۱۶ آبان ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۲
کد خبر: ۳۰۰۵۵۵
آیت‌الله حیدری در گفت‌وگوی تفصیلی با رسا؛

قومیت‌ها اجزای جدا نشدنی از ملت‌ هستند/ شاکله عمومی همه اقوام ایرانی طرفداری از اسلام، انقلاب و وطن اسلامی است

خبرگزاری رسا ـ ما معتقدیم همه اقوام خوزستان بر سر یک سفره واحد الهی که همان جمهوری اسلامی است نشسته‌اند. پس باید همگی بر اساس استعدادها و قابلیت‌های خویش از امکانات بهره ببرند. معنا ندارد که مسؤولیت‌ها در اختیار یک گروه خاص باشد و دیگران با وجود شایستگی محروم باشند.
حيدري حيدري حيدري حيدري حيدري حيدري

 

به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، انقلاب اسلامی به عنوان خط میزان اعمال و رفتار دیروز، امروز و فردایمان می‌بایست همواره مورد تأمل قرار گرفته و سنگ محکی برای خلوص گام‌هایی باشد که به سوی آینده جامعه اسلامی بر خواهیم داشت. عدالت محوری، اعتقاد به شرایع دینی و اخلاق مداری اگر چه در زمان و مکان نمی‌گنجد و جزیی جدایی ناپذیر با انسان در طریقت است، ولی برای رسیدن به معنای انسان کامل، گاهی لازم است این ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری را مورد بحث و بررسی قرار داد.

 

گفت‌وگوی پیش‌رو با آیت‌الله محسن حیدری آل‌کثیر، نماینده مجلس خبرگان در استان خوزستان، امام جمعه موقت شهر اهواز و متولی مدرسه علمیه الغدیر در باب فرهنگ پیش از انقلاب، تحول انقلابی، مقایسه اکنون با ابتدای انقلاب بوده و موضوعاتی در باب اخلاق مداری اسلامی، استکبار ستیزی و عدالت جویی امت مسلمان جمهوری اسلامی ایران نیز مورد بحث و گفت‌وگو قرار گرفته است. همچنین موضوع اقوام به ویژه اقوام خوزستان، جانبازی‌ها و رشادت‌های آن‌ها و لزوم جلوگیری از نگاه تبعیض آلود به اقوام، از دیگر مسائل مطرح شده در این گفت‌وگو است.

 

متن این گفت‌وگو در ادامه تقدیم حضور علاقه‌مندان می‌شود؛

 

 

رسا ـ ضمن تشکر از فرصتی که در اختیار ما گذاشتید، اگر صلاح می‌دانید ابتدا بفرمایید وضعیت دینی و اعتقادی مردم‌مان را در مقایسه با اوایل انقلاب چگونه می‌بینید؟

 

نخست ایام محرم الحرام و عزاداری آل‌الله را خدمت امام زمان(عج) و مقام معظم رهبری تسلیت عرض کرده و از شما عزیزان به عنوان متصدیان خبرگزاری رسا در خوزستان که مسؤولیت انعکاس اخبار ولایی و دینی این استان را بر عهده دارید، تشکر می‌کنم. درباره پرسش جنابعالی معتقدم وضعیت دینی و اعتقادی ملت ما در مقایسه با اول انقلاب باید متناسب با عمق و شناخت معارف دینی سنجیده شود. در صورتی که بخواهیم وضعیت دینی را بر اساس احساسات انقلابی بسنجیم، مسلماً وضعیت دینی در ابتدای انقلاب حرارت بیشتری وجود داشته و مردم به دلیل تغییر رژیم و بهره‌برداری از عمق ایمان و معنویت نورانی امام خمینی(ره) از یک شادمانی بیش از پیشی برخوردار بوده‌اند.

 

در آن زمان مردم نسبت به دین اسلام و ولایت اهل‌بیت(ع) مملو از احساسات دینی و انقلابی بودند و ممکن است برخی گمان کنند که اکنون جامعه مسلمان ایرانی در یک سراشیبی و افول گرفتار شده و مباحثی چون ولایت فقیه، علما، افکار انقلابی و روحیه انقلابی نسبت به گذشته از درجه اهمیت کمتری برخوردار بوده و حالتی همچون عقب گرد فرهنگی و دینی حاصل شده است. ولی اگر از جهت عمق بصیرت و معرفت دینی بخواهیم به موضوع نگاه کنیم، وضعیت فعلی به مراتب بالاتر و بهتر از اول انقلاب است. خبرگزاری‌ها، رسانه‌ها، حضور آزادانه علما میان مردم و خلاصه پختگی‌هایی که بر اثر تجارب انقلابی حاصل شده، کلاس‌ها و دوره‌هایی که تشکیل شده، فضایی را ایجاد کرده است که پیش از انقلاب یک هزارم آن نیز وجود نداشته و برخلاف امروز، فضای لازم برای فراگیری مفاهیم اسلامی برای مردم وجود نداشت.

 

در گذشته افرادی که در مساجد پای منابر می‌نشستند کم تعداد بوده و خطبه‌ها و شور حسینی آن‌ها در همان حسینیه‌ها می‌ماند. حرکت‌های فرهنگی و آموزشی فراگیر نبوده و عمق بصیرت مردم محدود بود. جوانان پیش از انقلاب مطالعات اندکشان همراه با تفکرات التقاطی بوده و بصیرت لازم برای درک مفاهیم اسلامی نداشتند. برای بعضی از آن‌ها منافقان، نهضت آزادی و چهره‌هایی همچون بازرگان و دکتر شریعتی الگویی برتر و والا بودند که بالاتر از آن‌ها چیزی و کسی وجود نداشت.

 

این در حالی است که جوانان امروز جامعه اسلامی ما، دارای یک بصیرت دینی عمیقی هستند که هر موضوعی را تحلیل کرده و از زوایای مختلف جریان‌های فکری، عقیدتی و سیاسی را نسبت به خط صحیح ولایت بررسی می‌کنند. امروزه جوانان ما عمدتاً به سوی خطوط انحرافی کشیده نشده و معیار ولایت فقیه در دست آن‌ها است. این تحول بنیادی در ایدئولوژی مردم هیچ‌گاه و در هیچ برهه‌ای همچون اکنون وجود نداشته است.

 

از سوی دیگر در ابتدای انقلاب بسیاری از مراسم و مناسبت‌ها همانند ایام فاطمیه، غدیر، ایام مهدویت و نیمه شعبان بسیار کم سو بودند. برای نمونه مردم شب شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) ازدواج می‌کردند و زمانی که به آن‌ها می‌گفتند چرا امشب ازدواج می‌کنید، در پاسخ از مناسبت آن شب اظهار بی‌اطلاعی می‌کردند. در آن زمان تنها اهل منبر، هیأت‌ها و هیأتی‌ها با خبر از شب شهادت حضرت زهرا(س) بودند؛ ولی امروز می‌بینیم در ایام فاطمیه در شهر غوغایی به راه می‌افتد و دسته‌های عزاداری شور فوق العاده‌ای دارند.

 

ایام میلاد امام زمان(عج) نیز جشن بسیار مختصری بود که شب نیمه شعبان برگزار شده و تمام می‌شد. در حالی که اکنون از دو هفته قبل شور و نشاطی در شهر به وضوح دیده می‌شود. یادم هست پیش از انقلاب در حسینیه حاج نوروز زمانی که دویست یا سیصد نفر دور هم جمع می‌شدند، این تجمع در همه شهر بازتاب داشت؛ ولی اکنون تجمعات چند 10 هزار نفری عادی است. اعتکاف در آن زمان به هیچ عنوان مطرح نبود و کسی از معنای آن با خبر نبود، ولی اکنون هزاران جوان زمان اعتکاف سه شبانه روز در مساجد بی‌توجه به دنیا معتکف می‌شوند.

 

فرهنگ جهاد و شهادت طلبی نیز چنین وضعیتی داشت و اکنون این چنین رشد داشته است. اگر کسی در دانشگاه نماز می‌خواند، اصطلاحاً با انگشت به او اشاره می‌کردند که بله آن جوان، نمازخوان است. در حالی که امروزه در هر دانشگاهی نماز جماعت برپا است. نماز جمعه و امر به معروف و نهی از منکر در گذشته خالی از معنا بود، حال آن‌که اکنون به عنوان یک فرهنگ دینی به شمار می‌روند.

 

خاطره‌ای دارم که روزی یک روحانی نقل می‌کرد: «در ماه مبارک رمضان به یک روستایی رفتم. پیش از ظهر وارد خانه یکی از متدین‌ترین افراد روستا شدم، دیدم یک سینی که درون آن چند سیخ کباب و یک تنگ دوغ است، برایم آوردند و گفتند: بفرما! گفتم مگر ماه مبارک رمضان نیست؟ گفتند: بله. پرسیدم پس چرا این‌ها را آورده‌اید؟ گفتند کباب و دوغ که مبطل روزه نیستند. مبطل روزه نان و آب است! یعنی نگاه شخص مذهبی در یک روستا این بود که تنها نان و آب روزه را باطل می‌کند و چیزهای دیگر منعی ندارد.

 

البته این تدین ضعیف در همه شهرها این‌گونه نبود در برخی از شهرهای سنتی همانند قم، یزد، اصفهان و مشهد مذهب و تدین موج می‌زد. از سوی دیگر همه شهرهای خوزستان نیز یک دست نبود. بعضی از شهرها همانند اهواز، آبادان، خرمشهر، دزفول، شوشتر و بهبهان دارای حوزه بوده و بالطبع علما و روحانیون اصیل داشتند؛ ولی شهرهای دیگر حوزه علمیه وجود نداشت. به برکت انقلاب اسلامی اکنون در هر شهری حداقل یک حوزه وجود دارد.

 

 

رسا ـ استاد مسلما حضور هر چه بیشتر مردم در نمازهای جمعه‌ها و تجمعات انقلابی، تدین یک جامعه را نیز نشان می‌دهد؛ حال با این وجود که حضرتعالی امام جمعه اهواز نیز هستید، به عقیده شما چگونه می‌توان حضور پر رنگ مردم در این تجمعات دینی همانند نماز جمعه را همچنان شاهد بود؟ 

 

پیش از انقلاب، نماز جمعه برای مردم ما موضوعی مهجور و ناشناخته بود. پس از انقلاب به برکت موجی که انقلاب اسلامی ایجاد کرد، بسیاری از افرادی که مقید بوده و مسجدی محسوب می‌شدند، در نمازهای جمعه شرکت کردند. حال چه باید کرد که این نماز جمعه پذیرای افراد بیشتری باشد؟ باید در خطبه‌ها از مسائلی سخن به میان آورد که از جذابیت کافی برخوردار باشند؛ حتی اگر این مسائل به صورت جنبی بحث شود.

 

ائمه جماعات مساجد پیش از هر چیز باید خود در نماز جمعه شرکت کرده و بچه‌های مساجد را نیز به حضور در نماز جمعه وادارند. می‌بایست بسیج تدابیری بیاندیشد که حضور در نماز جمعه برای اعضای آن یک موضوع عادی تلقی شود، نه آن‌که اگر مناسبتی پیش آمد، بچه‌ها را به خط کنند و به نماز جمعه بیایند و اگر مناسبتی نبود خبری از آن‌ها نباشد.

 

همچنین خطبه‌های طولانی آن‌چنان مورد پسند و خوشایند عامه مردم نیست. پس باید از مطرح کردن مسائل طولانی حذر کرد. از سوی دیگر در خطبه‌های نماز جمعه مسائلی که بروز بوده و روزانه مردم با آن سر و کار دارند، باید مطرح شود؛ چرا که این مسائل برای مردم جالب و جذاب است.

 

اقامة الصلاة یکی از مهم‌ترین وظایف حاکمان اسلامی است. قرآن در این‌باره می‌فرماید: «الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآَتَوُا الزَّکَاةَ... .» کسانی که خداوند به آن‌ها مکنت داده و حکومت‌داری در جامعه اسلامی را به عهده گرفته‌اند، در وهله نخست باید اقامه نماز کنند. این اقامه نماز به این معنا نیست که تنها خودشان اقامه نماز کنند؛ بلکه منظور آن است که زمینه و شرایط نماز خواندن عموم مردم را مهیا سازند.

 

از سوی دیگر باید موانع اقامه نمازهای یومیه و جمعه را از پیش‌روی جامعه برداشت و این عمل جز تربیت در رابطه با اقامه نماز به عنوان فرهنگ عمومی میسر نیست. در تربیت، دو عنصر تشویق و تنبیه باید مورد توجه قرار گیرد. تنبیه صرفاً معنای تنبیه بدنی نیست، بلکه به معنای بیدارسازی شخصی که غافل بوده و لازم است از خواب غفلت بیدار شود، نیز است. درباره نماز نیز حاکمان جامعه اسلامی باید جامعه را با تشویق و تنبیه تربیت کنند. اقامة الصلاة، هم تشویق است و هم تنبیه.

 

همان‌گونه که پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «اضربوهم على الصلاة اذا بلغوا عشر سنین» ایشان بر پدر و مادر لازم می‌داند که فرزندشان را زمانی که به مرز 10 سالگی رسید، در صورت نمازخوان نشدن وادار به اقامه نماز کنند. مسأله نماز شوخی بردار نبوده و پدران به عنوان سرپرست و ولی به عنوان مباشر تربیت فرزندان حتی می‌توانند آنان را تنبیه بدنی کنند.

 

البته منظور از تنبیه بدنی زمانی است که فرزند با تشویق به راه نماز کشیده نمی‌شود. برای نمونه در زمان پیامبر(ص) نیز برخی از افراد به خاطر کوتاهی، سهل‌انگاری و در برخی موارد تحت تأثیر منافقان در نمازهای جماعت شرکت نمی‌کردند؛ پیامبر(ص) آن‌ها را تهدید می‌کردند که اگر برای نماز نیایند کسی را برای خراب کردن خانه‌هایشان خواهد فرستاد.

 

 

رسا ـ مسلما یکی از اهداف این تجمعات دینی، تقویت روحیه استکبار ستیزی در مردم است. به عقیده شما اکنون روحیه استکبار ستیزی در مردم چه وضعی دارد؟

 

در مجموع، ملت ما به برکت انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ملت مقاومی بوده و در برابر مشکلات و تهدیدات نمی‌لغزند. ولی خب! همه مردم در یک درجه نیستند و برخی از تحمل و بصیرت بالاتری نسبت به دیگران برخوردا بوده و برخی دیگر بی‌مورد غر زده و اعتراض می‌کنند. در انتخابات این اعتراض را در قالب رأی دادن به کسی نشان می‌دهند که فکر می‌کنند آمال و آرزوهای آن‌ها را می‌تواند عملی کند. با این حال ملت ما نسبت به ملت‌های دیگر بسیار قوی‌تر و صبورتر نشان داده است.

 

صبر آن‌ها در دوران 8 سال دفاع مقدس مثالی بر این مدعا است. دفاع مقدسی که هزاران شهید داشته و ده‌ها هزار جانباز و حدود 50 هزار آزاده از خود به جای گذاشته است، مسلماً کمتر ملتی این‌گونه آمادگی و فداکاری را از خود به نمایش می‌گذارد. امروزه نیز حمایت از اسلام، مقاومت اسلامی، حرم ائمه اطهار(ع) و مجموعاً حمایت از امنیت ملی کشورمان سبب شده تا بسیاری از جوانان ما در این راه شهید شده و مورد استقبال مردم قرار گیرند.

 

تشییع شهدای مدافع حرم را ببینید! در دوران دفاع مقدس اصلاً نمونه چنین تشییع‌هایی وجود نداشته است. در هر تشییع صدها هزار نفر شرکت می‌کند و این تجمع نشان دهنده توجه مردم به درجه بالا مقاومت است. همچنین مقاومت بالای امت مسلمان جمهوری اسلامی است که در این سال‌ها، توطئه‌های دشمنان را خنثی کرده و با صلابتی که از خود نشان می‌دهند، دشمنان از طمع به این مرز و بوم امتناع کرده‌اند. افغانستان، عراق، پاکستان را اشغال کرده و دور ایران می‌چرخند، ولی جرأت نمی‌کنند به اینجا قدم بگذارند.

  

رسا ـ استاد مسلما علمای بلاد با رفتار خود یکی از مهم‌ترین عوامل برای تقویت روحیه دینی و استکبار ستیزی مردم هستند؛ به عقیده شما این علما چه ویژگی‌های باید برای حضور میان مردم داشته باشند؟ 

 

الگوی برتر اخلاقی یک طلبه و عالم دینی اخلاق پیامبراکرم(ص) است؛ همان اخلاق همراه با نرم خویی و تواضع «وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ... .»  البته پیامبر اکرم(ص) اخلاق با صلابت نیز داشت و نسبت به کفار و منافقان با شدت و غلظت برخورد می‌کردند. از سوی دیگر امام با مؤمنان با اخلاقی نرم، رویی گشاده، فروتنانه و با تواضع فوق العاده برخورد می‌کردند؛ چرا که این امر خدا بود که باید بال تواضع را بر روی مؤمنان پهن کرد تا آنان احساس آرامش کنند. بر این اساس یک عالم دینی باید مردم و به ویژه جوانان را با تجلی نماد نرمش، تواضع، تأمل و حوصله به خود جذب کرده و با محبت بسیار به دور از کلافگی با جوانان برخورد کند.

 

قدیم قصه‌ای نقل می‌کردند که چند جوان می‌خواستند آخوند محله را اصطلاحاً سر کار بگذارند و به او بخندند. گفتند: «شبانه برویم سراغ عالمی و او را از خواب بیدار کنیم. درب خانه را زدند و عالم با چهره گشاده درب را باز کرد.» پس از سلام و احوالپرسی گرمی که به آن‌ها کرد، کار آن‌ها را جویا شد. گفتند: «برای پرسشی به درب منزلتان آمده بودیم که متأسفانه پرسش را فراموش کردیم.» آن عالم گفت: عیب ندارد هر زمان که یادتان آمد من در خدمتم. آن جوانان بیکار رفتند و ساعتی بعد باز آمدند و عالم را از خواب بیدار کردند. زمانی که عالم جویا پرسش آن‌ها شد، بار دیگر اظهار فراموشی کردند.» این جریان تا صبح ادامه داشت و هر بار عالم با روی گشاده با آن‌ها برخورد می‌کرد و ترش رویی نمی‌کرد.

 

سرانجام جوانان به خاطر صبر و حوصله‌ای که عالم از خود نشان داده بود، منقلب شده و ماجرا را توضیح می‌دهند. جوانان رو به عالم کرده و گفتند: «ما برای آزار و اذیت شما آمده بودیم،‌ ولی از اکنون به دلیل اخلاق خوبتان مرید شما هستیم.» از آن زمان به بعد آن جوانان اهل دین و دیانت شده و مسیر زندگیشان به طور کلی تغییر کرد. طلبه‌ای که برای تبلیغ به عنوان عالم محل به مکانی اعزام می‌شود، باید این‌گونه صبر و حوصله از خود نشان دهد تا مردم جذب او شوند. در غیر این صورت هیچ توفیقی پیدا نکرده و در صورت عصبانی مزاج بودن به هیچ عنوان کسی اطرافش نیز نخواهد آمد.

 

 

رسا ـ حاج آقا پرسش دیگر ما درباره خود استان خوزستان و قومیت‌های مختلف آن است، نظام اسلامی درباره این قومیت‌ها چه وظایفی دارد؟

 

بی‌تردید قومیت‌ها اجزای جدا نشدنی از ملت‌ها هستند. ملت ما نیز از این خورده فرهنگ‌ها و خورده قومیت‌ها تشکیل شده که اگر قومیت‌ها را از ایران جدا کنیم، ایران محو و نابود می‌شود. شاکله عمومی همه اقوام ایرانی چه ترک، فارس، عرب، کرد، لر و... طرفداری از اسلام، انقلاب و وطن اسلامی است. در خوزستان نیز قومیت‌های مختلف در مراتب ولایتمداری نسبت به اهل‌بیت(ع)، دفاع از انقلاب و وطن بی‌نظیر بوده و شاهد این مدعا به طور مثال تعداد حسینیه‌ها است. بر اساس آمار رسمی که چند سال پیش از اوقاف گرفته شد، در استان خوزستان 3 هزار مسجد و 7 هزار حسینیه با مجوز رسمی وجود دارد و آماری که از حسینیه‌های غیر رسمی داریم، حدود 20 هزار حسینیه در استان خوزستان است. بنده بعید می‌دانم، تمام کشور مجموعاً 20 هزار حسینیه داشته باشد.

 

این تعداد حسینیه نماد تشیع و ولایتمداری است. حضور علما در میان مردم استان خوزستان پیشینه قدیمی داشته و در کتابی خطی به نام «الیاقوت الازرق فی الحویزه و الدورق» شرح حال حدود 200 عالم و شاعر اهل هویزه مربوط به دو و سه قرن آمده است. بنده نیز تحقیقی در باب علمای شیعه خوزستان از قرن اول تا قرن چهاردهم داشته‌ام که حدود 700 نفر می‌شدند و إن‌شالله اگر فرصتی شد، این یادداشت‌ها را جمع‌آوری خواهم کرد و پیش بینی می‌کنم یک کتاب 10 جلدی شود.

 

بسیاری از این علما از نوادگان امام علی(ع) بودند. بسیاری از اصحاب امام(ع) در کوفه بودند که بر اثر ظلم بنی امیه به سوی خوزستان هجرت کردند. فرزندان «طرفه، طارف و طریف بن عدی بن حاتم طائی» که در رکاب حضرت امیرمؤمنان(ع) شهید شدند، به سوی اهواز آمدند و طایفه بزرگ بنی طرف خود را منصوب به آنان می‌دانند. نوه مالک اشتر به نام «مروان بن ابراهیم بن مالک اشتر» ساکن اهواز بوده است. این ریشه‌های دینی استوار در کنار همت مردم برای دفاع از وطن فوق العاده است.

 

در جنگ جهانی نخست زمانی که مرجع تقلید شیعه یعنی «سید کاظم یزدی» فتوای جهاد علیه انگلیس اشغالگر می‌دهد، قوم عرب خوزستان دست به اسلحه برده و در برابر دشمن می‌ایستد و هزار نفر شهید تقدیم می‌کند. در جنگ تحمیلی صدام علیه جمهوری اسلامی، اقوام خوزستانی همانند عرب، بختیاری و لر در برابر متجاوز مردانه ایستادند و مقاومت کردند. با این‌که صدام با نام مردم عرب، ظاهراً برای مردم عرب و به قول خودش برای آزادی اعراب خوزستان به ایران حمله کرد،‌ ولی عرب‌های خوزستان 12 هزار شهید تقدیم کردند.

 

این مثال‌ها و ده‌ها نمونه دیگر از آن، نشان از وفاداری، عشق و علاقه همه اقوام خوزستانی به نظام مقدس اسلامی مبتنی بر تعالیم اهل‌بیت(ع) دارد. البته قطعاً در هر قومیتی عده بسیار کمی ضد انقلاب نیز یافت می‌شود که باید حساب آن‌ها را از شاکله اقوام جدا کرد. بنابراین لازم است به همه قومیت‌ها با نگاهی مثبت، اعتمادی و عدالت محورانه نظر انداخت و از هرگونه نگاه تبعیضی دست برداشت.

 

قطعاً رهبر معظم انقلاب از هرگونه تبعیض رنج می‌برند،‌ ولی برخی از اشخاص که تصدی برخی از پست‌ها را دارند با روحیه ناسیونالیستی مجموعه تحت نظر خود را اداره می‌کنند. برای نمونه تنها خویشان خود را وارد ادارات و دستگاه‌ها کرده و با برچسب‌های قومی به افراد شایسته از به کارگیری آن‌ها ممانعت کرده و این‌گونه ظلمی آشکار به این مردم وارد می‌سازند. البته نظام و مسؤولان باید اجازه رواج تبعیض میان اقوام مختلف را ندهند و از رشد روحیه تعصب قومی جلوگیری کنند.

 

ما معتقدیم همه اقوام خوزستان بر سر یک سفره واحد الهی که همان جمهوری اسلامی است، نشسته‌اند. پس باید همگی بر اساس استعدادها و قابلیت‌های خویش از امکانات بهره ببرند. معنا ندارد که مسؤولیت‌ها در اختیار یک گروه خاص باشد و دیگران در ضمن شایستگی محروم باشند. باید به همه نگاه عدالت محورانه داشت و این موضوع را ما بزرگ‌ترین تکلیف خود می‌دانیم.

 

رسا ـ ضمن تشکر اگر موضوع دیگری مد نظرتان هست، بفرمایید؟

 

در پایان از حضرتعالی و دیگر همکارانتان در خبرگزاری رسا در خوزستان تشکر کرده و برایتان آرزوی توفیق روز افزون دارم.

/9453/401/ر

 

گفت‌وگو از: علی ملحانی ـ محمد امین بیت سیاح

ارسال نظرات