علوم انسانی برای پاسخگویی به مشکلات مربوط در اداره جامعه به رسمیت شناخته شود
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، جمعی از نخبگان حوزوی در آذرماه 1386، در دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی به بیان دیدگاه های خود درباره تحول در بخش های مختلف حوزه های علمیه پرداختند.
خبرگزاری رسا در آستانه سفر مقام معظم رهبری به استان قم، با بررسی پرونده تحول در حوزه این سخنان را باز نشر می کند.
حجت الاسلام آذربایجانی:
نکاتی را در موضوع ارتباط حوزه ودانشگاه تقدیم حضور میکنم. البته این بحث ابعاد مختلفی دارد که با توجه به اهمیت، من فقط به دو محور اساسی اشاره دارم.
عملیاتی شدن وحدت حوزه و دانشگاه
با توجه به جایگاه مهم حوزه و دانشگاه به عنوان مولدان علم و حاملان اصلی فرهنگ جامعه، دو پیشنهاد مشخص که در این محور وجود دارد، یکی بحث وحدت حوزه و دانشگاه است که امروز متأسفانه هنوز متولّی جدّی ندارد که این پروژه را دنبال کند، پیشنهاد مشخصی که در این محور تقدیم میشود این است که وحدت حوزه ودانشگاه، یکی از برنامههای استراتژیک نظام تلقی بشود و با یک نگاه فرابخشی در ساختار کلان نظام و متناسب با ابعاد مختلف معرفتی پژوهشی، آموزشی، فرهنگی و سیاسی آن، سیاستگذاری، برنامهریزی و عملیاتی بشود و نهادهای مربوطه شناسایی و در جهت نیل به این اهداف، موظف گردند.
تفکیک قلمرو وحدت و تعامل
نکته دوم اینکه ما باید قلمرو وحدت را از تعامل تفکیک کنیم. وحدت حوزه ودانشگاه در مبانی و غایات که در حقیقت پیشفرضها و جهتگیری علوم را عهدهدار هستند، بهتر قابل تصور و قابل وصول است؛ یعنی حوزه و دانشگاه، از جهت مبانی متعلق به یک فرهنگاند و از جهت غایات برای پیشرفت و کمال یک جامعه است که در جهت کاربرد علمشان دارند تلاش میکنند. بنابراین وحدت را با ما باید در این بخش متمرکز کنیم، اما در سطوح میانی که بدنه علم را تشکیل میدهد، راهبرد عملی، تعامل و گفتوگوی حوزه و دانشگاه است؛ چون در حقیقت مثار کثرت است. نظریهپردازی و جنبش نرم افزاری در این قسمت تصور دارد؛ و به ویژه در تعامل نخبگان حوزه و دانشگاه در این بخش میتواند مثمر ثمر بشود. که این مهم مستلزم توجه بیشتر به فضای آزاداندیشی در محیطهای علمی است.
راه های اصلاح جایگاه علوم انسانی
محور دوم که باز ارتباط دارد به همین بحث وحدت حوزه و دانشگاه، علوم انسانی است. در حقیقت یکی از عرصههای مهم وحدت و تعامل حوزه و دانشگاه علوم انسانی است، برخلاف علوم اسلامی که حوزه عمدتاً متولّی آن هست و علوم طبیعی که دانشگاه متولّی آن است، علوم انسانی قلمرو مشترک مساعی علمی حوزه و دانشگاه است و نیازمند اهتمام بیشتری برای ارتقای جایگاه علوم انسانی در نظام علمی و مدیریتی کشور هستیم. پیشنهاداتی در اینجا تقدیم میکنم که جزیی و در حقیقت راهبردی است و در اصلاح جایگاه علوم انسانی به ما کمک میکند.
1. به رسمیت شناختن علوم انسانی برای پاسخگویی به مشکلات مربوط در اداره جامعه؛ واقعاً ما هنوز در اداره جامعه، علوم انسانی را متولّی و متعهد و مسئول برای مشکلات جامعه نکردیم.
2. مطالعات میدانی علمی برای مسئلهیابی و گرهگشایی از تنگناهای اجتماعی به طریقه حل علمی مسایل.
3. ابتکار مدیریتی و اجرایی کشور بر این مطالعات علمی و میدانی به صورت عینی؛ یعنی ما معتقدیم که تقاضا و مطالبات، برانگیزاننده عرضه علم است. اگر این تقاضا جدّی بشود، عرضه علم هم به صورت داناییمحور پیشرفت خواهد کرد. در این مسیر به طور طبیعی نیاز به بومیسازی علوم و علوم انسانی بومی داریم، یعنی علومی که در بستر عینی جامعه به کار گرفته بشود و در پاسخگویی به این مسایل، آخرین یافتههای علمی را اقتباس بکنیم و متناسب با فرهنگ عینی جامعه خودمان به راه حلها بپردازیم. متأسفانه در علوم انسانی امروز به ویژه علومی مثل روانشناسی، جامعهشناسی و حتی اقتصاد و بعضی از علوم مشابه، حتی پرسشهایی که در تحصیلات تکمیلی به عنوان تحقیقات عرضه میشود، پرسشهای جامعه ما نیست. این است که دانشجویان و تحصیلات و در حقیقت علم، کمتر به سمت حل مسایل ما پیش میرود. آخرین نکته این است که تحقق هویت اسلامی جامعه که در سند چشمانداز روی آن تاکید شده، بدون بومیسازی علوم انسانی در بافت فرهنگ اسلامی عینیت پیدا نمیکند. پیشنهاد مشخصی که ما در اینجا داریم، این است که حوزه، همانطوری که متکفل فقه شریف و عظیم است، علاوه بر آن باید به ارکان سه گانه علوم اسلامی یعنی علاوه برفقه، به کلام و اخلاق هم توجه بشود؛ به این هم اکتفا نشود و ما بیاییم به علوم انسانی هم توجه بکنیم؛ به این صورت که هویتبخشی کنیم به علوم انسانی که از متن حوزه و معارف اسلامی سرچشمه میگیرد./919/پ203/ع