چرا دانشکدهها و پژوهشکدههای مدیریت اسلامی موفق نبوده اند
چرا دانشکده ها و پژوهشکده های مدیریت اسلامی در کشور ما آنچنان که باید موفق عمل نکرده اند؟
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، چرا دانشکدهها و پژوهشکدههای مدیریت اسلامی در کشور ما آنچنان که باید موفق عمل نکرده اند؟
مدتی ست که با یک زیرشاخهی تحقیقاتی جدید در حوزه دین و مدیریت آشنا شده ام: نهاد دین و سازمان.
Religion as a Social Institution, and organizations
تحقیقات تجربی انجام شده در این حوزه، تئوری نهادی و به صورت خاصتر تئوری هنجارهای اجتماعی را به عنوان چارچوب نظری تحقیق در نظر گرفته اند.
تفاوت اصلی این گونه تحقیقات با دیگر تحقیقات تجربی در حوزه دین و مدیریت، علاوه بر مبانی نظری، به سطح تجزیه و تحلیل آنها بازمی گردد.
در این تحقیقات، جنبه نهادی دین لحاظ شده است و به عبارت بهتر، دین نه در سطح فردی، بلکه در سطح منطقه ای، ایالتی یا کشوری سنجیده شده است و تاثیر هنجارهای دینی ِ منطقهای که سازمانها در آن قرار گرفته اند بر روی انواع متغیرهای سازمانی از جمله مسئولیتهای اجتماعی سازمان، کارآمدی سازمان، کاهش هزینههای کنترل مدیران و ... بررسی شده است.
نتایج بررسی ۳۲ تحقیقی که در این زمینه در سطح بین المللی انجام شده است را به امید خدا در قالب یک مقاله در ماههای آتی منتشر خواهم کرد.
اما چند نکته:
۱ ـ نتایج بیش از ۹۰ درصد تحقیقات، روشن میسازد که نهاد دین در اغلب کشورها عامل تقویت هنجارهای اخلاقی بوده و از این طریق، عملکرد سازمانها را بهبود میدهد.
۲ ـ کشور ما به علت عدم وجود آمار و ارقام و دادههای لازم برای تحقیق، و البته کم کاری دانشکدههای مدیریت اسلامی، در هیچ کدام از این ۳۲ تحقیق مورد بررسی قرار نگرفته است.
اما به نظر میرسد نیاز است یک تحقیق میدانی جدی در سطح ملی انجام شود، و به این سوال پاسخ داده شود که آیا نهاد دین در کشور ما مانند اکثر کشورهای دنیا کارکرد مثبت برای سازمانها دارد؟ اگر پاسخ منفی باشد، سوال مهمتر این است که چرا؟ و چگونه و با چه مداخلاتی میتوان نهاد دین را به جایگاه اصلی خود بازگرداند؟
۳ ـ "دین و مدیریت" یک حوزهی بین رشته ایست و نیاز دارد تیمهای تحقیقاتی متشکل از متخصصان رشتههای مختلف مدیریت، و دین پژوهان (افرادی که به معارف دینی، فلسفه، فقه، و عرفان دینی مسلط هستند) به صورت گروهی بر روی مسائل این حوزه فعالیت کنند.
اما متاسفانه در کشور ما دانشکدهها و پژوهشکدههای مدیریت اسلامی آنقدر بر فقه و فلسفه اسلامی تمرکز کرده اند که جنبهی مدیریتی این حوزه به میزان زیادی مغفول مانده است.
گسترش معارف اهل بیت (ع) وظیفه اصلی دانشکدههای معارف اسلامی است و دانشکدههای مدیریت نیاز است نشان دهند که چگونه این معارف دینی را میتوان در مدلهای کسب و کار (business models) عملیاتی کرد. /۸۷۶/د101/س
مدتی ست که با یک زیرشاخهی تحقیقاتی جدید در حوزه دین و مدیریت آشنا شده ام: نهاد دین و سازمان.
Religion as a Social Institution, and organizations
تحقیقات تجربی انجام شده در این حوزه، تئوری نهادی و به صورت خاصتر تئوری هنجارهای اجتماعی را به عنوان چارچوب نظری تحقیق در نظر گرفته اند.
تفاوت اصلی این گونه تحقیقات با دیگر تحقیقات تجربی در حوزه دین و مدیریت، علاوه بر مبانی نظری، به سطح تجزیه و تحلیل آنها بازمی گردد.
در این تحقیقات، جنبه نهادی دین لحاظ شده است و به عبارت بهتر، دین نه در سطح فردی، بلکه در سطح منطقه ای، ایالتی یا کشوری سنجیده شده است و تاثیر هنجارهای دینی ِ منطقهای که سازمانها در آن قرار گرفته اند بر روی انواع متغیرهای سازمانی از جمله مسئولیتهای اجتماعی سازمان، کارآمدی سازمان، کاهش هزینههای کنترل مدیران و ... بررسی شده است.
نتایج بررسی ۳۲ تحقیقی که در این زمینه در سطح بین المللی انجام شده است را به امید خدا در قالب یک مقاله در ماههای آتی منتشر خواهم کرد.
اما چند نکته:
۱ ـ نتایج بیش از ۹۰ درصد تحقیقات، روشن میسازد که نهاد دین در اغلب کشورها عامل تقویت هنجارهای اخلاقی بوده و از این طریق، عملکرد سازمانها را بهبود میدهد.
۲ ـ کشور ما به علت عدم وجود آمار و ارقام و دادههای لازم برای تحقیق، و البته کم کاری دانشکدههای مدیریت اسلامی، در هیچ کدام از این ۳۲ تحقیق مورد بررسی قرار نگرفته است.
اما به نظر میرسد نیاز است یک تحقیق میدانی جدی در سطح ملی انجام شود، و به این سوال پاسخ داده شود که آیا نهاد دین در کشور ما مانند اکثر کشورهای دنیا کارکرد مثبت برای سازمانها دارد؟ اگر پاسخ منفی باشد، سوال مهمتر این است که چرا؟ و چگونه و با چه مداخلاتی میتوان نهاد دین را به جایگاه اصلی خود بازگرداند؟
۳ ـ "دین و مدیریت" یک حوزهی بین رشته ایست و نیاز دارد تیمهای تحقیقاتی متشکل از متخصصان رشتههای مختلف مدیریت، و دین پژوهان (افرادی که به معارف دینی، فلسفه، فقه، و عرفان دینی مسلط هستند) به صورت گروهی بر روی مسائل این حوزه فعالیت کنند.
اما متاسفانه در کشور ما دانشکدهها و پژوهشکدههای مدیریت اسلامی آنقدر بر فقه و فلسفه اسلامی تمرکز کرده اند که جنبهی مدیریتی این حوزه به میزان زیادی مغفول مانده است.
گسترش معارف اهل بیت (ع) وظیفه اصلی دانشکدههای معارف اسلامی است و دانشکدههای مدیریت نیاز است نشان دهند که چگونه این معارف دینی را میتوان در مدلهای کسب و کار (business models) عملیاتی کرد. /۸۷۶/د101/س
ارسال نظرات