۰۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۹:۱۹
کد خبر: ۴۵۸۲۳۸
مدیر موسسه ندای فطرت:

مانع تراشی بازی های رایانه ای در تربیت نوجوانان بسیجی

مخاطبان بازی های رایانه ای عملا در سیر بازی با خشونت سر و کار دارند. یعنی تخلیه هیجانات مساوی با ظهور و بروز آن و در عمل تخلیه خشم نیست، بلکه تمرین خشونت است.
رایانه‌ای داعش بازی

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری  رسا به نقل از شبستان، هشتم آبان ماه در تقویم رسمی کشور مصادف با روز نوجوان و روز بسیج دانش آموزی است. این نامگذاری از آن جهت بود که بسیجی نوجوان محمدحسین فهمیده برای دفاع از صیانت کشور در جبهه جنگ حضور یافت و با جان فشانی دلیرانه اش مقابل دشمن ایستاد. به مناسبت فرا رسیدن این روز، بر آن شدیم راه های نهادینه سازی سبک زندگی بسیجی وار  برای نوجوانان را بررسی کنیم و این مساله را مورد توجه قرار دهیم که اساسا در روزگاری که تکنولوژی حرف اول را می زند چگونه می توانیم نوجوانان خود را با فرهنگ ساده زیستی که از شاخصه های اصلی فرهنگ بسیج است، آشنا کنیم.

در این رابطه نظرات حجت الاسلام علی قهرمانی، حجت الاسلام والمسلمین علی قهرمانی، کارشناس معنویت و رسانه و مدیر موسسه ندای فطرت را جویا شدیم که در ادامه می خوانید:

بسیاری از بازی های رایانه ای که امروز در بازار عرضه می شود روحیه خشونت را میان نسل نوجوان گسترش می دهد، از نظر شما این روال چه قدر می تواند در ترویج سبک زندگی بسیجی وار در میان نوجوانان، مانع تراشی کند؟

در مورد بازی های رایانه ای مقدمه ای را عنوان می کنم. اساسا می توان بازی را از دو زاویه مورد بررسی قرار داد.: یک زمان بازی را به عنوان سرگرمی نگاه می کنیم و کار داریم و زمانی با بعد رسانه آن.

اگر بازی را از بُعد سرگرمی بررسی کنیم زاویه بحث اینگونه شکل می گیرد که نوجوان از طریق بازی های رایانه ای اوقات فراغت خود را پر می کند. در این بُعد مبحث سرگرمی، اوقات فراغت و مباحثی از این دست که مستقیم مربوط به سبک زندگی است، پیش می آید.

اما گاهی بازی را از منظر رسانه ای بررسی می کنیم و این که قرار است چه پیام هایی را به مخاطب خود بدهد؟! از این جهت گاه بازی ها توانایی ارایه منفعت ها و بحث های آموزنده ای را به مخاطب خود دارد.  اکنون در بسیاری از نقاط جهان از بازی به عنوان فرایند و ابزاری در جهت تکمیل آموزش بهره می گیرند. مثال ساده آن در مورد رانندگی است که فرد بدون نیاز به مربی و تنها با استفاده از ابزار بازی، آموزش می بیند. در بازی های علمی مانند بازی های پایه ریاضی و ... یا بسیاری دیگر از شاخه های علمی، فرهنگی، هنری و حتی نظیر آموزش های رزمی.

بنابراین، بازی های رایانه ای مولفه ای تک بُعدی به شمار نمی آیند و عموما ابعاد مثبتی نیز دارند. البته بیشتر بازی های آموزش محور هیجان کمتری دارند و مخاطب بازی‌کن حرفه ای به سراغ آن بازی ها کمتر اقبال دارد.

از سوی دیگر برخی بازی های رایانه ای خشن نیستند ولی تولید خشونت می کنند. مانند بازی هایی که هیجان بالایی دارند؛ از قبیل هیجان سرعت. به خاطر هیجان بالای این دست بازی ها که فرد هم زمان با کسب مهارت باید به برنده شدن نیز فکر کند اضطراب و استرس بالای به مخاطب می دهد.

علاوه بر این، باخت های مکرر و عدم موفقیت در هر مرحله و مسائلی از این دست باعث می شود که این گروه بازی ها منشا پرخاشگری و خشونت شوند. بویژه اگر اولیا در میان بازی از کودکان بخواهند که بازی را ترک و سیستم یا گوشی را خاموش نماید. اما در کنار این بازی ها، برخی بازی های رایانه ای اساسا خشن هستند و این خشونت نهادینه شده را به ویژه در دوره نوجوانی تشدید می کنند.

مخاطبان این قبیل بازی ها عملا در سیر بازی با خشونت سر و کار دارند. یعنی تخلیه هیجانات مساوی با ظهور و بروز آن و در عمل تخلیه خشم نیست بلکه تمرین خشونت است. به بیان دیگر کاربر این بازی ها نوعی همزادپنداری را با این بازی که اکنون در مقام رسانه با مخاطب سر و کار دارد برقرار می کنند. و این یکی دانستن خود با شخصیت قهرمان داستان و همزادپنداری کاربران بازی های رایانه ای عمق بیشتری دارد، چراکه مخاطب احساس می کند که با قهرمان آن بازی هم داستان است و در خودش در بازی حضور دارد. به خصوص که چون تاثیر و تاثر دو سویه است و کمکاری او به شکست در بازی و تلاش کاربر به پیروزی و برد منتهی می شود، این قبیل تاثیرات حس حضور را تشدید می کنند.

آیا این تاثیرگذاری منفی می تواند روحیه بسیجی وار و سبک زندگی بسیجی وار را از نوجوان ما بگیرد؟

اساسا نقدی که ما به سبک زندگی غربی وارد می کنیم عمدتا در حوزه خشونت و مسائل جنسی، تفریح گرایی بی حد و حصر است که کاربر را به مسائل گناه آلود نزدیک می کند یا گاهی حتی مرزهای گناه را در می نوردد.

شاید نیاز باشد قبل از اینکه وارد مباحث اصلی شوم اشاره ای به انواع خشونت داشته باشم. در اسلام با آنکه همیشه توصیه به کظم غیض شده است اما چیزی به نام خشم مقدس داریم و در مقابل در غرب چون اساس زندگی لذت و خوشی است طبق آن افراد با دشمنان خود با خشن ترین روش ها برخورد می کنند و امروزه رسانه هایی چون هالیوود در حال گسترش این فرهنگ هستند.

 این در حالی است که در نگرش اسلام هرگز این چنین رویکردی نیامده است که فرد باید همیشه و در هر حالتی خشم خود را ابراز کند. اساسا کسی که تا این اندازه خشمناک باشد و کنترلی روی خود نداشته باشد نمی تواند به موفقیت برسد.

از طرف دیگر با پدیده خشم مقدس مواجهیم. در این نوع خشم فرد مسلمان هر جا که دانست فردی دشمن خداست با او پیکار می کند و بر او خشمگین می شود نه اینکه صرفا در مواردی که فکر کند مثلا کسی از او خوشش نمی آید یا او از آن فرد متنفر است. بسیاری از آدم ها از یکدیگر خوششان نمی آید ولی الزاما دشمن انسان نیستند و قرار هم نیست که ما نسبت به این افراد خشم بورزیم. کسی که قرار است به او خشمناک شویم فردی است که دشمن دین خداست.

 حال این مولفه ها که عنوان کردم در بازی های جنگی و بازی های خشن نیز مصداق دارد. ما با ساخت بازی های خشن نمی توانیم بگوییم که روحیه بسیجی و روحیه جهادی را گسترش داده ایم.

حال باید دید خشونتی که در این بازی ها وجود دارد در پی القای کدام است. آیا عاری از مفاهیم مقدس و تبیین خشم مقدس است؟ اگر چنین بود معلوم است که با آنچه که اسلام مدنظر دارد، متفاوت است. این نوع بازی می خواهد سبک زندگی هالک وار را گسترش دهد. گویی با این قبیل بازی مشغول تبدیل جوانان مان به هالک های انسانی هستیم. کسانی که نمی توانند خشم خود را کنترل کنند. کسانی که خشم شان دم مشک شان است و این اشتباه است.

اما نکته دوم در این مبحث سبک زندگی جهادی و بسیجی است. ما در نگاه اسلام جهاد را فقط منحصر به جنگ نمی دانیم، جهاد را خشم گرفتن بر بدی می دانیم در نتیجه فرد مجاهد و بسیجی واقعی قبل از اینکه به دیگران اخم کند به بدی های خود اخم می کند.

 من همواره برای جوانان حضرت ابوالفضل(ع) را مثال می زنم و اینکه چرا به حضرت ابوالفضل عباس(ع) می گویند؟ علت آن است که وقتی دشمنان خدا و دین را می دید چهره در هم می کشید و خشمگین می شد. ترش رویی حضرت(ع) به بدی ها بود.

اگر ما به بدی هایی که در عالم است رو ترش کنیم آن موقع است که می توانیم بگوییم زندگی مان مجاهدانه شده و تازه داریم در مسیری قدم می گذاریم که یاران امام حسین(ع) قدم گذاشته اند.

در مورد این مساله توضیح دهید، با توجه به اینکه معتقدیم تولیدات رسانه و بازی هایی که غرب در اختیار ما می گذارد بدون برنامه نیست، ارایه این بازی ها و دسترسی راحت به آنها چه قدر می تواند سبک زندگی بسیجی وار را از نسل نوجوان ما دور کند و یا بزداید؟

قطعا تاثیر دارد. اساسا بازی های خشن و بازی های حوزه سبک زندگی که معمولا مسایلی نظیر خشونت، مسایل جنسی و ولنگاری را گسترش می دهند در نقطه مقابل سبک زندگی دینی قرار می گیرند. 

روح زندگی دینی بر اساس سبک زندگی جهادی است و اینکه انسان همه چیزش برای خدا باشد. اولین چیزی که در روحیه بسیجی وار فرد بسیجی را در اقبال با این بازی ها دچار خدشه می کند آن روحیه برای خدا کار کردن است. یعنی بحث نفس در برابر خدا قرار می گیرد و شیطان درون تقویت می شود. این بازی ها در مقام رسانه بدون اینکه هدف خود را مستقیما بیان کند مخاطب را به سمتی می کشاند که بر اساس آن به فرد می گوید تو برای لذت خودت هر کاری می توانی باید انجام بدهی. به بیان دیگر بازی های سبک زندگی غربی در پی القای این مساله است که اگر به این مراحل رسیدی و این کارها را انجام دادی در واقع زرنگ بوده ای. گویی کسی که می تواند سر دیگران کلاه بگذارد، زرنگ است! و بازی های خشن به دنبال آن است که القاء کند قهرمان کسی است که به هرشکل ممکن طرف مقابل را به زانو درآورد و به فجیع ترین شکل ممکن بکشد.

این مدل رفتاری در تقابل مستقیم با سبک زندگی دینی است و این در حالی است که روحیه بسیجی برگرفته از سبک زندگی دینی است . پس مواجهه با این بازی ها سبب می شود تا روحیه جهادی و بسیجی دچار خدشه شود و لذت گرایی جایگزین روحیه تعبد و بندگی شود.

آیا این بازی ها مانع از این موضوع خواهد شد که دیگر نتوانیم جوانان خود را مثل گذشته تربیت کنیم؟ به بیان دیگر آیا فضای این بازی ها مانعی برای تربیت نسلی مثل نسل نوجوانان زمان جنگ خواهد شد؟

شاید تقابل مستقیم به این شکل که فرمودید میان این مسایل نباشد و اگر کسی بخواهد تقابل مستقیم این مساله را تبیین کند سخت باشد.

اما نکته آن است که این بازی ها روحیه لذت گرایی را گسترش می دهند، لذت و هیجان طلبی هیچ گاه تعبد و بندگی نمی آورد، نوجوان دهه شصت عشق تفنگ به دست گرفتن را نداشتند. بلکه بسیاری عشق لبیک گفتن به ندای رهبر خود را داشتند. لبیک به هل من ناصر ینصرنی رهبرشان گفتند.

همچنین تعبد روحیه ای بود که نوجوانان دهه شصت را به مبارزه و جنگ کشاند. لذا بسیاری از آنها قبل از جنگ با فرمان امام راحل پیرامون بسیج سازندگی به روستاها رفتند و مشغول اصلاح و سازندگی شدند.

اما در مقابل آنچه بازی های خشن ارایه می کنند خشونت نهادینه شده است. برای مثال فرد باید در فضای بازی حداقل 10 نفر را بکشد تا احساس رضایت کند و بگوید که مثلا در این بازی تحرک داشتم. این در حالی است که در آن زمان افراد با روحیه خاصی پا به میدان می گذاشتند و برایشان فرقی نمی کرد که قلم به دست بگیرند یا تفنگ. بلکه مهم این بود که به تکلیف عمل کنند و این روحیه است که اساس سبک زندگی دینی را می سازد.

قطعا این بازی ها چنین روحیه ای را دچار خدشه می کند. این بازی ها القای تعبد و بندگی ندارند. بلکه خشونت، جنگ طلبی و روحیه خونخواری را در مخاطبان نهادینه می کنند./836/د102/ل

ارسال نظرات