۱۷ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۷
کد خبر: ۴۴۲۴۴۸
آیت الله اراکی/ نظام سیاسی اسلام/ جلسه40

نصب الهی اهل بیت به خلافت در حدیث ثقلین

آیت الله اراکی، حدیث ثقلین را از جمله احادیث دالّ بر نصب خاص حاکم دانست و گفت: نبی اکرم(ص) در نصب خلفای بعد از خود، تنها به نصب عام یعنی به بیان اوصاف منصوبین اکتفا نفرموده، بلکه در بیان خود عناوین متعددی به کاربرده است؛ چنان که عنوان «اهل بیتی» در حدیث ثقلین و دو عبارت «انّی تارک» و «ما إن تمسکتم بهما» هر دو بر نصب خاص اهل البیت(ع) برای خلافت و فرمانروایی دلالت دارد.
آیت الله اراکی

به گزارش سرویس پیشخوان  خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله محسن اراکی در چهلمین جلسه سال تحصیلی 94-95 در درس خارج فقه سیاسی اسلام که روز یکشنبه هجدهم بهمن ماه 1394 درمدرسه دارالشفاء برگزار شد، ابتدا در یک مقدمه طولانی به بیان سیر مباحث از آغاز تاکنون پرداخت و سپس  در ادامه وارد مبحث «نصب خاص حاکم» شد.

 

وی در تبیین این بحث با استناد به روایات موجود چنین استدلال کرد که نبی اکرم صلی الله علیه و آله در نصب خلفای بعد از خود، تنها به نصب عام یعنی به بیان اوصاف منصوبین اکتفا نفرموده است؛ بلکه در بیان خود عناوین متعددی به کاربرده است که این عناوین بر اشخاص معینی تطبیق می‌کند.

 

دبیر کل مجمع تقریب مذاهب اسلامی حدیث ثقلین را از جمله احادیث دالّ بر نصب خاص حاکم دانست و در بیان استدلال خود چنین گفت که اولاً در این حدیث به عنوان «اهل بیتی» تصریح شده است و ثانیاً دو عبارت «انّی تارک» و «ما إن تمسکتم بهما» هر دو بر نصب اهل البیت برای خلافت و فرمانروایی دلالت دارد و مراد از ترک در «انّی تارک» ترک برای تمسّک است نه صرف ترک.

 

استاد برجسته حوزه علمیه در پایان با استناد به برخی آیات شریفه حول شخصیت نبی مکرّم اسلام، این آیات را دلیل بر آن دانست که آن حضرت  از هر جهت رسول است و شخصیت فردی ندارد؛ بنابراین آنگاه که می‌فرماید «انّی تارک»؛ یعنی با حیثیّت رسول بودن این امور را در میان امت ترک می‌کند و این خود دلالت روشنی بر استخلاف آن امور دارد.

 

تقریر چهلمین جلسه درس خارج نظام سیاسی اسلام آیت الله اراکی تقدیم می شود.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه؛ مرور مباحث

بحث ما درباره شرط عصمت خلفای بعد از رسول صلی الله علیه وآله بود، این شرط را مفصلاً بحث کردیم و به پایان رسید.

تسلسل مباحث از ابتدا تا به اینجا چنین بود:

سه مقدمه برای مباحث فقه نظام سیاسی در اسلام مطرح شد؛

مقدمه اول: تعریف واژه‌ها؛

مقدمه دوم: جهان بینی سیاسی؛

مقدمه سوم: فلسفه سیاسی.

 

پس از این مقدمات در چند فصل وارد بحث فقه نظام سیاسی شدیم.

فصل اول: درباره وجوب تأسیس حکومت عدل بود که از منظر آیات و روایت آن را بحث کردیم.

فصل دوم: درباره دو عنصر حاکمیت یعنی مشروعیت و قدرت بحث کردیم، گفتیم هر حاکمیتی باید از این دو عنصر برخوردار باشد، درباره مشروعیت به صورت مفصل بحث کردیم و گفتیم که مشروعیت جز از طریق خدای متعال قابل تحصیل نیست.

فصل سوم: مباحث فعلی ما ادامه مباحث این فصل است؛ پس از آنکه در فصل دوم ثابت شد که منبع مشروعیت منحصر در خدای متعال است، به این نتیجه رسیدیم که حاکم تنها درصورتی حاکمیت مشروع دارد که منصوب من قبل الله باشد.

 

اگر این نصب الهی و اذن الهی به حکم نباشد، حاکمیت او نامشروع است هرچند عادل باشد؛ البته بین دو این امر تناقض وجود دارد به این معنا که وقتی حاکمی بدون اذن و نصب الهی خود را در مقام حاکمیت قرار دهد، خود این امر او را از عدل خارج می کند.

 

این مباحث در فصل سوم مربوط به نظریه نصب حاکم الهی بود، درباره این نظریه بحث را طی چند مطلب پی گرفتیم.

مطلب اول:

درباره وجوب عقلی نصب حاکم از سوی خدا بود؛

مطلب دوم:

درباره وجوب شرعی نصب حاکم از سوی خداوند بود که از دیدگاه آیات و روایات به طور مفصل بحث شد.

مطلب سوم:

درباره تحقق وصف الهی حاکم در طول تاریخ بود و گفتیم که درطول تاریخ همواره خدای متعال، حاکمی را برای حکومت نصب کرده است.

مطلب چهارم:

درباره نصب رسول اعظم صلی الله علیه وآله برای حاکمیت بود و گفتیم که آن حضرت از سوی خدا منصوب برای حاکمیت بود، به طور مفصّل ادلّه را مطرح کردیم و بحث کردیم.

مطلب پنجم:

درباره نصب الهی امامان دوازده‌گانه آل‌البیت برای فرمانروایی بعد از رسول بود که همچنان به این بحث می پردازیم، گفتیم نصب امامان بعد از رسول با دو نوع بیان و به دو شیوه انجام گرفته است: نصب عام و نصب خاص.

 

 

نصب عام یعنی اینکه از بیانات عامه برای نصب استفاده شده است، نصب عام گاهی کیفی و گاهی کمی بوده است؛ یعنی رسول خدا در نصب گاهی از بیان کمّی استفاده کرده است؛ مثلاً «خلفائی اثنی عشر» یا «سیکون بعدی اثنا عشر اماما» و عباراتی از این قبیل که با روایات متواتر از شیعه و سنّی نقل شده است.

 

 

در نصب عام کیفی، رسول خدا سه شرط برای منصوبین خود بیان فرموده است، یکی وصف قرشیّت «الائمة من قریش» یکی وصف فقاهت «رحم الله خلفائی قیل یا رسول الله و من خلفائک قال الذین یأتون بعدی و یروون حدیثی و سنتی‏»  یا «یعلّمون الناس بعدی» و روایاتی از این دست که با وصف فقاهت و علم به نصب کیفی اشاره دارد؛ وصف سوم، وصف عصمت بود که خود بر دونوع بود، یکی با بیان وصف عدل که جامع بین دو امر بود و دیگری با بیان خصوص وصف عصمت بود.

 

 

این سه شرط را رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در منصوب خود بیان فرموده است که خواه ناخواه این سه شرط منحصر در امامان دوازده گانه خواهد بود.

مطلب پنجم چند مبحث داشت.

مبحث اول ضرورت نصب حاکم بعد از رسول بود.

مبحث دوم  درباره نصب عام حاکم بعد از رسول بود.

مبحثی که امروز آغاز می کنیم مبحث سوم است ؛ یعنی مبحث سوم از مطلب پنجم از فصل سوم.

 

بحث امروز؛ نصب خاص حاکم

منظور از نصب خاص حاکم این است که نبی اکرم در نصب به نصب عام یعنی به بیان اوصاف منصوب از طرف خود اکتفا نفرمودند؛ بلکه در بیان خود عناوین متعددی بکاربرده‌اند که این عناوین به اشخاص این فرمانروایان اشاره دارد، از این ادلّه به ادلّه نصب خاص تعبیر می کنیم؛ چون در این ادلّه عناوینی برای اشاره به منصوب رسول اکرم بکار رفته است  که این عناوین بر اشخاص معینی تطبیق می کند.

 

عنوان اول

عناوین به کار رفته در نصب خاص متعدد است، اولین عنوان که مورد بحث ماست، عنوان «اهل بیتی» است، روایات را در این راستا قبلاً به مناسبت بحث عصمت متعرض شدیم؛ در اینجا همه آن روایات را متعرض نخواهیم شد و فقط به عنوان نمونه و تذکر و برای اشاره به بعضی از نکات مربوط به بحث امروز، ناگزیر به بعضی از آن روایات اشاره می‌کنیم.

 

روایت اول

از جمله روایاتی که در آن عنوان «اهل بیتی» برای نصب خاص به کار رفته است، حدیث معروف ثقلین است که قبلاً بحث شد، گفتیم هم مسانید و صحاح اهل سنت و هم کتب معتبره شیعه به طرق مختلف این حدیث را نقل کرده است؛ در اینجا دو سه لفظ از الفاظ حدیث ثقلین را بیان می‌کنیم.

ترمذی از زید بن ارقم نقل می کند «قال قال رسول الله صلی الله علیه و آله انّی تارک فیکم ما ان تمسّکتم به لن تضلّوا بعدی احدهما اعظم من الاخر کتاب الله حبل ممدود من السماء إلی الأرض و عترتی اهل بیتی و لن یتفرقا حتّی یردا علیّ الحوض فانظروا کیف تخلفونی فیهما» صحیح ترمذی ، باب مناقب اهل البیت، حدیث 3788.

 

دلالت بر حاکمان خاص

در این روایت اولاً عبارت «انّی تارک فیکم » و ثانیاً عبارت «ما إن تمسکتم بهما» هر دو بر نصب اهل البیت برای خلافت و فرمانروایی دلالت دارد.

عبارت «إنّی تارک فیکم» دلالتش بر نصب اهل البیت برای حاکمیت و فرمانروایی به دلیل آن است که کلمه «تارک فیکم » یعنی : «دربین شما بجاگذاشتم». شکی نیست که مراد از این بجا گذاشتن صرف این نیست که من می روم و اینها می مانند والا اختصاصی به این دو امر نداشت بلکه همه افرادی که پس از آن حضرت زنده اند در میان امت باقی هستند. اینکه می فرماید این دو چیز را ترک می کنم در میان شما ، معلوم می شود که ترک، ترک استخلافی است و مراد از «انّی تارک » یعنی «انّی مخلّف فیکم»؛ همچنان که در بسیاری از الفاظ  روایت ثقلین، این واژگان به کار رفته است؛ یعنی رسول اکرم این حدیث را به مناسبتهای مختلف بیان فرموده است و روّات متعدد آن را نقل کرده‌اند؛ در برخی الفاظ ، عبارت «انّی مخلّف» داریم.

خلاصه اینکه مراد از ترک در «انّی تارک» ترک برای تمسّک است نه صرف ترک.

بعد می‌فرماید «فانظروا کیف تخلفونی فیهما» یعنی ببینید بعد از من چگونه با اینها رفتار می کنید؛ از این جهت که ببینید آیا به آنها تمسّک می کنید یا نه.

 

 

دلیل قرآنی

آیه شریفه می فرماید «ما محمّد الا رسول»؛ درمباحث اصولی بحث کرده‌ایم و گفته‌‌ایم که بنا به این آیه شریفه، شخصیت آن حضرت ، شخصیت رسولی است ؛ یعنی او از هر جهت رسول است و شخصیت فردی ندارد؛ چنانکه آیه دیگری می‌فرماید «ما کان محمّد ابا احد من رجالکم و لکن رسول الله».

با توجه به این نکته در اینجا هم که می‌فرماید «انّی تارک»؛ یعنی با حیثیّت رسول بودن، این امور را در میان شما ترک می‌کنم و نه با این حیثیّت که صرفاً شخصی در میان شما هستم و از میان شما می‌روم.

به هرحال عبارت «انّی تارک » با قرائنی که وجود دارد، دلالت بر نصب دارد./836/د102/ل

ارسال نظرات