عینیت بخشی به ولایت فقیه یا تحمیل نظرات شخصی
زهرا مصطفوی، فرزند امام(ره) در پی اعلام اسامی نامزدهای احراز صلاحیت شده، هنگامی که نام آیت الله هاشمی رفسنجانی را در میان آنها ندید، دست به قلم برده و نامهای را به مقام معظم رهبری نوشته است.
وی در این نامه عدم احراز صلاحیت آقای هاشمی از سوی این شورا را به معنای فاصله انداختن میان دو یار امام و بیتوجهی به شوق و اقبال مردم کوچه و خیابان به نظام و انتخابات دانست.
لازم است قبل از پرداختن به ایرادهای موجود در نامه ایشان، به چند نکته در خصوص تمکین به قانون و اهمیت وجود شورای نگهبان از زبان رهبری معظم انقلاب و امام خمینی(ره) اشاره کنیم.
رهبر انقلاب در سخنرانی آغاز سال خود در حرم رضوی(ع)، عدم تمکین به ساختار قانونی و ساز و کار مشخص انتخابات را به شدت رد کردند و گفتند: «در مسأله انتخابات و غیر انتخابات، همه باید تسلیم رأی قانون باشند؛ در مقابل قانون تمکین کنند. آن حوادثی که در سال 88 پیش آمد -که برای کشور ضرر داشت و ضایعهآفرین بود- همه از این مسأله ناشی شد که کسانی نخواستند به قانون تمکین کنند.»
ساختار شورای نگهبان
شورای نگهبان از نهادهای نظارتی نظام جمهوری اسلامی ایران است که از دوازده عضو تشکیل شده است. شش عضو از این دوازده تن، فقهایی هستند که با حکم رهبر عزل و نصب میشوند و شش عضو دیگر حقوقدانانی هستند که با معرفی رییس قوه قضاییه و اعلام نظر نمایندگان مجلس شورای اسلامی انتخاب میشوند.
تجربه برگزاری 32 انتخابات در طول سالهای عمر انقلاب اسلامی و نگاهی به کارنامه شورای نگهبان، نشان میدهد که ساختار روشمند و خردورز این شورا توانسته است همواره با اجرای بدون سلیقه و بدون اهمال قوانین کشور، منظرهای را در پیش روی دوستان و دشمنان ایران اسلامی قرار دهد که در آن، قانون همواره بیکم و کاست اجرا میشود.
امام(ره) در پیامی، پیامدهای ناروا و اسفبار جوسازی علیه شورای نگهبان در انتخابات را با بیرون راندن فقها از مجلس مشروطه مقایسه کرده و تضعیف و تخریب شورای نگهبان را خطرناک و سرآغاز انحرافات در کشور دانستهاند: «من به این آقایان هشدار مىدهم که تضعیف و توهین به فقهاى شوراى نگهبان امرى خطرناک براى کشور و اسلام است. همیشه انحرافات به تدریج در یک رژیم وارد مىشود و در آخر، رژیمى را ساقط مىنماید. لازم است همه به طور اکید به مصالح اسلام و مسلمین توجه کنیم و به قوانین، هر چند مخالف نظر و سلیقه شخصىمان باشد، احترام بگذاریم و به این جمهورى نو پا که مورد هجوم قدرتها و ابرقدرتهاست وفادار باشیم. در خاتمه باید بگویم که حضرت آقایان فقهاى شوراى نگهبان را با آشنایى و شناخت تعیین کردم و احترام به آنان و حفظ مقامشان را لازم مىدانم و امید آن دارم که این نحو امور تکرار نشود و به شوراى نگهبان تذکر مىدهم که در کار خود استوار باشید و با قاطعیت و دقت عمل فرمایید و به خداى متعال اتکال کنید. ازخداوند تعالى عنایت و رحمت براى ملت عزیز را خواستارم». (25 اردیبهشت 63)
نگاهی دوباره به مفاد نامه
فرزند امام(ره) عدم احراز صلاحیت آقای هاشمی را به معنای فاصله انداختن بین دو یار امام تلقی کرده و در جایی دیگر از نامه خود گفته: خواهشمند است در این امر مهم دخالت فرمایید و نگذارید که یک حرکت، همه تلاشها را خراب کند!
از خانم مصطفوی سؤال میکنیم که آیا دوری از منصب ریاست جمهوری آقای هاشمی به معنای فاصله گرفتن رهبری از وی است؟ باید این نکته را یاد آور شد که محوریت در نظام جمهوری اسلامی، ولایت فقیه است و بقیه باید خود را با مقیاس ولایت فقیه تنظیم کرده و خود را به او نزدیک کنند. آیا امام علی(ع) باید خود را با صحابه تنظیم میکرد؟
باید یاد آور شد که آقای هاشمی از همان سال 88 با نوشتن نامه بدون سلام به رهبری و چه بسا پیش تر از آن، خود شروع به فاصله گرفتن از مقام ولایت کرد و امروز به جایی رسیده که نظرات وی با نظرات رهبر معظم انقلاب تفاوتهای بسیار دارد.
وی در بخش دیگری به نقل از امام(ره) گفته که ولایت فقیه برای آن است که نگذارد هرکس هر کاری دلش میخواهد بکند و ولایت فقیه میخواهد جلوی دیکتاتوری را بگیرد. در خصوص این سخن امام(ره) دو نکته وجود دارد که اولا حرف امام(ره) به این معنا است که کشور قانون دارد و اگر کسی هرکاری دلش میخواهد انجام دهد و یا اینکه نظر خود را بر قانون ارجحیت داده و فراتر از آن عمل کند، ولی فقیه باید جلوی آن را بگیرد.
ثانیا امام(ره) گفته که ولایت فقیه باید جلوی دیکتاتوری را بگیرد؛ به این معنا که ولایت فقیه باید در مقابل زیاده خواهیها و سهم خواهیهای افراد از انقلاب و نظام ایستاده و افراد را به تمکین از قانون دعوت کند.
امروز شورای نگهبان به عنوان یک نهاد قانونی و طبق قانون، صلاحیتهای عدهای را احراز کرده و گفته که عدم احراز صلاحیت دیگر افراد به معنی رد صلاحیت آنان در منسبهای دیگر نیست.
خانم مصطفوی در قسمت دیگری از نامه خود که مورد استقبال رسانههای سلطنتی و معاند با نظام قرار گرفت، نوشته است که خواهش میکنم فلسفه وجودی ولایت مطلقه فقیه را یک بار دیگر عینیت ببخشید. سؤال اینجاست که آیا این نوشته شما به معنی تعیین تکلیف برای رهبری نیست؟ و همچنین چه شده که از نظر شما تأیید کاندیداتوری آقای هاشمی رفسنجانی به معنی عینیت بخشیدن به فلسفه وجودی ولایت فقیه میشود؟!
امام خمینی(ره) که بیشترین تأکید را بر ولایت مطلقه فقیه داشت در ماهیت ولایت فقیه مینویسد:
پنداشتهاند که ولایت مطلقه فقیه، یعنی حکومتی که هیچ حدّ و مرزی ندارد و ولی فقیه هر گونه که بخواهد میتواند حکم براند و حتّی میتواند قانون و یا شریعت اسلامی را تغییر دهد. حکومت در اسلام، به مفهوم تبعیت از قانون است و تنها قانون بر جامعه حکم فرمایی دارد. آن جامعه که اختیارات محدودی به رسول اکرم(ص) و ولایت داده شده، از طرف خداوند است. حضرت رسول اکرم(ص) هر وقت مطلبی را بیان یا حکمی را ابلاغ کردهاند، به پیروی از قانون الهی بوده است؛ قانونی که همه بدون استثناء بایستی از آن پیروی و تبعیت کنند. (ولایت فقیه)، امام خمینی34ـ 35.
گویندگان و نویسندگان نترسند از حکومت اسلامی و نترسند از ولایت فقیه. ولایت فقیه آن طور که اسلام مقرر فرموده است و ائمه ما نصب فرمودهاند به کسی صدمه وارد نمیکند؛ دیکتاتوری به وجود نمیآورد، کاری که بر خلاف مصالح مملکت است انجام نمیدهد. کارهایی که بخواهد دولت یا رئیس جمهور یا کس دیگری بر خلاف مسیر ملت و بر خلاف مصالح کشور انجام دهد، فقیه کنترل میکند، جلوگیری میکند.(صحیفه امام، ج 10، ص: 58)
انتظار میرفت در چنین روزهایی فرزند امام(ره) نامهای خطاب به کاندیداها و با هدف وحدت و تمکین به قانون به عنوان دستاورد بزرگ نهضت امام(ره) مینوشت و آنها را از هرگونه رفتاری که سبب سرافکندگی نظام و تلخ شدن شیرینی حماسه سیاسی مردم شود بر حذر دارد.
حسین اسکندری
/9462/703/ر