند فاصله‌ای دیده می‌شود؛ به‌ویژه در نگرش‌ها نسبت به امامین انقلاب. گروهی از دوستان که به‌عنوان طیف ارزش‌گرا یا ولایت‌مدار شناخته می‌شوند و گروهی دیگر که خود را مردم‌مدار یا آزادی‌خواه معرفی می‌کنند به‌دلیل برچسب‌زنی‌های تاریخی همچنان دچار بدفهمی و دوری‌اند. در بحث شاخص‌ها و معیارهای محوری هم گاهی بی‌دقتی وجود دارد؛ مثلاً درباره تقسیم‌بندی‌های ساده‌انگارانه‌ی «اصلاح‌طلب/اصولگرا» یا «ایرانی‌خواه/اسلام‌خواه» که واقعیت پیچیده‌تری را نادیده می‌گیرد.

وقتی سخنان امامین انقلاب را می‌خوانیم روشن می‌شود که ایرانی‌خواهی هرگز در تضاد با اسلام قرار نگرفته است. ایرانِ فرهنگی و تمدنی ما با دین به‌ویژه تشیع پیوندی عمیق دارد؛ بزرگان فلسفه، فقه و تفسیر از ایران برخاسته‌اند و تاریخ فرهنگی ایران بدون دین قابل تصور نیست. جداسازی ایران و دین یا تصور اینکه دفاع از ایران مستلزم گرایش به ناسیونالیسمِ محض است خطاست. تجربه‌ی تاریخی سه‌قرن اخیر نشان می‌دهد هرگاه دین ضعیف شده یا نظام حکومتی در بی‌توجهی به ارزش‌ها غرق شده ایران آسیب دیده است؛ اما هرگاه دین و مشارکت مردم قوی بوده ایران در صحنه‌ی عالم تأثیرگذار بوده است.

مردم‌سالاری در چارچوب دینی یعنی آنکه ارزش‌های اسلامی و معانی حقّی در صحنه‌ی عمومی به‌صورت واقعی تحقق پیدا کند. همان‌گونه که تاریخ نشان می‌دهد رشد و حفظ دستاوردهای اجتماعی و دینی به‌واسطه‌ی حضور و همراهی مردم بوده است از دوره‌های صفویه و قاجار تا انقلاب اسلامی و روزگار معاصر. از این‌رو هیچ معنا ندارد که تلاش برای حفظ نظم و هویت ملی را مستقل از حضور مردم ببینیم یا بالعکس مردم را بدون ارتباط به دین مطرح کنیم.

در عین حال نباید نسبت به خطرات هم غفلت کرد: کسانی که خواهان تغییرات‌اند نباید برای رسیدن به امر مورد نظر خود احکام و ارزش‌های اصیل تاریخی را نادیده بگیرند. در برابر هر چالشی پاسخ ما باید بازگشت به شاخص‌ها و محورهای مشترک باشد؛ هرچه به این محورها بیشتر توجه کنیم انسجام ملی قوی‌تر خواهد شد. همچنین بازی‌های حزبی و جناحی را باید کنار گذاشت؛ اگر کاری مفید است فارغ از صادرکننده‌ی آن باید مورد حمایت قرار گیرد چه از سوی اصولگرا باشد، چه اصلاح‌طلب. مهم این است که منافع و مصالح مردم و کشور مقدم شمرده شود.

نکته‌ی دیگری که نباید فراموش شود اشتباه در تعیین عناصر قدرت است: تمرکز صرف بر قدرت نظامی، موشک و تکنولوژی هسته‌ای بدون همراهی مردم و اقناع افکار عمومی نتیجه‌بخش نخواهد بود. حتی اگر حقوقی هم برای ما موجود باشد اگر مردم قانع نشوند حرکت به آن سمت می‌تواند موجب از دست رفتن بنیان‌های جمهوری اسلامی و هویت ملی بشود. بنابراین نباید همه‌ی امید را به سلاح‌ها یا توانمندی‌های نظامی بست؛ مردم و اقتصاد نیز باید تقویت شوند.

در خاتمه، روی نقاط قوت مشترک تمرکز کنیم و از تحمیل تحلیل‌ها و سیاست‌های یک‌جانبه بر مردم پرهیز کنیم. نخبگان مسئول‌اند که با هوشمندی خواست‌های مردم را بازتاب دهند نه اینکه با تحمیلِ دیدگاه‌های غلط یا جناحی جامعه را در تنگنایی قرار دهند. تنها با حفظ وحدت بر محورهای مشترک، پرهیز از جناح‌داری افراطی و هم‌زمان تقویت وفاق ملی اقتصادی و فرهنگی است که می‌توان آینده‌ای پایدار برای ایران اسلامی ساخت.

رسا ـ راهبرد «قوی شدن» که رهبر معظم انقلاب به‌عنوان جایگزین مذاکره تحت فشار مطرح کرده‌اند، در عرصه‌های داخلی و خارجی چه ابعادی دارد و چگونه می‌توان آن را تقویت کرد؟

رهبر معظم انقلاب مذاکره را به‌طور مطلق ممنوع نکرده‌اند اما تأکید دارند که باید مشخص شود «با چه کسی» و «برای چه هدفی» مذاکره می‌کنیم. مذاکره تکراری یا مذاکره برای مذاکره به‌ویژه با کسانی که پیش‌تر تعهدات خود را نقض کرده‌اند فاقد معناست. تجربه تاریخی نشان می‌دهد تعامل مؤثر بین‌المللی باید هدفمند مبتنی بر اخلاق و همراه با احترام متقابل باشد و در چارچوب دیپلماسی سازنده انجام شود.

علاوه بر این هیچ ابزار قدرتی چه اقتصادی، چه نظامی بدون جلب حمایت و همراهی افکار عمومی کارساز نیست. قدرت واقعی ترکیبی از چهار عنصر است: توان اقتصادی، قدرت نظامی، مشارکت و همراهی مردم و دانش و تخصص در حوزه‌های اقتصادی، سیاسی و نظامی. این عناصر مکمل یکدیگرند و هر یک بدون دیگری به نتیجه نمی‌رسد.

بنابراین برای تقویت راهبرد «قوی شدن» باید همزمان توانمندی‌های اقتصادی و نظامی کشور را ارتقا داد، حمایت و همراهی مردم را جلب کرد و دانش و تخصص لازم را در همه حوزه‌ها توسعه داد. تجربه امامین انقلاب نیز نشان می‌دهد موفقیت همواره از هم‌افزایی این ابعاد حاصل شده است و مسیر آینده کشور نیازمند توجه هماهنگ به این چهار محور است.

رسا ـ نقش حوزه‌های علمیه در تبیین دستاوردهایی مثل فناوری هسته‌ای برای افکار عمومی و تقویت گفتمان وحدت‌آفرین به‌جای تخریب چگونه باید باشد؟

نباید انتظار داشت حوزه‌های علمیه همه‌جانبه و یکسان در تمام گروه‌های اجتماعی نفوذ داشته باشند. حضور حوزه بیشتر سنتی است، منابر، مناسبت‌های مذهبی مثل ماه رمضان و محرم و ایام فاطمیه. این بدان معنا نیست که پیام‌هایمان را کلیشه‌ای بدهیم: باید زبان و سبک بیان را براساس مخاطب تنظیم کنیم، گاه روستایی، گاه دانشجو، گاه سرباز یا کارکنان نظامی، گاه استاد و دانشجو در کلاس.

سه محور مهم در رفتار حوزه لازم است: آگاهی از وضع مخاطب، صداقت در بیان و رعایت رویکردی برادرانه. یعنی نه جانبداری افراطی و نه نقد افراطیِ بخشی از بدنه‌ی اجتماعی که با ما هم‌سوی فکری ندارد. اگر با برادری و صداقت با مردم سخن بگوییم حتی کسانی که ظاهراً با ما متفاوت‌اند اثرگذاری بیشتر خواهد شد. به‌عنوان مثال ادبیات شهید سلیمانی یا سید حسن نصرالله نشان داده است که با احترام و صداقت می‌توان اعتماد گروه‌های مختلف از جمله افرادی با گرایش‌های دینی یا غیر‌دینی را جلب کرد.

باید پذیرفت که حفظ اسلام و ارتقای ایران به‌هم‌وابسته‌اند؛ بنابراین حوزه باید اقشار مختلف جامعه را برادر و خواهری خود. همه‌ی مردمِ ۹۰ میلیونی کشور با اختلاف در وزن و نقش قابل احترام‌اند. در عمل حوزه باید از ظرفیت‌های رسانه‌ای و نهادی از رسانه ملی تا فرصت‌های سخنرانی در نهادها و سازمان‌ها استفاده کند اما نخستین شرط مؤثر بودن این تلاش‌ها آگاهی از مخاطب و صداقت در پیام است. با این سه عنصر (آگاهی، صداقت و رویکرد برادری) حوزه می‌تواند در تبیین دستاوردها مانند فناوری هسته‌ای و در تقویت گفتمان وحدت‌آفرین شریک مؤثری برای حفظ اسلام و ایران باشد.

ارسال نظرات