غارت فرهنگ در پوشش فمینیسم
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، کتاب «فمنیسم، راه یا بی راه؟» نوشته پاسنو، دایان در سال 1384 با ترجمه دکتر محمدرضا مجیدی به چاپ رسید، این کتاب از سوی پژوهشگاه فرهنگ و معارف در 207 صفحه و 10 فصل منتشر شد. دکتر مجیدی در یادداشت خود مینویسد:
جریانهای فمینیستی در جهان امروز فعالند. ادعاهای بزرگ و فراوان مطرح میشود؛ و در این میان هر از چند گاه فرد و افرادی در درون این جریانها زیسته و شاهد عینی واقعیتها بودهاند. کتاب خانم دایانا پاسنو از ایندست است. البته نباید از این کتاب انتظار کاری عمیق در حوزه نظری داشت؛ و نقدهایی هم بر آن وارد است؛ اما این کتاب به فهم زمینههای ظهور جریان فمینیستی و واقعیتها و مدعیان کمک میکند و نیاز به دین و دینداری را در جهان متزلزل معنوی یادآور میشود.
فصل اول: زنان مثل من
ما زنان بهاندازه یک نسل کامل در دام افتادیم امّا از آغاز قرن جدید، جنبش فمینیسم زرقوبرق خود را ازدستداده است؟ امروز نتایج آن را ارزیابی میکنند و این خواست فرد ماست.
فمینیستهای نیمه اول قرن حاضر، یعنی کسانی که برای حق رأی زنان در جنگی پیروز شدند که میبایست بشوند... نیروهایی که همه زنان احتمالاً با آن موافق بوده و مبارزان همفکری در خصوص آنها بودند، اما فمینیستهای نسل حاضر برنامههایی دارند که ماهیتاً تفرقهانگیز است و اکثر زنان بهراحتی آن را دنبال نمیکنند و ندای حمایت از آنها را سر نمیدهند.
چرا پیام این گروه شکست خورد؟ و چرا برای بسیاری از ما خوشایند نیست که هر آنچه فمینیستها میگویند را بپذیریم؟ اجازه دهید که ما جنبش فمینیسم را با کمک یکدیگر و بهوسیله آگاهی دادن به هم با چشمانی باز و بهواسطه درسهایی که از تاریخ فراگرفتهایم مورد آزمایش و امتحان قرار بدهیم.
فصل دوم: فرانسیس؛ یک آغاز شگفتانگیز
آیا هنوز کسی فرانسیس ویلارد را میشناسد؟ اگر این نام را در یک کتاب تاریخی یا دائرةالمعارف جستجو کنید، تنها به یک پاراگراف دست مییابد. تأثیری که این زن در طول قرن نوزدهم در فرهنگ ما داشته است به دست فراموشی سپردهشده است.
مبارزه با آزادی مصرف مشروبات الکلی برای ویلارد بهصورت یک مسئله شخصی درآمده بود. دیدگاه ویلارد در مورد وجود شرایط مساوی برای زنان و مردان در سخنرانیاش در سال 1891 به گونه زیبایی بیان شد؛ و بدیهی است که فرانسیس ویلارد از مدافعان اصلی حقوق زنان بود. پس چرا برای زنان عصر ما بیگانه است؟ و چرا نام او از صفحه تاریخ محو شد؟ علت اصلی آن این بود که در هر اقدامی که ویلارد در زندگی استثنایی خود انجام داد برگرفته از کتاب مقدس بود. فرانسیس در آخرین مصاحبه معروفش اظهار داشت: به عقیده من رشد بشریت بهاندازهای زیاد به کتابهای مقدس بستگی دارد تا جایی که در حال حاضر نمیتوانم چیز دیگری از بهجای آن تصور کنم.
فصل سوم: جنش فمینیستی امروزین
برنامه فمینیستی سکولار در یک فرهنگ پستمدرنیستی بهخوبی رشد و ترقی یافته است. فمینیستها و همکارانش با استفاده از روانشناسی و آموزش، یک نسل کامل را با این تفکر که اساس دو جنس مذکر و مؤنث هیچ تفاوتی باهم ندارند، شستشوی مغزی دادند.
جای شگفتی ندارد که اینگونه بیمحتوا سخن گفتن به آشفتگی جنسیت زن و مرد و یک پایان غمانگیز منجر شده است. مشکل جهانبینی پستمدرنیسم این است که نهایتاً، قدرتمندترین شخص یا جنبش نظراتش را بر هرکس دیگری تحمیل میکند. ازآنجاییکه کلیسا در این مورد خاص سکوت کرده است و با علم به این موضوع خود را مطیع این جنبش ساخته است، سمتوسوی فرهنگی ما در حال نوسان بهسوی دنیایی شدن کامل است.
برای مقابله با چیزی به غافلگیرکنندگی فمینیسم، نیاز به دانستن جزيیات آن داریم:
- فمینیسم معیارهای اخلاقی را نابود کرده است.
- فمینیسم موجب تضعیف خانه و خانواده شده است.
- فمینیسم زنان را قربانی خودساخته است.
- فمینیسم منجر به ظهور نسلی از مردان شده است که به زنان با بیاحترامی مینگرد و از آنها صرفاً استفاده جنسی مینمایند.
فصل چهار: تاریخ بد تکرار میشود
من طی سالیان طولانی پروندههای بسیاری از صدها خانواده با شرایط بسیار وخیم داشتهام. این پروندهها هنوز مرا دچار کابوس میکند. در فرهنگ فرا مدرن ما، مصلحتاندیشیها و راحتطلبیهای شخصی یکی از دلایلی است که زنان را به سقطجنین وامیدارد.
سقطجنین غایت و آرزویی است که فمینیستها حاضرند برای رسیدن به آن حتی از جان خود بگذرند.
از نظر فمینیستها بارداری نوعی اسارت است و کودک داخل رحم، مزاحمی برای بدن به شمار میرود.
شولامیثت فایرستون فمینیست، مینویسد:«بارداری پدیدهای است که صرفاً به خاطر بقای نسل بهتدریج بدن فرد را بدفرم میکند».
امروزه اوضاع چگونه است؟ میلیونها کودک بیرحمانه به قتل رسیدهاند و ما بیتفاوت از گناه آنها میگذریم. مردم به اقتصاد بیشتر از قتل و عام همنوعشان علاقه نشان میدهند و این فرایند در حال تکرار است.
فصل پنجم: چهره جدید فمینیسم
در کتاب مقدس (انجیل) از همجنسبازی بهعنوان گناه یادشده است اما مسیحیان و یهودیان و دیگر ادیان نیز که در فرهنگ ما زندگی میکنند در برخورد با این مسئله سردرگم ماندهاند. فمینیستها مسائل جنسی را باقدرت و آزادی یکسان گرفتهاند تعدد شریک جنسی در بین زنان در دو دهه اخیر و تاکتیک «همهجا و با همهکس خوشگذرانی کردن» نتیجه این تساوی و یکسان نگری بوده است. دسته همجنسبازان پا را از این فراتر نهاده و اعلام کردهاند که یک فمینیست واقعی باید همجنسباز باشد احتیاجی به مردها نیست؛ آنها قانون خداوند را کاملاً نفی میکنند.
فصل ششم: در مقابل یکدنده چه میتوانم بگیرم؟
یک لطیفه قدیمی وجود دارد که مضمون آن چنین است؛ آدم خطاب به خدا گفت: چقدر هزینه باید بپردازم که یک زن خوشظاهر برایم بیاوری که خدمتکاریام را بکند و بهشدت سودایی و احساساتی و همینطور آشپزی قابل باشد. خدا پاسخ داد: باید یکدست و یکپا هزینه کنی. آدم عمیقاً فکر کرد و گفت: به ازای یکدنده چه میتوانم بگیرم؟
از ابتدای خلقت، دو جنس مخالف راجع به نقشها و مسؤولیتهایشان همدیگر را دست میانداختهاند. همه ما از این جمله، خندهمان میگیرد که: زنان همانقدر به مردها نیاز دارند که یک ماهی به دوچرخه نیاز دارد.
هر چه زن قویتر باشد همسرش ولخرجتر میشود و هر چه زن نقشش در خانهداری سستتر شود نقش مرد هم بهعنوان فراهمکننده مالی لاجرم بیمعنا و بیبنیاد خواهد شد.
فصل هفتم: سرپیچی از متون مقدس
ما اصولاً خودخواه بوده و سرسختانه میخواهیم که در زندگی به خودمان متکی بوده و همهچیز را بهتنهایی انجام دهیم و از این راه به مقابله با مردان بپردازیم. خداوند به هر یک از ما اجازه داده است، نقش خود را در زمان خود در تاریخ بر عهده بگیریم؛ و به همین دلیل هر چه بیشتر مسیحیت را درک کرده و در آن پرورش یافتم دریافتم که دنیا در موقعیت و یا شکست من بهعنوان یک مسیحی نقش کمی دارد و همهچیز در دستان خداوند و اراده او قرار دارد فهم این مطلب کلیدی و برای درک نقش هر زنی در دورهای از تاریخ مهم است.
فصل هشتم: منازعه مادران مست
هیچچیز بهاندازه مباحثات مابین مادران مسیحی که ماندن در خانه را انتخاب کردهاند و دیگرانی که وارد محیط کارشدهاند باعث تفاوت پس این دو گروه نشده است. من احساسات هر دو گروه را درک میکنم چون من در میان هر دو گروه بودهام. من تا این زمان از موقعیت گروه دیگر اطلاعاتی نداشتم تا اینکه خودم به سرکار رفتم بعد از آن من شخصی شدم که نسبت به مادران خانهدار دچار حسادت شده بودم. آنها میتوانستند با بچهها اوقات خوشی را داشته باشند. آنها دقت داشتند که شامهای عالی درست کرده و کلوچههای خوشمزه بپزند و توانستند به اردوهای تفریحی بروند و من به علت مشغله قادر به انجام این کارها نبودم.
فصل نهم: قربانی یا فاتح
آیا نمایندگان فمینیست بررسی میکنند که تا چه حد به اهداف جنبششان رسیدهاند؟
زنانی که روزبهروز بهقصد پیشرفت در محل کار مورد آزار جنسی و سوءاستفاده قرار میگیرند؛ و زنانی که در محیط اجتماعی قربانیان اصلی تفکر فمینیست هستند. بسیاری از زنان مسیحی دارای روابط سوء استفاده گرانه هستند. فمینیستها میگویند شما هنوز قربانی هستید اما مسیح گفت: من شما را فاتح قراردادم، شما متعلق به من هستید. اگر شما اعتقاد داشته باشید که قربانی هستید، دیگران نیز با شما بهعنوان یک قربانی رفتار خواهند کرد؛ اما خداوند اینگونه در مورد شما فکر میکند؛ شما یک انسان بیارزش و در یککلام قربانی نیستید.
تغییر در افکار شما در مورد نگرش به خود یک گام بزرگ بهسوی زندگی سالمتر است.
فصل دهم: آخرین تأملات
فمینیسم بهعنوان یک نگرش جهانی منجر به غارت و ویرانی فرهنگ شده است و زنان تنها کسانی نبودهاند که منحرفشدهاند بلکه بر روی نسل کاملی از مردان جوان نیز اثر نامطلوبی داشته است. برای شروع من معتقدم هر زنی باید از خودش این سؤال را بپرسد که چه کسی در زندگی من را دوست دارد و در مقابل چه کسی را دوست دارم؟
اگر شما یک دیندار هستید امیدوارم اولین پاسخ شما این باشد که خداوند مرا دوست دارد و در مقابل من هم او را با تمام وجودم دوست دارم اگر پاسخ شما این است این نقطه شروع خوبی است برای اینکه بدانیم چگونه به دروغهایی که فرهنگ بهعنوان جنس مؤنث به تو قبولانده جواب دهی. خداوند باید سرچشمه عزتنفس شما باشد و اینکه چگونه به خودتان بهعنوان یک زن نگاه کنید. خداوند بهعنوان خالق ما دوست دارد که هرکدام از ما با او رابطهی شخصی داشته باشیم./918/د102/س
خبرنگار: مصطفی عبادی خواه