اقتصاد ایران قادر به خلق شغل نیست
به گزارش خبرگزاری رسا حسین راغفر استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا پیش ازظهر امروز در نشست جایگاه اقتصادمقاومتی در گفتمان فرهنگی که در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد با اشاره به اینکه مشکل اصلی اقتصاد ما تضاد آن با فرهنگ است، اظهار داشت: اقتصاد با فرهنگ رابطه تنگاتنگ دارد، در واقع همانند رابطه مهم بین تولید با مصرف است.
وی ادامه داد: اقتصاد ایران قادر به خلق شغل نیست و تحت سلطه موراد اداری و مالی است، اقتصادی که به خرید و فروش سکه، ارز و سفته وابسته میشود اقتصاد موفقی نیست چون تولید یا به عبارتی دیگر خلق شغل به وجود نمیآید، در اینجا باید گفت این اقتصاد قادر به پاسخگویی نیست چون در خدمت مردم نیست، در این شکل اقتصاد مردم غایب اصلی اقتصاد ما هستند.
استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا با بیان اینکه نظام اقتصادی ما در اختیار مردم نیست، خاطرنشان کرد: در اصل نظام اقتصادی ما در انحصار گروهی خاص است، درصد مشارکت جوانان ما در کار اقتصادی در جهان 22درصد است که نصف میانگین جهانی است، همین امر سبب افسردگی جوانان ما شده است.
راغفر تاکید کرد: یک جوان صرفا برای درآمد به سوی شغل نمیرود بلکه شغل هویت افراد را تشکیل میدهد، در اصل نداشتن شغل یک جوان را در دید اطرافیان خراب میکند و از سوی دیگر این اتفاق بحران جرایم، اعتیاد و فروپاشی خانواده را به وجود میآورد.
وی یادآور شد: در نظام تدبیر و تمشیت امور یکسرس چالشها وجود دارد، در واقع این نوع نظام که امروزه شکل گرفته است در پاسخگویی به نیازهای زیست بوم توسعه کشور ناتوان است، این ناتوانی به خاطر این است که مردم در این نظام موضوع اصلی نیستند یا در اولویتای بعدی قرار گرفتهاند، در واقع نهادهای استخراجی این نظام در خدمت سعادتمندی، رفاه و بهزیستی مردم نیست بلکه بیشتر در خدمت منافع اصحاب قدرت و ثروت هستند.
استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا افزود: در نظام تدبیر و تمشیت نهادهای فراگیر که هدف آنها منافع آحاد مردم است حضوری ضعیف و عملکردی کم رنگ دارند،در این شرایط چشمانداز آینده نزدیک از محو کامل حکایت دارد، همچنین این نظام تدبیر فاقد فلسفه اقتصادی شفاف و روشن میباشد، این در حالی است که حفظ کرامت انسان باید هدف نظام سیاسی اقتصادی باشد.
راغفر با اشاره به اینکه کرامت انسانها از طریق کار شایسته امکانپذیر میشود، تصریح کرد: کار در واقع منشا هویت و معناداری زندگی است، به این ترتیب اشتغال کامل و حداکثر کردن سخت کوشی و تلاش هدف نظام تصمیمگیری و سیاستگذاری کشور میگردد نه حداکثر کردن منافع فردی که هدف نظام اقتصادی کشور پس از جنگ تحمیلی بوده است.
وی گفت: یکی از مصادیق سلطه این نوع سرمایه حضور در معاملات زمین و مستغلات است، غارت زمینهایی که باید به فضاهای سبز و ورزش جوانان اختصاص مییافت امروزه با تخصیص آنها به برجهای مسکونی و تجاری پیامدهای گستردهای بر حیات فردی و اجتماعی جوانان داشته است.
استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا با بیان اینکه فرهنگ نئولیبرال افراد جامعه را دچار یک اختلال روانی میکند، ابراز داشت: مشخصه این کار از کارافتادگی فرایندهای فکری و پاسخگویی عاطفی ضعیف است، این امر جامعه را دچار روان گسیختی اجتماعی میکند، با این شرایط جامعه دچار توهم جنونآمیز و رفتارهای مبتنی بر آشفتگی فکری میگردد.
راغفر با اشاره به اینکه سیاستهای اقتصادی بعد از جنگ تحمیلی در ایران هزینههای سنگینی بر جامعه تحمیل کرده است، بیان کرد: اولین اثر آن به وجود آمدن نابرابری اقتصادی بود، پس از آن شاهد رشد فساد در جامعه شدیم، در آخر نیز روان گسیختگی فرهنگی به وجود آمد که کشور ما را به شدت متضرر نمود.
وی ادامه داد: سر تصمیمات اقتصادی سوداگرانه در حوزه حیات اجتماعی بصورت تحقیر هویت جوانان در اثر بیکاری و سرخوردگی ناشی از آن از یک سو، و از سوی دیگر رژه تجمل و اشرافیگری متجلی شده است، نتیجه این آسیب فرهنگی هم رشد ناهنجاریهای اجتماعی در میان جوانان به شکل سرخوردگی، اعتیاد، خودکشی، طلاق و.. بوده است.
استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا با اشاره به اینکه در نتیجه تحولات اجتماعی به وجود آمده حس تعلق خاطر اجتماعی در میام مردم از بین میرود، تصریح کرد: در کنار این آسیب میتوان به از بین رفتن ریشههای مشترک در سنتهای جمعی همچون طبقه، اجتماع محلی یا شبکه خویشاوندی نیز توجه کرد، در حال حاضر مردم حس هویت خود را از طیف بسیار گستردهتری از منابع شامل جنسیت، سن، منزلت مادی، الگوهای مصرفی و منابع بیشمار دیگر دریافت میکنند.
راغفر با بیان اینکه موضوع هویت درباره تعلقات است خاطرنشان کرد: این موضوع درباره مشترکاتی است که با دیگران داریم و تمایزاتی که ما را از آنها متفاوت میکند، هویت به ما حس موقعیت شخصی میدهد و هسته با ثباتی برای فردیت ما میباشد، علاوه بر آن هویت درباره روابط اجتماعی و رفتار و گرفتاریهای پیچیده ما با دیگران نیز هست.
وی افزود: اقتصاد جهانی از یک سو فرمان میراند که آموزش و پرورش، خدمات سلامت، ورزش و فرهنگ باید به نیروهای عرضه و تقاضا واگذار شوند و همزمان از طریق فرهنگ مبتذل مصرفی دائم پندارها و تخیلات شیطانی و خواستهای فراتر از ظرفیتهای انسانها در آنها خلق میکند، این اقتصاد به نابرابریها دامن میزند که محصول طبیعی آن ایجاد ناامنی است، همچنین میکوشد تا با ایجاد خشونتهای کاذب افراد را تبدیل به موجوداتی مطیع نماید و از این طریق آنها را کنترل کند، اقتصاد جهانی فرصتهای بیسابقه خلق ثروت را برای گروههای قلیلی ایجاد کرده است، در ضمن سرشت نابرابری آن وسایل معاش طبقات متوسط و پایین را تهدید میکند.
استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا یادآور شد: تولید فرهنگ را نیز نمیتوان تنها به اقتصاد تقلیل داد، فرآیندهای تولید خود پدیدههای فرهنگی هستند که در آن این پدیدهها جمعآوری رویههای معنادار هستند، که شیوههای خاصی برای مردم میسازند که خود و سلوک خود را یک بستر سازمانی ارزیابی کنند، به اینها فرهنگهای تولیدی اطلاق میشود.
راغفر در پایان گفت: در شکل بخشی به اقتصاد مقاومتی باید هریک از قلمروهای حیات اجتماعی که مستلزم یکسری مفروضات است رعایت شود، ابتدا مردم به عنوان بزرگترین سرمایه هر جامعهای تلقی شوند، سپس هدف سیاستگذاری بخش عمومی سعادتمندی و حفظ کرامت انسان باشد و در آخر هم کار معنا و هویت بخش زندگی انسان شود./816/201/ب3