۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۸:۵۱
کد خبر: ۵۶۱۴۵۳
یادداشت؛

حریم بازیگران زن و مرد در هنرهای نمایشی

اصولا فلسفه مواردی همچون گریم و طراحی صحنه و لباس نیز همین است که شخصیت‌ها و فضای داستان به واقعیت نزدیک شوند؛ اما نکته‌ای که باید به آن توجه داشت این است که همه چیز را نباید فدای واقع‌گرایی کنیم.
 محرم و نامحرم پایتخت هنرهای نمایشی، فیلم

به گزارش فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، «رضا رشیدپور» در برنامه حالا خورشید گفت‌وگوی مفصلی را با «محسن تنابنده» و «ریما رامین فر» درباره سریال پایتخت داشت. نکاتی در این گفت‌وگو بیان شد؛ از جمله اینکه تنابنده  صحبت از حضور بازیگر زن را مطرح کرد که خلق موقعیت شوخی برای زن در سینما و تلویزیون خیلی کم است. رشیدپور هم گفت که ما در عرف داریم که زن باید  سنگین باشد. تنابنده گفت که مشکل همین جا است و سنگین بودن زن منافاتی با شوخی ندارد و خط قرمزها باید جابه جا شود.

به نظر می‌رسد برخی از خطوط قرمزی که درباره کار طنز ایجاد شده، کاذب است و مبنایی ندارد؛ مثل اینکه اگر گویش‌ها و لهجه‌های محلی در فیلم و سریالی مطرح شود برخی آن را حمل بر تمسخر کنند. این کار به خودی خود و بدون قصد تمسخر مشکلی ندارد و چه بسا ترویج آن لهجه و آشنایی اقوام دیگر با آن هم می‌شود.

از طرفی، برخی لهجه‌ها شیرینی خاصی دارد و اگر خنده‌ای هم به همراه دارد، الزاما از باب تمسخر نیست؛ بلکه  به جهت همان شیرینی و جذابیتی است که آن لهجه دارد. همچنانکه در همین سریال پایتخت یکی از شاخصه‌هایی که سبب جذابیت آن شد، لهجه مازنی بازیگران آن بوده است و ظاهرا هم تمسخری در کار نبوده است.  

حالا اگر زنی با این خصوصیت خلق کمدی کند ظاهرا ایرادی به آن وارد نیست؛ ولی  اگر  طوری رفتار کند که توجه نامحرم را - از حیث جنسی- به خود جلب کند و یا حجاب شرعی را رعایت نکرده باشد، طبیعتا خلاف شرع صورت گرفته  و این چیزی نیست که بتوان آن را تغییر داد و از طرفی هم ادعا کنیم که مشروع  هست. خط قرمزهایی که سلیقه‌ای است و بعضا کاذب و بی اساس، قابلیت جابجایی را دارد و می‌توان آن‌ها را تغییر داد.   

حریم زن و مرد در هنر نمایش

اصولا یکی از آفت‌های آثار نمایشی، به خصوص آثار طنز که معمولا نیز فراگیر است، عدم رعایت حریم زن و مرد در چهار چوب شرع است. البته متأسفانه این مسئله آن قدر گسترش پیدا کرده و آن چنان قبحش ریخته است که در جمع‌های مختلف این حرمت شکنی اتفاق می‌افتد و مختص فضای نمایشی نیست.  

شاید این حرف در حال حاضر برای خیلی‌ها عجیب و  غیر متعارف باشد و حتی  از دید برخی دیگر متحجرانه و سختگیرانه نیز تلقی شود ولی وقتی  واقعیت موجود را با ضوابط شرعی مقایسه می‌کنیم به این حقیقت می‌رسیم که این ادعای گزافی نیست.

طبق آموزه‌های دینی  و بنابر یک قاعده کلی علاوه بر اینکه حجاب شرعی باید رعایت شود، از طرفی هرگونه رفتاری که سبب جلب توجه نامحرم -ازحیث جنسی- شود مشروع نیست. عدم جلب توجه  نامحرم یک شاخصه اساسی است که می‌تواند مصادیق مختلفی داشته باشد و هر رفتاری که مثل ناز و عشوه  که از مصادیق این شاخصه است، باید در مقابل نامحرم  از آن پرهیز شود. این مسئله از مسلّمات فقهی است که فقهای شیعه بر اساس آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهم‌السلام به آن فتوا داده‌اند.

توجیه واقع گرایی در روابط بازیگران

آنچه که مشاهده‌ می‌کنیم نشان می‌دهد که در اکثریت مواقع ضوابط شرعی رعایت نمی‌شود. نکته مهمی که چه بسا در توجیه این مسئله گفته شود این است که برای طبیعی جلوه دادن روابط شخصیت‌ها و گیرایی نمایش طبیعتا باید یک حریم‌هایی رعایت نشود وگرنه جذابیتی برای بیننده نخواهد داشت و طبیعی جلوه نمی‌کند. این سخن با یک نگاه کلی درست است و برای برقراری مخاطب با نمایش، طبیعتا باید تا آن جایی که می‌شود واقع گرایی داشت تا بیننده بتواند ارتباط لازم را با نمایش داشته باشد.

اصولا فلسفه مواردی همچون گریم و طراحی صحنه و لباس نیز همین است که شخصیت‌ها و فضای داستان به واقعیت نزدیک شوند. ولی نکته‌ای که باید به آن توجه داشت این است که همه چیز را نباید فدای واقع‌گرایی کنیم و حریم‌های  شرعی را زیر پا بگذاریم. درست است که اگر ضوابط شرعی بخواهد رعایت شود طبیعتا محدودیت‌هایی اعمال خواهد شد؛ ولی فراموش نکنیم که رضای خدا بر همه چیز باید حاکم باشد. از سوی دیگر این محدودیت می‌تواند عاملی برای خلاقیت  باشد  و  ازطریق مشروع دیگری جذابیت سمعی و بصری  ایجاد کرد و سازنده اثر نیز هنر خودش را در این باره  نشان دهد.

از طرفی بعضی امور اگر چه طبیعی نیست ولی چون در بین مردم امری پذیرفته شده است کسی به این خاطر فیلم را حمل بر غیر واقعی بودن نمی‌کند؛ مثل اصل حجاب که بازیگر زن در صحنه‌ای که محیط خصوصی‌اش به تصویر کشیده می‌شود نیز با حجاب است؛ در حالی  که در واقعیت معمولا یک زن در محیط خصوصی که نامحرمی نیست حجاب ندارد و عرفا کسی توقع ندارد که برای واقعی جلوه دادن، بازیگر زن بی حجاب باشد؛ چرا که جزئی از فرهنگ جامعه شده است.

اخلاق در درون بی‌اخلاقی

این مسئله هم پذیرفتنی است که برای اینکه نمایش، پیام اخلاقی داشته باشد طبیعتا یک سری بی‌اخلاقی‌هایی باید نشان داده شود و نقد شود تا پیام اخلاقی معنا داشته باشد.  مثلا اگر فیلمی بخواهد احترام به پدر و مادر را به عنوان پیام اخلاقی به بیننده منتقل کند مانعی ندارد که شخصیتی را به تصویر بکشد که نسبت به والدینش بی‌احترامی می‌کند، ولی باید طوری هنرمندانه این موضوع به تصویر کشیده شود که بی احترامی را ترویج نکند و اینگونه تلقی نشود که بی احترامی به پدر و مادر کار خوبی است؛ بلکه باید به گونه‌ای باشد - ترجیحا به طور غیر مستقیم- که  مخاطب متوجه شود که احترام به پدر و مادر ارزشمند و بی احترامی ضد ارزش است.  

مثال‌هایی از این قبیل مانعی ندارد و شکستن خطوط قرمز به حساب نمی‌آید. این موارد را نمی‌توان با حریم شکنی بین زن و مرد مقایسه کرد و به این بهانه حریم‌ها را ازبین برد.

شاید بتوان در چرایی این استدلال این گونه نتیجه گرفت که در مواردی مثل بی‌احترامی و یا قبیح بودن دروغ و امثال آن، بازیگران واقعا نقش بازی می‌کنند و در واقع دروغ نمی‌گویند و یا در واقع بی احترامی نمی‌کنند؛ ولی در بحث روابط زن و مرد نامحرم، درست است که نقش بازی می‌کنند؛ ولی وقتی حریم‌ها رعایت نشود حقیقتا گناه صورت می‌گیرد؛ مثلا وقتی زن و مردی که نامحرم هستند و نقش زن و شوهر را بازی می‌کنند، اگر جملاتی بگویند یا رفتاری را انجام دهند که محرک جنسی باشد دیگر نمی‌توانند ادعا کنند که این صرفا نقش است؛ چرا که هم خودشان مرتکب گناه شده‌اند و هم کسانی که شاهد این صحنه‌ها باشند به گناه می‌افتند. پس این موارد با امثال بی‌احترامی قابل مقایسه نیست./999/ی۷۰۲/س

بابک شکورزاده، نویسنده حوزوی

ارسال نظرات