۰۱ مهر ۱۳۹۲ - ۱۰:۰۲
کد خبر: ۱۸۵۰۹۱
به مناسبت آغاز سال‌تحصیلی؛

تاریخ آموزش و مراکز آموزشی در تمدن اسلامی(1)

خبرگزاری رسا ـ آمدن فصل پاییز و استشمام بوی ماه مهر، هر ساله نوید بخش آغاز زندگی علمی در جامعه ماست. ماه مهر فصل بازگشایی مراکز آموزشی و علمی و شروع دوباره تعلیم و تعلم است.
دارالعلم آل بويه تاریخ آموزش و مراکز آموزشی در تمدن اسلامی(1)

درآمد

آمدن فصل پاییز و استشمام بوی ماه مهر، هر ساله نوید بخش آغاز زندگی علمی در جامعه ماست. ماه مهر فصل بازگشایی مراکز آموزشی و علمی و شروع دوباره تعلیم و تعلم است.

این روزها با رسیدن پاییز، نشاط و سرشاری، مدارس، دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه را فرا گرفته است. ما به بهانه آغاز فصل آموزش، تعلیم و تعلم نگاهی خواهیم داشت به تاریخ آموزش در جهان اسلام. از آنجا که دین مقدس اسلام، دینی دانش‌پرور است، داستان مدارس و مراکز علمی در تمدن اسلامی، داستانی دلکش و پرجاذبه خواهد بود.

 

تمهیدات نظری(شکوفه بر شاخ زنده)

به روایت دوست و دوشمن، گستره تاریخی و مکانی تمدن اسلامی یکی از درخشان‌ترین دوره‌های شکوفایی علوم بشری و تأسیس مراکز علمی و آموزشی و رشد و تعالی متد و روش‌های آموزشی بوده است.

چنان که روشن است، بر بسیط تاریخ و در فراخنای زمین، تمدن‌های بسیاری بر گاهواره ادیان و جهانبینی‌ها بالیده‌اند، ولی به گواهی تاریخ، هیچ‌کدام در علم‌پروری و ارج‌گذاری به دانش، به پایه اسلام نرسیده‌اند.

روشن است که این مسأله، امری اتفاقی و از روی تصادف نیست؛ بلکه حاصل جهان‌نگری و نرم افزار دقیق و کارآمدی است که راهبردی نظری و عمیق را در معارف خویش دارد و حاصل آن، شکوفایی علم و اعتلای تمدنی را به هم‌راه دارد. بنابراین اگر شکوفه زیبای علم را بر شاخسار تمدنی می‌بینیم، باید بدانیم که آن شکوفه جز بر شاخ و بری زنده و سرشار از حیات نمی‌روید.

آن‌چه گذشت، لزوم کندوکاو در مبانی نظری گفتمان تمدنی اسلام را به منظور کشف دلیل پویایی علم در جهان اسلام، توجیه می‌نماید. هسته مرکزی این بنای نظری، تأکیدات مکرر و دقیق کتاب آسمانی مسلمانان به دانش‌خواهی و علم پروری است.

این‌که معجزه بزرگ پیامبر اسلام(ص) یک نوشتار وحیانی پر مغز است، خود رویکرد اسلام به دانش را روشن می‌نماید؛ آیات قرآنی بسیاری در باب علم و جایگاه دانش در حیات بشری وجود دارد که دارای مفاهیم بنیادی هستی شناسانه هستند که به خوبی می‌توانند نقش موتور محرک نرم‌افزاری یک تمدن را بر عهده گیرند.

برای مثال می‌توان به آیه کریمه زیر اشاره کرد: «فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه»(زمر 17و18) کاوش در کریمه مورد نظر به روشنی می‌تواند دلیل رشد و توسعه علمی در عصر زرین تمدن اسلامی را نشان دهد.

آیه کریمه میزان و معیار پذیرفتن یک قول و گزاره را، برخورداری آن قول و گزاره از صحت و حسن هستی شناسانه و انطباق خارجی می‌داند و معیارهای قومی، نژادی، مکانی و زمانی را در صحت یک گزاره خالی از ارزش می‌شمارد.

این نگاه، خود می‌تواند موتوری قوی برای حرکت یک سیستم جهانشناسانه را فراهم آورد؛ زیرا نگاه منطوی در آیه، هر آنچه که می‌تواند مانع تحرک علمی و تمدنی باشد را از سر راه بر می‌دارد؛ موانعی مانند تعصبات دینی، قومی، نژادی و زبانی.

تجلی این آیات را می‌توان در کلمات رسول اکرم(ص) و ائمه دین(ع) به روشنی دید. از آنجا که پیامبر اسلام(ص) و ائمه دین(ع) بهترین مفسرین کلام الهی هستند، تفسیر کریمه بالا را می‌توان در کلام و نگاه ایشان جستجو کرد.

اگر رسول خدا(ص) طول و عرض زمانی و مکانی برای دانش خواهی و علم آموزی نمی‌شناسد و می‌فرماید: «اطلبوا العلم ولو فی الصین» و «اطلبوا العلم من المهد الی اللحد» بر مبنای همان آیه‌ای است که ذکرش رفت.

بنابراین رشد دانش و مراکز علمی در جهان اسلام و پویایی و شکوفایی تمدنی اسلام، حاصل یک نرم افزار و یک جهان نگری دقیق و استوار است که ریشه در معارف وحیانی اسلام دارد.

 

طلوع آموزش اسلامی

طبق آن‌چنان که گذشت، معارف دینی اسلام سرشار از تأکید و تشویق به علم آموزی و مجاهده علمی است؛ بر پایه همین تشویق و تأکیدها، سیستم آموزش و پرورش و تأسیس مدارس و مراکز عالی علمی در جهان، اسلام با رشدی سریع و کیفیتی بالا همراه بود؛ "ویل دورانت" مورخ بزرگ تمدن در کتاب عظیم تاریخ تمدن خود در این باره می‌گوید: «به طوری که از احادیث نبوی معلوم می‌شود، پیامبر(ص) مردم را در طلب علم تشویق می‌کرد و این کار را محترم می‌داشت و از این جهت با اغلب معلمان دینی تفاوت داشت. گفته بود هر که به راهی رود که علم جوید، خدا برای وی راهی به سوی بهشت بگشاید... ، مرکب عالمان دانا را با خون شهیدان وزن کنند و مرکب عالمان از خون شهیدان برتر باشد». (تاریخ تمدن ج4 بخش اول ص302)

مرحوم "دکتر عبدالحسین زرین‌کوب" در این باره می‌گوید: «کثرت مدارس عالی در بلاد اسلام، هنوز هم که دنیا پیشرفت‌های ماشینی یافته است، مایه حیرت است و حاکی از شوق و نشاطی بی‌مانند، در حقیقت به سبب تأکید و تشویقی که در اسلام راجع به علم شده بود...». (کارنامه اسلام ص44)

می‌توان اولین مدارس و مکتب‌های علمی را در همان دوران صدر اسلام و در زمان حیات رسول خدا‌(ص) در شهر مدینه دانست؛ چه حضرت، خود و صحابه صاحب سواد با تشکیل حلقه‌های علمی به تعلیم و تعلم می‌پرداختند و حضرت عالمانی را برای تبلیغ و اشاعه معارف دینی به نقاط مختلف جزیرة العرب گسیل می‌داشت.

اهمیت این مطلب در زمان رسول خدا(ص) آن‌قدر زیاد بود که حضرت فدیه اسرای مشرکین را آموختن ‌خواندن و نوشتن به ده مسلمان قرار دادند. (کامل مبرد ص171)

مبنا و متن آموزشی این حلقه‌های علمی، قرآن کریم بود؛ "خانم زیگرید هونکه" در این باره می‌گوید: «منظور اصلی و هدف از به وجود آمدن این مدارس، این بود که هر کسی بتواند آگاهانه به دین اسلام وارد شود و مسلمان واقعی گردد. این مدارس از روی احساس احتیاج داخلی و آزادانه و خود به خود به وجود آمدند و هیچ‌کس دستوری در این مورد صادر نکرده بود؛ چون هر مسلمان می‌بایست روزانه آیاتی از قرآن را بخواند و بفهمد و عمل کند». (فرهنگ اسلام در اروپا ص339)

جالب اینجا است که خانم هونکه این فصل از کتاب مهم خود­ - که درباره سهم مسلمانان در پیشرفت علم در جهان است - را «امتی که به مدرسه می‌رود» نام نهاده است که عمومیت و جایگاه علم و علم آموزی در تمدن اسلامی را گوشزد می‌نماید. (همان ص399)

نکته مهمی که می‌توان درباره طلیعه آموزش در جهان اسلام اضافه کرد، این است که: آن‌چنان که گذشت، مسجد پیامبر(ص) و مساجد دیگر، اولین مدارس اسلامی بودند و بعدها بزرگ‌ترین مدارس اسلامی در کنار مساجد تأسیس شدند. زیگرید هونکه در این باب می‌گوید: «در مساجد دانشمندان اسلامی به ستون‌های سنگی باریک تکیه داده و شاگردان گرداگرد آنان اجتماع می‌کردند». (همان ص404)

مطلبی که در بالا گذشت، حاوی مسأله نظری مهمی در جهان بینی‌اسلامی است و آن تساوق و هم آغوشی علم و ایمان در این جهان‌بینی است. در اسلام ایمان دینی و دانش هم‌چون دو بال برای عروج و صعود انسان بر قله کمالات دانسته شده است و بر خلاف مسیحیت دانش با ایمان ضدیت و تنافری ندارد.

استاد شهید مرتضی مطهری در این باره می‌گوید: «متأسفانه در جهان مسیحیت به واسطه برخی قسمت‌های تحریفی عهد عتیق(تورات)، اندیشه‌ای در اذهان رسوخ یافته است که هم برای علم گران تمام شد و هم برای ایمان. آن اندیشه، اندیشه تضاد علم و ایمان است. ریشه اصلی این اندیشه همان است که در عهد عتیق، سفر پیدایش آمده است؛ در باب دوم آیه 16 و 17 سفر پیدایش، درباره آدم و بهشت و شجره ممنوعه چنین آمده است: «خداوند آدم را امر فرمود و گفت از همه درختان باغ بی‌ممانعت بخور، اما از درخت معرفت نیک و بد زنهار نخوری؛ زیرا روزی که از آن خوردی، هر آینه خواهی مرد». (مقدمه‌ای بر جهانى‌بینی اسلامی، انسان و ایمان ج1ص19)

استاد شهید پس از نقد نگاه دین مسیحیت به علم و ایمان، جایگاه علم و ایمان در جهان‌بینی اسلامی را این گونه شرح می‌دهد: «علم به ما روشنایی و توانایی می‌بخشد و ایمان عشق و امید و گرمی، علم ابزار می‌سازد و ایمان مقصد، علم سرعت می‌دهد و ایمان جهت، علم توانستن است و ایمان خوب خواستن، علم می‌نماید که چه هست و ایمان الهام می‌بخشد که چه باید کرد...». (همان ص21) بنابراین نقش مسجد به عنوان مدرسه اولیه در جهان اسلام، حاوی جهان بینی دقیق اسلامی نسبت به جایگاه علم و ایمان است.

"گلدزیهر" مستشرق غربی در باب مکتب‌های تعلیم و تربیت اولیه اسلامی، داستان‌هایی را نقل می‌نماید؛ از جمله این‌که، ام سلمه همسر پیامبر(ص) از یک آموزگار مکتب خواست تا چند بچه مکتبی برایش بفرستد تا در ریسیدن و بافتن پشم به او یاری دهند.

ام درداء صحابی زن بر لوحه‌هایی جملات حکمت آمیز می‌نوشت تا شاگردانی که پیش او خواندن و نوشتن می‌آموزند از آن درس بگیرند. (تاریخ آموزش در اسلام ص50) این روایات تاریخی نشان دهنده عمومیت آموزش و پرورش در صدر اسلام است.

 

نهضت ترجمه و گسترش آموزش و مدارس اسلامی

دانش‌پروری اسلام و تسامح علمی آن باعث شد که مسلمین تا جایی که امکان دارد، با ولع و کوشش بسیار به آموختن و دانش اندوزی بپردازند؛ به همین جهت برای دستیابی به معارف علمی، تمدن‌های دیگر دست به ترجمه کتاب‌های تمدن‌ها و ملل دیگر زدند.

در همین دوره علاوه بر تشکیل حلقه‌های درسی برای تجزیه و تحلیل معارف ترجمه شده، حلقه‌ها و مدارس بزرگی برای آموختن علوم اسلامی در بلاد مختلف تشکیل شد.

از مهم‌ترین این حلقه‌ها می‌توان به مکتب و حلقه‌های علمی امامان شیعه -امام محمد باقر و امام جعفر صادق(ع)- اشاره کرد. چه این‌که در مکتب امام صادق(ع) چهار هزار نفر در علوم مختلف تلمذ کردند. (ن.ک الامام الصادق و المذاهب الاربعة)

مساعی این دو امام بزرگوار باعث تشکیل حوزه علمیه مدینه منوره شد که مواریث اولیه و اصلی علوم اسلامی از آن حوزه به یادگار مانده است. "دکتر ولایتی" در این‌باره می‌گوید: «از خصیصه‌های حوزه مدینه این است که نخستین آثار تدوین شده در علوم مختلف قرآنی و اسلامی و فقه و کلام و غیره، به وسیله اساتید و شاگردان این حوزه بود... ؛ چنان که نخستین تفسیر قرآنی، نخستین اثر فقهی در مسائل گوناگون آن، نخستین پایه گذاری علم نحو، نخستین صحیفه حاوی مسائل حلال و حرام و غیره، به وسیله خود ایشان یا اصحاب دانشمندشان مانند ابوالأسود دوئلی و هشام بن حکم و امثال ایشان تألیف گردیده است». (نقش شیعه در فرهنگ و تمدن اسلام و ایران ص25)

در باب نقش شیعه در گسترش تمدن اسلامی، می‌توان به کتاب‌های مبسوطی که اختصاصا در این باب نوشته شده‌اند مراجعه کرد؛ از جمله این کتاب‌ها می‌توان به کتاب "تأسیس الشیعة" مرحوم سید حسن صدر و "الذریعة" شیخ "آقا بزرگ طهرانی" اشاره کرد.

ادامه دارد...

هادی شاملو

/979/702/ر

 

 

ارسال نظرات