۰۸ آبان ۱۳۹۶ - ۱۷:۳۵
کد خبر: ۵۳۵۶۲۷
یادداشت؛

«فهم نادرست» و «تدبیر درست»

سیاست ایران یک سیاست راهبردی برای پایان دادن به تنش‌ها و جنگ‌ها در منطقه است اما سیاست آمریکا یک سیاست تاکتیکی برای ایجاد جنگ و تقویت ریشه‌های تنش و خشونت در منطقه است. لذا مذاکره بین دو قدرت با اهداف صددرصد متضاد هیچ‌گاه نمی‌‌تواند مذاکره برد – برد باشد.
ایران آمریکا ترامپ

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از «کیهان»، این روزنامه در ستون «یادداشت روز» نوشت:

1- زمانی مرحوم هاشمی‌ رفسنجانی (خدا رحمتش کند) می‌گفت «آمریکا و غربزده‌ها مثل گاو مسائل را تحلیل و به افکارعمومی‌ القاء می‌کنند». هرچند وی بعدها بر خلاف این تحلیل درستش و با ادعای اینکه حسن نیت، حسن‌نیت می‌آورد و دنیای آینده دنیای گفتمان است نه دنیای موشک، مبتکر تز مذاکره با آمریکا شد و به همراه مشاورانش اعتقاد داشت آمریکا گاو شیرده است و باید او را دوشید نه سر شاخش نشست؟! اما امروز سیاست نتیجه دوشیدن آمریکا در برجام هم برای ملت ایران همان شاخ آمریکا شده که با زدن زیر میز مذاکره و هرگونه تعهدی، در منطقه نیز شاخ و شانه و عربده علیه ملت ایران می‌کشد.

2- در بزنگاه و پیچ تاریخی کنونی «فهم نادرست» از چالش‌های منطقه‌ای و بین‌المللی و ناتوانی از درک امکانات و مولفه‌های قدرت کشور در مقابله با چالش‌های پیش‌رو مهم‌ترین چالش دولت است که سبب شده سیاستهای غلطی برای حل مشکلات کشور ارائه دهد و عملا خواسته یا ناخواسته در زمین دشمن بازی کند. معضل برجام و ادامه تقابل آمریکا با ایران در حقیقت اولا ناشی از همین فهم نادرست از چالش‌ها و سیاست‌های غلط ارائه شده در زمینه فعالیت‌های هسته‌ای است ثانیا براساس همین فهم نادرست، ناشی از عبرت نگرفتن از سابقه مذاکره با آمریکا و رودست خوردن از این دشمن مکار و حیله‌گر در موارد متعدد در دولت‌های سازندگی و اصلاحات از جمله در مذاکرات هسته‌ای سعدآباد می‌‌باشد. ثالثا مشکل برجام ناشی از معضلات بین‌المللی بود نه مشکل جمهوری اسلامی‌.

لذا برجام نه تنها نتوانست چالشی را حل کند بلکه مشکلات را پیچیده‌تر کرده و موجب دامن زدن به چالش‌های جدید شده است. اگر به جای تن دادن به مذاکرات هسته‌ای و برجام همچون قبل از مذاکرات در مقابل آمریکا ایستاده بودیم و آمریکا را در حوزه هسته‌ای همچنان درگیر می‌کردیم و بازی می‌دادیم قطعا اولا صنعت هسته‌ای را در مقابل وعده‌های نسیه‌، نقد تعطیل و در برخی موارد نابود نمی‌‌کردیم ثانیا هرگز آمریکا فرصت پیدا نمی‌‌کرد که بخواهد ایران را در منطقه به چالش بکشاند و مسائل مربوط به قدرت دفاعی و موشک‌های بالستیک و ادعای حمایت از تروریسم را مطرح کند. چنان که مایک پمپئو رئیس ‌سیاه تاکید می‌‌کند «اکنون با خیال راحت فعلا مسئله هسته‌ای را کنار گذاشتیم و سراغ مسائل منطقه و قدرت دفاعی ایران رفته‌ایم».

3- اما اساس فهم نادرست دولت اعتدال از چالش‌ها و مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی ادامه همان فهم نادرست دولت‌های سازندگی و اصلاحات است از جمله همین آقایان در دولت اصلاحات بعد از تهدیدات آمریکا تن به مذاکره با اروپایی‌ها دادند و تعلیق تمام فعالیت‌های صنعت هسته‌ای را بر کشور تحمیل کردند اما اروپایی‌ها با ادعای اینکه توافق سعدآباد تعلیق دائمی‌ است نه موقت، زیر تمام تعهداتشان زدند. نکته مهم اینجاست آقایان روحانی و ظریف همان‌گونه که اکنون در برابر افکارعمومی‌ داخلی ادعای برد–برد را دارند، آن‌ زمان نیز در داخل ادعا می‌کردند تعلیق داوطلبانه بوده در حالی که به علت ترس از حمله ادعایی و القایی آمریکا مجبور شدند درسیاستی منفعلانه تن به تعلیق بدهند و این تن دادن به تعلیق هم با نامه سرگشاده و مرعوبانه نمایندگان مجلس ششم به رهبری با عنوان جام زهر هسته‌ای و همچنین نامه حقارت‌آمیز دولت اصلاحات به آمریکا مبنی بر پذیرش درخواست خلع سلاح حزب‌الله و حماس زمینه‌سازی و به افکارعمومی‌ القاء شد. اکنون نیز براساس همین«تفکر غلط» با ادعای اینکه می‌خواهیم سایه جنگ را از سر ملت ایران برداریم تن به برجام دادند و علیرغم عمل نکردن آمریکا به تعهداتش و بی‌نتیجه بودن برجام برای ملت ایران، پالس مذاکره در‌باره مسائل منطقه را ارسال می‌کنند.

قبلا موارد متعددی از این خطای استراتژیک دولت در ارسال پالس‌های غلط در جهت فضاسازی برای مذاکره مجدد را یادآور شدیم اما در آخرین مورد در حالی که هفته گذشته کنگره آمریکا همان تحریم‌های هسته‌ای را به بهانه موشکی تصویب کرده، وزارت امورخارجه در هفتمین گزارش خود به مجلس بدون ارائه راه‌حل عملی برای مقابله با نقض تعهدات و اقدامات آمریکا ادعا کرده «عدم تحقق گشایش‌های برجام ناشی از تحریم‌های غیر‌هسته‌ای است»! تا جایی که بی‌بی‌سی در واکنش به این گزارش گفت «عملکرد دولت روحانی در سیاست خارجی نشان می‌‌دهد می‌خواهد عضو سلطه‌پذیر و مسئولی در جامعه جهانی باشد»!

4- آنچه که موجب فهم نادرست دولت شده است، عدم شناخت وضعیت و اهداف دشمن و عدم درک جایگاه نظام جمهوری اسلامی‌ در منطقه و جهان می‌‌باشد. جان مک کین سناتور جمهوری‌خواه آمریکا در روزنامه نیویورک تایمز اذعان می‌‌کند «نظم منطقه‌ای مورد نظر آمریکا در خاورمیانه (غرب آسیا) به سرعت رو به فروپاشی و قدرت و نفوذ آمریکا رو به افول است و ایران در حال ساختن منطقه‌ای جدید برخلاف ارزش‌ها و منافع آمریکا و گرفتن جایگاه دیپلماتیک آمریکا است». مایک پمپئو رئیس‌سازمان سیا هم در اندیشکده دفاع از دموکراسی در حالی که منفعلانه از کارشناسان این اندیشکده آمریکایی می‌خواهد راه‌های مقابله با جمهوری اسلامی‌ را به وی پیشنهاد بدهند، تاکید می‌‌کند «اقدامات ایران در بسیاری از نقاط جهان از جمله در منطقه از لبنان و سوریه گرفته تا عراق و یمن ما را زمین‌گیر کرده است». مک مستر مشاور امنیتی رئیس‌جمهور آمریکا نیز در این اندیشکده با اذعان به کاهش توانایی‌های راهبردی آمریکا، چالش اصلی آمریکا را کشورهای ریویژنیست یا تجدیدنظرطلب معرفی می‌‌کند که می‌خواهند نظم سیاسی– اقتصادی و امنیتی جهانی ایجاد شده توسط آمریکا را با نظم جدید با ارزش‌های مخالف ارزش‌های آمریکایی جایگزین کنند.

مک مستر از ترس مقابله با سپاه پاسداران اذعان دارد « آمریکا استراتژی برای برخورد با سپاه را ندارد و در قدم اول سریعا سراغ اقدام و برخورد با سپاه نباید رفت». پمپئو و مستر در اندیشکده دفاع از دموکراسی با بیان اینکه ده هزار موشک ایرانی، اسرائیل را هدف قرار داده‌اند، ناتوانی اسرائیل و آمریکا را با این سؤال نشان می‌‌دهند که «ما و اسرائیل با این وضعیت می‌توانیم چه‌کار کنیم؟» برهمین اساس است که تحلیلگران معتقدند آمریکا در منطقه سردرگم است و با ادامه این روند زمانی که از خواب بیدار شود، حضور و نفوذش در یکی از مهم‌ترین مناطق جهان از دست رفته است. آمریکا آن چنان در مقابله با جمهوری اسلامی‌ مستاصل شده که رئیس‌جمهور و دیگر مقام‌های این کشور با اذعان به اینکه به تنهایی نمی‌‌توانند با جمهوری اسلامی‌ مقابله کنند، ادعا کرده‌اند تمام قدرت ملی و تمام جامعه به اصطلاح جهانی را می‌خواهند بسیج کنند تا شاید به‌زعم خود بتواند ریشه نفوذ ایران در منطقه را بزند و یا حداقل اقدامات ایران را خنثی کند. آمریکایی‌ها تا آنجا نگران از دست رفتن نفوذ خود در منطقه هستند که جان مک‌کین با اذعان به اینکه آمریکا ابتکار عمل برای اثرگذاری بر آینده سوریه را از دست داده، می‌گوید «ایران ماهرانه تلاش‌ها علیه سیاست‌های آمریکا در منطقه را هدایت می‌‌کند و تلاش دارد تا انتخابات سال آینده عراق را به ضربه‌ای راهبردی تبدیل کند که به نفوذ آمریکا در عراق پایان خواهد داد» جان بولتون هم در پایگاه هیل وابسته به کنگره آمریکا تاکید می‌‌کند «با ادامه این روند ایران به یک جایگاه ژئواستراتژیک ارزشمندی خواهد رسید که برای آمریکا غیرقابل کنترل است».

5- حال برای عبور از شرایط کنونی دولت اولا باید درک کند امنیت بین‌الملل و اقتصاد جهانی در آینده به امنیت آینده منطقه غرب آسیا بستگی دارد و این آمریکاست که نیازمند است نه ایران. ثانیا در موضوع هسته‌ای باید این سیاست از سوی دولت پیگیری می‌شد که تا زمانی که آمریکا و رژیم صهیونیستی سلاح هسته‌ای دارند ایران با هیچ قدرتی حاضر به مذاکره در‌باره فعالیت‌های صلح آمیز هسته‌ای خود نیست از جمله با آمریکا که خودش از سلاح هسته‌ای استفاده کرده است. ثالثا اکنون در مسائل منطقه نیز باید این سیاست اصولی را پیگیری کند که آمریکا هزاران کیلومتر از آن‌طرف دنیا در منطقه چه می‌‌کند و تا زمانی که آمریکا از منطقه خارج نشود با هیچ قدرتی در‌باره مسائل منطقه مذاکره نخواهد کرد. رابعا دولت باید فهم کند پس از پیروزی انقلاب اسلامی‌ مشکل و چالش اصلی آمریکا در رویارویی با جمهوری اسلامی‌ شکست طرح‌هایش علیه ایران و خنثی شدن نقشه‌هایش در منطقه توسط ایران بوده است، در داخل از آشوب و ترور و کودتا و جنگ تحمیلی گرفته تا فتنه و انقلاب مخملی؛ و در صحنه منطقه‌ای هم از افغانستان و عراق و سوریه و یمن و لبنان گرفته تا آخرین شکستش توطئه همه‌پرسی در کردستان عراق.

لذا دولت باید ایمان داشته باشد همانگونه که تهدیدات روسای‌جمهور قبلی آمریکا کشورهای منطقه را متحدِ محور مقاومت کرد، اکنون نیز تهدیدات ترامپ بخش باقی مانده منطقه را متحد ایران خواهد کرد که تحولات قطر نمونه‌ای از آن است. خامسا دولت باید فهم کند که چرا آمریکا در مقابل ایران شکست می‌‌خورد؟ برای اینکه سیاست جمهوری اسلامی‌ یک سیاست راهبردی برای پایان دادن به تنش‌ها و جنگ‌ها در منطقه است اما سیاست آمریکا یک سیاست تاکتیکی برای ایجاد جنگ و تقویت ریشه‌های تنش و خشونت در منطقه است. لذا مذاکره بین دو قدرت با اهداف صددرصد متضاد هیچ‌گاه نمی‌‌تواند مذاکره برد – برد باشد. سادسا دولت باید این سخن رهبرمعظم انقلاب را فهم کند که «اقتدار جمهوری اسلامی‌ در منطقه و فراتر از منطقه عمق راهبرد نظام اسلامی‌ است» و درک کند «تدبیر درست» این است که «تنها راه مقابله با قدرت‌های استکباری ایستادگی بر عناصر اقتدار ملی است» و بداند «قدرت دفاعی کشور قابل مذاکره نیست و هیچ‌گونه چانه‌زنی و معامله‌ای با دشمن نداریم و راه اقتدار را با قدرت به پیش خواهیم برد». و خلاصه اینکه دولت باید درک کند دنیای آینده هم دنیای موشک است و آن‌گونه که فرجامِ برجام نشان داد دنیای گفتمان و مذاکره و اعتماد به دشمن نیست!/۱۳۲۵//۱۰۳/خ

ارسال نظرات