۲۸ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۹:۰۰
کد خبر: ۵۰۶۱۰۳
آیت الله مکارم شیرازی مطرح کرد؛

ماه رمضان؛ ماه زدودن زنگار از آیینه دل

حضرت ‌آیت الله مکارم گفت: اگر جسم انسان، هر چند ساعتى، نياز به آبى دارد كه خود را با آن شستشو دهد و چرك و آلودگى را از بدن خود دور کند، روح آدمى نيز به شستشو نيازمند است كه آلودگىِ گناه را با آن، از خود بزدايد.
آیت الله مکارم شیرازی

به گزارش خبرگزاری رسا، تفسیر دعای روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان از دیدگاه حضرت آیت الله مکارم شیرازی به شرح زیر است:

دعای روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان: اللهُمَّ اغْسِلْنى فيهِ مِنَ الذُّنُوبِ، وَطَهِّرْنى فيهِ مِنَ الْعُيُوبِ، وَامْتَحِنْ قَلْبى فيهِ بِتَقْوَى الْقُلُوبِ، يا مُقيلَ عَثَراتِ الْمُذْنِبينَ؛خدايا در اين ماه مرا از گناهان شستشو ده و از عيب ها پاك گردان و قلبم را به وسيله پرهيزگارى دلها بيازماى، اى درگذرنده از لغزش هاى گنهكاران»[1]

ماه رمضان؛ ماه زدودن زنگار از آیینه دل

در فراز آغازین دعای روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان می خوانیم:«اللهُمَّ اغْسِلْنى فيهِ مِنَ الذُّنُوبِ؛خدايا در اين ماه مرا از گناهان شستشو ده»[2]

ماه مبارك رمضان ، ماه ضيافت و ميهمانى خداست،[3] حال اگر كسى به ميهمانى و ضيافت الهى مى رود بايد اوّل خود را شست وشو دهد و لباس تميز بر تن كند، آن گاه در ميهمانى آن شخص بزرگ قدم بگذارد، نه اينكه با لباس آلوده در آن شركت جويد.[4] لذا گروهى هستند كه وقتى وارد ماه رمضان شدند خود را مى شويند و در حالى كه پاك شده اند از ماه رمضان خارج مى شوند.[5]

در این بین «روزه ماه رمضان» سپرى است در برابر مجازات خدا[6]؛ لذا برنامه تربيتى روزه نيز بايد با آگاهى هر چه بيشتر و عميقتر از تعليمات آسمانى هماهنگ گردد، تا جسم و جان آدمى را از آلودگى گناه شستشو دهد.[7]

زنگار دل را با آب توبه شستشو دهیم

بدیهی است اگر جسم انسان، هر چند ساعتى، نياز به آبى دارد كه خود را با آن شستشو دهد و چرك و آلودگى را از بدن، دست و پا و صورتش دور نمايد، روح آدمى نيز به شستشو نيازمند است كه آلودگىِ گناه را با آن، از خود بزدايد.[8]لذا با توجّه به اين كه انسان هميشه در معرض لغزش ها و معصيت قرار دارد؛ بايد پيوسته از خدا توفيق ترك گناهان و بازگشت به او را طلب كند، و با آب توبه، زنگارهاى دل را شستشو دهد.[9]

از این رو  در قرآن کریم می خوانیم:«التَّائِبُونَ[10]؛آنها توبه كارانند» و دل و جان خود را به وسيله آب توبه از آلودگى گناه شستشو مى دهند.[11]زیرا هدف اين است كه روح آلوده به گناه، با عمل صالح و شايسته اى شستشو شود، و پاكى نخستين و فطرى را بازيابد.[12]

به يقين توبه اولين گام براى پيمودن راه حق است و به همين دليل، سالكان مسير الى اللَّه آن را منزلگاه اوّل مى شمرند تا اين گام برداشته نشود و روح و دل از غبار گناه شستشو نگردد و حجابِ معصيت از برابر چشم دل كنار نرود، پيمودن اين راه مشكل يا غير ممكن است.[13]

حال نخستين شرط توبه بازگشت از گناه است، و بعد از آنكه صفحه روح انسان از اين آلودگى شستشو شد، شرط دوم آنست كه نور ايمان به خدا و توحيد بر آن بنشيند.[14] آرى! تا آئينه قلب از زنگار گناه پاك نشود و روح و جان انسان با آب توبه شستشو نگردد و نور توبه ظلمت و تاريكى گناه را از درون قلب بيرون نكند، پيمودن راه تهذيب اخلاق و سير سلوك الى اللَّه و رسيدن به جوار قرب پروردگار و غرق شدن در نور هدايت و جذبه هاى وصف ناپذير عرفانى، غير ممكن است.[15]

اینگونه است که «متاع حسن» و«مواهب شايسته و ارزنده»، تنها مخصوص انسانهاى با ايمانى است كه خود را با آب توبه از هر گونه گناه و آلودگى شستشو داده اند، و نعمتهاى خدا را در مسير اطاعت فرمانش بكار مى گيرند نه در طريق هوا و هوسهاى سركش!.[16]

چگونه نماز گناهان را محو می کند

در دنياى پرغوغاى مادّى، كه جاذبه ها به سوى مادّيّت است، بر قلب و روح انسان زنگار مى نشيند. زنگارى از غفلت و دورى از خدا، كه اگر با نيايش و عبادت برطرف نگردد، ممكن است روحانيّت و معنويّت را از وجود انسان برچيند؛ اين كه در روايات اسلامى نماز تشبيه به نهر آب پاكيزه اى شده كه انسان در هر شبانه روز پنج بار خود را در آن شستشو مى دهد، اشاره به همين نكته است.[17]

جاى ترديد نيست كه هر گاه نماز با شرائطش انجام شود، انسان را در عالمى از معنويت و روحانيت فرو مى برد كه پيوندهاى ايمانى او را با خدا چنان محكم مى سازد كه آلودگي ها و آثار گناه را از دل و جان او شستشو مى دهد.[18]نماز انسان را در برابر گناه بيمه مى كند، و زنگار گناه را از آئينه دل مى زدايد.[19]

از اين گذشته به هنگامى كه فردی آماده مقدمات نماز مى شود خود را شستشو مى دهد پاك مى كند، حرام و غصب را از خود دور مى سازد و به بارگاه دوست مى رود همه اين امور تاثير بازدارنده در برابر خط فحشاء و منكرات دارد؛[20] زیرا نماز جوانه هاى ملكات عالى انسانى را در اعماق جان بشر مى روياند، نماز اراده را قوى و قلب را پاك و روح را تطهير مى كند، و به اين ترتيب نماز در صورتى كه بصورت جسم بي روح نباشد مكتب عالى تربيت است.[21]

منتها هر نمازى به همان اندازه كه از شرايط كمال و روح عبادت برخوردار است نهى از فحشاء و منكر مى كند، گاه نهى كلى و جامع و گاه نهى جزئى و محدود،[22]و به اين ترتيب جراحاتى كه بر روح و جان انسان از گناه مى نشيند، با مرهم نماز التيام مى يابد و زنگارهائى كه بر قلب مى نشيند زدوده مى شود.[23]

اول عیوب خویش را کنیم چاره

در فراز دوم از دعای روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان می خوانیم: وَطَهِّرْنى فيهِ مِنَ الْعُيُوبِ؛ و از عيب ها پاك گردان »[24]

بی شک هر انسانى،جز اولياء اللّه و معصومين عليهم السّلام، عيب يا عيوبى دارد؛[25]و تنها راه نجات او پرداختن به اصلاح آن هاست تا به تدريج به صورت انسان كاملى درآيد و شايسته قرب خدا و نام والاى خليفة اللّه شود.[26]

اصولًا كسى كه به اصلاح عيب خويش مى پردازد مجالى براى عيب جويى ديگران نمى بيند و اگر مجالى هم داشته باشد شرم مى كند و به خود مى گويد: من با داشتن اين عيوب چگونه به عيب جويى ديگران بپردازم.[27]

لیکن كسانى هستند كه خودشان مرتكب گناهى مى شوند، و و به ديگران نسبت به آن گناه عيب جويى مى كنند، در حالى كه انسان به طور طبيعى نسبت به خويش دل سوزتر است، چگونه اين انسان دلسوز و واقع بين، پيش از آن كه به اصلاح عيوب خويش بپردازد، در فكر عيوب ديگران است، كدام عقل چنين اجازه اى را مى دهد كه، انسان خويش را به كلّى رها سازد و در گرداب بدبختى گرفتار كند، و به ديگران بپردازد آن هم نه به قصد اصلاح ، بلكه به قصد افساد.[28]

با این تفاسیر هرگاه به عيب جويى ديگران پردازد از خود و اصلاح خويشتن غافل مى شود و هرگز از نظر تهذيب اخلاق و سير الى اللّه به جايى نمى رسد؛ اما اگر گاهى در گوشه خانه بنشيند و در خويشتن فرو رود و عيوب خود را يك به يك بررسى كند و با آب زلال اطاعت پروردگار و قطره هاى اشكى كه بر اثر ندامت نسبت به خطاهايش جارى مى كند، قلبش را شستشو دهد، هم در اصلاح خويشتن توفيق مى يابد و هم مردم از دست او در امان مى مانند.[29]

شناخت عیوب خویش در گرو خودشناسی و خودسازی

بی تردید هيچ انسانى به كمال نمى رسد مگر اين كه در اصلاح عيوب خويش بكوشد لیکن چه بسا انسان براثر حب ذات عيب خود را نمى بيند.[30]حال آنکه از جمله گامهاى نخستين در راه اصلاح نفس و تهذيب اخلاق و پرورش ملكات والاى انسانى، خود شناسى است؛چگونه ممكن است انسان به كمال نفسانى برسد و عيوب خود را اصلاح كند و رذائل اخلاقى را از خود دور سازد در حالى كه خويشتن را آن گونه كه هست نشناخته باشد![31].

زیرا خود خواهى و حبّ ذات مانع از شناخت صفات رذيله و پذيرفتن عيوب اخلاقى خويش و اعتراف به آن است. بسيار ديده شده كه گروهى از مردم در برابر صفات نكوهيده خود در مقام توجيه برمى آيند و خود را فارغ و پيراسته از عيوب و نقائص معرّفى مى كنند و با اين توجيهات نادرست راه درك واقعيّتها را بر خود مى بندند.[32]

لذا خود شناسى و اعتراف به عيوب خويش شجاعت و شهامت و عزم راسخ و اراده آهنين لازم دارد، وگرنه انسان سعى خواهد كرد بر عيوب خويش سرپوش نهد و اگر عيبى از پرده برون افتاد با تردستى آن را براى همه حتّى خودش توجيه نمايد!.[33]

آرى! گاه آشنايى و مواجهه با عيوب خويش وحشتناك است و بسيارى از مردم حاضر نيستند تن به اين وحشت بدهند؛ همان گونه كه حاضر نيستند به بيمارى وحشتناك جسمى خود اعتراف كنند ولى اين گريز از واقعيّت بسيار گران تمام مى شود و انسان بايد بهاى سنگينى را در برابر آن بپردازد!.[34]

تفاوت امر به معروف و نهی از منکر با عیب جویی

در عصری به سر می بریم که با وجود عيوب متعدد در جامعه، لیکن بسیاری بى تفاوت از کنار آن عبور می کنند و گناه يا ثواب برای آنها فرقى نمى كند، حتی كم كم جبهه گيرى كرده و دعوت به عصيان ونهى از اطاعت مى کنند و كار به جايى مى رسد كه گناه را فضيلت مى دانند[35] .

حال آنکه بيان كردن عيب ديگران در قالب  امر به معروف و نهى از منكر و براى اصلاح آن صفات و آن هم به گونه اى كه به احترام و شخصيت آنان برنخورد نه تنها عيب نيست، بلكه كارى است بسيار پسنديده و در بسيارى از موارد، واجب.[36]

لذا وظيفه مردم اين است كه سطح معرفت و علم و آگاهى خود را بالا ببرند؛و در عمل به دستورات خداوند بكوشند و وظيفه امر به معروف و نهى از منكر را كه يك وظيفه عمومى است، فراموش نكنند؛[37] زیرا ترک این فریضۀ مهم، اشرار را بر ما مسلّط خواهد کرد، لذا هر چه دعا كنيم مستجاب نمى شود.[38]

تقوای قلب؛ حقیقت تقوای الهی

در فراز سوم از دعای روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان آمده است:« وَامْتَحِنْ قَلْبى فيهِ بِتَقْوَى الْقُلُوبِ؛ و قلبم را به وسيله پرهيزگارى دلها بيازماى »[39]

«امْتَحَنَ» از مادّه «امْتِحان»، در اصل به معناى ذوب كردن طلا و نقره و گرفتن ناخالصى آن است؛ و گاه به معناى «گستردن چرم» نيز آمده، ولى بعداً در معناى آزمايش به كار رفته است. مانند این فراز از دعا« وَامْتَحِنْ قَلْبى» که به معنی آزمايشى است كه نتيجه آن خلوص قلب و گستردگى آن براى پذيرش تقوا است.[40]،[41]

گفتنی است تقوا و روح پرهيزگارى و احساس مسئوليت در برابر فرمانهاى الهى چيزى است كه كانون آن قلب و روح آدمى است،[42] لذا در حديثى از پيامبر گرامى اسلام(ص) مى خوانيم كه اشاره به سينه مبارك خود كرد و فرمود:«التقوى هاهنا؛ حقيقت تقوا اينجا است»![43]،[44]

اینگونه است که  حضرت علی (ع) در فرازی  فرمود:فقر يكى از بلاها است و بدتر از آن ...بيمارى بدن است، و از آن بدتر بيمارى قلب و فقدان تقوای قلب است .[45]

بدیهی است  منظور از قلب در اين فراز نورانی، آن عضوى كه وسيله خون رسانى به تمام بدن است نمى باشد، بلكه قلب به معناى روح و جان آدمى است؛ لذا افراد بيماردل كسانى هستند كه يا ازنظر اعتقادى گرفتار انحرافات مختلفى شده اند و يا ازنظر اخلاقى آلوده به انواع رذايل گشته اند مانند بخل و حسد و كينه توزى و شهوت پرستى و ....،[46]زیرا بيمارى تن در دنيا انسان را آزار مى دهد ولى بيمارى قلب و روح، هم در دنيا انسان را آزار مى دهد و هم مايه بدبختى او در سراى ديگر است ، به همين دليل بيمارى روح و قلب و فساد اخلاق و انحراف عقيده از همه آنچه ذكر شد بدتر مى باشد.[47]

سخن آخر

انسان در مسير هدايت هر لحظه بيم لغزش و انحراف در باره او مى رود، به همين دليل بايد خود را در اختيار پروردگار بگذارد و تقاضا كند كه او را بر راه راست ثابت نگهدارد[48]؛ لذا در فراز پایانی دعا به درگاه الهی عرضه می داریم:«يا مُقيلَ عَثَراتِ الْمُذْنِبينَ؛ اى درگذرنده از لغزش هاى گنهكاران»[49].

[1] كليات مفاتيح نوين، ص: 816.

[2] كليات مفاتيح نوين، ص: 816.

[3] والاترين بندگان ؛ ص11.

[4] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص98.

[5] گفتار معصومين(ع) ؛ ج 2 ؛ ص121.

[6] ترجمه گويا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه ؛ نص ج 2 ؛ ص45.

[7] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 1 ؛ ص164.

[8] كليات مفاتيح نوين ؛ ص999.

[9] همان ؛ ص1154.

[10] سورۀ توبه؛آیۀ112.

[11] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص256.

[12] تفسير نمونه، ج 8، ص: 124.

[13] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 9 ؛ ص588.

[14] تفسير نمونه ؛ ج 13 ؛ ص263.

[15] اخلاق در قرآن ؛ ج 1 ؛ ص246.

[16] تفسير نمونه ؛ ج 9 ؛ ص23.

[17] استفتاءات جديد ؛ ج 3 ؛ ص105.

[18] تفسير نمونه ؛ ج 9 ؛ ص269

[19] همان.

[20] همان ؛ ج 16 ؛ ص285.

[21] همان ؛ ج 9 ؛ ص269.

[22] همان ؛ ج 16 ؛ ص285.

[23] يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ ؛ ص410.

[24] كليات مفاتيح نوين، ص: 816.

[25] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 6 ؛ ص602.

[26] همان ؛ ج 6 ؛ ص167.

[27] همان ؛ ج 14 ؛ ص781.

[28] همان ؛ ج 5 ؛ ص553.

[29] همان ؛ ج 6 ؛ ص602.

[30] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 15 ؛ ص42.

[31] اخلاق در قرآن ؛ ج 1 ؛ ص322.

[32] همان.

[33] همان؛ ص 333.

[34] همان.

[35] گفتار معصومين(ع) ؛ ج 1 ؛ ص24.

[36] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 14 ؛ ص781.

[37] همان ؛ ج 4 ؛ ص464.

[38] همان ؛ ج 10 ؛ ص270.

[39] كليات مفاتيح نوين، ص: 816.

[40] سورۀ حجرات، آيه 3؛ تفسیر نمونه؛ ج 22؛ص 149.

[41] لغات در تفسير نمونه ؛ ص70.

[42] تفسير نمونه ؛ ج 14 ؛ ص98.

[43] تفسير قرطبى؛ ج 7 ؛ ص 4448.

[44] تفسير نمونه ؛ ج 14 ؛ ص98.

[45] ترجمه گويا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه، ترجمه ج 3، ص: 361.

[46] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 15 ؛ ص191.

[47] همان.

[48] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 1 ؛ ص32.

[49] كليات مفاتيح نوين، ص: 816.

/۱۳۲۳/د۱۰۲/ج۱

ارسال نظرات