ابعاد مواجهه جریانهای تکفیری با اسلام در خاورمیانه
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، امروزه جهان اسلام شاهد گونههای مختلف از قرائت در مورد اسلام میباشد قرائتهایی چون رادیکالیسم اسلامی، اسلام سنتی، بنیادگرایی اسلامی، اسلام سیاسی و... که برآمده از جریانهای اسلامگرا در عرصه سیاست است. [۱]جریانهای تکفیری که به یکی از معضلات جهان اسلام تبدیل شدهاند منجر شده وحدت جامعه اسلام با چالشی جدی روبرو شود.
در یک نگاه تاریخی میتوان گفت ابزار تکفیر در صدر اسلام ابتدا توسط خوارج علیه مسلمانان بهکار گرفته شد. پس از آن ابن تیمیه، در آغاز دعوتش تکفیرگرایی را تئوریزه ساخت بهگونهای که بهعنوان پایه و اصول فکری گروههای سلفی قرار گرفت و در دوران معاصر محمدبن عبدالوهاب مفهوم تکفیر را وارد ادبیات سیاسی نمود از نظر ایشان نه تنها کسانی که همسو با وی نمیاندیشیدند کافر تلقی میشدند بلکه ایشان معتقد بودند مسلمانانی که غرق در پرستش سنتها و زیارات مقابر هستند نیز دچار شرک شدهاند. [۲]از جمله گروههایی که بر پایه چنین اندیشهای به فعالیت میپردازند میتوان به گروه النصره، داعش، القاعده و... اشاره داشت.
مهمترین حربهای که این جریانها جهت پیشبرد مقاصدشان بهکار میگیرند دوقطبی نمودن جهان اسلام در قالب تقابل شیعه و سنی است که پیامدش علاوه بر کند شدن فرایند حرکت بیداری اسلامی در منطقه، باعث میگردد در جهان جذابیت اسلام نیز با چالش جدی مواجهه شود؛ و بهطور کلی آرمانهای انقلاب اسلامی با ناکامی روبرو شود.
در سدههای متأخر ابنتیمیه و شاگردش ابنقیم جوزی به بازخوانی اندیشههای مکتب حنبلی پرداختند و در این بازخوانی به قرائتهای جدیدی در اندیشه حنبلیه دست یافتند. اگر چه اندیشه خود احمد حنبل را میبایست نقطه عطفی در تاریخ دانست چراکه پس از ایشان شاگردانش در مقابله با گروههایی، چون قدریه، جهیمیه، معتزله و شیعه به سخنان ابن حنبل استناد میکردند. با این وجود ابنتیمیه و شاگردش عقاید احمدبن حنبل را بهصورت افراطی احیا کردند و سفر بهمنظور زیارت قبور اهلبیت، تبرک و توسل به اهلبیت و... را بهعنوان بدعت ترویج کردند. [۳]بر این اساس میتوان منظومه فکری ابنتیمیه را بهعنوان مانیفست فکری جریان سلفیگری دانست. در این راستا حتی برخی ایشان را «پدر معنوی افراطگرایی سنی» بر شمردهاند. در واقع میتوان گفت نتیجه و میوه برآمده از تفکر ابنتیمیه، ظهور محمدبن عبدالوهاب بن سلیمان در جهان اسلام است که با طرح بازگشت به اسلام اصیل، تفکر تبعیت از سلف صالح، یعنی احمدبن حنبل را بار دیگر در مناقشات کلامی وارد ساخت [۴]و هر آنچه را که خلاف توحید میدانست بدعت خواند و به مبارزه و تکفیر مخالفان بر خواست.
در واقع جریانهای تکفیری و سلفی، با اعلام جبهه جهانی اسلام برای جهاد و مقابله با یهودیت و مسیحیت، قرائت خشن و متحجرانهای از سنت نبوی را با برداشتهای ظاهری که از آیات قرآن داشتند در دنیا ارائه کردند. حتی برای مخالفان فکری و سیاسی خود نیز تعیین تکلیف میکردند و رسالتی فراتر از قد و قواره و قدرت خود برای خویش ترسیم نمودند. این جریان از اصطلاح «جهاد» برداشتی عوامانه داشته و آن را ابزاری کارآمد برای مبارزه با دولتها بهکار گرفته است.
مسئله «اصالت الظواهر» در نظام فکری جریان تکفیری نوعی ابزارگرایی برآمده از تقدم عمل بر نظر، تعین یافته و بسیار با ایده ماکیاولیستی همخوانی دارد یعنی برای دستیابی به هدف و نتیجه تمامی راههای غیر مشروع را مجاز میشمارند. [۵]اعمال سوئی، چون دروغ، «اخذ مال حرام» و... را با استناد به اقطاب سلفی خود مانند ابن تیمیه راهکار اصولی مبارزه خود میدانند. بر این اساس جریان تکفیری با الهام از انگارهپردازیهای خویش توانستهاند گستردهترین شبکه تروریستی جهان را در بدنه اسلام سازماندهی کنند که بهخاطر بهرهبرداری از انواع خشونت مانند «تروریسم انتحاری» نماینده شاخص تروریسم نوین در دوران معاصر قلمداد شوند. [۶]
ایجاد شکاف در جامعه اسلامی
گسترش جریان تکفیری با پشتیبانی دولتهایی، چون عربستان و قطر در منطقه باعث رشد منازعه مذهبی بین شیعیان و اهل تسنن گردیده است. دامنه چنین منازعاتی را امروزه میتوان در بحرانهای کنونی در عراق و سوریه مشاهده نمود. ادبیات ایدئولوژیک جریان سلفی در این منازعات برگرفته از گفتمان زرقاوی، عبدالرحمن عطیهالله از نظریهپردازان و چهرههای شاخص القاعده است. ایشان در این باره میگوید «شیعه نهتنها از مارقین و خارجین از امت است، بلکه متعلق به دین خود ساختهای است که هدف نهایی آن از طریق ایران، سلطه بر اهل سنت و به دست گرفتن زمام رهبری امت اسلامی است.» چنین طرز فکری از سال ۲۰۰۳ در عراق و دیگر کشورهای منطقه به شدت گسترش یافت. اینها در مورد عراق بر این عقیدهاند که عراق از دست «اسلام راستین» خارج گردیده و به دامان «رافضان شیعه» افتاده است. [۷]
فراموشی آرمان و راهبرد وحدت اسلامی
بیتردید از اهداف گفتمان انقلاب اسلامی همگرایی و ایجاد وحدت اسلامی است. مهمترین مسئلهای که میتواند چنین آرمانی را با چالش روبرو سازد درگیریهای مذهبی خواهد بود؛ کوبیدن بر طبل تکفیر و افراطگرایی جهان اسلام را دچار درگیریهای داخلی خواهد کرد و آرمان امت واحده که مورد تأکید حضرت امام بهعنوان یکی از مؤلفهها و اهداف انقلاب اسلامی ترسیم گشته بود، دستنیافتنی باقی خواهد ماند.
بسط تفکر جریانهای تکفیری و برجستهسازی آنها از سوی برخی کشوهای منطقه همچون عربستان و قدرتهای بینالمللی، سنت فکری و عملی تقریب مذاهب را در تاریخ مسلمانان خدشهدار کرده است و منجر به فراموش شدن محورهای مشترک گروههای اسلامگرا شده است.
چراکه اختلافی که از گذرگاه عقیده عبور کند به دیگر ساحتها از جمله سیاست و اجتماع کشانده خواهد شد به گونهای که در حلقه مسلمانی آنها کمتر مسلمانی جایی خواهند گرفت و بیشتر آنها استحقاق قتل و غارت دارند. به این خاطر میتوان گفت سلفیه عصر حاضر با توسعه دایره بدعت، بسیاری از موضوعات علمی، مذهبی و دیگر مسائلی که در گذشته در دایره اختلافات اجتهادی قرار میگرفتند مشمول بدعت دانستهاند و اهل آن اختلافات را تکفیر کردهاند. با چنین نگرشی، جامعه در اختناقی شدید سپری خواهد کرد و در عرصههای مختلف علمی و اجتماعی دچار انحطاط میشود. [۸]
جریانهای سلفی با تأکید بر تکفیر فرقههای اسلامی مخصوصاً شیعیان نقش مهمی در واگرایی، شکاف و اختلاف میان جوامع اسلامی دارند. این جریان با انحصار حقانیت بر خویش و فرض نمودن سایر مذاهب بهعنوان «غیر» آنگونه که در دوران معاصر جریان استعمار چنین حقی را برای خود قائل بودند، عملاً بر پیکره امت واحده اسلامی شکاف ایجاد کردهاند. این در حالی است که به بیان مقام معظم رهبری «جریان تکفیر، در مقابل رژیم صهیونیستی یک اخم هم نمیکنند و حتی با این رژیم برای مقابله با مسلمانان همکاری میکنند، ولی برای ضربه زدن به کشورها و ملتهای اسلامی حضور فعال دارند.» [۹]
تلاش برای کاهش جذابیت اسلامگرایی
تهاجم همه جانبه غرب به جهان اسلام و ایجاد مقاومت اسلام در برابر آنها منجر شد تا غرب دست به سیاه نماییهایی برای تخریب چهره مقاومت بزند؛ از اینرو جریان مقاومت را با واژههایی با بار معنایی منفی همچون بنیادگرایی، رادیکالیسم اسلامی، ارتجاعگرا، متحجر و... خطاب قرار دادند. [۱۰]در این میان شکلگیری جریان سلفی – تکفیری منجر گردید تا غرب با بهرهبرداری از این جریان به تخریب چهره اسلام بپردازد در این راستا با بهرهگیری از ادبیات ایدئولوژیک جریانهای تکفیری در مبارزاتشان مبادرت ورزید.
برای نمونه، جریانهای تکفیری علیرغم مخالفت گروههای اسلامگرا با تروریسم، برای کشتن دشمنان خدا از حربه ترور استفاده وافری میکنند. به این خاطر کشورهای غربی برای هجمه از این شاخصه گروههای تکفیری، جریان اسلامگرا را با تروریسم یکسان دانستهاند. بهطور نمونه روزنامه واشنگتنپست در یک گزارش از اقدامات خشونتطلبانه گروههای تکفیری، چهرهای مخدوش و نابهنجار از مسلمانان و اندیشه دینی آنان با عنوان «گردن زدن و خشونت وحشتناک» ارائه داده است. همچنین روزنامه نیویورکتایمز مطلبی با عنوان «نبردهای خونین گروههای خشونتطلب اسلامی در عراق» منتشر ساخته است و جریانهای تکفیری در عراق، سوریه و منطقه را ادامه روند گسترش گروههای اسلامگرایی در خاورمیانه میداند.
بهنظر میرسد یکی از راهکارهای مقابله با گسترش و شکلگیری جریانهای تکفیری، برگزاری نشستهایی میان جریانهای اسلامگرا در منطقه میباشد که افزون بر درک خطر جریانهای تکفیری باعث تقریب مذاهب کشورهای اسلامی میشود، چنین راهکاری نیازمند به یک دیپلماسی رسانهای بسیار قوی دارد تا بتواند ضمن اهتمام جریانهای اسلامگرا به موضوع، خطر اسرائیل و صهیونیسم در منطقه را برای آنها تبیین سازد.
دومین راهکاری که به نظر میرسد، مقابله نظامی با فعالیت جریانهای تکفیری است. گروههایی، چون داعش و النصره و... که ثبات و امنیت منطقه را با مخاطره روبرو ساختهاند باید نظام جمهوری اسلامی قاطعانه با آنها برخورد کند./918/ی702/س
عیسی مولوی وردنجانی
منابع
[۱]. جمشیدی راد محمدصادق و محمود پناهی، سید محمدرضا، ۱۳۹۱، مفهوم اسلام سیاسی در انقلاب اسلامی ایران، پژوهشنامه انقلاب اسلامی، سال دوم، ش ۵، زمستان ص ۱۲۸.
[۲].Zeidan, David, (۲۰۰۱) , The Islamic Fundamentalist Veiw Of Life As A Perennial Battle, Middle East Review of International Affairs, Vol, ۵, No,۴ (December, ۲۰۰۱).
[۳]. حیدری، محمد شریف، ۱۳۸۸، سلفی گری نوین در تقابل با راهبرد وحدت اسلامی، فصلنامه مطالعات راهبرد، مسلسل ۵۰، زمستان، ص ۸۹-۹۰
[۴]. کشاورز، حیدر، ۱۳۹۱، تأثیر سلفی گری منطقهای بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، فصلنامه مطالعات خاورمیانه، سال نوزدهم، ش دوم، تابستان، ص ۱۳۱
[۵]. پور فرد، مسعود، ۱۳۸۶، جهان اسلام و رادیکالیسم افراطی، نشریه پگاه حوزه، ش ۲۰۴، ص ۱۵.
[۶]. سیدنژاد، سید باقر، ۱۳۸۹، سلفی گری در عراق و تأثیر آن بر جمهوری اسلامی ایران، فصلنامه مطالعات راهبردی، سال سیزدهم، شماره اول، مسلسل ۴۷، بهار، ص ۱۰۰
[۷]. سید نژاد، سید باقر، همان، ص ۱۰۸
[۸]. سید باقری، سید کاظم، محمد حسنی و بتول ملاشفیعی، (۱۳۹۳)، آثار سیاسی ـ اجتماعی جریانهای تکفیری بر عقبماندگی کشورهای اسلامی، مجموعه مقالات کنگره جهانی جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام، دارالإعلام لمدرسه اهلبیت (ع)، ج ۶، ص ۳۴۷-۳۶۳
[۹]. آیتالله خامنهای، بیانات، ۴/۹/۱۳۹۳
[۱۰]. بهروز لک، غلامرضا، ۱۳۸۶، جهانیشدن و اسلام سیاسی در ایران، تهران پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ص ۲.