۱۶ آبان ۱۳۹۱ - ۱۲:۴۱
کد خبر: ۱۴۵۵۹۶
بر منبر خاطره (4)؛

درب را از آن طرف ببندید

خبرگزاری رسا ـ یکی از طلبه‌های جوان و مبتدی آمد خدمت آقای گلپایگانی و سؤالات پی‌درپی داشت، اما سؤالات او مقرون به وسواس بود. آقا هم از افراد وسواسی خوشش نمی‌آمد و معتقد بود که عمل وسواسی باطل است. چون شارع مقدس چنین دستوری صادر نکرده و این عمل، پیروی از شیطان است و باطل است.
فقيه آگاه

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، در آستانه هجدهم آبان ماه، سالگرد ارتحال حضرت آیت‌الله سید محمدرضا گلپایگانی(ره) و برگزاری کنگره فقیه آگاه خبرگزاری رسا خاطرات حجت‌الاسلام والمسلمین عباس محققی کاشانی، داماد مرحوم حضرت آیت الله گلپایگانی را از کتاب منبر خاطره باز نشر می‌کند.

یکی از طلبه‌های جوان و مبتدی آمد خدمت آقای گلپایگانی و سؤالات پی‌درپی داشت، اما سؤالات او مقرون به وسواس بود. آقا هم از افراد وسواسی خوشش نمی‌آمد و معتقد بود که عمل وسواسی باطل است. چون شارع مقدس چنین دستوری صادر نکرده و این عمل، پیروی از شیطان است و باطل می‌باشد.

آقا مقداری تأمل فرمودند و دو سه نوبت جواب سؤال او را دادند. بد نیست نمونه‌ای از پرسش‌های او را بدانید:

1. عرض کرد: آقا! من یک دفترچه خریدم که درس خود را در آن می‌نویسم، سال خمسی من رسیده و دفترچه نصف شده و نیمی از آن سفید مانده، آیا به این اوراق سفید، خمس تعلق می‌گیرد؟

2. همین طور یک خودکار خریده‌ام که یک سوم آن مصرف شده و دو سوم جوهر آن باقی است، آیا به بقیه‌ی جوهر این خودکار، خمس تعلق می‌گیرد؟ و سؤالاتی از این قبیل...

آقا آخرالامر با یک شیوه‌ی خاص و جالب او را مرخص نمودند. درب اتاق آقا به ایوان باز بود، فرمودند: بی زحمت این درب را ببندید. خوشحال شد که با بسته شدن درب، جلسه خصوصی‌تر می‌شود و او می‌تواند ادامه دهد.

با اشتیاق بلند شد و درب اتاق را از داخل بست. خواست برگردد که آقا فرمودند: لطفاً درب را از آن طرف ببندید. ناچار درب را بست و رفت.

آری، ایشان خیلی آرام و با ظرافت ترتیب امور را می‌دادند./971/د102/ن

ارسال نظرات