تحلیلی در مقوله جریان فیلمهای ضد اسلامی غرب/1
هنر و سینما، ابزاری در دست هالیوودیسم اسلام ستیز
خبرگزاری رسا ـ مرور تاریخ سینما و به ویژه آنچه در غرب و هالیوود و سپاه فیلمسازی آمریکا علیه اسلام و انقلاب اسلامی میگذرد، گویای حقایقی تلخ و عبرت آمیز است که دقت و تأمل در آنها و ماهیت و کارکرد آنها میتواند آگاهی ما را نسبت به این واقعیت خطیر حساس امروزین بیشتر کند.
امسال جهان اسلام باز هم شاهد یک مقابله ضد فرهنگی و تخریبگرانه از سوی سینمای غرب و عمال و ایادی آن بود. تولید فیلم انیمیشنی که در آن به ساحت مقدس پیامبر اسلام(ص) توهین رواداشته شده بود، در ادامه روندی که طی سالهای گذشته در عرصه سینما و هنر تصویر از سویی و کاریکاتورهای وهن آلود از سوی دیگر ادامه یافته بود.
این رویدادها زمانی حساستر و تأمل برانگیزتر میشود که سیاستمداران هنری و کمپانیهای فیلمسازی غربی و به خصوص اهالی هالیوود، در زمانی به این گونه رفتارها مبادرت میورزند که به موازات آن، به پیام صلح و بشردوستی و همزیستی مسالمتآمیز و دیگر شعارهای خوش آب و رنگ، دست مییازند و همزمان با این شعارها، آن اعمال را بروز میدهند.
کارکردهای ترفند «دروغ بزرگ» در هالیوود
اما مرور تاریخ سینما و به ویژه آنچه در غرب و هالیوود و سپاه فیلمسازی آمریکا میگذرد گویای حقایقی تلخ و عبرت آمیز است که دقت و تأمل بر آنها و ماهیت و کارکرد آنها میتواند آگاهی ما را نسبت به این واقعیت خطیر و حساس امروزین آشناتر سازد. اساسا در سینمای غرب و در آثار هالیوودی برای القای یک مفهوم و بروز و ظهور یک مضمون، رویکردی با عنوان تکرار "دروغ بزرگ" رخ میدهد. به این شکل که ابتدا یک ایده و رویکرد انتخاب میشود و بر مبنای آن یک جریان تبلیغاتی راه میافتد و آن موضوع را که شاید از اساس دروغ باشد، آن قدر به انحای راهها و انواع روشها تکرار میکنند، که در میان افکار عمومی و به مدد رسانههای مختلف و فراگیر و انبوه، تبدیل به یک حقیقت انکارناپذیر بشود!
از تروریسم تا حقوق بشر؛ آدرس دادنهای غلط هالیوودی
در فیلمهای هالیوودی میتوان نمونههای این رویکرد را دید. مثلا تروریست بودن مسلمانان، یا بیتوجهی آنان به حقوق بشر یا... چیزهای دیگری از این دست. با استفاده از عنصر تکرار، این موضوعات که الزاما و در اصل و به طور عمومی، دروغهایی بیش نیستند، تبدیل به یک حقیقت و واقعیت غیر قابل انکار میشوند. تاریخ سینما و کارنامه هالیوود پر است از چنین موارد و مصادیقی. گر چه نباید فراموش کرد که این ایده، علاوه بر محتوا، یعنی تکرار دروغ، به لحاظ ساختاری هم، به قالب متناسب خود نیاز دارد و چه قالب و ساختاری بهتر از هنر سینما و جذابتر و فراگیرتر از سینما.
آری؛ جذابترین، کار آمد ترین و ماندگارترین ابزار انتقال اطلاعات و ایجاد ارتباط، ارتباط تصویری است و هنر سینما، با آن کارکرد تبلیغاتی و ماهیت دراماتیک و جذابیتهای متنوع و فوق العادهاش، بهترین ابزار برای چنین رویکردی است.
«آمریکا هر گاه که عزم جنگی میکند یا میخواهد یکی از استراتژیهای کلان خود را به اجرا درآورد، از هالیوود کمک میگیرد. در چنین مواقعی زبان هنر و رسانهای آمریکا به گونهای مصلحتی ارزشی میشود؛ یعنی قائل به تفکیک حق و باطل یا خیر و شر میگردند. در چنین حالتی به بیننده و یا شنونده این گونه القاء میکند که باید یکی را انتخاب کنی. آمریکا همیشه خودش را در جناح حق میداند. اگر کسی هم با او مخالفتی داشت، در جناح شیطان، شر یا آنتاگونیست قرار میگیرد و میگوید چون ما قدرتمند و برحقیم، در قبال سرنوشت انسانهای دیگر هم به شدت مسئولیم و نباید بیتفاوت باشیم و وظیفه داریم نیروهای سرکش و متمرد و تروریست را بر سر جای خود بنشانیم! هالیوود در این عرصه بسیار یاور و کمک کار آمریکا بوده و هست. مثلاً سینمای هالیوود در مورد ویتنام کمکهای بزرگی به دولت آمریکا نمود تا افکار عمومی جامعه آمریکا را جهت ورود به جنگ آماده سازد.»1
قدرت برتر با رسانه قدرتمندتر
به همین جهت است که میگویند در عصر ارتباطات هر فرد یا هر حکومتی که قدرتمندتر باشد و رفتار دیگران را متناسب با خواستههای خود تغییر دهد، باید از دنیای تصویر و رسانههای تصویری بیشترین بهره برداری را نماید.
سینما در جایگاه یک رسانه همگانی و پدیدهای مدرن، نقش بسزایی در ایجاد شیوههای جدید برای ادارک و نگرش هستی دارد. امروزه جهان غرب و به ویژه آمریکا، به اهمیت و قدرت تکنیک تصویری، به ویژه سینمایی پی بردهاند و از این طریق کوشش میکنند مفاهیم مورد نظر خود را در ذهن مخاطبان نهادینه کنند.
بیتردید سینمای هالیوود به عنوان گفتمان مسلط سینمایی در جهان و یکی از مهمترین ابزاهاری ابرقدرتهای مستکبر دنیا به عنوان یک نظام و دستگاه رسانهای برای تبلیغ شیوه زندگی و نگرش آمریکایی، با توجه به تأثیر در فرهنگ سازی و تغییر مبانی فکری و اعتقادی، برترین و تأثیرگذارتین قدرت و مهمترین خصیصههای جذب و گرایش افکار عمومی دنیا را به سوی خود داراست.
هنر؛ دوری از اصالتها و زمینهها؛ نزدیکی به سیاسی کاری
و از همین روست که سالهای سال است سینما در جوامعی مثل آمریکا و یا برخی کشورهای اروپایی، از ذات هنری خویش فاصله گرفته و ماهیتی به شدت سیاسی پیدا کرده است. در این نوع از سینما، جذابیت عنصر بسیار مهمی است که با دستمایه قراردادن عناصر همیشگی و تأثرگذارش یعنی سکس و خشونت، سعی در جذاب افکار عمومی به سوی خود و آنگاه القای همه آن چیزهایی دارد که به لحاظ سیاسی و فرهنگی و حتی اقتصادی برایش مهم است.
دوره سخنرانی گذشته و زمان دست یازیدن به سینماورزی رسیده
امروزه در آمریکا، سردمداران سیاسی، بیش از آنکه به سخنرانیها و بیانیههای رو و گل درشت سیاسیشان دلخوش کنند، دست به دامان فیلمسازها میشوند تا منویات آنها را در عرصههای مختلف سیاسیع فرهنگی و... از طریق جذابیت منحصر به فرد و جاذبه انکارناپذیر و غیر قابل رقابت جادوی سینما و درام، به خورد مخاطبان بدهند و کیست که نداند در این هنگامه و جنگ مهیب و سهمگین، جایگاه دشمنان آمریکا کجاست و چگونه؟
آمریکا در برابر اسلام و انقلاب اسلامی چه رویکردی را بر میگزیند؟ اسلام ناب محمدی(ص) که عنصر اصیل و حقیقی و زنده و پویای بیدارکننده مسلمانان و همه آزادی خواهان جهان است و انقلاب اسلامی به عنوان مصداق بارز و پویا و اصیل این اسلام، بیتردید، جای مهمی در محاسبات اهالی استکبار جهانی و اصحاب هالیوودیاش دارد.
به طور کلی میتوان موارد و سرفصلهای زیر را به عنوان نمونههایی فراگیر از شیوههای تقابل هالیوود با اسلام دانست که از این جملهاند:
-تبلیغ عرفانهای سکولار و بدون خدای شرقی که به نوعی انحراف از مسیر خدای واقعی است.
-تهاجم فرهنگی و مقابله با مسلمانان با ترویج ارزشهای مادی گرایانه مثل انحرافات جنسی، خشونت و جادوگری و...
-بیتمدن و عقب مانده و تروریست جلوه دادن مسلمانان در فیلمهایی همچون محاصره و دروغهای حقیقی.
-برتر جلوه دادن یهودیان و قوانین آنها در تمام عرصهها و تحقیر ادیان اسلام و مسیحی مثل فیلم دختر راهبه و یا فیلمهایی که علیه مسلمانان میسازند، مثل فیلم کشتیهای بلند، ماه، سحر و هدیه.
-تبلیغ چهرهای اهریمنی از مسلمانان و سست کردن آنان در باورهای خود و تزلزل نسبت به تظاهرات دینی و شعائر مذهبی و از همه مهمتر، هویت اسلامی شان.
-استفاده از تصاویر مسلمانان در فیلمهای طنز و خنده دار، فیلمی به نام «دنبال کمدی در دنیای مسلمانان» ساخته البرت بروکز به نوعی توهین به مسلمانان بود و نیز اینکه عموما تصویری که از مسلمانان در سینمای هالیوود ارائه شده و میشود، اساسا با یک تقسیم بندی سه گانه این دورهها ختم میشود.
1- از ابتدای تاسیس هالیوود تا شکل گیری دولت صهیونیستی؛ در این دوره سینمای هالیوود، مسلمانان را عمدتاً به صورت انسانهای غیر متمدن، بدوی و احمق معرفی میکند.
2- از زمان شکل گیری دولت صهیونیستی تا ظهور انقلاب اسلامی؛ در این دوره علاوه بر تصویر دوره اول، مسلمانان را اغلب به صورت انسانهای غارتگر و و حشی نشان میدهد که یا پولدارانی احمقند و یا قدرتمندانی بیرحم که به کسی ترحم نمیکنند.
3- از ظهور انقلاب اسلامی به بعد به ویژه پس از یازده سپتامبر؛ در این دوره هم علاوه بر تصویرهای اول و دوم، شخصیت مسلمانان را عمدتاً به صورت خشک مقدس، متنفر از یهود و مسیحیت و تروریست نشان میدهند. زنان عرب را هم به صورت رقاصه، جادوگر، جنسی زبون و ذلیل در فیلمهایشان به تصویر میکشند. 2
(ادامه دارد)
سعید رضایی منش
/1327/703/ر
*پی نوشتها و منابع:
1. نقش هالیوود در اسلام ستیزی، فصلنامه مطالعات سیاسی، سال چهارم، شماره هفدهم ص 102
2. همان، ص 108
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
متن کامل و خوبی بود
پاسخ