۱۶ آبان ۱۳۹۱ - ۱۳:۳۱
کد خبر: ۱۴۵۶۲۶
بر منبره خاطره (11)؛

ماجرای قرائت قرآن و همراهی گنجشک‌ها

خبرگزاری رسا ـ یک روز صبح بعد از نماز در باغ قدم می‌زدم که دیدم حضرت آیت الله گلپایگانی وسط باغ زیر درختان، روی تختی دوزانو نشسته و با صدای بلند قرآن تلاوت می‌کند، اما گنجشک های زیادی روی عمامه و شانه ها و زانوهای آقا نشسته‌اند! گاهی پرواز می‌کنند و می‌روند، اما باز می‌گردند، ولی آقا همچنان نشسته و قرآن می‌خواند و هیچ حرکتی از خود نشان نمی‌دهد.
فقيه آگاه به روايت تصوير / حضرت آيت الله سيد محمدرضا گلپايگاني

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، در آستانه هجدهم آبان ماه، سالگرد ارتحال حضرت آیت‌الله سیدمحمدرضا گلپایگانی(ره) و برگزاری کنگره فقیه آگاه خبرگزاری رسا خاطرات حجت الاسلام والمسلمین عباس محققی کاشانی، داماد مرحوم حضرت آیت الله گلپایگانی را از کتاب منبر خاطره بازنشر می‌کند.


آیت‌الله گلپایگانی در فصل تابستان برای تغییر آب و هوا به روستای ویریج در اطراف قم رفته بودند. برای دیدارشان به آن جا رفتم و چند روزی ماندم. یک روز صبح بعد از نماز در باغ قدم می‌زدم که دیدم آقای گلپایگانی در وسط باغ زیر درختان، روی تختی دوزانو نشسته و با صدای بلند قرآن تلاوت می‌کند، اما گنجشک های زیادی روی عمامه و شانه ها و زانوهای آقا نشسته‌اند! گاهی پرواز می‌کنند و می‌روند، اما باز می‌گردند، ولی آقا همچنان نشسته و قرآن می‌خواند و هیچ حرکتی از خود نشان نمی‌دهد! تعجب کردم.


آن روز جریان را خدمت شان عرض کردم، که فرمودند: بله هر روز چنین است. حتی موقع قرآن خواندن با من هم صدا می‌شوند و جیک جیک می‌کنند. وقتی نفس می‌کشم و صدایی نیست، آن‌ها هم ساکت می‌شوند!/971/د102/ع

ارسال نظرات