اعتکاف فرصتی برای خودسازی و کنترل نفس
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از مجله مبلغان، قرآن کریم در آیات متعددی، یکی از مهمترین اهداف بعثت ـ خصوصاً بعثت خاتم پیامبران ـ را، تزکیه نفوس مردم دانسته است؛ از جمله میفرماید: ُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْاُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَه؛ «او کسی است که در میان جمعیّت درس نخوانده، رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها میخواند و آنها را تزکیه میکند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت میآموزد و مسلماً پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودند.»
اگر انسان نفس را مهار نکند و آن را تهذیب و تأدیب ننماید، او را به کفر میکشاند، هر چند از نظر علمی و عملی مقام بالا و والایی داشته باشد. قرآن در رابطه با اینگونه افراد میفرماید: اَفَرَاَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ اِلَهَهُ هَوَیهُ وَاَضَلَّهُ الله عَلَی عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَی سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَی بَصَرِهِ غِشَاوَه فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللهِ اَفَلَا تَذَکَّرُون؛ «آیا دیدی کسی را که معبود خود را هوای نفس خویش قرار داده و خداوند، او را با آگاهی گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مهر زده و بر چشمش پردهای افکنده است؟! [آیا کسی] غیر از خدا او را هدایت میکند؟ آیا متذکر نمیشوید؟»
حضرت یوسفکه در خطرناکترین صحنه، نفس را مهار نموده و با سربلندی از نبرد عقل و هوس، پیروز بیرون آمد، میگوید: وَمَا اُبَرِّیءُ نَفْسِی اِنَّ النَّفْسَ لَاَمَّارَه بِالسُّوء اِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی؛ «من هرگز نفس خویش را تبرئه نمیکنم، که نفس [سرکش] بسیار به بدیها امر میکند، مگر آنچه را پروردگارم رحم کند.»
علّامه طباطبائیمیفرماید: «این، ادامه سخن یوسف است که از مخلصین و موحّدین است که جز برای خدا توان و قدرتی نمیبیند؛ لذا قوت و قدرت را از خود نفی میکند و آنچه از صفات جمیله (عفت) و عمل نیکو از او سر زده است، مستند به رحمت الهی میکند.»
وقتی حضرت یوسف با آن عظمتش درباره نفس، این سخن را بگوید، کلاه دیگران پس معرکه است. باید شب و روز از خدا بخواهد که از خطر نفس حفظشان کند.
در روایات فراوان، خطر عظیم هوای نفسانی، به انسان گوشزد شده است
سکونی از امام صادق نقل کرده است که پیامبر اکرم گروهی را برای جنگی فرستادند که فاتح و پیروز برگشتند. رسول خدا به آنها فرمود: «مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوْا الْجَهَادَ الْاَصْغَرَ وَبَقِیَ عَلَیْهِمْ الْجَهَادَ الْاَکْبَرِ فَقِیلَ: یَا رَسُولَ اللهِ مَا الْجِهَادُ الْاَکْبَرُ؟ قَالَ: جِهَادُ النَّفْسِ؛ مرحبا به قومی که جهاد اصغر را [پیروزمندانه] انجام دادند و جهاد اکبر بر آنها باقی است! گفته شد: ای رسول خدا! جهاد اکبر چیست؟ [کشتن و کشته شدن جهاد اصغر باشد، جهاد اکبر چه میتواند باشد؟] فرمود: جهاد و مبارزه با نفس است.»
اعتکاف فرصتی برای تهذیب نفس
یکی از بهترین فرصتها برای رسیدگی به پروندۀ نفس، ایّام اعتکاف است و میتوان این ایّام را مصداق روایتی از رسول خدا دانست که میفرماید: «اِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی اَیَّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَاتٍ اَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا؛ همانا در ایّام زندگی شما، لحظاتی است که در معرض نسیم [حیاتبخش پروردگارتان] قرار میگیرید. تلاش کنید که خویشتن را در مسیر [آن] فیض الهی قرار دهید [و از آن بیشترین بهره را ببرید].»
منتهی لازم است برنامهریزی داشته باشیم تا مفیدترین قدمها را در مسیر تهذیب نفس و تزکیه آن برداریم. ما به اهمّ این برنامهها اشاره میکنیم:
1. تفکّر عمیق
اینکه در اسلام به تفکر، سخت سفارش شده و برای یک ساعت فکر کردن، پاداش یک سال و یا هفتاد سال عبادت را دادهاند، به خاطر نقش کلیدی آن است. گاه چند لحظه فکر صحیح و عمیق، سرنوشت ابَدی ما را تعیین می کند. اوّلین لحظه که انسان وارد فضای معنوی محل اعتکاف میشود، چه خوب است اگر لحظاتی در گوشهای خلوت کند و با خود بگوید: راستی تا حالا من خطر عظیم هوای نفسانی را درک کردهام؟ برای لحظهای تعبیراتی را که در قرآن و روایات درباره خطر هواهای نفسانی آمده است، مرور کند که چگونه است که بعد از یازده قسم رستگاری را مخصوص کسی میداند که خطر آن را شناخت و نفس پلید را تزکیه و تصفیّه نمود؟ چرا که یکی از مهمترین اهداف بعثت پیامبران، تزکیه نفس است؟ و چرا قرآن از زبان یوسف صدیق که در نبرد سخت و خطرناک مبارزه با نفس پیروز شده است گوشزد می کند که نفس، بسیار به بدیها امر میکند.
آری، نفس به این راحتی و سادگی انسان را رها نمیکند به این خاطر است که شرط ورود به بهشت مهار کردن آن است: نَهَی النَفْسِ عَنِ الْهَوَی.
معتکف، بعد از درک این خطر، یک لحظه مرور کند که چند سال در مسیر هوس قدم برداشته؟ و آیا تاکنون شده است که یک برنامه جدّی و مداوم برای مبارزه با این دیو خطرناک داشته باشد؟ یک لحظه به خود آید و بگوید چه فرصتی بهتر از فرصت اعتکاف و خلوت نوری آن. و در ادامه سعی کند در روزهای خلوت، لا اقل یک کتاب یا بخشی از یک کتاب درباره خودسازی و سرگذشت بزرگان که در این وادی قدم برداشتهاند بخواند.
امام خمینی میگوید: «اگر انسان به مرض دنیاپرستی و هواخواهی مبتلا شد، محبت دنیا قلب او را فرا گرفت، از غیر دنیا و ما فیها بیزار میشود. «العیاذ بالله»! به خدا و بندگان خدا و پیامبران و اولیای الهی و ملائکه الله دشمنی میورزد و احساس حقد و کینه میکند؛ آنگاه که فرشتگان به امر خدای سبحان برای گرفتن جان او میآیند، سخت احساس تنفّر و انزجار میکند؛ زیرا میبیند که خداوند و ملائکه الله میخواهند او را از محبوبش ـ دنیا و امور دنیوی ـ جدا سازند و ممکن است با عداوت و دشمنی حضرت حق تعالی از دنیا برود... اگر نباشد حبّ دنیا و حبّ نفس بر شما غلبه کند و نگذارد حقایق و واقعیات را درک کنید... [و] سدّ راه هدایت شما گردد، در خسران قرار گرفتهاید، خَسِرَ الدُّنیَا وَ الآخِرَه هستید.»
گاهی سالها طول میکشد فقط یک حالت نفس را اصلاح کنیم. «روزی علامه بحر العلوم را شاگردانش خندان و متبسّم یافتند. سبب پرسیدند؛ در پاسخ فرمود: پس از بیست و پنج سال مجاهدت، اکنون که در خود نگریستم، دیدم دیگر اعمال ریایی ندارم و توانستهام به قلع و قمع ریا موفق شوم.» و بدانیم که شیطان حال نفس، تا آخرین لحظه، ما را رها نمیکند.
2. استفاده از دعاهای هشدار دهنده خطر هوای نفس
بهتر است بخشی از فرصتهای اعتکاف، به دعاهایی که کمتر خوانده میشود، اختصاص داده شود؛ خصوصاً دعاهایی که خطر نفس و هوای نفسانی را گوشزد میکند؛ به عنوان نمونه علی در دعای صباح میفرماید: «وَاِنْ اَسْلَمَتْنِی اَنَاتُکَ لِقَائِدِ الْاَمَلِ وَ الْمُنَی فَمَنِ الْمُقِیلُ عَثَرَاتِی مِنْ کَبَواه الْهَوَی وَاِنْ خَذَلَنِی نَصْرُکَ عِنْدَ مَحَارَبَه النَفْسِ وَالشَّیْطَانِ فَقَدْ وَکَلَنِی خِذْلَانُکَ اِلَی حَیْثُ النَصَبُ وَالْحِرْمَان... فَبِئْسَ الْمَطِیَّه الَّتِی اِمْنطَکَ نَفْسِی مِنْ هَوَاهَا لَهَا لِمَا سَوَّلَتْ لَهَا ظُنُونُهَا وَمُنَاهَا وَتَبّاً لَهَا لِجُرْاَتِهَا عَلَی سَیِّدِهَا وَمَوْلَهَا؛ [خدایا!] و اگر مهلتت مرا تسلیم آرزو دهد، کیست که لغزشهای مرا از زمینخوردنهای هوس، جبران کند؟ و اگر یاری تو هنگام نبرد نفس امّاره و شیطان، مرا واگذارد، پس یقیناً این واگذاری، منجر به رنج و محرومیّت من خواهد شد. پس چه بد مرکبی نفسم سوار شده است در خواهشهای خود! پس وای بر او از این آرایش و جلوه دادن گمانها و آرزوهای بیجایش! و نابودی و مرگ باد بر او از این دلیری و جسارت بر مولا و آقایش!»
در بخش دیگری میخوانیم: «... اِلَهِی هَذِهِ اَزِمَّه نَفْسِی عَقَلْتُهَا بِعِقَالِ مَشِیَّتِکَ ... وَهَذِهِ اَهْوَائِی الْمُضِلَّه وَکَلْتُهَا اِلَی جَنَاتِ لُطْفِکَ وَرَأفَتِکَ؛ خدایا! این مهارهای نفس من است که به پای مشیّت تو آنها را بستم و اینها هوسهای گمراهکننده من است که موکول به آستان لطف و رحمت تو نمودم [تا مهارش کنی].»
و در پایان به سجده ـ که اوج عبادت است ـ میافتد و زار زار مینالد که:
«اِلَهِی قَلْبِِی مَحْجُوبٌ وَنَفْسِی مَعْیُوبٌ وَعَقْلِی مَغْلُوبٌ وَهَوَائِی غَالِبٌ وَطَاعَتِی قَلِیلٌ؛ خدایا! دلم در پرده حجاب است و نفسم آلوده به عیبها و عقلم مغلوب [به هوا شده] و هوای نفسم غالب و طاعتم اندک است.»
این جملهها، تعارف و ظاهر سازی نیست، بلکه نالههای جانسوز انسان معصومی است که با تمام وجودش، خطرات هوای نفسانی را درک کرده است.
3. استفاده مناسب از اعمال عبادی ایّام اعتکاف
در ایام البیض (سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم هر ماه) نمازهایی مستحب است؛ مثل نماز سلمان و نمازی که در شب سیزدهم دو رکعت و در شب چهاردهم چهار رکعت، و در شب پانزدهم شش رکعت است که در هر رکعت بعد از حمد، یس، تبارک الملک و توحید دارد.
اگر با دقت به معانی آیات، خوانده شود، سخت تحولساز و تزکیهکننده است؛ همین طور اعمال امّ داود که بخشی از قرآن و دعای مناسب در آن قرار گرفته و اگر با حال و توجّه خوانده شود، انسان را منقلب میکند و دستور هم داده شده که تلاش کنید اشکتان جاری شود.
و همچنین انجام نماز شب، با دقت و حال، خیلی میتواند تصفیهگر باشد. پیامبر عظیم الشأن اسلام هر شب نصف و یا ثلث شب را بیدار بود و به نماز شب میپرداخت و ناله و گریه میکرد؛ مخصوصاً از خطر هوای نفس.
امّ سلمه میگوید: رسول خدانیمه شبها همیشه این چهار دعا را با گریه و ناله میخواند: «اللَّهُمَّ لَا تَنْزَعْ صَالِحَ مَا اَعْطَیْتَنِی اَبَداً، اللَّهُمَّ لَا تُشْمِتْ بِی عَدُوّاً وَلَا حَاسِداً اَبَداً اللَّهُمَّ لَا تَرُدَّنِی فِی سُوْءٍ اِسْتَنْقَذْتَنِی اللَّهُمَّ لَا تَکِلْنِی اِلَی نَفْسِی طَرْفَه عَیْنٍ اَبَداً؛ خدایا! خوبیهایی که به من دادهای را هرگز از من مگیر. خدایا! کاری مکن که باعث شماتت و خوشحالی دشمنم و حسدورزان به من شود. خدایا! از بدیهایی که نجاتم دادهای [مثل شرک و آلودهگی و...] به هیچ وجه دوباره مرا به آن برمگردان. و خدایا! مرا لحظهای و یک چشم بر هم زدن، به نفسم وا مگذار.»
4. بهرهمندی از دوستان خوب
گاه در اعتکاف انسانهایی یافت میشود که عبادتها و نماز شبها و رفتارها و گریهها و نالههای آنان، راه و روش تهذیب نفس را به ما نشان میدهد و گاه همصحبت شدن با آنها و یا زیر نظر گرفتن رفتار آنان برای خودسازی و تهذیب نفس بسیار مؤثر است. ممکن است در بین معتکفان، کسانی یافت شوند که سالها با نفس امّاره مبارزه کردهاند و روش تهذیب آن را در همه پیچ و خمها، به خوبی یادر گرفتهاند.
5. استفاده از دستور العملهای علما
الف. شیخ محمد بهاری همدانی که از مبرّزترین شاگردان حسینقلی همدانی بود، مینویسد:«... دوّم: اینکه مهما امکن پرهیز از مکروهات هم داشته باشد و به مستحبات بپردازد. حتی المقدور، چیز مکروه به نظرش حقیر نیاید، بگوید: «کُلُّ مَکْرُوهٍ جَائِزٌ» بسا میشود یک ترک مکروهی پیش مولا، از همه چیز مُقرّبتر واقع خواهد بود، یا اتیان مستحب کوچکی و این، به تامّل در عرفیات ظاهر خواهد شد.
سیم: ترک مباحات است در غیر مقدار لزوم و ضرورت؛ اگر چه شارع مقدس خیلی چیزها را مباح کرده، امّا چون در باطن میل ندارد بنده او مشغول به غیر او باشد از امور دنیویّه.»
ب. محمد بیدآبادی، حکیم و عارف، در دستور العمل مینویسد: «... پس هموم خود را واحد ساخته، به قدم جدّ و جهد تمام، پای در جادّه شریعت گذارد و تحصیل ملکۀ تقوا نماید؛ یعنی، پیرامون حرام و مشتبه و مباح، قولاً و فعلاً و حالاً و خیالاً و اعتقاداً به قدر مقدور نگردد، تا طهارت صوری و معنوی حاصل شود که شرط عبادت است و اثری از عبادت مترتّب شود و محض صورت نباشد.» آری، انجام مستحبات و ترک مکروهات و کنترل مباحات است که نفس را تهذیب میکند و دریچه غیب را بر روی انسان باز میکند.
اگر انسان نفس را مهار نکند و آن را تهذیب و تأدیب ننماید، او را به کفر میکشاند، هر چند از نظر علمی و عملی مقام بالا و والایی داشته باشد.
پرسشی از پیامبر اکرم (ص)
مرحوم حاج مولی محمد صالح برغانی قزوینی، برادر شهید ثالث و یکی از علمای بزرگ، پیامبر اکرم را در خواب دید و از آن حضرت پرسید: «علّت اینکه علمای سابق، صاحب کرامات و مکاشفات بودند و در این زمان باب مکاشفات مسدود شده چیست؟» آن حضرت فرمود: «سبب آن، این است که علمای گذشته، احکام را دو قسمت کردند: واجب و حرام. حرام را ترک میکردند و واجبات را انجام میدادند و هر چه مکروه و مباح بود از محرمات میشمردند؛ یعنی، در مقام عمل مباحات و مکروهات را ترک میکردند و مستحبات را انجام میدادند و از واجبات محسوب میداشتند؛ ولی شما متأخرین، احکام را در مقام عمل، پنج قسم کردهاید و مستحبات را ترک میکنید و مکروهات و مباحات را مرتکب میشوید. از این رو ابواب کرامات و مکاشفات بر شما مسدود است.»
6. مراقبه و محاسبه
برنامه دیگری که در تهذیب نفس مؤثر است و اعتکاف بهترین فرصت را برای آن فراهم میکند، این است که اوّلاً با خود شرط کند که در ایّام اعتکاف و برای همیشه، واجبات خویش را انجام دهد و محرّمات و مکروهات را ترک کند و تن به خواهشهای نفسانی ندهد؛ در طول ایّام اعتکاف و بعد از آن هم سخت از این برنامه، مراقبت کند؛ به این معنی که خدا را بر خود حاضر بداند و بداند که اعضاء و جوارح انسان، سربازان الهیاند که مواظب اعمال و رفتار ما هستند.
حضرت علی فرمود: «وَجَوَارِحُکُمْ جُنُودُهُ وَضَمَائِرُکُمْ عُیُوبُهُ وَخَلَوَاتُکُمْ عَیَانُه؛ اعضای شما سربازان الهی و ضمایر (ضمیر آگاه و ناآگاه شما) و باطن شما چشمهای او هستند و پنهانیهای شما برای او آشکار است.»
حضرت سجاد فرمود: «اِنَّ لِلْعَبْدِ اَرْبَعَ اَعْیُنٍ عَیْنَانِ یُبْصِرُ بِهِمَا اَمْرَ دِینِهِ وَدُنْیَاهُ وَعَیْنَانِ یُبْصِرُ بِهِمَا اَمْرَ آخِرَتِهِ؛ براستی برای بنده چهار چشم است: دو چشم که با آن امر دین و دنیای خود را میبیند و با دو چشم دیگر، به امر آخرتش دقّت میکند.»
علمای گذشته، احکام را دو قسمت کردند: واجب و حرام. حرام را ترک میکردند و واجبات را انجام میدادند و هر چه مکروه و مباح بود از محرمات میشمردند«فَاِذَا اَرَادَ اللهُ بَعَبْدٍ خَیْراً فَتَحَ لَهُ عَیْنَیْنِ یُبْصِرُ بِهِمَا الْغَیْبُ؛ هرگاه خداوند بخواهد به بنده خیر و نیکی عنایت کند، دو چشم دیگر برای او باز میکند تا غیب را به آن مشاهده کند.»
استمداد از خدا و توسل به اهلبیت
ما انسانها، در این نبرد نابرابر، چارهای جز استمداد از قدرت و عنایت الهی نداریم؛ باید همچون امیرمؤمنان ناله بزنیم و فریاد برآوریم: «اِلَهِی ... وَهَوَائِی غَالِب» و همچون حضرت سجاد شکایت از نفس را به درگاه خداوند بریم و از او با تضرّع و زاری بخواهیم که دستمان را بگیرد و در این نبرد هلاککننده، ما را تنها نگذارد، و همچون پیامبر اکرم هر شب بنالیم و بگرییم و بگوییم که: «اِلَهِی لَا تَکِلْنِی اِلَی نَفْسِی طَرْفَه عَیْنٍ اَبَداً». و در کنار استمداد الهی به ذیل و دامان معصومین توسل پیدا کنیم؛ خصوصاً حضرت حجت امام وقت و زمان و عاجزانه از او بخواهیم که در پیروزی بر نفس یاریمان نماید.
آخرین سخن
ایّام اعتکاف یکی از استثناییترین فرصتها برای مبارزه و تهذیب نفس است که انسان با تفکر عمیق درباره خطرات آن و استفاده از دعاهای تزکیهکننده [همچون دعای صباح، شعبانیّه، مناجات الشاکین] و عبادتهای خاص ایّام اعتکاف و بهرهمندی از دوستان ناب و پیروزشده بر هوس، و استفاده از دستور العملهای علما و پاکان و از همه مهمتر، استمداد از نصرت الهی و توسل به ذیل دامان معصومان وحجت دوران حضرت مهدی خود را پاکیزه سازد؛ البته ایّام ولادت امیر مؤمنان علی و رحلت حضرت زینب پیروزشدگان عرصه مبارزه با هوای نفس، چاشنی خوبی است برای حرکت بهتر و بیشتر به سوی خودسازی. /901/د102/ع