۰۹ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۹:۴۶
کد خبر: ۴۴۶۹۱۶
درس خارج فقه سیاسی استاد ایزدهی/ 23

با جواز امر و لزوم اطاعت، مشروعیت آمر اثبات می شود

حجت الاسلام والمسلمین ایزدهی در جلسه بیست و سوم درس خارج فقه سیاسی، با اشاره به دسته چهارم آیاتی که دلالت بر ملاک انتصاب الهی در خاستگاه مشروعیت دارند، گفت: با جواز امر و لزوم اطاعت، مشروعیت آمر اثبات می شود.
ایزدهی

به گزارش سرویس پیشخوان  خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام والمسلمین سید سجاد ایزدهی صبح شنبه، 30 آبان ماه 1394 در جلسه بیست و سوم درس خارج فقه سیاسی در مدرسه عالی فیضیه قم، در ادامه ادله قرآنی ملاک انتصاب الهی در مشروعیت دسته چهارم از آیاتی که دال بر این مطلب هستند را آیاتی دانست که به اطاعت امر خدا و منصوبان حق تعالی دلالت می کنند.

وی با اشاره به این مطلب که هر حکومتی دارای چهار رکن  سرزمین، حاکمیت، حاکم و مردم می باشد وظیفه مردم را اطاعت دانست و اطاعت شدن حاکم را در مقابل آن قرار داد که شأنش امر کردن است.

استاد سطح عالی حوزه علمیه قم با بیان اینکه ولی، تنها کسی می باشد که اطاعتش واجب است و فقط اوست که می تواند در این امور تصرف کند عنوان کرد: با جواز امر و لزوم اطاعت، مشروعیت آمر در موقف خودش اثبات می شود و چون وجوب طاعت اطلاق دارد، اطلاق امر را نیز می رساند.

وی با بیان ایرادی به استفاده مشروعیت از این دسته از آیات، آن را پاسخ داد و افزود: با توجه به آیه، ترادف اطاعت رسول خدا صل الله علیه و آله و اولی  الامر با اطاعت خدا، مشعر به این است که اطاعت این دو زمانی مشروع خواهد بود که در راستای اطاعت الهی قرار گیرد؛ این همان معنای مصدر الهی مشروعیت است. 

متن مختصر درس 23 خارج فقه سیاسی استاد ایزدهی از این قرار است.

خلاصه بحث گذشته

در جلسه های گذشته، خاستگاه مشروعیت حکومت ها را شمرده، در نقد این نظریه ها، گفته شد که به غیر از نظریه انتصاب الهی، دیگر ملاک ها نمی توانند پذیرفته شوند.

برای اثبات این نظریه ادله ای از عقل، قرآن و روایات وجود دارد. شش دلیل عقلی بر صحت این ملاک اقامه شد. در جلسه سابق، سه دسته آیات دال بر ضرورت انتصاب حاکم از سوی خدا، شامل آیات دلالت کننده بر ضرورت انحصار نصب حاکم از سوی خدا، انحصار حکم برای خدا و انحصار ولایت برای خدا شمرده و مورد استدلال قرار گرفتند.

دسته چهارم: آیات اطاعت

آیاتی که دلالت بر ضرورت طاعت و تبعیت از خدا و منصوبان ذات اقدس خدا دارند.

1. إِنَّمَا کَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ أَنْ یَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا.(1)

2. وَاذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَمِیثَاقَهُ الَّذِی وَاثَقَکُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا.(2)

3. وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ.(3)

4. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ(4)

شیوه استدلال

در هر نظام حکومتی می توان 4 رکن فرض کرد: 1. سرزمین، 2.حاکمیت، 3.حاکم، 4.مردم. عنصر محوری در بحث حکومت از سوی مردم، اطاعت از حکومت است، چه در حکومت های سنتی و چه در حکومت های مدرن که مردم شهروند هستند و حق انتخاب، اختیار و قانون گذاری دارند، باز هم جایگاه مردم، اطاعت از حاکم است. یعنی سلطنتی هست و سلطه ای وجود دارد که ادعای اطاعت می شود (گرچه سلطه در حکومت های مدرن، قانونی می باشد). در مقابل اطاعات مردم، اطاعت شدن حاکم وجود دارد. چرا که شأن حاکم امر و شأن رعایا اطاعت است و اگر غیر این بود نظامی برقرار نمی ماند.

حال باید گفت آن که واجب الاطاعت است ولیّ می باشد و او می تواند در اموری که در آن اطاعت راه دارد تصرف و دخالت کند؛ لذا با جواز امر و لزوم اطاعت، مشروعیت آمر در موقف خود اثبات می شود و چون وجوب طاعت اطلاق دارد، اطلاق امر را نیز افاده خواهد کرد.

پس علاوه بر مشروعیت، این مسئله که امر مقید به امور خاص نیست را نیز شامل می شود، به گونه ای که تمامی اموری که در آن طاعت متصور است را در بر خواهد داشت.

اشکال

طاعت خداوند متعال امر اضافی است، به این معنی که اگر در امور شرعی و الهی به ما امری شد باید اطاعت کنیم، ولی در امور دنیایی و اجتماعی آیه ساکت است. بنابراین منافاتی ندارد اگر در امور دنیوی از کس دیگری اطاعت کنیم. حتی ممکن است مخاطب آیه مومنین و مکلفین باشند نه جامعه اجتماعی؛ چرا که اطاعت مومنین مختص به امور دینی می باشد، ولی امور اجتماعی فراتر از آن است. با این فرض، نمی توان از آیه استفاده کرد که خداوند مصدر مشروعیت است.

پاسخ

دو جواب به این اشکال داده می شود.

1. اوامر دینی هم شامل امور دنیایی می شود و هم شامل امور اخروی، لذا اگر سخن مستشکل درست باشد و این امر از جانب حاکم شرعی آمده باشد، با این وجود هم ایرادی به استدلال وارد نیست. بلکه با توجه به آیه، ترادف اطاعت رسول خدا صل الله علیه و آله و اولی الامر با اطاعت خداوند متعال مشعر به این است که اطاعت این دو زمانی مشروع خواهد بود که در راستای اطاعت خدای متعال قرار گیرند؛ این همان معنای مصدریت الهی برای مشروعیت است.

2. بر فرض که خطاب به مومنان باشد، که فرض صحیحی نیز می باشد ولی خطاب غیر مومنان را نیز شامل می شود، اما چون مقدمه عمل یعنی ایمان را ندارند خطاب مستقیما آنان را مخاطب قرار نداده است. این مسئله مانند تمامی احکام است که برای مومنان آمده است؛ با این وجود غیر مومنان نیز به آن مکلف هستند.

آیاتی که دلالت بر تبعیت از رسول دارند نیز مانند آیاتی هستند که بر اطاعت دلالت دارند. به این نحو که اگرچه تبعیت به معنای پیروی و ملحق شدن است و ارتباطی با امر ولی ندارد، اما حد اقل مستلزم طاعت می باشد؛ بنابراین می توان از آن دسته از آیات نیز با همین نحو استدلال بر انتصاب الهی در خاستگاه مشروعیت دلیل آورد.

آیاتی مانند:

1. اتَّبِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ وَلَا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیَاءَ(5)

2. قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ(6)

3. فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ الَّذِی یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَکَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ(7)

4. یَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ (8) 902/226/ق

مقرر: ستار سلطانپور

پاورقی:

1. نور آیه 51

2. سوره مائده آیه 7

3. نساء آیه 64

4. نساء آیه 59

5. اعراف آیه 3

6. آل عمران آیه 31

7. اعراف آیه 158

8. یاسین آیه 20

/836/د102/ل

ارسال نظرات