دامهایی که والدین را در تربیت فرزندان تهدید میکند
تربیت فرزند مهارتی است که نیازمند فراگیری، تجربه و تمرین است، والدین به ویژه مادران در این زمینه نقشی مؤثر و مسؤولیت خطیری دارند، موفقیت در انجام این مأموریت معنوی، مرهون دانشافزایی و بهویژه بهکارگیری دستورات و دانستههای دینی است؛ از این رو با حجت الاسلام ابراهیم اخوی، مدیر بخش روانشناسی مؤسسه امام خمینی(ره) درباره تربیت دینی فرزندان به گفت و گو مینشینیم.
متن گفتوگو به شرح ذیل است:
رسا ـ به نظر شما والدین چقدر میتوانند در تربیت دینی فرزندان مؤثر باشند؟
در آموزههای دینی، پرورش فرزندان سالم و صالح، امتیازی معنوی به حساب میآید؛ مادر در این فرایند سهم بسزایی داشته و به همین دلیل از موقعیتهای معنوی بالاتری هم برخوردار است.
از نگاه قرآن، فرزند صالح موهبتی است که خداوند به پدر و مادر هدیه کرده و همسان با آن ابزار عاطفی و فیزیکی مورد نیاز را به والدین بهویژه مادران میبخشد.
در روایتی از پیامبر اکرم(ص) چنین آمده است: «بدانید که همه شما مسؤولید و همه شما نسبت به زیردستان باز خواست میشوید؛ مرد سرپرست خانواده است و نسبت به رعایت حقوق آنها بازخواست میشود، زن مسؤول خانه شوهر و فرزندان است و در قبال این وظیفه مورد سؤال واقع خواهد شد.»
همچنین حضرت علی (ع) در اینزمینه سخنان زیبایی بیان فرمودهاند: «مردم به تربیتِ نیک نیازمندترند تا به زر و سیم.»و در جایی فرمودند: «سه چیز است که بالاتر از آنها وجود ندارد: تربیت نیکو، دوری از شبهه و خویشتنداری از حرام؛ تربیت نیکو سبب تزکیه اخلاق است و تربیت سبب تیزهوشی میشود.»
در فرهنگ اسلامی، فرزندان نه تنها یک مزاحم و تهدید محسوب نمیشوند بلکه فرصتی برای ارتقای شخصیتی والدین خود و نیز تقرب معنوی آنها به خداوند هستند از این رو یک مادر معنوی با آرامشی در خور تحسین به پرورش فرزند خود پرداخته با اعتقاد داشتن به آخرت تمام تلاشهای وی مجاهدتی برای نزدیک شدن به خداوند متعال است که در این میان هر کدام از والدین نقش تأثیرگذار خود را دارند.
البته در فرایند تربیت فرزندان، مادران از چند جهت از جایگاه و مسؤولیتهای ویژهای برخوردار هستند: نخست این که از نگاه روانشناختی، مادر؛ کانون عاطفه و انگیزش برای همه اعضای خانواده است و با تبلور شدن قدرت پرورش انسان دیگری در وجودش، آموزههای مادر بر جسم، جان و فکر کودک تأثیر و ماندگاری بسیار زیادی دارد.
بنابراین چگونگی برخورد مادران به ویژه کسانی که مذهبی هستند نقش مهمی در پرورش معنوی فرزندان دارد.
پدران نیز به این نکته توجه داشته باشند که پدربودن نوعی شغل است و برای موفقیت در این شغل آسمانی وقت کافی گذاشته مهارتهای لازم را فراگیرند؛ با رهبری و برعهده گرفتن مسؤولیت زندگی زمینههای فضای مناسب برای تربیت دینی را فراهم سازند.
رسا ـ در تربیت فرزند، چه مؤلفههایی را باید مدنظر قرار داد؟
همانگونه که در تحصیل رشتههای علمی با برخی از پیشنیازها روبه رو هستیم، در تربیت هم توجه به فضای پیرامونی تربیت و فراگیری آموزشهای لازم قبل و هنگام پرورش فرزندان ضروری است.
نخست از فضای روانشناختی و نیازهای فرزندان و در گام بعد از آسیبها و محدودیتهای فرزندپروری در این زمان آگاهی پیدا کنیم؛ با برخورداری از ویژگیهای شخصیتی مناسب و پایدار از سبک تربیتی مناسبی برخوردار شویم و از روشهای مشکلآفرین و اشتباه در مسیر تربیت فرزندان آگاهی پیدا کرده اجتناب کنیم.
رسا ـ والدین، در تربیت دینی با چه آسیبها و محدودیتهایی مواجه هستند؟
امروزه والدین در تربیت فرزند با آسیبها و محدودیتهایی مواجه هستند که به چند مورد از مهمترین آنها اشاره میشود.
کمی فرزندان به همراه افزایش امکانات، سبب کم شدن حوصله مادران و رشد ناقص فرزندان میشود.
زندگیهای آپارتمانی، مانع بروز خلاقیتها و نیازهای طبیعی فرزندان شده و بهرهمندی افراطی از امکانات مجازی همانند رسانهها، رایانه و دیگر ابزار روز، سبب رشد مجازی فرزندان میشود.
تغییر اولویت خانوادهها از فرزند پروری به دیگر مسائل و رقابتها مانند مسائل اقتصادی، اشتغال و... مانع دیگری بر سر راه موفقیت در فرزند پروری است.
کودکان ما در عصر لذت و شتاب زندگی میکنند، لذا مستعد بیحوصلگی، پرتوقعی و دیگر آسیبها هستند.
دشواری کنترل اطلاعات نامناسب در دهکده اطلاعات، سبب رشد نامتقارن کودکان شده و حریم سازی را دشوار میکند.
افتادن والدین در دامهای تربیتی نادرست، سبب ناکامی در فرزند پروری است که انتقاد و خردهگیری، تنها گذاشتن فرزند، بی نقص بودن پدر و مادر، فقط به خاطر بچهها کاری را انجام دادن و فداشدن از این دامها است.
رسا ـ درباره دامهای تربیتی نادرست که بیان کردید بیشتر توضیح بفرمائید؟
نخست افتادن در دام «انتقاد و خردهگیری» است و شامل درگیری فراوان و غیر ضروری یا جنگ قدرت با کودک میشود که به طور معمول با بد رفتاری کودک و برخورد پدر و مادر آغاز میگیرد از جمله دعوا یا بحث کردن انتقادی با روشی تهدید آمیز مانند «اگر این کار را تکرار کنی، من میدانم و تو» و فریادزدن مانند «دست از سر برادرت بردار» و در نهایت که به تنبیه بدنی ختم میشود.
در این نوع روش انضباطی، خشم پدر و مادر به سرعت افزایش یافته؛ اغلب نتیجه عکس دارد و ممکن است به تنفر و دشمنی بیشتر میان کودک با والدین بیانجامد.
اگر میان شما و کودکتان چنین درگیریهایی وجود دارد، زمان آن رسیده است که روشی جدیدی برای برخورد با این وضعیت در پیش بگیرید.
مرحله دوم؛ افتادن در دام «تنهایشان بگذارید» است که به طور معمول با دام انتقاد و خردهگیری شروع شده و بیتوجهی پدر و مادر نسبت به کودک را به همراه دارد.
هنگامی که کودک، رفتار پسندیدهای از خود نشان دهد یا در کنار سایر کودکان، دوستانه بازی کند؛ اگر رفتار شایسته کودک مورد بیتوجهی و بیمهری قرار گیرد؛ در آینده این رفتار کمتر شده و بیشتر بهانهگیری میکند؛ زیرا تشویق و توجه به کودک به عنوان یک اصل مهم در تربیت صحیح کودک است و سبب رفتارهایی میشود که والدین دوست دارند در آینده بیشتر شاهد آن باشند.
مرحله سوم؛ افتادن در دام «فقط به خاطر بچهها» است و در مورد پدر و مادرانی صدق میکند که ازدواج ناموفقی داشته به جای این که روشهایی برای برطرف کردن اختلافات زناشویی خود بیاموزند با وجود دعوا، جر و بحثهای زیاد فقط به خاطر بچهها با یکدیگر زندگی میکنند.
تحقیقات نشان داده است؛ کودکان در خانوادههایی که میان پدر و مادر برخورد و فشار روانی بسیار وجود دارد، بیشتر دچار مشکلات رفتاری و عاطفی هستند تا آنان که تنها با پدر یا فقط با مادری باثبات زندگی میکنند.
بنابراین مشکلات جدی زناشویی را نباید نادیده گرفت، جدال و اختلاف نظر بر سر روشهای تربیت فرزند میان پدر و مادر منجر به ناسازگاری و تضاد میشود که به نوبه خود مشکلات رفتاری را وخیمتر میسازد.
مرحله چهارم؛ افتادن در دام «بی نقص بودن پدر و مادر» به خاطر گرایش و علاقه والدین به کامل بودن است و از آنجایی که پدر یا مادر کامل غیر از معصومین(ع) وجود ندارد، پروردن چنین سودایی در سر، منجر به ناامیدی، تنفر و احساس گناه و ناتوانی میشود که این تفکر با صلاحیت داشتن و با کفایت بودن تفاوت دارد.
مرحله پنجم؛ افتادن در دام «فدا شدن» است که والدین آنچنان خود را درگیر تربیت کودک میکنند که نیازهای عاطفی خود را برای داشتن روابط زناشویی مناسب، مصاحبت، دوستی، همنشینی، تفریح، امور شخصی، شادی و لذت نادیده میگیرند، تا آنجا که باعث خدشهدار شدن روابط زناشویی شده سرانجام به احساس نارضایتی و تنفر تبدیل میشود.
تربیت موفق به معنای گذشتن از همه چیز و فدا کردن خود نیست بلکه تربیت عالی هنگامی به دست میآید که بزرگسالان زندگی متعادلی داشته باشند.
رسا ـ چقدر اعتقاد و ایمان میتواند در تربیت دینی فرزندان نقش داشته باشد؟
در فرایند تربیت، رویکرد فکری والدین نقش ممتازی دارد که اگر والدینی در مسیر معنویت و تعالی گام بردارند، کودکان خود را نیز به سعادت تشویق میکنند اما والدینی که نگاه مادی دارند و دور از فرهنگ دینی قدم بردارند کودکان خود را از این امتیاز محروم میکنند.
امام صادق(ع) در میزان الحکمه جلد1 صفحه 108 میفرماید: بنده مؤمن همواره برای خانواده خود دانش و تربیت نیکو به ارث مینهد، تا همه آنها را وارد بهشت کند به طوری که کوچک و بزرگ و خدمتکار و همسایه را در بهشت می یابد؛ بنده گنهکار پیوسته برای خانواده خود بدادبی را به ارث مینهد، چندان که همه آنها را وارد دوزخ کرده کوچک و بزرگ خانواده، خدمتکار و همسایه را در آن جا میبیند.
رسا ـ چند روش کاربردی و تربیتی کودکان را بیان بفرمائید؟
به طور کلی اختصاص زمان، محبت، تکریم و گفت و گو با کودک از کلیدهای عمومی تربیتی کودکان است.
نخست در اختصاص زمان به کودکان لازم است با کیفیت، پرمحتوا و متنوع باشد؛ در آن خدماتی به کودک داده شود؛ زمان اختصاصی به هر کدام از فرزندان در نظر گرفته شود و شامل زمان آموزشی، بازی، همراهی با کودک، خرید و... باشد.
دوم؛ محبت به کودک یکی از مهمترین کلیدهای تربیت است؛ کودکان تشنه محبت هستند و با دریافت این آب گوارا از دستان والدین به آرامشی ژرف میرسند که از راه محبت به کودکان میتوان بسیاری از مشکلات رفتاری را برطرف و حتی پیشگیری کرد.
سوم؛ همچنین لازم است کودکان از علاقه ما به خودشان باخبر باشند و محبت میتواند مصادیق متعددی مانند محبت جسمانی، تماس فیزیکی، بوسیدن، نوازش کردن، گرفتن دست کودک و... داشته باشد.
چهارم؛ البته محبت به فرزندان همانند دیگر مسائل باید بر محور اعتدال باشد و هر گونه افراط یا تفریط در این مسأله میتواند روند تربیت را با آسیب روبرو کند.
بزرگداشت متعادل شخصیت کودکان آنها را در تصوری که از خود به دست میآورند، یاری میرساند و در میزان حرمت خود و عزت نفس کودکان مؤثر است.
پیامبراکرم(ص) در روایات بسیاری والدین را به محبت کردن نسبت به فرزندانشان تشویق کرده و فرمودند «أحِبُّوا الصِّبیانَ و ارحَموهُم ؛کودکان را دوست بدارید و با آنان مهربان باشید».
روزی رسول خدا(ص) به سوى عثمانبنمظعون رفت در حالی که او پسر بچهاش را مى بوسید، فرمود: این بچه تو است؟ عرض کرد: آرى؛ فرمود: دوستش دارى؟ عرض کرد: آرى به خدا، اى رسول خدا، او را دوست دارم! فرمود: آیا بر محبّتت نیفزایم؟ عرض کرد: چرا، پدر و مادرم فدایت. فرمود: «هر کس کودک خردسالى از نسل خود را خوشحال کند، خداوند در روز قیامت او را خوشحال گرداند.»
پیامبر خدا(ص) در جایی دیگر فرمودند: هر که فرزند خود را ببوسد، خداوند عزّ و جلّ براى او یک ثواب مىنویسد و هر که فرزندش را شاد کند، خداوند در روز قیامت او را شاد مى سازد و هر که به او قرآن بیاموزد [در روز قیامت] پدر و مادرش فرا خوانده مى شوند و دو جامه بر آنان پوشانده مى شود که از درخشش آن صورت بهشتیان مى درخشد.
امام صادق(ع): «إِنَّ اللَّهَ لَیَرْحَمُ الْعَبْدَ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِهِ؛ خداوند به بندهاش به دلیل علاقه زیاد وی به فرزندش، رحمت فرو میآورد.»
امام علی(ع): «استِصْلاحُ الأخیارِ بإکْرامِهِمْ و الأشرارِ بتأدیبِهِمْ؛ اصلاح کردن نیکان با گرامى داشتن آنهاست و اصلاح کردن بدکاران با تأدیب(تنبیه) آنان».
رسا ـ شیوههای گفتاری و رفتاری والدین با کودک چگونه باید باشد؟
نخست استفاده از جملات تحسینی؛ تشویق کلامی؛ دادن اجازه اظهار نظر به کودک؛ پاسخ دادن به سؤالات و کنجکاویها؛ گفتگوی هدایتشده برای حل مسائل و... میتواند نمونههای یک گفتگوی خوب با کودک باشد.
دوم؛ والدین الگو و رهبر فکری، عاطفی و رفتاری فرزندان خود هستند از اینرو لازم است نسبت به رفتارهای خود دقت بیشتری داشته باشند.
فرزندان از رفتار والدین بیشتر از گفتارشان درس میآموزند و همواره نسبت به هماهنگی گفتار و رفتار والدین حساسیت نشان میدهند.
امام علی(ع) درباره جنبه الگویی میفرماید: «هر که خود را پیشواى مردم قرار دهد، باید پیش از آموزش دیگران به آموزش خود بپردازد و پیش از آن که به زبان [مردم را ] تربیت کند با کردار و رفتارش تربیت نماید آن که آموزگار و مربّى خویش است، بیشتر سزاوار احترام و تجلیل است تا آن که آموزگار و مربّى مردم است.»
سوم؛ یکی از وظایف والدین، فراهم کردن زمینههای سرگرمی سالم برای کودکان است که اگر چنین فضایی در نظر گرفته شود، کودک کمتر اظهار بیحوصلگی نموده و نسبت به مدیریت والدین احساس بهتری خواهد داشت.
تدارک و طراحی بازیهای فکری، سیدیهای مناسب و محدود همراه با وضع قوانین استفاده از آنها، ایجاد فضای سرگرمی کنترل شده مانند ارتباط با یکی از اقوام یا همسایگانی که فرزند همسال دارند و از نظر فرهنگی نزدیک هستند، داشتن برنامه بردن به پارک، به کارگیری خلاقیت در روش و برنامههای سرگرم کننده و ....
چهارم؛ لازم است والدین بر اساس سبک تربیتی مقتدرانه علاوه بر محبت و صمیمت فراوان با کودکان از هر گونه تخلف و عبور از قوانین جلوگیری کنند به عنوان مثال کودک حق ندارد در هیچ شرایطی هر چند به شوخی دست روی والدین بلند کند؛ این کار که امروزه مورد توجه روان شناسان قرار گرفته میتواند تأثیر منفی در روند ارتباطی کودک با والدین در سالهای آینده داشته باشد.
امام حسن عسکری(ع) میفرماید: «جُرأةُ الوَلَدِ عَلى والِدِهِ فی صِغَرِهِ تَدعوا إلَى العُقوقِ فی کِبَرِهِ؛ جسارت فرزند بر پدر در دوران کودکىاش ، موجب نافرمانى در بزرگ سالىاش مى شود».
پنجم؛ بازی هر چند رفتاری ساده است، اما میتواند مسائل زیادی را به کودک بیاموزد، اگر کودکى به وسیله بازى ارضا نشود در بزرگسالى رفتارهاى کودکانه از او سر مى زند و آموزههای دینی ضمن تشویق به بازی با کودکان خواستهاند که مثل خودشان بازی کنیم و مانعی برای بازی کودکان نباشیم.
امام علی(ع) در این زمینه فرمودند: «مَنْ کَانَ لَهُ وَلَدٌ صَبَا؛ هر کس کودکی دارد با او کودکی کند»
همچنین امام کاظم (ع) فرمودند: «بازیگوشى (شیطنت) پسر در دوران کودکى پسندیده است، براى این که در بزرگسالى بردبار شود»
ششم؛ رفتارهای اخلاقی والدین در شکلگیری شخصیت اخلاقی آنها نقش دارد به ویژه رفتارهایی همانند خوش قولی که با تأمین نیازهای کودک در ارتباط است که آموزههای دینی ما را به رعایت این قانون در تربیت تشویق کردهاند.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:«أَحِبُّوا الصِّبْیَانَ وَ ارْحَمُوهُمْ وَ إِذَا وَعَدْتُمُوهُمْ شَیْئاً فَفُوا لَهُمْ فَإِنَّهُمْ لَا یَدْرُونَ إِلَّا أَنَّکُمْ تَرْزُقُونَهُمْ؛ کودکانتان را دوست بدارید و به آنها محبت کنید و اگر وعدهای به آنها دادید، عمل کنید که کودکان شما را روزی رسان خود میدانند».
همچنین امام صادق(ع) فرمودند: «إِذَا وَعَدْتُمُ الصِّبْیَانَ فَفُوا لَهُمْ فَإِنَّهُمْ یَرَوْنَ أَنَّکُمُ الَّذِینَ تَرْزُقُونَهُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیْسَ یَغْضَبُ لِشَیْءٍ کَغَضَبِهِ لِلنِّسَاءِ وَ الصِّبْیَانِ؛ هنگامی که به کودکان وعده دادید، به آن عمل کنید که آنها شما را روزی رسان خود میدانند( و آنها را با بد قولی آزار ندهید که) خداوند نسبت به چیزی همانند ناراحت کردن بانوان و کودکان، خشمگین نمیشود.»
هفتم؛ بحث، بگو مگو با کودکان نه تنها مشکلی را از مسیر تربیت حل نمیکند بلکه نشان ضعف والدین است از اینرو پرهیز از مجادله خود یکی از کلیدهای تربیت به حساب میآید.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «مجادله را رها کنید؛ زیرا مجادله گر قطعا زیان می بیند.»
امام علی(ع) فرمودند: «هر که آبروی خود را دوست دارد، باید از مجادله بپرهیزد.»
همچنین لقمان حکیم میفرماید: «مَن یُحِبَّ المِراءَ یُشتَمْ؛ کسی که مجادله را خوش داشته باشد، ناسزا شنود.»
هشتم؛ سرزنش به میزان کم و همراه با حفظ شخصیت فرزند میتواند موجب حرکت و تغییر شود اما هنگامی که این سرزنش از اعتدال خارج شده به تمام بخشهای شخصیتی و زندگی کودک سرایت کند؛ نه تنها تأثیر مثبتی نخواهد داشت بلکه تخریبگر بزرگی در این راه به حساب میآید که روایات در این باره نیز تأمل کردهاند.
امام على(ع) فرمودند: «زیاد سرزنش نکن که سرزنش زیاد کینه مى آورد و به دشمنى مى انجامد؛ زیادهروی در سرزنش کردن، آتش لجاجت و سرکشی را در آنان شعلهور میکند؛ بردگان(زیر دستان) را نیکو تربیت کن، کمتر خشم گیر، بى جهت کسى را زیاد سرزنش نکن و اگر یکى از ایشان به خاطر ارتکاب گناهى سزاوار سرزنش شد، پس به نیکى ملامت کن؛ چرا که ملامت همراه با گذشت، براى کسى که عاقل باشد از زدن دردناک تر است.»
نهم؛ با توجه به قانونپذیری کودکان، میتوان با وضع قوانین واضح به جای روشهای منفی دیگر، آنها را به تربیتی نیکو نزدیک ساخت؛ لازم است این قوانین با شرایطی همراه باشند، کم باشد، منصفانه باشد، آسان باشد، قابل اجرا باشد، مثبت بیان شود، واضح باشد، با آرامش مطرح شود، معتدل باشد و دستورهای اضافی و تکراری نداشته باشد یعنی در امر و نهی اعتدال داشته باشد.
دهم؛ تکلیف به اندازه ظرفیت و توانایی است و وقتی از کودک مطالباتی بیشتر از توانش داشته باشیم، طبیعی است تمرد کرده یا دچار ضعف اعتماد به نفس خواهد شد که باید به رهنمودهای دینی در این باره توجه کنیم.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «خداوند پدر و مادری را که به فرزندانشان در نیکی کردن یاری میرسانند، رحمت کند؛ به اینکه آنچه در توان کودک است از او بپذیرند و از آنچه قادر به انجام دادنش نیست، صرف نظر نمایند.»
یازدهم؛ برنامهریزی کردن برای کودک که از بروز مشکلات رفتاری جلوگیری کنیم و تشویق استقلال فردی کودک از طریق روش «بگو، بپرس، انجام بده»
دوازدهم؛ کودک را از رفتار مناسب آگاه کنیم که طبق آن رفتار کند و از درخواستهای منطقی کودک پشتیبانی کنیم و در نهایت برای تنبیه میتوانیم از روش زمان سکوت استفاده کنیم که به طور مثال از کودک میخواهیم به مدت 5 دقیقه صحبت نکند یا در جمع حضور نداشته باشد و این محروم کردن موقت و استفاده از بیتوجهیهای برنامهریزی شده برای تربیت کودک است.
رسا ـ از وقتی که در اختیار خبرگزاری رسا گذاشتید قدردانی می کنم.
در این گفتوگو تلاش شد با توجه به مقدمات و مباحث نظری تربیت فرزند تنها به نکات کلیدی مورد نیاز مادران در پرورش صحیح و موفق فرزندان بسنده شود که ان شاءالله با آرزوی توفیق روز افزون والدین در اهدای فرزندانی رشید و پارسا به جامعه اسلامی این مطالب مفید واقع شود./908/گ402/س