ضرورت نقد و بررسی ترجمههای قرآن

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، اصول ترجمه قرآنی، یادداشتی از حجتالاسلام سید محمدرضا صفوی، عضو هیأت علمی مرکز فرهنگ قرآن است که اصول ترجه از نگاه قرآن، معیارهای درستی ترجمه و ضرورت نقد و بررسی ترجمههای قرآن را بررسی میکند و از منظر فرهیختگان محترم میگذرد.
اصول ترجمه
اساسیترین اصل بلکه تنها اصل در ترجمه، مطابقت کامل آن با متن است. ترجمه اگر مطابق متن باشد ترجمهای کامل به حساب میآید. لذا در ترجمه یک اثر نخست باید ویژگیهای آن اثر دریافت شود و ترجمه آن به گونهای پرداخته شود که آن ویژگی را همراه داشته باشد. پس ویژگیهای متن، اصول ترجمه آن را شکل میدهد. این اصول در حقیقت شاخههای همان اصل اساسی یعنی مطابقت ترجمه با متن است. ترجمه یک اثر حماسی آنگاه ترجمهای کامل است که آن هم حماسی باشد و ترجمه یک متن ادبی آنگاه حقیقتاً ترجمه آن به شمار میآید که آن هم ادبی باشد و هکذا.
لذا برای کشف اصول ترجمه قرآن باید به سراغ قرآن برویم و دریابیم که قرآن چگونه کتابی است و آفریدگارش آن را به چه اوصافی ستوده و در پی چه اهدافی است. همان اوصاف را به عنوان اصول ترجمه قرآن تلقی کنیم و بر پایه همانها ترجمه قرآن را شکل دهیم و آن را به گونهای بپردازیم که اهداف متن تأمین شود تا ترجمهای مطابق و کامل ارائه کرده باشیم.
ویژگیهای قرآن راهنمای اصول ترجمه
قرآن خود را به وصفهای بسیاری ستوده است در اینجا وصفهایی را یادآور میشویم که ما را به اصل یا اصولی در ترجمه رهنمون میشود.
1. قرآن کتابی روشن و روشنگر است:
تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ وَقُرْآنٍ مُبِینٍ[1]؛ اینها آیات آن کتاب و قرآن روشن و روشنگر است
وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبِینا[2] ؛ و به سوی شما نوری روشن و روشنگر فرو فرستادیم.
وَلَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ آیاتٍ بَیِّناتٍ[3]؛ و همانا آیاتی روشن و روشنگر به سوی تو فرو فرستادیم.
2. فهم قرآن آسان است.
وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ[4]؛ به راستی این قرآن را برای یادآوری آسان قرار دادیم آیا یاد کنندهای هست؟
فَانّما یسرناهُ بلسانک لَعَلَّهُم یَتَذَکَّرون[5]؛ جز این نیست که ما این قرآن را به زبان تو (زبان عربی) آسان نمودیم باشد که توجه کنند.
3. کژی و ناراستی و پیچیدگی در قرآن نیست.
الْحَمْدُ للهِ الَّذِی أَنْزَلَ عَلی عَبْدِهِ الْکِتابَ وَلَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً قُرْآناً عَرَبِیًّا غَیْرَ ذِی عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ[6] ؛ ستایش خدای را که این کتاب را بر بندهاش فرو فرستاد و هیچ کژی و ناراستی در آن ننهاد، قرآنی به زبان عرب، پیراسته از هر کژی و ناراستی، باشد که پروا پیشه کنند.
4. قرآن کتابی شیوا و فصیح
وَلَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِیًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آیاتُهُ ءَ أَعْجَمِیٌّ وَعَرَبِیٌّ[7] ؛و اگر این قرآن را کتابی نارسا قرار میدادیم میگفتند: چرا آیاتش به روشنی بیان نشده آیا کتابی نارسا و مردمی فصیح و بلیغ.
اصل اول
از آیات دسته اول در مییابیم که ترجمه باید گویا و رسا باشد و مقصود آیه را به روشنی بنمایاند.
اصل دوم
از آیات دستهی دوم در مییابیم که ترجمه باید به گونهای تدوین شود که فهم آن آسان بوده و خوانندگان در فهم آن در جا نزنند.
اصل سوم
آیات دسته سوم مینماید که باید ترجمه از کلمات و عبارات نامأنوس پیراسته باشد و کژی و ناراستی در آن دیده نشود.
اصل چهارم
آیات دسته چهارم نشان میدهند که ترجمه قرآن باید شیوا و زیبا بوده و از عبارات و جملات عامیانه مبرا باشد.
علاوه بر اصول چهارگانه که از آیات مذکور استفاده میشود به حکم وجدان و نیز آیات متعددی از قرآن کریم، ضرورت دارد که در ترجمه یک اثر به ویژه در ترجمه قرآن امانت حفظ گردد و تلاش گردد وسعی بلیغ شود که خطا و لغزشی در آن یافت نشود. ترجمه قرآن به این معناست که خداوند چنین و چنان فرموده است. حال اگر اینگونه نباشد مصداقی از افترای بر خداوند است:
وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الأقاوِیلِ * لأََخَذْنا مِنْهُ بِالْیَمِینِ* ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِینَ[8]؛ و اگر بعضی از سخنان را بر ما بسته بود قطعاً دست راستش را میگرفتیم سپس رگ جگرش را میبریدیم. (بر حیاتش خاتمه میدادیم)
این کریمه اصلی دیگر از اصول ترجمه قرآن را فرا روی مترجم قرار میدهد و آن ارائه ترجمهای صحیح و پیراسته از خطا در حد توان است.
ضرورت نقد و بررسی ترجمههای قرآن
ترجمههای قرآن به ویژه ترجمههایی که در دو دهه اخیر به علاقمندان قرآن ارائه شده غالباً متین و استوارند ولی نه همه آنها در یک سطح هستند و نه از خطاها و لغزشهایی پیراسته بودهاند. دفاع از ساحت قرآن کریم میطلبد که ترجمهها مورد بررسی قرار گیرند و موارد لغزش گزارش شود باشد که به نقطه مطلوب یعنی ترجمهای پیراسته از خطا نزدیک شویم. نمونههایی ازخطا در ترجمهها نقد و بررسی آنها را آشکار میسازد.
نمونه اول
سوره مجادله، آیه 10
إِنَّمَا النَّجْوی مِنَ الشَّیْطانِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَلَیْسَ بِضارِّهِمْ شَیْئاً إِلاَّ بِإِذْنِ اللهِ وَعَلَی اللهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
این است که نجوا از شیطان است تا محزون شوند مؤمنین و نباشد اینکه ضرر برساند کسی ایشان را به چیزی مگر به اذن خدا و به خدا توکل میکند افرادی که مؤمنند. ( تفسیر روشن، جلد 16 ، ص 106 ، حسن مصطفوی)
در این ترجمه چهار خطای آشکار ملاحظه میشود:
1. «تا محزون شوند مؤمنین». در ترجمهی« لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا»
فعل «یحزُن» به ضم حرف زاء به شهادت اهل لغت و آیات متعددی از قرآن، فعلی متعدی است[9]. ولی مترجم آن را فعلی لازم تلقی کرده در نتیجه «الذین آمنوا» را که مفعولٌبه است، فاعل فعل دانسته و فاعل آن را که ضمیری است که به «شیطان» باز میگردد نادیده گرفته است. ترجمه صحیح که مطابق لغت و ادبیات عرب است چنین میشود:
جز این نیست که نجوی از شیطان است تا اندوهگین کند کسانی را که ایمان آوردهاند.
و روشنتر:
جز این نیست که نجوی از شیطان است تا کسانی را که ایمان آوردهاند اندوهگین کند.
2.« و نباشد اینکه ضرر برساند کسی ایشان را به چیزی مگر به اذن خدا». در ترجمه « وَلَیْسَ بِضارِّهِمْ شَیْئاً إِلاَّ بِإِذْنِ اللهِ »
در این ترجمه کلمهای مانند «احد/کسی» اسم «لیس» شمرده شده است در حالی که در آیه شریفه هیچ اثر و نشانی از آن یافت نمیشود در واقع جمله اینگونه فرض شده «و لیس احدٌ بضارهم شَیْئاً » در حالی که اسم «لیس» ضمیری است که به «شیطان» و بنا بر قولی دیگر به«نجوی» باز میگردد. بنابراین ترجمه درست جمله چنین است:
و به عبارت روشنتر:
و او (شیطان) جز به اذن خدا اندک زیانی به آنان نمیرساند.
3و4.«و بر خدا توکل میکند افرادی که مؤمنند» در ترجمهی « وَعَلَی اللهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ »
در این ترجمه اولاً فعل امر «فلیتوکل» فعل مضارع تصور شده و ثانیاً به صورت اول شخص مفرد معنا شده در حالی که فاعل آن «مؤمنون» است و باید فعل به صورت سوم شخص جمع معنا شود پس ترجمه درست چنین است: و مؤمنان باید بر خدا توکل کنند.
نمونه دوم
سوره یوسف ، آیهی 79.
قالَ مَعاذَ اللهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلاَّ مَنْ وَجَدْنا مَتاعَنا عِنْدَهُ إِنَّا إِذاً لَظالِمُونَ؛
گفت: «پناه بر خدا که جز کسی که وسایلمان را نزد او یافتهایم، (گرو) بگیریم که در این صورت قطعاً ما از ستمکارانیم.» (رضایی اصفهانی).
در این ترجمه سه خطای روشن دیده میشود:
1. «وسایل» در ترجمه«مَتاع».
در حالی که وسایل جمع وسیله و کلمه «متاع» مفرد است است و مراد از آن هم معنای جمع نیست زیرا مقصود از آن جام شاهی (صواع الملک) است که در آیه 72سوره آمده است«قالُوا نَفْقِدُ صُواعَ الْمَلِک» و آن جمع نیست.
2. «در این صورت قطعاً ما از ستمکارانیم» در ترجمه «إِنَّا إِذاً لَظالِمُونَ».
کلمه «از» اضافه شده در حالی که در آیه شریفه معادلی ندارد، عبارت بدین صورت تصور شده است:«انا اذاً لَمِنَ الظالمین» پس ترجمه درست این است:
به راستی ما در این صورت ستمکاریم.
3. «گرو» افزودهای نادرست مینماید زیرا خود مترجم در ترجمه 75 همین سوره
قالُوا جَزاؤُهُ مَنْ وُجِدَ فِی رَحْلِهِ فَهُوَ جَزاؤُهُ کَذلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ؛ برادران گفتند: «کیفرش (آن است که) هر کس (پیمانه) در بار او پیدا شود پس (بندگی) وی کیفر آن خواهد بود.
مسأله بردگی بنیامین را مطرح میکند نه گرو بودن او را و تفاوت این دو آشکارتر از آن است که نیاز به بیان باشد.
ابزار ترجمه
دانش زبان مبدأ و مقصد و شناخت ویژگیهای هر دو زبان ابزار ترجمه یک اثر به زبانی دیگر است و در خصوص ترجمه قرآن به زبان فارسی، دانش ادب عرب و شناخت معانی واژهها و قواعد زبان فارسی ابزار ترجمه قرآن است. منظور از دانش ادب عرب:
1. شناخت معنا و مفهوم واژههای زبان عرب (لغتشناسی).
2. شناخت هیئت کلمه (علم صرف).
3. شناخت جایگاه کلمه در جمله و جمله در کلام (علم نحو).
4. شناخت ارائه یک معنا در قالبهای مختلف (علم معانی و بیان).
5. شناخت قرائن درونی کلام.
عناصر یاد شده نقشی اساسی در ترجمه قرآن کریم بر عهده دارند اگر چه در این میان نقش علم معانی و بیان نسبت به دیگر قسیمهایش کمتر است ولی در تفسیر قرآن و یافتن نکتههای تفسیری و اثبات اعجاز بیانی قرآن نقش اول را ایفا میکند.
معیارهای درستی ترجمه
بی گمان برای تشخیص و تعیین درست از نادرست هر اثر معیارها و ملاکهایی که مورد اتفاق همه یا اکثریت اهل فن باشد ضروری است. لذا میطلبد که معیارهای ترجمه درست از نادرست معین گردد تا ارزیابیها بر پایهی آن صورت گیرد و در نتیجه از یک سو خطاها آشکار شود و لغزشها مشاهده گردد و از سوی دیگر امتیازها و برتریهای یک ترجمه عیان شود. در این خصوص سه امر اساسی قابل طرح است:
یکم، تأمین هدف از ترجمه، یعنی پس از آنکه هدف از ترجمه مشخص شد و ترجمهای صورت گرفت، باید نگریست محصول کار تا چه اندازه به هدف تعیین شده نزدیک است و یا از آن فاصله گرفته است.
دوم، رعایت اصول ترجمه، پس از آنکه برای ترجمه یک اثر اصول عام و یا اصول خاص تعیین شد، و ترجمهای صورت پذیرفت داوری آن از حیث صحت و سلامت دشوار نمینماید چرا که انطباق و عدم انطباق محصول کار بر اصول پذیرفته شده تعیین کنندهی میزان درستی و نادرستی کار است و این امر دشواری نیست.
سوم، به کار بستن ابزار ترجمه ، یعنی آنگاه که مشخص شد مثلاً در ترجمه، شناخت واژهها و هیئت کلمه و جایگاه آن در جمله نقش اساسی را داراست، باید نگریست که مترجم تا چه اندازه در بازگردان معنای لغت و دیگر شاخصهها موفق بوده است تا درست از نادرست باز یافته شود.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . سورهی حجر (15)، آیهی 1.
[2] . سورهی نساء (4)، آیهی 174.
[3] . سورهی بقره (2)، آیهی 99.
[4] . سورهی قمر (54) ، آیهی 22.
[5] . سورهی دخان (44)، آیهی 58.
[6] . سورهی کهف (18)، آیهی 1.
[7] . سورهی شوری (42)، آیه 44.
[8] .سوره الحاقه (69)، آیات 44 و 45 و 46.
[9] . مستند حقیقت یاد شده در بخش اول خواهد آمد.
[10] .« شیئاً» مفعول مطلق است یعنی شیئاً من الضرر.
/997/د101/ی